پاسخ قرآن به همه پرسشهای انسان
۱۳۹۳/۱۲/۲۳
–
۵۳۶ بازدید
آیا قرآن به همه پرسش هاى انسان پاسخ مى دهد؟
قرآن
چون دریایى عمیق است و هیچ کتابى را نمى توان با آن مقایسه کرد. یکى از نشانه هاى
عمیق بودن قرآن کریم، تفاسیر مختلفى است که بر آن نگاشته اند. این در حالى است که
نه تفاسیر گذشته توانسته اند از عهده تفسیر کامل آیات این کتاب مقدس بر آیند؛ نه
تفاسیر معاصر مى توانند تمام معانى اش را کشف کنند و نه تفاسیر آینده گان خواهند
توانست به درک عمیق آیات آن نایل آیند.
امامان
معصوم علیهم السلام نیز در موارد مختلف به جایگاه رفیع قرآن اشاره کرده اند. در
حدیثى آمده است: «برترى قرآن بر دیگر. سخنان، مانند برترى خداوند بر مخلوق خود
است». [1]
تاریخ
اسلام نشان مى دهد که قرآن در عرصه هاى مختلف زندگى مسلمانان ظهور و نفوذ داشته
است. بخشى از این عرصه ها عبارتند از:
1.
معنوى و روحى.
2.
عملى و اجتماعى.
3.
علمى و نظرى.
به
نظر مى رسد که بُعد اخیر، پرسش درباره «جامعیت قرآن» را در اذهان مسلمانان پدید
آورده است. بسیارى از دانشمندان جامعیت قرآن را پذیرفته و در جهت اثبات آن
دلیل هایى ارائه داده اند. پیش از تبیین برهان هاى این گروه، باید دانست که دیدگاه
طرفداران جامعیت قرآن به انواع زیر قابل تقسیم است:
1.
دیدگاه حداکثرى که به گستردگى قرآن در همه علوم و روش ها معتقد است.
این
گروه از طرفداران جامعیت قرآن، قرآن را دربردارنده همه علوم نخستین و واپسین
مى دانند. از دیدگاه آنان، قرآن همه مسائل جزئى و کلى و حتّى بسیارى دیگر از
موضوعات مانند شیمى، فیزیک و … را شامل مى شود. اینان قرآن را جامع مسائلى
مى دانند که مبین قوانین علوم نظرى و تجربى است. اسکندرانى و طنطاوى و ملامحسن فیض
به شکل افراطى به مسائل علوم و مسائل تجربى پرداخته اند:
فیض
کاشانى، پس از آن که دانش انسان را به دو نوع جزئى و حسى و کلى و مطلق تقسیم
مى کند، مى نویسد: اکنون آن که کیفیت این نوع دانش (علم کلى) را مى داند، معنا
و
مفهوم آیه « ونزلنإ
علیک الکتاب تبیاناً لکل شى ء »
را در مى یابد. چنین کسى در واقع، گواهى مى دهد که همه دانش ها در قرآن کریم وجود
دارند.
ابن
کثیر نیز پس از نقل کلام ابن مسعود درباره نهفته بودن همه علوم در قرآن، مى نویسد:
هر چه مردم در کارهاى دنیایى و دین و معیشت و عالم رستاخیز نیازمندند، در قرآن بیان
شده است.
بى تردید اگر مراد ابن کثیر ظواهر کلمات قرآن باشد، قابل پذیرش نیست؛ زیرا امورى
چون مسائل دقیق و جزئى ریاضى، شیمى، فیزیک و مانند آن در ظواهر قرآن به صورت شفاف
بیان نشده اند؛ اما اگر مقصودش نهفته بودن این دانش ها در مراتب گونه گون معانى و
مفاهیم قرآن باشد، مى توان آن را پذیرفت.
2.
دیدگاه حداقلى که تمامیت قرآن در ذکر کلیات و بیان ارزش ها مى پذیرد.
طرفداران این نظریه، قرآن را در محدوده توصیف جهان بینى و عقاید و بیان ارزش هاى
جامع مى دانند و معتقدند که طرح مسائل علمى، با قدسى بودن دین، سازگار نیست.
اکمال
دین در نظر این گروه، عبارت است از؛ تبیین کامل امور معنوى و آخرتى و واگذاردن علوم
انسانى و تجربى؛ مانند شیوه حکومت بر مردم. برخى در تأیید این نظریه گفته اند:
افزودن سنّت.
رسول
اللّه صلى الله علیه وآله، توجّه به سیره امامان علیهماالسلام و توسل به اجتهاد در
کنار قرآن، از دلایل روشن کامل نبودن قرآن به شمار مى آیند.
بى تردید این دیدگاه نمى تواند درست باشد؛ زیرا طرح مسائل علمى در راستاى هدایت و
تربیت نفوس، ضرورت دارد و به قدسى بودن، زیان نمى رساند. از سوى دیگر، نقدپذیرى، به
دینى بودن موضوع، آسیب وارد نمى کند؛ چنان که احکام شرعى به واسطه عنصر اجتهاد،
همیشه در معرض انتقاد قرار دارند. افزون بر این، مسائلى چون سنّت رسول اللّه
صلى الله علیه وآله و سیره ائمّه علیهماالسلام و اجتهاد، از پایه هاى جامعیّت قرآن
به شمار مى آیند و به عبارت دیگر، همه اینها از متن قرآن کریم الهام گرفته اند.
آیاتى مانند « وما
اتاکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عنه فانتهوا ؛ [2]
و آن چه را فرستاده او به شما داد، آن را بگیرید و از آن چه شما را باز داشت، باز
ایستید».
« أطیعوا
الله و أطیعوا الرسول و أولى الامر منکم ؛ [3]
خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیاى امر خود را نیز اطاعت کنید.
«إنما
ولیکم الله و رسوله و الذین امنوا …؛ [4]
ولى شما، تنها خدا و پیامبر اوست و کسانى که ایمان آورده اند …»،
بر
نادرستى این نظر، گواهى مى دهند.
3.
دیدگاه اعتدالى که معتقد است قرآن کریم ضمن بیان کلیات و اصول و قواعد ارزشى و
نگرشى، برخى از روش هاى سرنوشت ساز و موثر در هدایت را نیز تبیین مى کند. طرفداران
این نظریه، چنان باور دارند که قرآن اصول و ارزش هایى را مطرح کرده است که مى توان
بر اساس آنها، یک نظام حقوقى، سیاسى و اجتماعى و نیز پیام هاى ارزشى مبتنى بر یک
مکتب روان شناسى و جامعه شناسى را استخراج کرد. بنابراین، قرآن از زاویه اى خاص،
بیان گر همه چیز است. جامعیت و شمول قرآن در گستره دیدگاه هاى علمى، چنان است که در
خصوص تک گزاره هاى آن، سخنى ندارد و اثباتاً یا نفیاً موضع گیرى نمى کند.
در این
میان، برخى از مفسران مانند علامه طباطبایى و دیگران، جامعیت قرآن را در قلمرو
هدایت و تربیت تفسیر کرده اند. او در این باره مى نویسد: «آن چه ملاک است و کوتاهى
را از جانب قرآن منتفى مى سازد، این است که قرآن تمام مطالب لازم در حوزه هدایت و
سعادت را همراه دارد و در این زمینه، از هیچ کوششى فروگذار نکرده است». [5]
گروهى
از پژوهش گران مانند استاد حسن زاده آملى، جامعیت را براساس فهم زبان قران و ذوبطون
بودن آن معنا کرده اند. وى مى نویسد: «کلمه مبارکه «کلّ شى» چیزى را فروگذار نکرده
است؛ پس چیزى نیست که قرآن تبیان آن نباشد؛ ولى قرآن در دست انسان زبان فهم، تبیان
کلى شى و زبان کلمات اللّه، بى انتهاست. این انسان زبان فهم، راسخ در علم است». [6]
گروهى
نیز جامعیت را در حوزه شرع و احکام آن محدود ساخته اند. عالمانى چون فخر رازى و
طبرسى، اعتقاد دارند که جامعیت قرآن در محدوده دین و شرع معنا مى یابد؛ زیرا بیان
دین و احکام، جز از ناحیه قرآن، امکان پذیر نیست.
معیارهاى جامعیت
معیارهاى جامعیت قرآن عبارتند از: مطابقت با فطرت انسانى، سهولت و انعطاف پذیرى در
تعلیمات، توان پاسخ به پرسش هاى بشر، شایستگى همگانى و جاودانگى، همسویى با انسان،
همگونى اجزاى دین، نگاه همه جانبه، فراروزى و آینده نگرى، عقلانى بودن آموزه ها و
توجّه به تفقه و اجتهاد. [7]
[1] ( 1) مجلسى،
بحارالانوار، ج 89، ص 19.
[2] حشر، آیه 7.
[3] نساء، آیه 59.
[4] مائده، آیه 55.
[5] علامه
طباطبایى، تفسیر المیزان، ج 7، ذیل آیه 37.
[6] حسن زاده آملى،
انسان و قرآن، ص 9.
[7]
نهاد نمایندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاه ها (معاونت
آموزشى و پژوهشى استادان و دروس معارف اسلامى)، ویژه نامه پرسمان، 23جلد،
مؤسسه فرهنگى و هنرى ابناء الرسول (ص) – تهران، چاپ: اول، 1392.
(به نقل از: نرم افزار گلشن فرهنگ و معرفت، ویژه نامه
پرسمان، شماره 21)