طلسمات

خانه » همه » مذهبی » وزارت اطلاعات – تجسس – خبر چینی

وزارت اطلاعات – تجسس – خبر چینی


وزارت اطلاعات – تجسس – خبر چینی

۱۳۹۶/۰۸/۱۲


۱۸۳ بازدید

سلام وقت بخیر.
نظر معظم له در خصوص همکاری اطلاعاتی و خبر رسانی با دستگاههای امنیتی نظام آیا حکم خبر چینی را ندارد با توجه به اینکه در اسلام خبرچینی را در نموده اند .

با سلام و تحیت. پیرامون عملکرد وزارت اطلاعات گفتنی است ؛ گاه مأموران اطلاعاتی برای به دست آوردن خبرهای حساس و سرنوشت ساز مجبورند به رنگ دشمن در آیند و در میان آنها نفوذ کنند، در چنین شرایطی گاه ناچار به ارتکاب بعضی از گناهان می شوند، فرضاً غذای حرامی را می خورند، دروغ گفته یا سخنانی ظاهراً بر ضدّ اسلام و مقدّسات آن می گویند، برای اینکه بتوانند کسب خبر کنند، این مسأله مشمول «قاعدة تزاحم واجب و حرام» و «اهم و مهم» است که هر گاه هدف بالاتر و مهمتر از گناهی که انجام می شود باشد، آن گناه برای رسیدن به آن هدف مجاز می شود. ( پیام قرآن ج 10، حضرت آیت الله مکارم شیرازی و سایر همکاران )همچنین پیرامون تجسس گفتنی است :این یک واقعیت است که سرمایة اصلی هر کس را در جامعه آبروی او تشکیل می دهد و مسائل دیگر، همه تحت الشّعاع آن است و بدون شک، سوء ظنّ و تجسّس و غیبت این سرمایة گرانقدر را به مخاطره می افکند، یا به باد فنا می دهد. ولی با این حال مواردی پیش می آید که اگر با حسن ظنّ با آن برخورد شود و اقدام به تجسّس نکنند و اسرار نهانی آشکار نشود، خطراتی برای جامعة اسلامی به وجود می آید، خواه این خطر، توطئه ای باشد از سوی منافقان داخلی یا نقشه های شومی از سوی دشمنان خارج که به دست مزدورانشان در داخل انجام می گیرد. در چنین مواردی باید حسن ظنّ را کنار گذاشت و با سوء ظن به مسائل نگریست و برای حفظ اهداف مهمتر و والاتر به تجسّس پرداخت و این همان فلسفة تشکیل دستگاههای اطّلاعاتی و ضدّ اطلاعاتی است، فلسفه ای است معقول و منطقی و موافق عقل و شرع، هر چند دنیا پرستان و دولتهای خودکامه و استکباری از آن سوء استفاده کرده و می کنند، ولی سوء استفادة آنها هرگز از منطقی بودن اصل موضوع نمی کاهد و ضروری بودنش را در جای خود که در بالا اشاره شد زیر سؤال نمی برد، کدام قانون مقدّس است که از آن سوء استفاده نشده باشد؟!نمونه ای از کارهای اطلاعاتی که در عصر پیامبر(ص) انجام گرفت ماجرای حذیفه در جنگ احزاب است. در بسیاری از تواریخ آمده است، که در یکی از شبهای جنگ احزاب، بعد از آنکه میان لشگر احزاب اخلاف افتاده بود، پیامبر (ص) فرمود: «آیا کسی از شما هست که در این تاریکی به لشکرگاه دشمن برود تا خبری از آنها بیاورد، هرکس چنین کند رفیق من در بهشت خواهد بود».حذیفه یکی از اصحاب رسول خدا(ص) می گوید هیچ کس به خاطر شدّت خستگی، گرسنگی و وحشت از جا بر نخاست، پیامبر (ص) چشمش به من افتاد، و مرا صدا زد و فرمود: «برو و خبری از آنها برای من بیاور، امّا هیچ کار دیگری در آنجا انجام نده تا باز گردی»!او می گوید، من به سوی لشکرگاه قریش آمدم، در حالی که طوفان سختی می وزید و همه چیز آنها را در هم می ریخت، ناگهان شبح «ابوسفیان» را دیدم که در میان آن ظلمت و تاریکی فریاد می زند، ای قریش!(سخن با شما دارم) هر کدام دقّت کنید و کنار دستی خود را بشناسید، بیگانه ای در اینجا نباشد!، «حذیفه» می گوید من پیشدستی کردم و فوراً به کسی که در کنارم بود گفتم تو کیستی؟ گفت من فلانی هستم، گفتم بسیار خوب. سپس ابوسفیان گفت به خدا سوگند اینجا جای توقّف نیست، شترها و اسبهای من از دست رفتند و یهود بنی قریظه پیمان خود را شکستند و این باد و طوفان شدید، چیزی برای ما باقی نگذاشت، برخیزید و حرکت کنید که من آمادة حرکتم، سپس شتابزده به سراغ مرکب خود رفت، من فکر کردم با یک تیر حساب او را برسم، همینکه خواستم تیر را رها کنم به یاد سخن پیامبر(ص) افتادم که فرمود دست از پا خطا نکن و برگرد و فقط خبری برای من بیاور، من باز گشتم و ماجرا را عرض کردم.کوتاه سخن اینکه عدم تجسّس در کارهای دیگران و زندگی خصوصی آنها یک «اصل» است، که باید حفظ شود، ولی خبرچینی و تجسّس در موارد خاصّی یک «استثناء» است که آن هم باید با حفظ حدود و شرایطی به عنوان یک وظیفة الهی و اجتماعی دنبال گردد. و در واقع این استثناء از قانون اهم و مهم سرچشمه می گیرد و تحت عنوان ثانوی واقع می شود، حفظ آبروی افراد، بسیار مهم است، امّا حفظ موجودیت جامعة اسلامی و نظام حکومت و امنیت و آرامش، از آن مهمتر و لازمتر است، به همین دلیل در موارد خاصّی، دوّمی فدای اوّلی می شود. از آنچه در بالا گفته شد روشن می شود که همیشه دروغ و تجسّس و تفتیش در حال دیگران نیاز به دلیل کافی دارد و اقدام خودسرانه در این مورد مجاز نیست. ( پیام قرآن ج 10، حضرت آیت الله مکارم شیرازی و سایر همکاران ) جهت مطالعه بیشتر ر.ک: – ترجمه جامع السعادات، مرحوم نراقی، ج 2، بحث دروغ – اصول کافی، ج 2، باب الکذب – میزان الحکمه، ج 11، ص 5119 با ترجمه فارسی، عنوان 457

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد