پرسش:
رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنرانی اخیر خود گفتند که همه مردم توانایی تحلیل مسائل برای رفراندوم را ندارند. مشکلی که وجود داره اینه که دقیقا برای انتخابات ریاست جمهوری هم همینه پس چرا اون زمان میزان رای ملت است؟! یا رفراندوم سال ۱۳۵۷ که توده مردم بی سوادتر از اکنون بودند؛ پس یعنی اون رفراندوم باطل است؟
پاسخ:
مقدمه
اخیراً در سخنرانی رهبر انقلاب (دیدار دانشجویی 29 فروردین 1401) مطرح شد که اگر برای تصمیمگیری در مورد مسائل مهم رفراندوم برگزار میشد اکنون روی رفراندوم حساسیت وجود نداشت و ایشان نیز واکنش نشان داد:
«حالا یکی از برادرها گفت رفراندوم؛ اینجوری گفتند که اگر چنانچه شما از اوّل در همهی مسائلی که پیش میآمد رفراندوم می¬کردید، حالا آن حسّاسیّت روی رفراندوم وجود نداشت. کجای دنیا این کار را میکنند؟ مگر مسائل گوناگون کشور قابل رفراندوم است؟ مگر همهی مردمی که در رفراندوم باید شرکت کنند و شرکت میکنند، امکان تحلیل آن مسئله را دارند؟ این چه حرفی است؟ چطور میشود رفراندوم کرد، در مسائلی که تبلیغات میشود کرد، از همه طرف حرف میشود زد؟ اصلاً یک کشور را شش ماه درگیر بحثوجدل و گفتگو و دو قطبیسازی میکنند برای اینکه یک مسئلهای رفراندوم بشود. در همهی مسائل رفراندوم بکنیم؟ یعنی قضایا اینجوری نیست که آدم اینجور ساده از رویشان [عبور کند].»(1)
اما در اصل 59 قانون اساسی ج.ا.ا آمده است: «در مسائل بسیار مهم اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ممکن است اعمال قوه مقننه از راه همهپرسی و مراجعه مستقیم به آرا مردم صورت گیرد. درخواست مراجعه به آراء عمومی باید به تصویب دوسوم مجموع نمایندگان مجلس برسد.»(2)
چرا رهبری بهصورت توبیخی میگوید “این چه حرفی است؟” و “مگر همه مردم امکان تحلیل مسئله را دارند؟”
غیر از این، برخی با ردیف کردن مواردی که در دنیا مرتب و مکرر، همهپرسی برگزارشده است به این سخنان واکنش نشان داده و بهطور مثال مطرح کردند که حتی در سوئیس با امضای چند هزار نفر در مورد اجرای یک پروژه عمرانی هم همهپرسی برگزار میشود.(3)
در مجموع، آیا رهبری اصل 59 قانون اساسی را تعطیل اعلام کرده است و یا رأی مردم را بیاهمیت میداند؟
متن اصلی پاسخ
1. توجه به این نکته ضروری است که:
اول؛ اصل 59 قانون اساسی از “امکان” سخن گفته است و نه از “باید”. در واقع قرار نیست که لزوماً مسائل مهم کشور بهجای مجلس و دولت، از طریق مراجعه به همهپرسی حل شود.
دوم؛ چرا قانون اساسی در اصل 59 گفته «”ممکن است” اعمال قوه مقننه از راه همهپرسی و مراجعه مستقیم به آرا مردم صورت گیرد»؟
به این دلیل که باید امکان چنین شرایطی پیدا شود. برای توضیح این امکان، باید بیان کنیم که اصولاً واقعیتها گاهی متفاوت از آرمانها است. بله. چقدر آرمانی است که به اکثریت احترام گذاشته شود و زمانی که هیلاری کلینتون، در 2016 از ملت آمریکا یک یا چند میلیون رأی بیشتر به دست آورده است به کاخ سفید برود، اما واقعیتها، آرای الکترالی پیشبینی کرده است که شیرازه توازن ایالتها از هم نپاشد. پس لزوماً اینطور نیست که با رأی اکثریت همیشه راهگشا باشد. اکنون در فرانسه و بسیاری از ممالک دنیا شاهد تظاهرات، اغتشاشات و درگیریهای فرسایشی سخت و طولانی داخلی هستیم. آیا چاره کار، برگزاری یک رفراندوم ساده برای تعیین تکلیف خواستههای معترضان نیست؟ پس چرا سراغ همهپرسی نرفتهاند؟
در جنبش بزرگ والاستریت (4) در آمریکا بنیانهای لیبرال دمکراسی بهشدت مورد اعتراض جامعه قرار گرفت، اما از سوی حکومت، احتمال برپایی رفراندوم هم مطرح نشد.
دمکراسی، رأی مردم، آزادی و… همه اینها مفاهیمی هستند برای اداره صحیح و اعتلای یک کشور. معمولاً آزادی، دمکراسی، مشروطه و گوش کردن به هر چه مردم میگویند، خیلی جذاب و روشنفکرانه و فصلالخطاب به نظر میرسد؛ اما وقتی شرایط مهیا نیست، مشروطه سر از استبداد رضاخانی و رفراندومِ همهپرسی انحلال مجلس هفدهم، پشیمانی و حسرتی 25 ساله به بار میآورد.
اهل تاریخ میدانند که رفراندوم بیموقع در مرداد 1332 که با مخالفت سفت و سخت آیتالله کاشانی و بسیاری از اعضای جبهه ملی و دلسوزان نهضت ملی شدن صنعت نفت روبهرو شد، فاتحه نهضت ملی خوانده شد و کمر دکتر مصدق شکست و مملکت به کمای 25 سال استبداد مطلق فرو رفت.
2. ما در کشوری واقع شدیم که در شرایط محاصره تبلیغاتی قرار دارد. کشوری در حال جنگ در تمام جبههها. در اقتصاد، در سیاست، در مسائل امنیتی، در مسائل فرهنگی و در هر چیزی کشور ما مورد تهاجم و مردم به شدت تحت فشارند. ابرقدرتها میدانند که ایران، دیگر ایرانِ قبل از 57 نیست. یک کشور قدرتمند مستقل با موقعیتی تعیینکننده در خاورمیانه که مبانی خود را در تضاد با حاکمیت سلطهجویانه و مفسد ابرقدرتها تعریف کرده است. لذا هرگز اجازه نمیدهند چنین الگویی به سایر کشورها به عنوان یک الگوی موفق معرفی شود. باید چنین کشوری که محور مقاومت را شکل داده است زمین بخورد و زمینگیر شود. بهترین و آخرین شیوه باقیمانده برای دشمنان ما این است که باید از هر راهی به مردم فشار آورد تا با حاکمیت درگیر شوند و با بلاهای اقتصادی و سیاسی که بر سر مردم آوار کردهاند، فشار عصبی سختی برای جامعه ایجاد کردهاند. در این شرایط، رفراندوم بیش از آنکه ایجابی و گرهگشا برگزار شود، به نحوی میتواند میدان آزمونوخطا و بروز رویکردهای سلبی و پرخاشگرانه باشد. همانکه رهبری به اشاره هشدار داد: تبلیغات و دوقطبی و شش ماه درگیری…
در چنین شرایطی تعادل سیاسی به هم میخورد، خود ملت مکرر خواهان رفراندومهای مجدد برای اصلاح شرایط قبلی است. درحالیکه کشورها همیشه در کنار مفاهیم جذاب دمکراسی و … مراقب مفهوم ثبات و توازن نیز هستند.
اگر زمانی رسانههای ما به این بلوغ و توانمندی برسند که بتوانند در مقابل موج تبلیغاتی سنگین سرویسهای شیطان و پیچیدۀ خارجی مردم را بهدرستی آگاه کنند و شرایط کشور از فشارهای سنگین، قدری آسوده شود؛ میتوان میدان مسائل مهم کشور را به همهپرسی واگذار کرد؛ اما تا این شرایط فراهم نشود این مفاهیم، مانند مشروطه دیگ پلوی سفارت انگلیس است که ابتدا هرجومرج و سپس اختناق برای رفع هرجومرج ایجاد کند.
3. مقایسه رأی مردم در سال 58 با رفراندوم برگزار کردن برای هر مسئلهای متفاوت است. آن رأیگیری، ناظر به نهضتی 15ساله به رهبری بزرگان حوزه و دانشگاه برای تأسیس نظام سیاسی جدید بود. در آن رأیگیری هم مردم بهصورت جزئی و مستقیم شیوه برپایی نظام سیاسی و مدیریت آن را وارد نشدند و به خبرگان منتخب خود اعتماد کردند.
4. نظام جمهوری اسلامی مردم را در انتخاب مسئولان کشور صاحب حق میداند و بارها و با برگزاری انتخابات متعدد این را اثبات کرده است. اگر رهبری رأی مردم را به هیچ و آنان را در اصل جمهوریت، فاقد قدرت فهم و تحلیل میدانست، برخی از دولتها که رؤسای آن خلاف نظر و اراده نظام و رهبری تعریف میشدند، به احترام رأی مردم تا آخر تحمل و حتی به جد مورد حمایت نظام و رهبری واقع نمیشدند. یا آقایان محمدتقی مصباح و محمد یزدی برای مجلس خبرگان در دوره پنجم رأی نیاورند و رهبری گلایه صریح هم بکند (5) اما رأی مردم تعیینکننده بوده و اینان به مجلس خبرگان راه نیابند. مسئله ایشان، در نظر گرفتن متغیرهای متعددی است که باید امکان این رفراندوم ایجاد شود، نه اینکه در هر مسئلهای رفراندوم برگزار و کشور را به سمت هرجومرج ببریم تا شاید روی رفراندوم و مراجعه به آرای مردم در موارد تقنینی حساسیت نباشد.
نتیجه
طبق اصل 59، امکان مراجعه به مردم در تصمیمات مهم کشور وجود دارد. این امکان، به حاکمیت اجازه داده است که با توجه به فراهم بودن شرایط کشور، پا به چنین میدانی بگذارد. شرایط کشور با توجه به قدرت تبلیغاتی قوی دشمنان و بحرانهایی که آنها در کشور ما ساختهاند و ضعف ما در رسانه و… به نحوی است که برپایی رفراندوم، بیش از اینکه برای مردم سازنده باشد، امکان هرجومرج سیاسی را دارد پس مسئله نادیده گرفتن خواست ملت نیست؛ بلکه باید کنار آرمانها به واقعیتها نگریست. چنانکه در کشورهایی که قدرت بینالمللی و مدعی سرآمدی دمکراسی شناخته میشوند، ماهها و سالها اعتراض سریالی مردم بدون برگزاری یک رفراندوم سرکوب میشود و غائله با برگزاری یک رفراندوم ختم نمیشود.
سنجش قدرت تحلیل و سواد سیاسی مردم در مراجعه به هر مسئلهای با رفراندوم، متفاوت از رأی مردم به یک قانون اساسی تأسیسی در سال 58 است که با پشتوانه 15 سال نهضت مردمی و بهصورت غیر مستقیم توسط نمایندگان و خبرگان ملت تدوین شده بود.
کلمات کلیدی
رهبری، رفراندوم، حق حاکمیت ملی
پینوشت:
. (آیتالله)خامنهای، سید علی، بیانات در دیدار رمضانی دانشجویان، 29/1/1402، خامنهای دات آی آر، https://khl.ink/f/52554.
2. بینام، مجموعه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، تهران، معاونت حقوقی ریاست جمهوری، چاپ چهارم، آذرماه 1395، ص 61.
3. جایگاه همهپرسی در نظام سیاسی کشورها؛ سوئیس سال گذشته ۱۰ رفراندوم برگزار کرد، یورونیوز، 20/4/2003، https://parsi.euronews.com/2023/04/20/role-of-referendums-in-political-s….
4. جنبش اشغال والاستریت از 26 شهریور 1390/ 17 سپتامبر 2011 در نیویورک آغاز شد. والاستریت قلب تپنده اقتصاد آمریکا محسوب میشود. ساختمان بازار بورس نیویورک که بزرگترین بورس جهان از نظر میزان معاملات و حجم مالی است، در خیابان والاستریت قرار دارد. همچنین مرکز بزرگترین مراکز اقتصادی ایالات متحده آمریکا و چند بورس مهم اقتصادی این کشور از جمله بازار بورس نیویورک (NYSE)، بازار بورس نزدَک (NASDAQ)، بازار بورس آمریکا (AMEX)، بازار بورس تجاری نیویورک (NYMEX) و میز بازرگانی نیویورک (NYBOT) در این منطقه قرار دارد.
جمعیت عظیمی به قصد اشغال منطقه والاستریت گرد هم آمدند به تبعیض سخت اقتصادی و فاصله شدید طبقاتی و 99 درصد محروم و 1 درصد سرمایهدار اعتراض کردند که ماهها به طول انجامید و با سرکوب رسانهها و پلیس آمریکا مواجه شد.
5. «امثال جناب آقای یزدی یا جناب آقای مصباح، کسانی هستند که وقتی در مجلس خبرگان حضور داشته باشند، مجلس وزانت بیشتری پیدا میکند. نبودن اینها در مجلس خبرگان، به اینها هیچگونه ضرری نمیزند. بله برای مجلس خبرگان نبودن اینها خسارت است.» خامنهای، علی، بیانات در دیدار رئیس و اعضاى مجلس خبرگان رهبرى، خامنهای دات آی آر، 20 اسفند 1394، https://khl.ink/f/32587.