۱۳۹۳/۰۳/۲۹
–
۹۲۰ بازدید
دلایل و مبانی کلامی مخالفین تقریب مذاهب اسلامی چیست؟
تقریب مذاهب اسلامی، یکی از مسائل مهم جهان اسلام به شمار می آید. تاکید قرآن کریم به ضرورت وحدت مسلمانان «واعتصموا بحبل الله جمیعا ولا تفرقوا» (سوره آل عمران، آیه 103) و تاکید پیشوایان دین بر برادری مسلمانان بر کسی پوشیده نیست، از نظر تاریخی این امر به خوبی روشن است که پیشرفت مسلمانان در پرتو همدلی و وحدت آن ها و عقب ماندگی و شکست آنان در عرصه های گوناگونی سیاسی، علمی، اجتماعی، اقتصادی و … نتیجه اختلافات و پراکندگی میان ایشان بوده است. این ناسازگاری میان فرقه ها و مذاهب اسلامی، خصوصا میان دو مذهب بزرگ شیعه و اهل سنت در برهه هایی از تاریخ به حدی بوده است که تلقی آن دو مبنی بر اینکه دو فرع اگر یک اصل اند، ممکن نبوده است و نظر بر این بوده است که در طول تاریخ در شبه قاره هند و پاکستان، عراق و …. میان این دو فرقه ی بزرگ اسلامی رخ داده است. البته در این میان در طول تاریخ اسلام، دانشمندان و عالمان دینی بزرگی وجود داشته اند که برای ایجاد صلح و مدارا میان مسلمانان و سازگاری مذاهب اسلامی کوشیده اند. عالمان و دانشمندان مسلمان در یک قرن اخیر نیز با در نظر داشتن ضرورت وحدت و همبستگی میان امت اسلامی برای ایجاد سازگاری بین فرق و مذاهب اسلامی تلاش فراوان کرده و پدیده نو ظهوری به نام «تقریب مذاهب اسلامی» پایه ریزی کرده اند. در این میان واکنش ها و رویکردهای متفاوت هم در میان دانشمندان اهل سنت و هم در میان علمای شیعه نسبت به موضوع تقریب وجود داشته است. رویکرد اول رویکردی منفی بوده است چنانکه عده ای از علمای شیعه امر تقریب مذاهب اسلامی را در عمل و اینکه در جهان خارج به عینیت برسد، ناممکن و محال دانسته اند در مقابل، ممکن است عده ای دیگر برای عملی شدن ایده ی تقریب مذاهب اسلامی با در پیش گرفتن رویکردی تفریطی بعضی از اصول اعتقادی قطعی و مسلم مذهبی و حوادث مستند تاریخی را انکار یا در آن تشکیک کنند. در عین حال رویکرد سوم و معتدل نیز نسبت به موضوع تقریب مذاهب اسلامی در میان اندیشمندان شیعی وجود داشته است. در این رویکرد با پذیرش اصل ضرورت وحدت امت اسلامی و تقریب و سازگاری میان مذاهب اسلامی، سعی و تلاش بر پایه ریزی مبنای اصولی و روش های کارآمد برای تقریب مذاهب اسلامی بوده است. تردیدی نیست که اختلاف های مذهبی و عقیدتی میان مسلمانان از مهمترین عللی است که به تفرقه و پراکندگی آنان انجامیده است. پیش از این اشاره شد که اندیشه وحدت و تقریب میان مذاهب اسلامی در میان اندیشمندان مذاهب گوناگون با موافقتها و مخالفتهایی رو به رو شده است.
دانستن انگیزه های مخالفت با وحدت و قریب میان مذاهب اسلامی ما را در به دست آوردن نگاهی روشنتر از مسئله یاری خواهد رساند.
انگیزه های مخالفت در برخی اندیشمندان اهل سنت:
1- شیعه بر حق نیست: از آنجا که شیعه در زمره مذاهب بر حق نیست هر گونه امکان وحدت با آنها و تقریب به آنان منتفی است چرا که وحدت و تقریب، تنها در جایی فرض می شود که فرقه های متخالف بر طریقه حق باشند و بخواهند به واسطه وحدت و تقریب از اختلافاتشان بکاهند ولی شیعیان به واسطه عقاید خاصّی که دارند از زمره این گروه ها خارجند و با فرق باطله نمی توان به وحدت یا تقریب دست یافت.
2- سیاستی برای نفوذ شیعه: شیعیان همواره طراحان، منادیان و جلوداران این ایده بوده اند. این جلوداری از آن روست که آنان با مخفی کردن باورهایشان و به اصطلاح با تقیه و به بهانه وحدت و تقریب خواسته اند تا در صفوف اهل سنت نفوذ کنند و بدین وسیله به نشر افکار و ترویج اندیشه های خودشان بپردازند و راهی را برای شیعه کردن اهل سنت بیابند و در این در حقیقت از حیله های شیعیان است و روشن است که در این صورت اهل سنت از چنین ایده ای خسارت خواهند دید. [ن.ک مسألة التقریب بین اهل السنة و الشیعة/ ناصر بن عبدالله بن علی القفاری و المؤامرة علی الکعبة من القرامطة الی الخمینی/ عبد المنعم النمر]انگیزه های مخالفت در برخی اندیشمندان شیعه:
1- مانعی برای تبلیغ تشیع: اهل سنت از دیرباز بر این باور بوده اند که باید تبلیغات شیعیان را بی رنگ کنند و حتی المقدور اجازه تبلیغ به آنها ندهند. برای رسیدن به چنین منظوری اندیشه وحدت و تقریب را مطرح کرده اند تا بدین وسیله اختلافات میان فرق خودشان را کم کنند و در عین حال از تبلیغ شیعیان جلوگیری کرده باشند. [ن.ک مقدمه ترجمه مناظرة مع بعض العامه/ ترجمه میر سید احمد روضاتی]2- حیله ای برای خلط حق و باطل: وحدت و نزدیکی میان شیعیان و اهل سنت مستلزم آن است که شیعیان در بسیاری از مسائل کوتاه بیایند و حرفهای حق شیعیان با باورهای باطل دیگران در هم بیامیزند و خلط شوند و در نتیجه آرام آرام حق در زیر سلطه باطل محو و نابود شود. از این روی چنین شعاری پذیرفتنی نیست.[ن.ک جزوه حقیقت وحدت در دین/ یعسوب الدین رستگار جویباری]اگر چه می توان برای مخالفت با تقریب و وحدت اسلامی در میان دانشمندان اهل سنت و اندیشوران شیعه ادله و انگیزه های دیگری نیز یافت اما آنچه آمد دو انگیزه و دلیل اساسی از ادله مخالفان وحدت و تقریب در میان اهل سنت و شیعیان بود که به نوعی می توان آنها را جامع همه ادله به شمار آورد.
همانطور که پیداست انگیزه مخالفت این گروه از دانشوران از نوع نگاه آنان به مقوله وحدت و تقریب نشأت می گیرد و علاوه برآن سوء ظن، بی اعتمادی و باورهای غلط نسبت به یکدیگر نیز در این استدلالها به خوبی خود را نشان می دهد. شاید چنین باورهایی را بتوان از محکمترین ادله برای ضرورت رویکرد به مقوله وحدت اسلامی و تقریب مذاهب به یکدیگر دانست چرا که تنها در این صورت است که می شود سوء ظن ها را به حسن ظن تبدیل کرد و با شفاف سازی موقعیتهای مختلف اجتماعی، سیاسی و باورها و نگرش های مذهبی به این گونه مخالفتها پایان داد.
لازم به ذکر است که به رغم وجود مخالفین تقریب و وحدت امت اسلامی که امروزه بیشتر در سلفی های اهل سنت و گروهی اندک از شیعیان متمرکز شده اند، در میان اغلب علماء و دانشمندان مذاهب اسلامی اعم از مذاهب متعدد سنّی و شیعه نسبت به وحدت و تقریب مذاهب اسلامی رویکرد مثبتی وجود دارد.
دانستن انگیزه های مخالفت با وحدت و قریب میان مذاهب اسلامی ما را در به دست آوردن نگاهی روشنتر از مسئله یاری خواهد رساند.
انگیزه های مخالفت در برخی اندیشمندان اهل سنت:
1- شیعه بر حق نیست: از آنجا که شیعه در زمره مذاهب بر حق نیست هر گونه امکان وحدت با آنها و تقریب به آنان منتفی است چرا که وحدت و تقریب، تنها در جایی فرض می شود که فرقه های متخالف بر طریقه حق باشند و بخواهند به واسطه وحدت و تقریب از اختلافاتشان بکاهند ولی شیعیان به واسطه عقاید خاصّی که دارند از زمره این گروه ها خارجند و با فرق باطله نمی توان به وحدت یا تقریب دست یافت.
2- سیاستی برای نفوذ شیعه: شیعیان همواره طراحان، منادیان و جلوداران این ایده بوده اند. این جلوداری از آن روست که آنان با مخفی کردن باورهایشان و به اصطلاح با تقیه و به بهانه وحدت و تقریب خواسته اند تا در صفوف اهل سنت نفوذ کنند و بدین وسیله به نشر افکار و ترویج اندیشه های خودشان بپردازند و راهی را برای شیعه کردن اهل سنت بیابند و در این در حقیقت از حیله های شیعیان است و روشن است که در این صورت اهل سنت از چنین ایده ای خسارت خواهند دید. [ن.ک مسألة التقریب بین اهل السنة و الشیعة/ ناصر بن عبدالله بن علی القفاری و المؤامرة علی الکعبة من القرامطة الی الخمینی/ عبد المنعم النمر]انگیزه های مخالفت در برخی اندیشمندان شیعه:
1- مانعی برای تبلیغ تشیع: اهل سنت از دیرباز بر این باور بوده اند که باید تبلیغات شیعیان را بی رنگ کنند و حتی المقدور اجازه تبلیغ به آنها ندهند. برای رسیدن به چنین منظوری اندیشه وحدت و تقریب را مطرح کرده اند تا بدین وسیله اختلافات میان فرق خودشان را کم کنند و در عین حال از تبلیغ شیعیان جلوگیری کرده باشند. [ن.ک مقدمه ترجمه مناظرة مع بعض العامه/ ترجمه میر سید احمد روضاتی]2- حیله ای برای خلط حق و باطل: وحدت و نزدیکی میان شیعیان و اهل سنت مستلزم آن است که شیعیان در بسیاری از مسائل کوتاه بیایند و حرفهای حق شیعیان با باورهای باطل دیگران در هم بیامیزند و خلط شوند و در نتیجه آرام آرام حق در زیر سلطه باطل محو و نابود شود. از این روی چنین شعاری پذیرفتنی نیست.[ن.ک جزوه حقیقت وحدت در دین/ یعسوب الدین رستگار جویباری]اگر چه می توان برای مخالفت با تقریب و وحدت اسلامی در میان دانشمندان اهل سنت و اندیشوران شیعه ادله و انگیزه های دیگری نیز یافت اما آنچه آمد دو انگیزه و دلیل اساسی از ادله مخالفان وحدت و تقریب در میان اهل سنت و شیعیان بود که به نوعی می توان آنها را جامع همه ادله به شمار آورد.
همانطور که پیداست انگیزه مخالفت این گروه از دانشوران از نوع نگاه آنان به مقوله وحدت و تقریب نشأت می گیرد و علاوه برآن سوء ظن، بی اعتمادی و باورهای غلط نسبت به یکدیگر نیز در این استدلالها به خوبی خود را نشان می دهد. شاید چنین باورهایی را بتوان از محکمترین ادله برای ضرورت رویکرد به مقوله وحدت اسلامی و تقریب مذاهب به یکدیگر دانست چرا که تنها در این صورت است که می شود سوء ظن ها را به حسن ظن تبدیل کرد و با شفاف سازی موقعیتهای مختلف اجتماعی، سیاسی و باورها و نگرش های مذهبی به این گونه مخالفتها پایان داد.
لازم به ذکر است که به رغم وجود مخالفین تقریب و وحدت امت اسلامی که امروزه بیشتر در سلفی های اهل سنت و گروهی اندک از شیعیان متمرکز شده اند، در میان اغلب علماء و دانشمندان مذاهب اسلامی اعم از مذاهب متعدد سنّی و شیعه نسبت به وحدت و تقریب مذاهب اسلامی رویکرد مثبتی وجود دارد.