پنج دلیل برای نزدیک بودن فروپاشی آلسعود
۱۳۹۴/۱۰/۲۹
–
۵۹ بازدید
۵ دلیل برای نزدیک بودن فروپاشی آلسعود
آیا فروپاشی سلطنت خاندان سعود به تحقق میپیوندد؟ اندیشمندان و روزنامهنگاران بسیاری از مدتها قبل، افول زمامداری آلسعود در عربستان را پیشبینی کردهاند اما این بار به نظر میرسد پیشبینیها، انشاءالله به تحقق میپیوندد.
آیا فروپاشی سلطنت خاندان سعود به تحقق میپیوندد؟ اندیشمندان و روزنامهنگاران بسیاری از مدتها قبل، افول زمامداری آلسعود در عربستان را پیشبینی کردهاند اما این بار به نظر میرسد پیشبینیها، انشاءالله به تحقق میپیوندد.
شاید مهمترین دلیلی که میتوان در این باره عنوان کرد، مجموعه مشکلات بیسابقهای است که از زمانی که «سلمان بن عبدالعزیز» 80 ساله در ژانویه گذشته قدرت را به دست گرفت، این کشور را دربرگرفته است. در واقع ملک سلمان هیچ فرصتی را از دست نداد که به جهانیان نشان دهد عربستان در دوران حکومت وی به مراتب بستهتر، خشنتر و غیرمعقولانهتر خواهد بود. تعداد اعدامهای علنی از 151 اعدام در سال 2014 به ۲ برابر در سال 2015 میلادی افزایش یافت.
اوایل سال 2015 میلادی، سلمان پس از دیدار با رجب طیب اردوغان رئیسجمهوری ترکیه قول داد تلاشها برای سرنگونی بشار اسد، رئیسجمهوری سوریه از طریق افزایش کمکها به گروه تروریستی النصره، شاخه رسمی القاعده در سوریه را افزایش دهد. چند هفته بعد، وی ائتلافی از 9 کشور عربی را به منظور دست زدن به بمبارانهای شبانه گرد هم آورد که این اتفاق باعث شد یمن ـ یکی از فقیرترین کشورهای خاورمیانه ـ در کوتاهترین زمان ممکن، به ویرانهای تبدیل شود.
تمام رفتارهای سلمان زیر نظر مردم عربستان است و اگر وی بر این باور است این اقدامات برایش احترام به دنبال خواهد داشت، سخت در اشتباه است. بر عکس، بررسیها از افزایش وجهه منفی وی در میان مردم حکایت دارد در عین حال که جهان با این واقعیت روبهرو است که عربستان با گردن زدنهای علنی و برخورد سبعانه با زنان، با گروه تروریستی داعش که از سوی آلسعود تشکیل شده و ریاست آن را ابوبکر البغدادی برعهده دارد، تفاوت چندانی ندارد.
1- اقتصاد در راس مشکلات جدیای است که خاندان سعودی روبهرو با آنهاست. عربستانسعودی با دارا بودن میزان بالای بیکاری و شکاف فزاینده بین فقیر و غنی، مدتهاست از جمله کشورهای بیمار خلیجفارس محسوب میشود. با وجود آنکه برنامهریزان اقتصادی از تنوع اقتصادی نسبت به سال 1970 سخن میگویند، در واقع عربستان از سال 2013 به نفت در مقایسه با 40 سال پیش وابستگی بیشتری یافته است.
2- «سعودیسازی» نیروی کار، دردسر دیگری است، آن هم در حالی که بازار کار بین بخش خصوصی که تحت سلطه کارگران خارجی میهمان عمدتا از آسیای جنوبی قرار دارد و بخش دولتی که کارکنانش بیش از آنکه به کار و تولید بیندیشند در حال استراحت در سازمانها و ادارات دولتی هستند، دوقطبی شده است.
دولت امیدوار است جوانان در هتلها، پالایشگاههای نفت و مواردی از این قبیل مشغول به کار شوند اما اکثر این جوانان ترجیح میدهند برای پستهای دولتی با حقوق بالا در انتظار بمانند که این دلیلی برای این امر است که نرخ بیکاری در میان جوانان به 29 درصد رسیده است.
قیمت نفت؛ بلای جان آلسعود
3- در کنار وابستگی شدید به نفت و بیکاری، کاهش قیمت نفت خام [از سوی خود عربستان برای تضعیف ایران] که از میانه سال 2014 با دوسوم کاهش همراه بود، به پیچیدگی اوضاع افزود اما آنچه بیش از دیگر مسائل باعث نگرانی و ترس است، تحقق یافتن این واقعیت است که با کاهش تقاضاها در کنار توطئه آلسعود برای کاهش قیمت نفت که موجب ضربه خوردن این کشور نیز شده است و همچنین با توجه به انقلاب صورت گرفته در حوزه نفت شیل، کاهش قیمتها، واقعیتی غیرقابل کتمان برای سالهای آتی هم خواهد بود.
این امر برای کشوری که 91 درصد درآمد خارجی آن وابسته به نفت است، خبر خوشحالکنندهای نیست.
4- در عین حال اخبار از جبهه سیاسی نیز از اوضاع و احوال نامناسب خاندان سعود حکایت دارد. هر هفته از رسوایی جدیدی خبر میرسد. نخست آنکه «ریف بداوی» یک وبلاگنویس به دلیل ابراز عقیدهاش به تحمل 1000 ضربه شلاق محکوم شد. در عین حال 3 جوان سعودی به نامهای «علی النمر»ـ برادرزاده آیتالله شهید نمر ـ ،«عبدالله الظاهر» و «داوود المرهون» به دلیل مشارکت در اعتراضات مرتبط با بیداری اسلامی به مرگ محکوم شدند حال آنکه زیر سن قانونی هستند. در عین حال یک دادگاه فرمایشی برای آیتالله شیخ «باقر نمر» رهبر شیعیان عربستان به دلیل مخالفت صلحآمیز با وهابیگری و ستمی که از سوی هیات حاکمه سعودی صورت میگیرد، مجازات مرگ صادر کرد و این مجازات ضد حقوقبشری، متأسفانه اعمال هم شد.
از سوی دیگر بیتدبیری این خاندان در حج امسال، 7 هزار حاجی مظلوم را به کام مرگ کشاند و فاجعه بیسابقه «منا» را موجب شد. تمام این رفتارها و اقدامات باعث خشم و انزجار فزاینده مردم عربستان در قبال خاندان سعودی شده است اما شاید جدیدترین اقدام منزجرکننده ملک سلمان را باید پیشنهاد ساخت و تامین منابع برای 200 مسجد وهابی برای آوارگان سوری دانست که در حال فرار از هرج و مرجی هستند که سیاستهای حاکم سعودی ایجاد کرده است. این پیشنهاد با واکنش «سیگمار گابریل» معاون صدراعظم آلمان همراه شد. وی خطاب به روزنامه بیلد ام سونتاگ گفت: «ما باید برای سعودیها روشن کنیم که دوره نادیده گرفتن واقعیات گذشته است. مساجد وهابی که در سراسر جهان ساخته میشوند با کمک مالی عربستان ساخته میشوند. بسیاری از کسانی که برای امنیت جامعه تهدید هستند، از این مساجد به آلمان میآیند».
به زبان دیگر، آنچه آلمان و اروپا تمایلی به میزبانی ندارد صدها مروج فرقهگرایی هستند که تحت حمایت مالی سعودی قرار دارند.
5- در جبهههای نظامی در یمن، عراق و سوریه که اوضاع روز به روز در حال وخیم شدن است، عربستان نقش اصلی را ایفا میکند. به مانند هر جنگ تجاوزکارانهای، قرار بر آن بود حملات تحت رهبری عربستان علیه مبارزان حوثی یمن کوتاه باشد.
در واقع، جنگ یمن فاجعه انسانی فزایندهای را به دنبال داشته که دولتهای غربی نهایت تلاش خود را به خرج میدهند که آن را نادیده بگیرند و این در حالی است که یمن در حال تبدیل شدن به باتلاقی است که هیچ پایانی برای آن در آینده نزدیک قابل تصور نیست. از سویی ائتلاف تحت رهبری عربستان در حال فروپاشی است. آنگونه که «دیوید اوتووی» خبرنگار سرشناس واشنگتنپست درخاورمیانه تصریح کرده است، سعودیها با متحدان اماراتی خود بر سر اینکه از شاخه محلی اخوانالمسلمین حمایت صورت گیرد یا خیر، در حال نزاع هستند و در نتیجه امارات عربی متحده تعداد نیروهای خود را از 2000 به نصف کاهش داده و سعودی ناچار شده به جای آنها مزدوران کلمبیایی را اعزام کند.
در جنگ نیابتی که در شمال سوریه و عراق در جریان است اوضاع بهتر از یمن نیست. عربستان که میدید تسلیحات مدرن میتواند شرایط را برای بشار اسد وخیمتر کند، شاهد مداخله روسیه بود که باعث تغییر معادله شد و این امر باعث شد اسد در اواخر نوامبر اعلام کند نیروهایش تقریبا در هر جبههای در حال پیشروی هستند.
با این حال گزینههای عربستان محدود است و اگرچه میتواند همچنان به ارائه کمکهای مالی به نیروهای ضداسد ادامه دهد اما اگر ادامه دهد، بیشتر تسلیحات در اختیار نیروهای داعش قرار میگیرد.
به گفته یک تحلیلگر غربی، خاندان سعودی در داخل دچار سردرگمی شده است. اگر فضا را مقداری باز کند آنگاه کنترل اوضاع از دستش در رفته و همه چیز از هم خواهد پاشید. از این رو مصمم به بسته شدن هر چه بیشتر داخل دارد حتی تا نقطهای که ممکن است به فروپاشی منجر شود.
غرب نیز نسبت به فشار بیش از حد به عربستان برای پایبندی به دموکراسی و آزادیخواهی نگران است، چرا که ممکن است مخالفتهای سیاسی را افزایش دهد و پس از آن بزرگترین کابوس غرب یعنی فروپاشی غول نفتی که بر 20 درصد از ذخایر ثابتشده نفت جهان تکیه زده، به تحقق بپیوندد در حالی که تروریستهای القاعده و داعش در خیابانهای ریاض در حال جذب نیرو هستند.
رهبران غربی پس از سالها تغذیه از هیولای سعودی به دلیل هراس از وخیمتر شدن اوضاع نسبت به جلوگیری از آن دچار هراس هستند اما فروپاشی درونی آلسعود مدتی است آغاز شده و دعواهای فرقهای در کنار بیدار شدن جوانان مخالف سلطنت و مردمی که از ظلم و ستم شکمبارههای سعودی به تنگ آمدهاند، هر آن ممکن است بساط قدرت آلسعود را برای همیشه برچینند. آن روز دیر نیست؛ انشاءالله
محمد ایرانی – وطن امروز