با سلام و احترام،آقای محمود سریع القلم از جمله نظریه پردازانی است که در حوزه توسعه قلم می زند.می توان گفت دلبستگی نظری ایشان به مبانی مکتب نوسازی امری است روشن که از ابتدا تاکنون بر همان اصرار داشته و همین نسخه را برای درمان عقب ماندگی ایران موثر و شفا بخش می دانند.سریع القلم معتقد است مبانی مشترک توسعه یافتگی در مناطق مختلف جهان، به رغم تفاوت های فرهنگی، اقلیمی، نژادی و … کشورها یکی است و اصولی مانند ضرورت تولید ثروت، رقابت پذیری در عرصه اقتصاد و بین المللی
با سلام و احترام،آقای محمود سریع القلم از جمله نظریه پردازانی است که در حوزه توسعه قلم می زند.می توان گفت دلبستگی نظری ایشان به مبانی مکتب نوسازی امری است روشن که از ابتدا تاکنون بر همان اصرار داشته و همین نسخه را برای درمان عقب ماندگی ایران موثر و شفا بخش می دانند.سریع القلم معتقد است مبانی مشترک توسعه یافتگی در مناطق مختلف جهان، به رغم تفاوت های فرهنگی، اقلیمی، نژادی و … کشورها یکی است و اصولی مانند ضرورت تولید ثروت، رقابت پذیری در عرصه اقتصاد و بین المللی شدن اصول ثابت توسعه هستند. از نظر وی، راه پیشرفت و توسعه کشور ایران، ملحق شدن به روند جهانی شدن یعنی نظم جهانی جدیدی که توسط قدرتهای بزرگ جهان مانند آمریکا، آلمان و فرانسه طراحی شده است، می باشد، به دیگر سخن، وقتی ایران پیشرفت می کند که سیاستمداران ما انعطاف داشته و در درون شبکه غرب و قواعد طراحی شده آمریکا قرار گیرند. از سوی دیگر، سیاستمداران ما در این امر نباید میان اقتصاد، سیاست و فرهنگ تفکیک کنند، بلکه در تمام ابعاد سهگانه فوق باید، سیاست طراحی شده از سوی آمریکا را بپذیرند، در غیر این صورت، ایران نمیتواند توسعه یافته و پیشرفت کند. تلاش برای استقلال در حوزههای یاد شده یعنی استقلال اقتصادی و استقلال سیاسی و نیز اعتراض و نقد و تقابل با غرب در ابعاد گوناگون فلسفی، فرهنگی و … عواملی هستند که مانع پیشرفت کشور – یعنی موجب عقبماندگی کشور ایران- میشوند. اما روشن است که چنین ادعاهایی از یک سو با دین مبین اسلام – به خصوص اندیشه شیعی- و از سوی دیگر، با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که خواهان استقلال مردم عزیز ایران است- و از سوی سوم، با اساس و ماهیت جمهوری اسلامی در تضاد است، از این رو، آقای سریعالقلم معتقد است اگر مردم و کشور ایران بخواهند پیشرفت کنند، باید سیاستهای گوناگون اقتصادی، فرهنگی و سیاسی آمریکا و سایر کشورهای استکباری را بپذیرند و در تمام موارد تعارض، از اسلام، قانون اساسی و ماهیت جمهوری اسلامی دست بکشند. از یک طرف، بدون دست برداشتن از ادعاهای اسلام- که کاملا مخالف با سرمایهداری حاکم بر جهان است- و نیز اصول قانون اساسی و از سوی دیگر، قبول قواعد مطرح شده کشورهای استکباری مانند آمریکا در ابعاد گوناگون یادشده و مورد سوال قرار ندادن مبانی غرب، نمیتوان به پیشرفت رسید. این نکته کاملا برای وی روشن است که چنین دیدگاهی کاملا در تضاد با ماهیت جمهوری اسلامی و ایدئولوژی انقلاب اسلامی است، از این رو، توصیه میکند باید در ماهیت جمهوری اسلامی و ایدئولوژی آن تجدید نظر کرد. خط فکری سریع القلم در ربع قرن گذشته همین بوده است. در نقد دیدگاههای آقای سریع القلم نکات زیر قابل توجه می باشد: 1) سریع القلم با وجود همه تناقض ها و نوسانات مختلف در نظریات و دیدگاه هایش در یک موضوع همواره ثابت قدم مانده و آن اینکه اصول توسعه ثابت و جهانشمول اند. این رویکرد ثابت را می توان در کتاب های عقل و توسعه یافتگی(1372)، عقل و توسعه یافتگی (مبانی ثابت پارادایم توسعه)(1376)، عقلانیت و آینده ی توسعه یافتگی ایران(1380)، ایران و جهانی شدن: چالش ها و راه حل ها( 1384)، فرهنگ سیاسی ایران(1386) و اقتدارگرایی ایرانی در عهد قاجار(1390) به خوبی مشاهده کرد. جالب اینکه عناوین برخی از این کتب چندان با هم تفاوت ندارند. در اینجا مجالی برای نقد مبانی این دیدگاه نیست. دیدگاه های ایشان هم از منظر مبانی اسلامی قابل نقد و رد جدی است و هم در چارچوب نظریات مرسوم توسعه و هم از جهت روش توصیف، تعلیل و تبیین گزاره ها و شرایط. اساساً بیشترین نقدها بر همین رویکرد توسط صاحبنظران مکاتب مختلف ارائه شده است. در صدر این منتقدان، نظریه پردازان مکتب وابستگی قرار دارند. جان کلام انتقادات این مکتب در این است که توسعه یافتگی و توسعه نیافتگی دو روی یک سکه اند و ملل و صاحبنظران توسعه و از جمله ایده پردازان مکتب نوسازی یکی از عوامل اصلی توسعه نیافتگی و عقب ماندگی کشورهای «عقب نگهداشته شده» می باشند. یکی از داروهای اصلی این نسخه ی شفابخش برای کشورهای ثروتمند و مرگبار برای ملل فقیر ایده ی «اصول ثابت و جهان شمول توسعه» است. علاقمندان و صاحبنظران به راحتی می توانند به متون مربوطه مراجعه کنند و انتقادات بنیان کن وارد بر این ادعا را ببینند. 2)یکی از ایرادات جدی در نظریات سریع القلم، که در کتب مورد اشاره به خوبی مشهود است مشخص نکردن نسبت بین اقتصاد، سیاست، فرهنگ و جامعه است. ایشان غالبا و با قاطعیت مبنای اصلی تحول و زیربنای تحرک جامعه را اقتصاد و تولید ثروت می دانند و بر همین اساس معتقدند که سایر بخش های نظام اجتماعی را بایستی با توجه به منافع اقتصادی تنظیم کرد و هر جا لازم باشد باید از فرهنگ و سیاست به نفع اقتصاد چشم پوشی کرد. اما در بسیاری از موارد همین ادعا را مورد نقض قرار می دهند و نسخه هائی ارائه می کنند که با این رویکرد منافات دارد. در اصل این ایده اشکالی نیست که یک صاحبنظر، بین اجزاء مختلف جامعه نوعی تعامل و تعاطی ببیند و معتقد باشد عناصر مختلف در هم تنیده هستند و نمی توان آنها را از هم جدا کرد. اتفاقاً غالب دیدگاه های متاخر و متعادل توسعه به سمت همین رویکرد حرکت کرده اند اما سریع القلم در مبنای تفکرشان در این چارچوب جای نمی گیرند. ایشان را می توان صاحبنظری اقتصادگرا دانست که گاه بر اهمیت سایر بخش ها هم تاکید دارند. 3) مسئله بسیار مهم تر و محوری تر در این است که سریع القلم نکاتی را مکتوم و مستور گذاشته که مبنای تفکر ایشان است. در بیان ایشان مسئله ی اخلاق و فرهنگ و معنویت هیچ جایگاهی ندارد. یعنی اساساً مشخص نمی کنند در صورت تعارض بین منافع اقتصادی و مسائل اخلاقی و معنوی در عرصه ی بین الملل کدام یک را باید معطل گذاشت. اخلاقی هم که ایشان بر آن تاکید دارند اخلاقی است سکولار و مبتنی بر تجارب فردی و برداشت شخصی که البته گاه مویدات تجربی هم دارد و حاوی نکات خوب و راهگشائی هم هست مثل «سی ویژگی انسان عقلانی»، «سی ویژگی انسان مدنی» و «سی ویژگی انسان سیاست مدار». این ویژگی ها علی الظاهر گزاره های علمی و عقلانی هستند اما جنس هنجاری و تجویزی آنها نوعی اخلاق هنجاری را سفارش می کند. خواهیم دید که در همین گفتار کوتاه نیز این رویکرد ویرانگر و متعارض با مبانی اسلامی، روحی حاکم دارد و پیشنهاد اصلی و راهکار مبنائی ایشان برای پیشرفت ایران بر همین مبنا می چرخد. 4) از نظر سریع القلم، «راه پیشرفت و توسعه کشور ایران، ملحق شدن به روند جهانی شدن یعنی نظم جهانی جدیدی که توسط قدرتهای بزرگ جهان مانند آمریکا، آلمان و فرانسه طراحی شده است، می باشد، به دیگر سخن، وقتی ایران پیشرفت می کند که سیاستمداران ما انعطاف داشته و در درون شبکه غرب و قواعد طراحی شده آمریکا قرار گیرند. از سوی دیگر، سیاستمداران ما در این امر نباید میان اقتصاد، سیاست و فرهنگ تفکیک کنند، بلکه در تمام ابعاد سهگانه فوق باید، سیاست طراحی شده از سوی آمریکا را بپذیرند، در غیر این صورت، ایران نمیتواند توسعه یافته و پیشرفت کند. تلاش برای استقلال در حوزههای یاد شده یعنی استقلال اقتصادی و استقلال سیاسی و نیز اعتراض و نقد و تقابل با غرب در ابعاد گوناگون فلسفی، فرهنگی و … عواملی هستند که مانع پیشرفت کشور – یعنی موجب عقبماندگی کشور ایران- میشوند.» روشن است که چنین ادعاهایی از یک سو با دین مبین اسلام – به خصوص اندیشه شیعی- و از سوی دیگر، با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که خواهان استقلال مردم عزیز ایران است- و از سوی سوم، با اساس و ماهیت جمهوری اسلامی در تضاد است، از این رو، آقای سریعالقلم معتقد است اگر مردم و کشور ایران بخواهند پیشرفت کنند، باید سیاستهای گوناگون اقتصادی، فرهنگی و سیاسی آمریکا و سایر کشورهای استکباری را بپذیرند و در تمام موارد تعارض، از اسلام، قانون اساسی و ماهیت جمهوری اسلامی دست بکشند. از یک طرف، بدون دست برداشتن از ادعاهای اسلام- که کاملا مخالف با سرمایهداری حاکم بر جهان است- و نیز اصول قانون اساسی و از سوی دیگر، قبول قواعد مطرح شده کشورهای استکباری مانند آمریکا در ابعاد گوناگون یادشده و مورد سوال قرار ندادن مبانی غرب، نمیتوان به پیشرفت رسید. این نکته کاملا برای وی روشن است که چنین دیدگاهی کاملا در تضاد با ماهیت جمهوری اسلامی و ایدئولوژی انقلاب اسلامی است، از این رو، توصیه میکند باید در ماهیت جمهوری اسلامی و ایدئولوژی آن تجدید نظر کرد. خط فکری سریع القلم در ربع قرن گذشته همین بوده است. (منبع: نقدی بر دیدگاه دکتر محمود سریع القلم در باب توسعه، فصلنامه صدرا شماره 10، امیر سیاهپوش و یادداشت سیدمحمود نبویان، با اعنوان افکار سریعالقلم را بهتر بشناسیم، خبرگزاری فارس)