پیشرفت اقتصادی در عصر حکومت مهدوی، با تأکید بر روایات اسلامی
۱۳۹۴/۱۲/۰۶
–
۲۶۴ بازدید
پیشرفت اقتصادی در عصر حکومت مهدوی، با تأکید بر روایات اسلامی
چکیده
پیشرفت اقتصادی در عصر حکومت مهدوی، با تأکید بر روایات اسلامی
چکیده
از روایات استفاده میشود که در عصر طلایی ظهور حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف ، پیشرفت همه جانبهای در عرصههای مختلف خصوصاً در عرصه اقتصاد صورت میپذیرد؛ به طوری که چنان پیشرفتِ سریع و عادلانهای در هیچ زمانی نظیر نداشته است. از سوی دیگر مشکلات اقتصادی جامعه بشری در سطح کلان حل خواهد شد؛ رفاه و آسایش پدید خواهد آمد و عوامل سلطه بر فکر و فرهنگ و اقتصاد از بین خـواهند رفت، و با زدودن فقر و تهیدستی، زمینه رشد و تکامل مادی و معنوی انسانها فراهم خواهد شد.در عصرِ ظهورِ حضرتِ حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف ، از یک طرف با اجرای احکام و استقرار نظام عدالت و برابری، و نابودی ظلم و تبعیض و بیعدالتی، زمین برکات، منابع و ذخایر خود را بدون هیچگونه امساکی عرضه خواهد کرد؛ و از طرف دیگر با پیشرفت علوم و فنون، کشاورزی و دامداری نیز رونق گرفته، محصولات مردم چندین برابر خواهد شد. با پیشرفت علم و دانش، تمام منابع و ذخایر روزمینی و زیرزمینی، شناسایی و کشف شده، همه دست به دست هم خواهند داد و در جهت تأمین رفاه و آسایش انسان، توأم با رشد معنویت و اجرای عدالت، در آن عصر طلایی و رؤیایی، بسیج و استخدام خواهند شد.
کلید واژهها: پیشرفت، توسعه، پیشرفت اقتصادی، اقتصاد اسلامی، حکومت مهدوی.
مقدمه
آیا پیشرفت همه جانبه اقتصادی در دوران پربار حکومت مهدوی تحقق خواهد یافت؟ اگر چنین است، آیا آن پیشرفتها به سبب امدادهای الهی صورت میپذیرد، یا توسط امام زمان علیه السلام و برنامههای اقتصادی دولت کریمه آن حضرت به ثمر مینشیند؟تردیدی نیست که مترقّیترین جامعه بشری از آغاز خلقت تا پایان دنیا، جامعه مهدوی است؛ چرا که عصر ظهور امام زمان علیه السلام و حکومت مهدوی، از ابعاد برجستهای برخوردار است که یکی از آنها بُعد اقتصادی آن است. این موضوع در موفقیت و گسترش سریع قیام و نیز اقبال عمومی به سوی حکومت عدل گستر آن حضرت، نقش بسزایی دارد.
نظام ارزشی اسلام، خوشبختی دنیا و آخرت انسان را به طور همزمان مورد توجه قرار داده و دنیا را مزرعه آخرت معرفی کرده است. بر این مبنا، هر رفتار اقتصادی مفید که در حوزه ارزشهای اسلامی مجاز باشد، مطلوب و شایسته است.قرآن کریم یکی از مهمترین عوامل اطاعت از یک حکومت مشروع را تأمین معیشت و ساماندهی اقتصادی آنها معرفی میکند. در سوره قریش، آیات 3 و 4 آمده است:(فَلیَعبُدوا رَبَّ هذَا البَیتِ، الَّذی اَطعَمَهُم مِن جُوعٍ وَ آمَنَهُم مِن خَوفٍ) پس باید پروردگار این خانه ]کعبه[ را بپرستند. آن [خدایی] که آنها را از گرسنگی نجات داد، و از ترس و نا امنی ایمن ساخت.
پس همه نهضتها، انقلابها و حکومتها ـ خصوصاً یک حکومت الهی – هم برای گسترش یافتن، و هم برای باقی ماندن و تحکیم موقعیت خود، نیازمند تکثیر ثروتهای، درآمدی مناسب و نیز هزینه بجا و توزیع عادلانه آنها هستند. نیز تردیدی نیست که حفظ دین و فرهنگ دینی و دیگر مظاهر و شؤون دین، همچنین گسترش و تبلیغ آن، نیازمند قدرت مالی و اقتصادی است.
فراهم آوردن رفاه و آسایش و ایجاد شرایطی که در آن، آحاد جامعه جهانی ـ بهویژه مسلمانان ـ از نظر معیشتی در وضعیت خوبی باشند و اضطراب و نگرانی از این ناحیه احساس نکنند، در سرلوحه برنامههای کاری حکومت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف قرار دارد؛ لذا پرداختن به این مطلب که از جمله برنامههای قطعی و نتیجهبخش آن حضرت، ایجاد پیشرفت همه جانبه و گسترده اقتصادی است و این که وضعیت زندگی و اقتصاد مردم از رونق بینظیری برخوردار خواهد شد، اهمیت بسیاری دارد.حضرت با توزیع عادلانه بیت المال و درآمدها و نظارت دقیق به دستگاههای اجرایی و اقتصادی حکومت، زمینه لازم برای رفاه و آسایش همگانی را فراهم خواهند کرد؛ به گونهای که ساکنان آسمانها و زمین، از شرایط به وجود آمده، راضی و خشنود خواهند شد.
موضوع پیشرفت و رونق علم، اقتصاد و کشاورزی در عصر ظهور حضرت مهدی علیه السلام از موضوعاتی است که از دوران رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به مسلمانان وعده داده شده است. در این باره نیز تاکنون مقالات و تحقیقاتی صورت گرفته است که هر یک از آنها به نوبه خود در تبیین این موضوع موفق بودهاند. ما در این مقاله با رویکردی خاص و دقیقتر سعی کردیم به موضوع پیشرفت اقتصادی در عصر ظهور بپردازیم.
پیشرفت اقتصادی یا توسعه؟
مفهوم پیشرفت، مدت هاست که در سایه مفاهیم توسعه قرار دارد و در کشورهای صنعتی و در حال توسعه مورد تکریم است؛ در حالی که این واژه، مفهومی هنجاری – دستوری است که باید بین این واژه و اصطلاحات توصیفی دیگر نظیر «تغییر» و «توسعه» تمایز قایل شد؛ از اینرو، سخن از پیشرفت بدون تلاش جدّی برای یافتن ارزش های عمیق و قابل تحقق انسانی، گفته ای فریبنده و بی محتوا است.لذا به جای واژه توسعه، از واژه پیشرفت استفاده شده است، تا به این بهانه به فرق این دو نیز پرداخته شود؛ چنان که حضرت آیت الله خامنهای ـ مدّ ظلّه العالی ـ در این خصوص، طیّ چند نکته بیان فرمود:
نکتهی اول، این است که ما وقتى میگوییم پیشرفت، نباید توسعه به مفهوم رایج غربى تداعى بشود…. آنچه ما دنبالش هستیم، لزوماً توسعه غربى – با همان مختصات و با همان شاخصها – نیست. غربى ها یک تاکتیک زیرکانه تبلیغاتى را در طول سالهاى متمادى اجرا کردند و آن، این است که کشورهاى جهان را تقسیم کردند به توسعه یافته، در حال توسعه و توسعه نیافته.
در وهله اول، انسان خیال میکند توسعه یافته یعنى آن کشورى که از فناورى و دانش پیشرفته اى برخوردار است. توسعه نیافته و در حال توسعه هم به همین نسبت؛ در حالى که قضیه این نیست. عنوان توسعه یافته – و آن دو عنوان دیگرى که پشت سرش مى آید؛ یعنى در حال توسعه و توسعه نیافته – یک بارِ ارزشى و یک جنبه ارزش گذارى همراه خودش دارد. در حقیقت، وقتى میگویند کشور توسعهیافته، یعنى کشور غربى، با همه خصوصیاتش؛ فرهنگش، آدابش، رفتارش و جهت گیرى سیاسى اش؛ این توسعه یافته است. در حال توسعه یعنى کشورى که در حال غربى شدن است. توسعه نیافته یعنى کشورى که غربى نشده و در حال غربى شدن هم نیست… ؛ لذا ما مجموعه غربى شدن، یا توسعه یافته به اصطلاحِ غربى را مطلقاً قبول نمیکنیم. پیشرفتى که ما میخواهیم، چیز دیگرى است.
مطلب دوم، این است که پیشرفت براى همه کشورها و همه جوامع عالم، یک الگوى واحد ندارد. پیشرفت یک معناى مطلق ندارد؛ شرایط گوناگون – شرایط تاریخى، شرایط جغرافیایى، شرایط جغرافیاى سیاسى، شرایط طبیعى، شرایط انسانى و شرایط زمانى و مکانى – در ایجاد مدلهاى پیشرفت، اثر میگذارد… .
نکته بعدى هم نکته مهمى است؛ مبانى معرفتى در نوع پیشرفت مطلوب یا نامطلوب تأثیر دارد. هر جامعه و هر ملتى، مبانى معرفتى، مبانى فلسفى و مبانى اخلاقى اى دارد که آن مبانى، تعیین کننده است… مبانى معرفتى ما به ما میگوید این پیشرفت مشروع است یا نامشروع؛ مطلوب است یا نامطلوب؛ عادلانه است یا غیرعادلانه.البته یک نقاط اشتراکى هم وجود دارد که اینها در توسعه کشورهاى توسعهیافته غربى کاملاً وجود داشته. روح خطرپذیرى – که انصافاً جزو خلقیات و خصال خوب اروپایى هاست – روح ابتکار، اقدام و انضباط، چیزهاى بسیار لازمى است. در هر جامعه اى که اینها نباشد، پیشرفت حاصل نخواهد شد. اینها هم لازم است. ما اگر باید اینها را یاد بگیریم، یاد هم میگیریم؛ اگر هم در منابع خودمان باشد، باید آنها را فرا بگیریم و عمل کنیم (آیت الله خامنهای، 1388).
پیشرفت به معنای علم بیشتر یا تکنیک بهتر نیست، مگر آن که به وسیله هدف های با ارزش انسانی هدایت و نظارت شوند، و ضروری است که از لحاظ کمّی و کیفی دارای ویژگی هایی باشد. پیشرفت نمی تواند تنها در افزایش کمّی شاخص ها محدود شود (جمعیت بیشتر یا رفاه بیشتر)؛ بلکه لازم است مطالبی مؤثر و نافذ درباره هدف های زندگی بشر مطرح کند. پیشرفت، بهبود در همه ابعاد است. گسترش و بهبود در یک بعد و پسرفت یا توقف در یک بعد دیگر، با تعریف پیشرفت، سازگاری ندارد. اصولاً مقوله پیشرفت برای انسان، در زندگی بهتر و حرکت در مسیر کمال مطرح میشود.اگر هم گاهی از اصطلاح توسعه استفاده کنیم، باید به این نکته اساسی توجه داشته باشیم که تفاوت ویژه توسعه از دیدگاه اسلام با توسعه غربی، هدف نبودن خود توسعه است. توسعه از نظر اسلام، خود، وسیله و ابزاری برای رسیدن افراد به کمال و قرب الهی و مقدمه زندگی آخرتی است که از درون افراد و بر اساس دستورهای شرع، ریشه میگیرد.
خلاصه، پیشرفت مورد نظر و تایید اسلام، وجوه مشترکی با مفهوم توسعه در مکاتب یادشده دارد؛ ولی این دو از نظر انگیزه و هدف نهایی بر یکدیگر منطبق نیستند؛ زیرا از نظر اسلام، پیشرفت، فرایند جهتدار است و هدف غایی آن، رساندن انسان به کمال نهایی و شایسته اوست که در جهانبینی اسلامی، کمال نهایی انسان، قُرب اِلیالله میباشد. تامین رفاه مادی انسان در حدّ معقول، در مقایسه با هدف نهایی ـ یعنی تقرّب به خدا ـ به عنوان هدفی متوسط و به منزله ابزاری برای رسیدن به هدف نهایی است. بنابراین مفهوم پیشرفت از دیدگاه اسلام، وسیع تر از آن است که فقط در ابعاد مادی هستی بگنجد.
مفهوم توسعه
این پیشرفت علمى، اگرچه که با فراگیرى علم از کشورها و مراکز پیشرفتهتر علمى حاصل خواهد شد – بخشى از آن بلاشک این است – اما فراگیرى علم یک مسئله است، تولید علم یک مسئلهى دیگر است. نباید ما در مسئلهى علم، واگن خودمان را به لوکوموتیو غرب ببندیم. البته اگر این وابستگى ایجاد بشود، یک پیشرفتهایى پیدا خواهد شد؛ در این شکى نیست؛ لیکن دنبالهروى، نداشتن ابتکار، زیر دست بودن معنوى، لازمهى قطعى این چنین پیشروىاى است؛ و این جایز نیست. از دهه چهل میلادی به این سو، «توسعه» به صورت اصطلاحی در اقتصاد رواج یافته است. در آغاز، توسعه را مترادف «رشد تولید ناخالص داخلی» می دانستند (زاکس، 1377: ص22)؛ امّا با گذشت یک دهه، تجربه کشورهایی که برای تحقّق توسعه، راه افزایش تولید ناخالص داخلی را پیموده بودند، نشان داد که توسعه تنها پدیده ای اقتصادی نیست؛ بلکه حالتی است که ابعاد دیگر نیز دارد؛ ابعادی همچون توسعه سیاسی، توسعه اجتماعی، و مانند آنها.با گذشت زمان، مفهوم توسعه دارای ابعاد گوناگون و گسترده دیگری نیز شد؛ به گونه ای که امروزه شامل توسعه محیط و توسعهی انسانی نیز می شود.
«توسعه» به فراگردی گفته میشود که در آن، جامعه از وضعی نامطلوب به وضعی مطلوب متحوّل میشود. در فرایند توسعه، استعدادهای سازماندهی جامعه از هر جهت ـ چه از نظر اقتصادی و چه از نظر اجتماعی، فرهنگی و سیاسی ـ بارور و شکوفا میشود (احمدی، 1387: ص19).
و اما افزایش ثروت اقتصادی برای خوب زیستن ساکنان سرزمین را «توسعه اقتصادی» مینامند. خوب زیستن ایجاب میکند شخص بتواند خوب کار کند، خوب مصرف کند، از تحصیلات کافی برخوردار شود، بداند که در زندگی چه انتخابهایی دارد، با سلامتی زندگی کند و در زمینههای مختلف از امنیت برخوردار باشد (خلعتبری، 1385: ص636).
از این تعریف نیز فرق دیدگاه اسلام در تعریف توسعه و نیز جایگزینی واژه پیشرفت معلوم میشود.امروزه، اقتصاد در نظامهای مختلف جهانی، گرفتار نوعی رکود و کاستیِ جدّی در چهار عاملِ تولید، درآمد، اشتغال و تجارت شده که حاصل نقص در سیستم مدیریتی و سیاستهای استعماری، ظالمانه یا انحصاری حاکمان و حکومتها است. بی تردید، کاستیهای بهرهوری از منابع و ابزار را نیز باید بدان افزود.
معنای اقتصاد و اقتصاد اسلامی
در تعریف اقتصاد گفتهاند: «اقتصاد» از کلمه قصد به معنای میانهروی است. و «علم اقتصاد» یکی از رشتههای علوم اجتماعی است که در باب کیفیتِ فعالیتهای مربوط به دخل و خرج و چگونگی روابط مالی افراد جامعه با یکدیگر و اصول و قوانینی مطالعه میکند که بر امور مذکور حاکم است. چون میان اقتصاد اسلامی و اعتدال، ارتباط وجود دارد، موجب این شده است تا عنوان اقتصاد برای آن به کار گرفته شود (جبران مسعود، 1376: ج1، ص227).
در عصر ائمّه علیهم السلام به جای اقتصاد، تقدیر در معیشت برای مسایل مالی به کار میرفت؛ چنان که امام صادق علیه السلام میفرماید:اصلاح امور مردم جز به وسیله سه چیز تحقّق نمییابد؛ تفقّه در دین، صبر و تحمّل مشکلات، و حسن تقدیر در معیشت (حرّ عاملی، 1403ق: ج12، ص41).
همانگونه که در حوزه سیاست و فرهنگ، دو مبنای دین و سکولاریسم معنا دارد، در حوزه اقتصاد هم این تقسیمبندی جاری است، و اقتصاد هم به دینی و غیردینی تقسیم میشود. الگوهای سوسیالیستی و سرمایهداری، دو گرایش اقتصاد مادی به شمار میآیند. اگر اقتصاد بتواند معطوف به تعالی انسان باشد، بین فعالیتهای اقتصادی و تعالیِ معنوی و تقرب انسان، ارتباط حقیقی برقرار شده، تلاشهای اقتصادی در جهت قرب قرار میگیرد.
جهاد اقتصادی
نظر به این که رهبر معظم انقلاب سال 1390 را «سال جهاد اقتصادی» نامگذاری فرمود، لازم است توضیح مختصری نیز در این باره بیان شود. جهاد، یعنی قدرت خود را به کار انداختن، متحمّل مشقّت شدن، تلاش توأم با رنج. جنگ را از آن جهت جهاد میگویند که تلاش و کوشش توأم با رنج است (قرشی، 1352: ج2، ص77).
وقتی جهاد با کلمه «فی سبیل الله» همراه باشد، مفهوم ویژهای دارد و هرگونه فعالیت و مبارزه سیاسی، اجتماعی، اخلاقی، فرهنگی، اقتصادی، با جان و مال و زبان و قلم و فکر با محوریّت خدا را شامل میشود.البته باید توجه داشت که جهاد علاوه بر نبردهای دفاعی و گاه تهاجمی، مبارزات علمی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی را نیز در بر میگیرد؛ لذا هر ملتی که در این عرصهها جهاد و تلاشِ پیگیر داشته باشد، به مجد و عظمت دست خواهد یافت، وگرنه به خواری و ذلّت دچار میشود؛ چنان که در روایات میخوانیم که جهاد در راه خدا که بر پایه حق و جلوگیری از تجاوز به حقوق فردی و اجتماعی و ارزشهای انسانی استوار است، پشتوانهای قوی برای عزت و سربلندی و نیل به امنیّت و آرامش و استقلال یک کشور به شمار میرود.
پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم میفرماید: جهاد کنید، تا مجد و عظمت را برای فرزندانتان بر جای گذارید (حرّ عاملی، 1403: ج11، ص9).
نیز آن حضرت در بیان اهمیت جهاد میفرماید: آن کس که جهاد را ترک گوید، خداوند بر اندام او لباس ذلت میپوشاند و فقر و احتیاج بر زندگی و تاریکی بر دین او سایه خواهد انداخت (حرّ عاملی، 1403: ج11، ص5 ).
کلمه جهاد، همیشه برخورد با مانع و رفع مانع را مورد توجه دارد. این در معنای جهاد، حالت تأکید و تصریح دارد. در همین راستا یکی از استراتژیهای جهاد اقتصادی، این است که باید جهاد عظیمی در شناسایی موانع اقتصادی صورت گیرد؛ موارد و موانعی که دست و پا گیر است.
نکته دیگر این است که گره زدن «جهاد» به مفهوم «اقتصاد» و ترکیب این مفهوم مقدس با فعالیت اقتصادی، به معنای نوعی تلاش سختکوشانه در مسیر بهسازیِ اقتصادی مبتنی بر انگیزههای الهی است. اگر اقتصاد بتواند معطوف به تعالی انسان باشد، بین فعالیتهای اقتصادی و تعالیِ معنوی و تقرب انسان، ارتباط حقیقی برقرار شده و تلاشهای اقتصادی در جهت قُرب قرار میگیرد. این جهاد به این معنا نیست که تلاشها برای توسعه لذتها و بهجتهای مادی در ذیل همان مدیریت اقتصادی متعارف (اقتصاد سرمایهداری یا اقتصاد سوسیالیستی) را تغییر نام دهیم و با تأکید بر نیّت صحیح، همان رفتارها را امضا کنیم؛ بلکه برای تأمین تعالی انسان باید ماهیت و سازوکار رفتار اقتصادی هم، شکل و شمایل دیگری بیابد که بتوان آن را در زمره جهاد فی سبیلِ الله قرار داد.
اول. امدادهای الهی و شکوفایی اقتصادی در عصر ظهور
بیتردید، یکی از عوامل مهم و کارساز در شکوفایی و پیشرفت اقتصاد در عصر ظهور، امدادهای الهی است که در حقیقت نتیجه و ثمره پرهیزگاری، عدالت محوری، رعایت احکام و اجرای اوامر خدای متعال به وسیلة رهبر و امام آن عصر و نیز بیشتر پیروان آن حضرت میباشد. این، وعده الهی است که رعایت این امور، نزولات و برکات آسمانی را در پی خواهد داشت، و موجب رونق چشمگیر کشاورزی و رشد محصولات زراعتی خواهد شد.
در آیه 96 از سوره اعراف میخوانیم:(وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى ءَامَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیهِم بَرَکاتٍ مِّنَ السَّماءِ وَ الأَرْضِ وَ لکِن کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُم بِما کانُوا یَکْسِبُونَ).و اگر مردمى که در شهرها و آبادیها زندگى دارند، ایمان بیاورند و تقوا پیشه کنند، برکات آسمان و زمین را بر آنها مى گشاییم؛ ولى ]آنها حقایق را[ تکذیب کردند؛ ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم.
امیرالمؤمنین علیه السلام نیز در این رابطه فرموده است:بِالْعَدْلِ تَتَضاعَفُ الْبَرَکاتُ (آمدی تمیمی، 1407ق: ج1، ص291).
با عدالت برکتها فزونی مییابد.در اینکه منظور از برکات زمین و آسمان چیست، در میان مفسران، گفتوگو است؛ بعضى آن را به نزول باران و روییدن گیاهان تفسیر کرده اند، و بعضى به اجابت دعا و حل مشکلات زندگى؛ ولى این احتمال نیز وجود دارد که منظور از برکات آسمانى، برکات معنوى، و منظور از برکات زمینى برکات مادى باشد.
با توجّه به آیات گذشته، تفسیر اول، از همه مناسبتر است؛ زیرا در آن آیات که مجازاتهاى شدید مجرمان و طغیانگران را شرح مى داد، گاهى اشاره به فرود آمدن سیلاب از آسمان، و طغیان چشمه ها از زمین ( همانند طوفان نوح ) و گاهى اشاره به صاعقه ها و صیحه هاى آسمانى، و گاهى زلزله هاى وحشتناک زمینى شده بود.
در آیه مورد بحث، این حقیقت مطرح است که این مجازاتها واکنش اعمال خود آنها بود؛ وگرنه اگر انسان پاک و با ایمان باشد، به جاى اینکه عذاب از آسمان و زمین فرا رسد، برکات خدا از آسمان و زمین بر او مى بارد. این انسان است که برکات را تبدیل به بلاها مى کند. قابل توجه، اینکه ایمان و تقوا نه تنها سبب نزول برکات الهى مى شود، بلکه باعث مى گردد که آنچه در اختیار انسان قرار گرفته، در مصارف مورد نیاز به کار گرفته شود؛ برای مثال، امروز ملاحظه مى کنیم که بخش بسیار مهمى از نیروهاى انسانى و منابع اقتصادى در مسیر مسابقه تسلیحاتى و ساختن سلاحهاى نابود کننده صرف مى شود. اینها مواهبى فاقد هر گونه برکت هستند و بهزودى از میان مى روند و نه تنها نتیجه اى نخواهند داشت، ویرانى هم به بار مى آورند؛ ولى اگر جوامع انسانى ایمان و تقوا داشته باشند، این مواهب الهى به شکل دیگرى در میان آنها در مى آید، و طبعاً آثار آن، باقى و برقرار خواهد ماند و مصداق کلمه برکات خواهند بود (مکارم شیرازی، 1373: ج6، ص266).
در عصر رهایى، مردم از گمراهى دست برداشته، و هدایت مى یابند و این، دلیل بر جهانى شدن اسلامِ راستین و گرایش و ایمان مردم به حکومت جهانى حضرت بقیّة اللَّه الأعظم علیه السلام مى باشد.در آن عصر فرخنده برخلاف این عصر تلخی و ناکامى، همه مردم جهان به دستورات رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و آیین اسلام ایمان مى آورند و بر اساس اعتقاد به خدا تقوا را پیشه مى کنند.بدیهى است دستورات رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم جز پیروى از مکتب اهل بیت علیهم السلام و قرآن کریم چیز دیگرى نیست و اجر رسالت آن بزرگوار، جز مودّتِ ذوى القربى نمى باشد.
خداوند در قرآن کریم مى فرماید:(قُلْ لا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِى الْقُرْبى) (شورى: 23)بگو بر رسالت خود پاداشى از شما نمى خواهم، مگر مودّت ذوى القربى را.
در عصر رهایى بر اثر تکامل عقلى مردمان جهان، گفتار رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را مى پذیرند و مودّتِ خاندان وحى علیهم السلام را دارا مى شوند. مقصود از مودّت اهل بیت علیهم السلام ، محبّتى است که باعث تقرّب انسان به آنان شود.بنابر این، ایمان و تقواى عمومى جامعه که با گرایش به خاندان وحى علیهم السلام و دارا شدن مودّت آنان جلوه گر مى شود، راز گشوده شدن درهاى آسمانى و نزول برکات الهى است. پس اگر از اوّل بعثت مردمان گفتار پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را مى پذیرفتند و دست از مقام ولایت خاندان وحى برنمى داشتند، تیرگى ها و تاریکى هایى که جهان را به ظلمت و تباهى کشیده است، پیش نمى آمد و خداوند کریم از عطاى نعمت ها و برکات آسمانى دریغ نمى ورزید.
در خصوص امدادهای الهی در عصر ظهور، به دو موضوع در روایات تصریح شده است:
نخست. نزول باران و برکات الهی
از جمله امدادهای الهی که در عصر طلایی ظهور حضرت حجّت علیه السلام و دوران حکومت مهدوی صورت میپذیرد، نزول بارانهای مفید و ثمربخش است. نظر به اینکه یکی از مهمترین منابع طبیعی و اصلیِ حیات و زندگی، آب است که عامل مهمّی برای پیشرفت اقتصادی ـ بهویژه کشاورزی ـ میباشد. این ویژگی عصر امام زمان علیه السلام از اهمیت بسیاری برخوردار است.
حاکم نیشابوری در مستدرک، حدیث مشروحی از ابوسعید خدری از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نقل می کند که فرمود:یَنْزِلُ بِاُمَّتی فی آخِرِ الزّمانِ بَلاءٌ شَدید مِن سُلطانِهِم، لَمْ یُسمَعُ بَلاءٌ اَشَدُّ مِنهُ، حَتّی تَضیقَ عَنهُمُ الاَرضُ الرَّحبَهُ، وَ حَتّی یُملاَ الاَرضَ جَوراً وَ ظُلماً، لایَجِدُ الْمُؤمِنُ مَلجَاً یَلتَجِاُ اِلَیه مِن الظُّلمِ فَیَبعَثُ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ رَجُلاً مِن عِترَتی، فَیَملَأ الاَرضَ قِسطاً وَعَدلاً کَما مُلِئَتْ ظُلماً وَ جَوراً، یَرضی عَنهُ ساکِنُ السَّماءِ و ساکِنُ الاَرضِ، لاتدخَّر الارضُ مِن بَذرِها شیئاً اِلّا اَخْرجَتهُ، وَ لا السَّماءُ مِن قَطْرِها شَیْئاً اِلاّ صَبَّهُ اللهُ عَلَیْهِم مِدراراً (حاکم نیشابوری، 1418ق: ج4، ص465).
در آخر زمان، بلای شدیدی بر امّت من از سوی سلطان آنها وارد می شود؛ بلایی که شدیدتر از آن شنیده نشده است؛ تا آنجا که زمینِ وسیع و گسترده بر آنها تنگ می شود، و تا آنجا که زمین پر از جور و ظلم می گردد، و مؤمن پناهنگاهی برای پناه جستن به آن از ظلم نمی یابد. در این هنگام، خداوند متعال مردی از عترتم را مبعوث می کند که زمین را پر از عدل و داد کند، آن گونه که از ظلم و ستم پر شده بود. ساکنان آسمان ]فرشتگان[ از او خشنود می شوند، و همچنین ساکنان زمین. زمین تمام بذرهای خود را بیرون می فرستد و بارور می شود، و آسمان تمام دانه های باران را بر آنها فرو می بارد ]و همه جا را سیراب و پر برکت می کند[.حاکم بعد از ذکر حدیث می گوید: این حدیث، صحیح است هر چند «بخاری» و «مسلم» آن را در کتاب خود نیاورده اند.
امام صادق علیه السلام می فرماید:اِنّ قُدّامَ القائِمِ لَسَنَةً غَیْداقَةً یَفْسُدُ فِیها الثَّمَرُ فِی النَّخْلِ فَلا تَشُکُّوا فِی ذلکَ (اِربلی، 1381ق: ج2، ص462 ؛ طوسی،1386: ص762).
در آستانه قیام قائم سالی پرباران خواهد بود که در اثر آن، خرما بر روی نخل می پوسد. پس در این تردیدی به خود راه ندهید. نیز آن حضرت فرموده است: وَ إِذَا آنَ قِیَامُهُ مُطِرَ النَّاسُ جُمَادَى الْآخِرَةَ وَ عَشَرَةَ أَیَّامٍ مِنْ رَجَبٍ مَطَراً لَمْ یَرَ الْخَلائِقُ مِثْلَهُ… (اِربلی، 1381ق: ج2، ص463).
وقتی که زمان قیام قائم نزدیک شود، بر مردم باران فرو خواهد ریخت، در ماه جمادی الثانی و ده روز رجب؛ بارانی که مانندش دیده نشده است.نزول باران و برکات الهی در آن عصر، آنچنان پی در پی و به اندازه بر زمینِ نیازمند میبارد که بیشترین سر سبزی را در روی زمین ایجاد میکند؛ لذا روایت است که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: خداوند، باران را از آسمان همواره بر آنها بفرستد، و از زمین چیزی از گیاه نماند، مگر این که سبز شود (اِربلی، 1381ق: ج2، ص382).
دوم. برکات استثنایی زمین
در عصر ظهور بر اثر ایمان و تقوا، برکات الهى از زمین و آسمان بر آنان وارد مى شود؛ به گونه اى که از هر درخت، هر نوع میوه اى که خدا اراده کند چیده مى شود. همچنین میوه ها – بر اثر یکسان شدن هوا در همه فصل ها – مخصوص یک فصل نیست؛ میوه تابستان در زمستان هم بر درختان وجود دارد و میوه زمستان در تابستان نیز بر درختان هست.مسأله برکت، حقیقت بزرگى است که جهان در عصر ظهور بر اثر وجود آن، چهره اى دیگر به خود خواهد گرفت، و بر اثر وجود برکت و نازل شدن آن بر مردمان عصر ظهور، گرفتارى هاى دوران تاریک غیبت برطرف مى شود، و گشایش و فراوانى، سراسر گیتى را فرا میگیرد. به این گونه، جهان چهره اى دیگر از خود نشان میدهد، و در آن عصرِ گشایش و شکوفایى، شکوفه هاى قدرت و توانگرى سراسر زمین را پر مى کند و نشانى از فقر و تنگدستى باقى نخواهد ماند.
در آن عصرِ همایون، ضعف، ناتوانى و شکستگى، شکست خواهند خورد و قدرت، توانایى و خجستگى، جایگزین آنها خواهند شد. برکت توسّط فرشتگانِ الهی به وجود مى آید. از نظر دید مادّى، مثلاً گندم فقط به وسیله بذر و آب و خاک به وجود مى آید؛ ولى از دیدگاه کسى که با امور غیر محسوس آشنایى دارد، ایجاد اشیا منحصر به وسایل عادّى و طبیعى نیست؛ بلکه از راه هاى غیر طبیعى نیز محصول طبیعى ایجاد مى شود.
از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم روایت شده که فرمود: تَزیدُ المِیاهُ فی دَولتِهِ، وَ تمدّ الانهار و تضاعِف الارض اُکُلَها (مقدّسی شافعی، 1386: ص200). آبها در دولت او ]حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف [ فراوان میشود، و زمین، برکات خویش را چند برابر میکند.
برنامههای اقتصادی حکومت مهدوی در عصر ظهور
هنگامی که آدمی در مسیر رشد عقلانی خود به ضرورت برنامهریزی در زندگی خویش پی بُرد، آن را در نظامهای اجتماعی به عنوان ابزاری در خدمت مدیریت و رهبری، مورد توجه قرار داد. امروز میبینیم که ساختار وجودی سازمانها پیچیده شدهاند که بدون برنامهریزیهای دقیق نمی توانند به حیات خود تداوم بخشند. برای دست یافتن به هدف مورد نظر، باید پیش از تلاش فیزیکی یا اقدام به انجام کار، تلاش ذهنی یا برنامهریزی کافی صورت گیرد.از اینرو، نقش برنامهریزی صحیح و تأثیر آن در رونق و پیشرفت امور جامعه بسیار مهم است؛ و پیداست که برنامهریزی اقتصادی نیز از ضروریترین کارها برای دستیابی به پیشرفت است.
امام علی علیه السلام میفرماید: لا فقرَ مَعَ حُسنِ تَدبیر (آمدی تمیمی، 1407ق: ج2، ص370).
با تدبیر و برنامهریزیِ خوب، دیگر فقری نخواهد ماند. آنچه از روایات به دست میآید، بیانگر این حقیقت است که در عصر حکومت امام زمان علیه السلام علاوه بر امدادهای الهی، برنامههای مهم، ضروری، گسترده و بر مبنای عدالت اسلامی به بهترین وجه، اجرایی میشود و مردم شاهد پیشرفت چشمگیری در ابعاد مختلف ـ بهویژه در بعد اقتصادی ـ خواهند بود.ما در اینجا، با توجه به احادیث اهل بیت علیهم السلام ، به برنامههای اقتصادی حضرت حجّت علیه السلام که باعث رونق و رفاه عمومی میشود میپردازیم:
پیشرفت علم و دانش
مسلّم است که علم و دانش و رشد فکری و فرهنگی، نقش بسزایی در تکامل و پیشرفت انسان و جامعه انسانی دارد، و بسیاری از مشکلات سر راه تکامل را رفع میکند. در عصر انقلاب جهانی مهدی موعود علیه السلام یکی از امور، پیشرفتِ عجیب علوم در تمام زمینههاست.
در حدیثی از امام صادق علیه السلام چنین میخوانیم:
دانش، 27 حرف ]شعبه و شاخه[ است. تمام آنچه پیامبران الهی برای مردم آوردهاند، دو حرف بیش نبوده است و مردم تاکنون جز آن دو حرف را نشناختهاند؛ ولی هنگامی که قائم ما قیام کند، 25 حرف دیگر را آشکار میکند و در میان مردم منتشر میسازد و دو حرف دیگر را به آن پیوند میدهد، تا 27 حرف کامل و منتشر شود (مجلسی، 1404ق: ج52، ص336).
این پیشرفتِ علمی، نه تنها در علوم انسانی، بلکه در علوم صنعتی، اقتصادی و غیر اینها نیز پدید خواهد آمد. در آن عصر طلایی، رهبر آن حکومت، که امام زمان علیه السلام است بر تمام علوم اشراف کامل دارد، و دانش او با دانش هیچ دانشمندی قابل قیاس نیست، و همه را از چشمهسار علم خود بهرهمند میکند.لذا، آن بزرگوار همچون جدّش امیرالمؤمنین علیه السلام ندا سر میدهد که:
سَلونی قبلَ اَن تَفقِدونی، فاَِنَّ بَینَ جَوانِحی عِلماً جَمّاً (مجلسی، 1404ق: ج52، ص272).قبل از آنکه از میان شما بروم، هر گونه سؤالی دارید از من بپرسید؛ چرا که سراسر وجودم سرشار از علم و دانش است.
امام باقر علیه السلام نیز رشد عقلیِ بندگانِ خدا را – که با تصرّفِ تکوینی، در عصر ظهور به وقوع میپیوندد – مورد توجه قرار میدهد و میفرماید:اذا قام قائِمُنا وَضَعَ اللهُ یَدَه عَلی رُؤوسِ العِبادِ، فَجَمَعَ بها عُقولَهم وَ کَمُلَت بِهِ اَحلامُهُم (کلینی، 1405ق: ج1، ص25 ؛ حرّ عاملی، 1366: ج6، ص367).
وقتی که قائم ما قیام کند، خداوند دستش را بر سر بندگان قرار میدهد و به وسیله آن، عقول ایشان جمع شده، افکارشان با آن تکمیل میگردد.
اجرای عدالت اجتماعی اقتصادی
عدالت اقتصادی، به معنای فرآیند تصمیمگیری مبتنی بر اسلام است که امور را به سه امر الهی، امور عمومی و امور خصوصی تقسیم میکند. عدالت اقتصادی، در زمینه تولید به عدالت در حفظ و گسترش ثروت، یعنی رشد اقتصادی پایدار، در زمینه توزیع به عدالت در توزیع ثروت، و در زمینه مصرف یا رفاه اقتصادی یا تقلیل کمبود کالاها و خدمات که هدف نهایی خردهنظام اقتصادی اسلام است، به آموزه کفایت میرسد. عدالت اقتصادی متضمن نظم فردی و اجتماعی در حوزه اقتصاد است و اصول اخلاقی را به انسان اعطا میکند، تا در سازوکارها و نهادهای اقتصادی تجلی یابند. این سازوکارها و نهادها تعیین میکنند که چگونه شخص در زندگی، کار و کسب انجام دهد، وارد قراردادها شود، با دیگران کالاها و خدمات را مبادله کند و علاوه بر این، بنیاد مادی مستقلی را برای معیشت اقتصادیاش ایجاد کند.
دکترین عدالت اقتصادی مهدوی با چهار شاخص رشد اقتصادی پایدار، کاهش مداوم نابرابری، حذف فقر، و مصرف به حد کفاف، شناسایی شده است (جهانیان، 1383ش، ص 14).کاهش مداوم نابرابری به معنای کاهش انواع نابرابریهای اقتصادی در سطح ملی، نژادی و قومی، خانوادگی و منطقهای و بینالمللی است.
مضمون برخی از روایات، نشاندهنده این نکته است که انواع تبعیضها و تجاوزها در جامعه مهدوی مرتفع میشود، و عدل در هر جا که جامعهای انسانی وجود داشته باشد، گسترش مییابد.
از امام باقر علیه السلام نقل شده است:در حکومت قیامکننده اهلبیت پیامبر قسط و عدل ]به معناى عدم تبعیض در تقسیم بیت المال و رعایت حقوق مردم[ به طور کامل اجرا خواهد شد (مجلسی، 1404ق: ج52، ص351).
در آن عصر طلایی، امکانات به شیوة عادلانه توزیع مىگردد و از اجحاف و تعدّىِ سودجویانِ تکاثرطلب جلوگیری مىشود؛ و در نهایت، مردم نیز از نظر غناى روحى و سطح اخلاق و معرفت و تقوا چنان اوج مىگیرند که دامنه حرص و آز که سرچشمه تکاثر و بخل و احتکار و تنازع است، برچیده مىشود.
در حدیثى از امام صادق علیه السلام چنین مىخوانیم:هنگامى که قائم ما قیام کند … زمین ]با تدبیر امام و تلاش صادقانه مردم[ گنجها و ذخایر گرانبهاى خود را آشکار مىکند؛ آنچنانکه مردم آنرا با چشم خود مىبینند ]آنچنان غناى ظاهرى و معنوى مردم را فرا مىگیرد[ که نمىتوانید کسى را پیدا کنید که هدیه شما را بپذیرد، یا زکات مال را قبول کند. همه مردم به آنچه خدا از فضلش به آنها روزى داده، مستغنى و بىنیاز مىشوند (مجلسی، 1404ق: ج 52، ص 337).
از دیدگاه اسلام حتی اگر رشد اقتصادی پایدار، کاهش نابرابری، و حذف فقر تحقق یابد، ولی مصرف در نظام اقتصادی متعادل نباشد، عدالت اقتصادی تحقّق نیافته است. سرزنش مترفین، مسرفین، و مبذّرین در قرآن کریم و سنت معصومان علیهم السلام گواه صدق این مدعاست؛ زیرا این سرزنش اطلاق دارد و زمانی را شامل میشود که رفاه اقتصادی برای همه فراهم باشد (جهانیان، 1383: ص14).
در جامعه مهدوی، حکمت و عقل عملی بشر بر اثر تقوا به تکامل میرسد و مردم به آن روشنبینی خاص قرآنی میرسند.
امام باقر علیه السلام در روایت ابوخالد کابلى مىفرماید: هنگامى که قائم ظهور کند، شعاع نورانیت و هدایتش همه بندگان خدا را فرا مىگیرد، و عقول مردم متمرکز و اخلاقشان به واسطه آن امام بزرگوار، کامل میشود (مجلسی، 1404ق: ج 52، ص 336).
رشد معنویت و تربیت جامعه صالح
راهبردهای ارائه شده از جانب اسلام برای پیشرفت، بر این اصل تأکید دارد که برنامه ریزى برای تحقق اهداف توسعه و رسیدن به آبادانى دنیا و آسایش همگانى، باید با توجه به هدف اصلی خلقت ـ یعنی تقرّب به خداوند ـ انجام شود.
گسترش دانش و تأمین بهداشت و امنیت و رفاه جامعه وقتى ارزشمند است که در این چارچوب باشد، نه به قیمت فدا کردن ارزش هاى معنوى و از یاد بردن هدف اصلى یعنى سعادت آخرتى. البته این سخن به معناى بازماندن از دانش و رفاه نیست.چنین هدفی که در اساس توسط پیامبران راستین خداوند به مردم ابلاغ شده، در اثر فاصله گرفتن مردم از تعالیم ناب و نیز حاکمیت غاصبانه ستمگران، بهتدریج کمرنگ شده و در برخی نواحی به خاموشی گراییده است.
بنابراین حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در گام اول به این مهم اقدام مینماید و تربیت انسانهایی صالح برای تشکیل نظام جهانی خود را شروع میکند. البته طبیعی است که فلسفه انتظار، زمینه چنین اقداماتی را فراهم کرده و کادرهای اولیه برای این کار به وجود آمدهاند. در جامعه مهدوی، صفات رذیله از جامعه رخت برمیبندد و زمینه گناه و جرایم اجتماعی، اقتصادی و… از بین میرود.
امام صادق علیه السلام در این باره مىفرماید:در عصر حضرت مهدی، خداوند وحدت کلمه پدید مىآورد و قلوب ناسازگار را با یکدیگر الفت میبخشد، و معصیت او در روی زمین، صورت نپذیرد (مجلسی، 1404ق: ج 52، ص 127).
برقراری امنیت و آرامش عمومی
امنیت و آرامش از نعمتهای بزرگ الهی، و بستری برای تکامل مادی و معنویِ جامعه انسانی و رشد اقتصادی است. کرامتها و استعدادهای انسان در جامعهای که امنیت ندارد و مضطرب است، شکوفا و بالنده نخواهد شد؛ لذا در حکومت و جامعه مهدوی که باید الگویی برای همه حکومتهای اسلامی باشد، امنیّت کامل و همه جانبه حاکم است، و کوچکترین ناامنیای به چشم نمیخورد.
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودهاند:چون قائم ما قیام کند، کینهها از دل آدمیان بیرون رود و حتی حیوانات نیز با هم سازگارى کنند. در آن روزگار، اگر زنی فاصله میان عراق و شام را طی نماید و با خود طلا و نقره حمل کند، با امنیت از روی سبزهها عبور خواهد کرد و از هیچ موجودی نمیهراسد (مجلسی، 1404ق: ج 52، ص316).
و امام صادق علیه السلام نیز فرمود: وقتی قائم قیام کند، حکومتش را بر اساس عدالت برقرار میسازد و ظلم و جور را بر میچیند، و جادهها در پرتو وجودش امن و امان میشود (مجلسی، 1404ق: ج52، ص338).
در عصر ظهور، به قدری امنیّت و آرامش عمومی در جامعه حاکم میشود که به فرموده حضرت علی علیه السلام در آن زمان حتی حیوانات درنده و چارپایان با یکدیگر در صلح و صفا بهسر میبرند (همو، ص362).
فقر زدایی و رفاه عمومی
در طول تاریخ، شواهد بسیاری وجود دارد که نیازمندی و فقر، باعث دزدی، خونریزی، ذلّت و خود فروشی و دهها مسایل انحرافی دیگر شده است، و این مسایل تا زمانی که فقر و احتیاج هست، به موازات آن خواهد بود. یکی از موفقیّتهای جامعه مهدوی، این است که موفّق به حذفِ کامل فقر میشود؛ زیرا سرمایههاى مادى، فوقالعاده زیاد مىشود و رشد اقتصادی پایدار، پدید میآید. در آن دوران امکانات زیادی در اختیار آحاد مردم قرار خواهد گرفت.
در روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم آمده است:در آن زمان امت من چنان از نعمت برخوردار میشوند که هرگز امتی آن چنان از نعمت برخوردار نشده باشد. سر تا سر زمین محصول میدهد و هیچ چیز را از آنان دریغ ندارد و اموال انبوه میشود. هر کس نزد حضرت آید و بگوید: «به من مالی بده»، او بیدرنگ میگوید: «بگیر» (مجلسی، 1404ق: ج51، ص88).
در آن عصر، انسان به جای این که از مصرف کالاها و خدمات کمیاب بهرهمند شود، به بهرهمندی و کسب رضایت و آرامش خاطر از ناحیهی عمل به احکام اسلام، و تعمیق فضای عدالت مشغول میشود و مطلوبیتهای مربوط را کسب میکند.
امام صادق علیه السلام در توصیف جامعه پس از ظهور حضرت حجت علیه السلام میفرمایند: … و یَطلُبُ الرَّجُلُ مِنکُم مَن یصِلُهُ بِمالِهِ ویأخُذُ مِنهُ زَکاتَهُ فَلا یجِدُ أحَداً یقبَلُ مِنهُ ذلِکَ؛ استَغنَی النّاسُ بِما رَزَقَهُمُ اللّه ُ مِن فَضلِهِ (مجلسی، 1404ق: ج 52، ص337)…. و کسی از شما به دنبال فردی می گردد که مالش را بستاند و زکاتش را بپذیرد؛ امّا هیچ کس را نمی یابد که چنین کند؛ [زیرا] مردم از رهگذر روزی هایی که خداوند با فزونبخشی خویش به ایشان عطا فرموده، بی نیاز شده اند.
استخراج منابع زیر زمینی و منابع ملی
از منابع بسیار مهم ثروت ملّی هر کشور، منابع زیرزمینی و گنجها و معادن آن کشور است. این منابع در حقیقت، ثروتهایی خدادادی است که انسانها باید آنها را صحیح و عادلانه اکتشاف و استخراج کنند.در این زمینه روایات متعددی وجود دارد که نویدبخش یک جامعه فعال هستند و بیانگر این نکتهاند که استخراج منابع زیرزمینی – که عامل مهم ثروت ملی است – و استفاده صحیح و عادلانه از آنها، از برنامههای اصلی آن حضرت میباشد.
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است:زمین، گنجهایش را برای او ]حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف [ خارج سازد، و اموال بیشماری بین مردم تقسیم کند (مجلسی، 1404ق: ج 51، ص68).
در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده است:مهدی به کوفه بر میگردد و آسمان ملخهای طلایی بر آنها میبارد؛ همان طور که خداوند در بنی اسراییل بر ایّوب پیامبر نیز فرود آورد و او گنجهای طلا و نقره و گوهر زمین را بین یارانش تقسیم میکند (دوانی، 1361: ص1180).
اکتشاف معادن و ذخایر درون ارضی با ابزار کامل و پیشرفته و نیز با اشارات غیبی و ملکوتی آن حضرت و کارگزاران فهیم و قدرتمندش بروز و ظهورِ کامل دارند، و بشرِ آن روز در راستای رفاه عمومی، از تمام امکانات و ذخایر زمینی به بهترین وجه بهره خواهد برد.
ساماندهی و اخذ مالیات
درآمدهای دولت در هر حکومتی عامل مهمی در پویا شدن تمام شؤونِ حکومتی است. در اسلام، زیر بنای اقتصادی محکمی برای حکومتها ترسیم شده که اعتقاد و پایبندی به آن میتواند معضل بزرگ کسری بودجههای دولتی را مرتفع کند.
منابع درآمدی دولت اسلامی عبارتند از: انفال، زکات، خمس، مالیات و عوارض.از جمله اقدامات و برنامههای اقتصادی حکومت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف که نقش مؤثری در ایجاد رفاه و آسایش اقتصادی و خشکاندن ریشههای فقر و محرومیت در کل جهان دارد، اخذ مالیات اسلامی و توزیع عادلانه آن، در بین افراد مستمند، علیل و بیمار و مستحق خواهد بود؛ آنگونه که در روایات آمده است، مجازات سنگینی در انتظار تارکان پرداخت مالیات اسلامی و مانعان از پرداخت زکات خواهد بود.
در روایتی میخوانیم: خون دو کس در اسلام هدر است؛ ولی این حکم را کسی اجرا نمیکند، تا قائم قیام کند؛ یکی خون مرد زندار زناکار است که آن حضرت او را سنگسار میکند؛ و دیگر، خون کسی است که از پرداخت زکات خودداری میکند؛ مهدی گردن او را خواهد زد (جمعی از نویسندگان، 1411ق: ج4، ص140).
این برخوردِ سخت، با کسی که زکات نمیپردازد به آن سبب است که عدم پرداخت زکات، موجب اخلال در چرخه اقتصاد حکومت الهی است و این، با فلسفه حکومت مترقّی آن امام در تضادّ آشکار است. در عصر ظهور، مالیات اسلامی به صورت دقیق، جمعآوری و کاملاً عادلانه توزیع و تقسیم میشود و نظام طبقاتی حاکم قبل از ظهور، نابود گردیده، جامعهای مبتنی بر معیارهای اسلامی و انسانی، به وجود خواهد آمد؛ جامعهای که درآن، با نفی تبعیض و بیعدالتی، همه از امکانات رفاهی، بهرهمند خواهند شد.
استرداد ثروتهای غصبی
یکی از مهمترین عوامل اقتصاد بیمار در جوامع بشری، انباشته شدن ثروت نامشروع در نزد گروهی خاص است. در عصر حکومت مهدوی اجازه داده نمیشود که از منابع و ثروتهای ملّی و نیز سرمایههای خصوصی انسانها سوء استفاده شود؛ بلکه با خائنان و غاصبان نیز به شدّت رفتار خواهد شد. طبق روایات، هر چه که تصرّف ظالمانه و غصب کرده باشند را به جایگاه حقیقی خود مسترد مینماید (عسکری، 1360: ج1، ص279).
در آن دوران، اقتصاد سالم و رفع کاستیها و ناراستیها از آن، در سایه اقدامات چندی صورت میگیرد؛ از جمله آنها، برخورد جدّی با مفسدان اقتصادی است.
از امام باقر علیه السلام روایت شده است که فرمود:اذا قام قائمُنا اِضمَحلتِ القطائع فلا قطائع (حمیَری، 1413ق: ص80).هنگامی که قائم ما قیام کند، قطایع از بین میرود؛ به طوری که دیگر قطایعی نخواهد بود.
قطایع، زمینهایی از اراضی خراجی است که از راه امتیاز، به نزدیکان حکام و سلاطین، داده میشود و این گونه بذل و بخششهای خودسرانه، موجب تشکیل طبقه ممتاز در جامعه میشود.
و امام باقر علیه السلام فرمود:اذا ظَهر القائمُ و دَخل الکوفه… و یَرُدُّ السّوادَ اِلی اَهلِهِ (مجلسی، 1404ق: ج52، ص390). چون قائم قیام کند و وارد کوفه شود… زمینهای مصادره شده را به صاحبانش باز میگرداند.
پس دولت مهدوی در راستای استفاده صحیح از موهبتهای الهی و عمران و آبادانی شهرها و کشورها، بینیازی و استغنای مردم، کمک به بدهکاران و فقیران، توزیع عادلانه امکانات و بیت المال، ایجاد اقتصاد سالم، رونق کشاورزی و دامپروری و… تلاش ویژهای انجام میدهد.آری؛ حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف با قاطعیت و نظارت دقیق، جریان اقتصادی جامعه بشری را سر و سامان میدهد، تمام ثروتها و ذخایر زیرزمینی و روزمینی که در اختیارش قرار میگیرد، به صورت عادلانه، تقسیم و توزیع نموده، از فعالیتهای خودسرانه و آزمندانه زراندوزان دنیاطلب جلوگیری میکند، و از چپاول ثروتهای مردمی و مکیدن خون انسانهای مظلوم و مستضعف، توسط افراد زالوصفت و فرصتطلب، جلوگیری نموده، عوامل اصلی فقر، محرومیت و کمبود را از میان بر میدارد.
توزیع عادلانهی منابع و درآمدها
یکی از کارکردهای اساسی دولت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف تقسیم مساوی منابع و درآمدها و ایجاد عدالت اقتصادی و قسط است؛ «یَملأ الارض قِسطاً و عدلاً» (صدوق، 1363: ج1، ص257).
واژه قسط، بیشتر در امر اقتصادی و توزیع اموال بر اساس عدالت اجتماعی بین افراد به کار میرود:وَ اِذا قامَ مَهدینا اهل البیت، قَسَّم بِالسَّویة وَ عدل بِالرَّعیه (مقدسی شافعی، 1368: ص40). چون مهدی ما اهل بیت قیام کند، مال را به طور مساوی تقسیم میکند و عدالت را در میان رعیت اجرا مینماید.
حضرت از بخششهای الهی و نعمتهای مادی به طور مساوی استفاده خواهد کرد، و بیت المال برای همگان به طور یکسان مصرف خواهد شد:اِذا قام قائِمنا فاِنَّه یقَسِّم بِالسّویه و یعدِلُ فی خَلقِ الرَّحمان البرِّ مِنهُم وَ الفاجِر (مجلسی، 1404ق: ج51، ص29). زمانی که قائم قیام کند، [اموال را] به طور مساوی تقسیم میکند و میان همه مردم چه نیکوکار و چه بدکار به عدالت رفتار مینماید.
در این روایت و برخی دیگر، عدالت در کنار مساوات آمده است؛ چرا که بیت المال که حقّ عمومی مسلمین است، باید به شکل مساوی در میان آنان تقسیم شود. ویژگیهای شخصی و اجتماعی و حتی سابقه مبارزاتی و مدیریتی هرگز سبب نخواهد شد که سهم بیشتری از بیت المال نصیب کسی شود.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «به مهدی بشارتتان میدهم. او به هنگام اختلاف مردمان، از میان امت من ظهور خواهد کرد و ساکنان آسمانها و زمین از او خشنود خواهند شد. او مال را درستِ درست تقسیم میکند». مردی پرسید: «درستِ درست چیست؟» فرمود: «میان همه به صورت مساوی» (فیض کاشانی، بیتا: ج4، ص341؛ مجلسی، 1404ق: ج51، ص88).
در حدیث دیگری چنین میخوانیم: مهدی میان مردم، در تقسیم اموال، به مساوات رفتار میکند؛ به طوری که دیگر نیازمند و محتاجی یافت نمیشود (مجلسی، 1404ق: ج52، ص390).
نکته قابل توجه دیگر، این است که در آن دوران طلایی، امتیازات ویژه بی ضابطه و رانتخواری برچیده خواهد شد. طبیعی است که حکومت و قدرتی که انصاف و عدالت نداشته باشد، افراد نزدیک به خود یا باند و جناح مربوط به خود را صالح میپندارد، و در صورت وجود امتیازات ویژه، بیشتر آن را در میان افراد خود تقسیم میکند.
امام باقر علیه السلام فرمود: إذا قامَ یُبطِلُ ما کانَ فی الهُدنَةِ مِمّا کان فی اَیدِی النّاس وَ یَستَقبِل بهمُ العَدل (طوسی، 1405ق: ج6، ص154).
زمانی که ]حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف [ قیام کند، آنچه را که در عصر جاهلیت و آرامش و تن آسایی در اختیار مردم بود، باطل میکند و با مردم به عدل رفتار مینماید.
رونق بخشیدن به کشاورزی
زراعت و کشاورزی از منابع مهمّ ثروت ملّی و از موارد اساسی پاسخگویی به نیازهای مادی جامعه و از وسایل تأمین مواد غذایی در جهان انسان و حیوان است. خداوند، آب و خاک را در اختیار انسان قرار داده است تا از امکانات و برکات زمین بهره گیرد؛ اما با این وجود، انسانهای زیادی هستند که از گرسنگی رنج میبرند.یکی از بخشهایی که در حکومت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف دگرگونی شایان توجه مییابد، بخش کشاورزی و دامداری است. پیش از ظهور حضرت، مردم دچار کمبود باران و خشکسالی میشوند.
اما در حکومت مهدوی دگرگونی شگفتانگیزی رخ میدهد؛ به گونهای که گویی محصول دهها سال را در یک روز گِرد میآورند.بنا بر روایات متعددی که در متون دینی ما وجود دارد، سبزهها و درختان همه جا را میپوشاند، میوهها فراوان میشود و محصولات کشاورزی رونق بسیاری مییابند.
در حدیثی از امیرالمؤمنین علیه السلام راجع به عصر ظهور میخوانیم: انسان در عصر حاکمیت جهانی حضرت مهدی، هرآنچه از انواع دانههای زراعی بر زمین بیفشاند، هفتصدبرابر، برداشت میکند؛ همانگونه که خدای متعال در قرآن کریم فرموده است: «مثل آنان که مالشان را در راه خدا انفاق کنند، به مانند دانهای است که از یک دانه، هفت خوشه بروید و در هر خوشهای صد دانه باشد، و خداوند برای هرکس که بخواهد، میافزاید» (مقدّسی شافعی، 1368: ص211).
نیز پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:تعطی السَّماءُ قَطرها، و الشَّجَرُ ثَمَرَها، و الارضُ نباتَها، و تتَزیَّنُ بأهلِها (جمعی از نویسندگان، 1411ق: ج5، ص83).در روزگار حکومت مهدی علیه السلام آسمان، بارانش را، درخت میوهاش را، و زمین گیاهش را نثار میکند، و برای اهل زمین خود را میآراید.
در روایت دیگری نیز فرمود:تخرجُ الارضُ نباتَها و یعطِی المالَ صِحاحاً (مجلسی، 1404ق: ج51، ص81).زمین همه نباتات خود را میرویاند، و مال را بین مردم بهدرستی تقسیم میکند.
و همو فرمود: خداوند از آسمان باران فراوان میفرستد، و زمین هیچ روییدنی را در دل خود نگه نمیدارد، مگر آنکه بیرون میریزد (مجلسی، 1404ق، ج51، ص81).
یکی از اقدامات دیگر حضرت، دستور به حفر آبراهها و نهرها است؛ برای نمونه، امام باقر علیه السلام فرموده است: [آن حضرت] دستور میدهد که از پشت حرم امام حسین علیه السلام نهری حفر کنند تا کربلا را به نجف متصل نماید. آنگاه پلهایی روی آن و آسیابهایی در کنار آن نهر میسازند. گویی با چشم خود میبینم که پیرمردان گندمها را روی سر خود حمل کرده، در این آسیابها به طور مجانی آرد مینمایند (مجلسی، 1404ق: ج52، ص331).
عمران و آباد کردن زمین
عمران و آبادانی زمین به عنوان اصل اساسی در سیستم اقتصادی حکومت حضرت مهدی علیه السلام و یکی از کارکردهای دولت آن حضرت است. امکانات صنعتی، تخصصهای مربوطه، منابع آب و زمینهای مستعد، به شکل کامل و همه جانبه به کار گرفته میشود، و بنا بر آموزههای روایی حتی یک وجب از زمینِ قابل کِشت، و تمام قابلیتهای بالقوّه ارضی، به بروز فعلی میرسد. باران میبارد و زمین بذرش را خارج میسازد (مجلسی، 1404: ج52، ص332).
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: در زمان پسرم مهدی، آسمان به طور کامل بر امّت او میبارد، و زمین چیزی از روییدنیهای خود را پنهان نمیکند (مجلسی، 1404: ج51، ص78).
دستور و برنامههای امام نیز در حدیثی از امام صادق علیه السلام این گونه توصیف شده است:«یَأمُرُهُم بِعِمرانِ المُدُن»؛ ]به کارگزاران خود در تمامی بلاد[ دستور میدهد که شهرها را آباد سازند (سلیمان، 1405ق: ج2، ص 65).
در دعای شریف عهد آمده است: «وَ اعمُرِ اللّهمَّ بِهِ بِلادَک»؛ پروردگارا! شهرهای خود را به وسیلهی او آباد کن.و نیز امام باقر علیه السلام فرمود: فَلا یبقی فی الارض خَرابٌ اِلاّ عمر(مجلسی، 1404ق: ج52، ص191).و روی زمین نقطهی ویرانی نمیماند، جز اینکه آباد میشود.
همو فرمود: در آن زمان خانههای کوفه به نهر کربلا متصل میشود (مجلسی، 1404ق: ج52، ص331).
از روایات، این نکته هم قابل توجه است که در عصر ظهور، آن امام، مشکل بزرگ مسکن را نیز با آبادانی گستردهای که انجام میدهد، حل خواهدکرد؛ و زمینهای خشک و سوزان و بیابانهای بی آب و علف احیا و آباد میشود، و به صورت خانههای زیبا و باغهای باشکوه در میآورند که یک نمونه آن، گسترش شایسته خانههای کوفه تا نهر کربلا میباشد؛ آن هم با آن مسافت بسیاری که میان آن دو شهر است.
بهداشت و درمان
نظر به اینکه زیربنای اصلاح در هر جامعهای، سالم سازی بهداشتی آن جامعه در ابعاد فردی و عمومی است، در حکومت مهدوی به این مهم توجّه جدّی مبذول میشود، و این سیاست اصولی بهداشت در درجه اول، برگرفته از مبنای اساسی اسلامی است که بر مسأله نظافت و پاکیزگی و بهداشت و درمان تأکید بسیار دارد و بر امور پزشکی، درمانی، پیشگیریهای لازم، در خوراک و خواب، رعایت دقیق نظافت و بهداشت، رسیدگی به بیماران و مانند آن توجه خاصی کرده است.
امام سجاد علیه السلام میفرماید: إذا قام القائم، أذهب الله عن کلّ مؤمن العاهة و رَدّ إلیه قوَّته (مجلسی، 1404ق: ج52، ص231). زمانی که قائم قیام کند، خداوند، بیماری را از هر مؤمنی میبرد و نیرویش را به او برمیگرداند.
حفظ محیط زیست
در روزگار ما که ویرانگری در طبیعت و تخریب محیط زیست، سلامت کره زمین را به خطر انداخته، فرهیختگان و انسانهای دلسوز آرزومندند که زمانی شاهد زمینی خرّم، پاک و به دور از آلودگیها باشند.
امیرالمؤمنین علیه السلام در تفسیر آیه 54 سوره مائده میفرماید:تعمر الارض و تصفوا و تزهوا بمهدیها (جمعی از نویسندگان، 1411ق: ج5، ص60).در روزگار قیام مهدی علیه السلام زمین آباد و پاک میشود و به او میبالد.
آیات و روایات، ضمن توجه دادن به مظاهر طبیعی و احترام آنان، بشر را تشویق به حفاظت از منابع موجود در طبیعت و استفاده صحیح از آنها کرده و هر گونه بهره برداری ناروا، اعم از اسراف و اتلاف و تضییع حقوق دیگران ـ اعم از نسلهای فعلی و بعدی ـ را نهی کرده است.در زمان حضرت، مردم از نظر معنوی رشد میکنند و گرد معصیت خداوند نمیگردند؛ بنابراین در استفاده از منابع زیادهروی نخواهند کرد.
همچنین اتلاف این ثروتها نیز توسط آنان صورت نمیگیرد. آلودهسازی محیط، تضییع حق دیگران بوده، حرام شمرده میشود.اجرای همه جانبه عدالت و از جمله عدالت بین نسلی اقتضا میکند که در استفاده از منابع ـ خصوصاً منابع پایانپذیر ـ مصالح نسلهای بعد نیز در نظر گرفته شود و در مصرف منابع زیادهروی نشود. همچنین آلودهسازی محیط و تحمیل هزینههای اجتماعی بر دیگران، با عدالت سازگار نیست و در آن زمان رخ نخواهد داد.منابع تجدید شونده ـ همانند پرندگان و ماهیها ـ زیاد خواهند شد؛ ضمن اینکه استفاده بیرویه از این منابع، صورت نخواهد گرفت.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم میفرماید: در زمان ظهور او، زایش پرندگان در لانهها و ماهیها در دریاها زیاد میشود؛ رودها گسترش مییابد، چشمهها میجوشد و زمین، دو برابر محصول میدهد (مجلسی، 1404ق: ج52، ص354).
گسترش علم و دانش، موجب میشود راههای استفاده بهینه از منابع زیست محیطی شناخته شود و فرایندهای تولیدی تخریب کننده محیط زیست کنار گذاشته شود. با این اوصاف، محیط زیست در محور دیگرش، یعنی پرهیز از آلودهسازی محیط نیز محقق خواهد شد.
نتیجه
از مجموع آیات و روایات درخصوص عصر ظهور، به این باور و استنباط میرسیم که با حاکمیت نظام عدالت گستر امام زمان علیه السلام و نزول برکات آسمان و فراوانی برکات زمین و نیز نظارت دقیق بر امور اقتصادی، معضل بزرگ فقر و محرومیت ـ که مؤثرترین عامل در بروز ناهنجاری اجتماعی به حساب میآید ـ از جامعه بشری برچیده خواهد شد. همچنین با ایجاد رفاه و آسایش عمومی، پدیدههای دزدی، تجاوز، بیعفتی، رشوه و اختلاس که مولود نامیمون فقر و تهیدستی، و محصول سیستمهای غلط مدیریتی و برخی نظامهای ظالم و سرمایداری است، از بین میرود و ترس، نگرانی، اضطراب و ناامنی، جایش را به محیط صلح، صفا صمیمیت و امنیت خواهد داد. اقتصاد جامعه در حدّ کامل رونق مییابد، و تمام ظرفیتهای اقتصادی دنیا به کار گرفته میشود. دولت مهدوی در جهت استفاده صحیح از موهبتهای الهی و عمران و آبادانی شهرها و کشورها، بینیازی و استغنای مردم، کمک به بدهکاران و فقیران، توزیع عادلانه امکانات و بیت المال، ایجاد اقتصاد سالم، رونق کشاورزی و دامپروری و… تلاش ویژهای انجام داده، موفقیتهای بینظیری را به دست خواهد آورد.
کتابنامه
1. قرآن کریم
2. آمدی تمیمی، عبدالواحد، غُرَر الحِکم، اول، بیروت: مؤسسة الاعلمی، 1407ق.
3. احمدی، محمدرضا، تبیین شاخصهای توسعه انسانی از دیدگاه اسلام (با تأکید بر قرآن کریم)، پایاننامه دکتری، بیجا،1387.
4. اِربلی، علی بن عیسی بن ابی الفتح، کشف الغُمّة، تبریز: مکتب بنی هاشمی، 1381ق.
5. جمعی از نویسندگان، به اشراف علی کورانی، معجم احادیث الامام المهدی علیه السلام ، اول، قم: بنیاد معارف اسلامی، 1411ق.
6. جهانیان، ناصر، جهانی سازی، عدالت اقتصادی و مهدویت، فصلنامه انتظار موعود، ش14، زمستان 1383ش.
7. حاکم نیشابوری، ابو عبدالله، المستدرک علی الصّحیحین، بیروت: دار المعرفة، 1418ق.
8. حرّ عاملی، محمد بن حسن، اثبات الهداة، سوم، تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1366ش.
9. حرّ عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ششم، تهران: مکتبة الاسلامیّه، 1403ق.
10. حمیَری، عبدالله بن جعفر، قرب الاسناد، اول، بیروت: مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث، 1413ق.
11. خامنهای، سیدعلی، بیانات در دیدار استادان و دانشجویان کردستان، پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنهای27/2/1388.
12. خلعتبری، فیروزه، توسعه اقتصادی ایران، بیجا، بینا، 1385ش.
13. دوانی، علی، مهدی موعود، بیستم، تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1361ش.
14. زاکس، ولفگانگ، نگاهی نو به مفاهیم توسعه، اول، تهران: مرکز نشر، 1377ش.
15. سلیمان، کامل، روزگار رهایى، تهران: آفاق، 1405ق.
16. صدوق، محمد بن علی بن الحسین بن بابوِیه، کمال الدّین، قم: انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1363ش.
17. طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، بیروت: دار الاضواء، 1405ق.
18. طوسی، محمد بن حسن، کتاب الغیبة، اول، قم: انتشارات مسجد مقدس جمکران، 1386ش.
19. عسکری، نجم الدّین جعفر بن محمد، المهدی الموعود المنتظر، تهران: مؤسسة الامام المهدی، 1360ش.
20. فیض کاشانی، ملا محسن، المحجة البیضاء، قم: انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، بیتا.
21. قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، اول، تهران: دار الکتب الاسلامیه، 1352ش.
22. کلینی، ابی جعفر محمد بن یعقوب، الاصول من الکافی، بیروت: دار الاضواء، 1405ق.
23. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت: مؤسسة الوفاء، 1404ق.
24. مسعود، جبران، الرائد (فرهنگ الفبایی)، دوم، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی، 1376ش.
25. مقدّسی شافعی، یوسف بن یحیی، عقد الدُّرَر، سوم، قم: انتشارات مسجد مقدس جمکران، 1386ش.
26. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، چهاردهم، تهران: دار الکتب الاسلامیه، 1373ش.
مجله علمی ترویجی انتظار موعود، شماره 35
کلیه حقوق این سایت برای ایجاد کننده محفوظ است.