۱۳۹۴/۱۱/۱۹
–
۱۵۶ بازدید
با وجود اهمیت و تأکید فراوان دین اسلام بر اجرای فریضه امر به معروف و نهی از منکر، چرا امروزه در کشور اسلامی ما این فریضه کمتر انجام می شود؟
ضعف ایمان
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
«إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَیُبْغِضُ الْمُؤْمِنَ الضَّعِیفَ الَّذِی لَا دِینَ لَهُ فَقِیلَ لَهُ وَ مَا الْمُؤْمِنُ الَّذِی لَا دِینَ لَهُ قَالَ الَّذِی لَا یَنْهَی عَنِ الْمُنْکَرِ»[ الکافی (ط – الإسلامیة)، ج 5، ص59.]؛ «خداوند مؤمن ضعیفی را که دین ندارد، مبغوض می دارد، سؤال شد: مؤمن ضعیف بی دین چه کسی است؟ حضرت فرمودند: آن که نهی از منکر نمی کند».
وسوسه شیطان
یکی از عوامل ترک امر به معروف و نهی از منکر و بی توجهی به این فریضه، ترس های بی موردی است که از سوی شیطان القا می شود. در قرآن آمده است:
(((إِنَّما ذلِکُمُ الشَّیْطانُ یُخَوِّفُ أَوْلِیاءَهُ فَلا تَخافُوهُمْ وَ خافُونِ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ)))[ آل عمران (3)، آیه 175.]؛
«این فقط شیطان است که پیروان خود را (با سخنان و شایعات بی اساس) می ترساند. از آنها نترسید! و تنها از من بترسید اگر ایمان دارید!»
از این آیه شریفه استفاده می شود که یکی از القائات شیطان ایجاد ترس در دل مؤمنین است ترس بر «از دست دادن چیزی که به آن علاقه دارد» القا می کند که اگر امر و نهی کنی محبوبیت تو از میان خواهد رفت، موقعیت تو از کف می رود، منفور دیگران می گردی و گاهی این وسوسه ها را در یک لحظه به صورت رگبار بر گوش جان انسان فرومی ریزد و از بیان پیام حق جلوگیری می کند و راه خدا را می بندد.
مؤمن باید بداند که القائات شیطان، القائات دشمن قسم خورده اوست و نباید به آنها توجه داشته باشد. بلکه باید با ذکر خدا این القائات را دفع نماید.[ محمدرضا اکبری، تحلیلی نو و عملی از امر به معروف و نهی از منکر در عصر حاضر، پیام عترت، 1378ش، ششم، ص157.]
ترس از سرزنش ها
یکی دیگر از عوامل بازدارنده افراد از امر و نهی، ترس از ملامت ها و سرزنش ها و نیش زبان هایی است که گاه از سوی افرادی که به منکرات روی آورده اند و گاه از طرف دوستان و خویشان یا همسر شخص، انجام می گیرد، که تو را چه به این کارها؟! تو خودت چهقدر اهل عملی که دیگران را می خواهی وادار به عمل کنی؟! مگر تو خودت کم گناه کرده ای که دیگران را منع می کنی؟! این حرف ها به تو نیامده ؟! چرا در کار دیگران دخالت می کنی؟![ محمد اسحاق مسعودی، پژوهشی در امر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه قرآن و روایات، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، 1387ش، اول، ص323- 327.]
طمع کاری
طمع، زبان «امر به معروف و نهی از منکر» را به زبان «تملق و چاپلوسی» تبدیل می کند، طمع در میان امت های پیشین نیز موجب ترک این فریضه و در نتیجه نزول عذاب الهی می شد.
امام حسین(علیه السلام) از پدر بزرگوارش نقل می کند که فرمود:
«ای مردم از آنچه خداوند اولیائش را موعظه کرده است، پند بگیرید که چگونه از «احبار و کشیش ها» به بدی در قرآن یاد می کند. فلسفه این توبیخ الهی آن است که آنها از ستمکاران، فساد و منکر را می دیدند، ولی به واسطه دل بستگی و رغبتی که به کمک های مادی آنها، داشتند، ستم کاران را نهی نمی کردند».[ تحف العقول، النص، 237.]
از اینجا روشن می شود که انسان تا در بند مادیات است نمی تواند، امر به معروف و نهی از منکر کند، و آنگاه «زبان و قلم» انسان آزاد می گردد و آزادانه امر و نهی می کند که «دل» از بند طمع رها گشته باشد.[ محمد سروش، امر به معروف و نهی از منکر، انتشارات زمزم هدایت، 1386ش، دوم، ص124.]
قطع امید
برخی اینگونه استدلال می کنند که «گفتن ما اثری ندارد و کسی حرف ما را قبول نمی کند» و با این بیان به خیال خود تکلیف را از خود ساقط کرده، خود را در مقابل آنچه در جامعه می گذرد، غیرمسئول می دانند.
اشتباه این گروه آن است که گمان کرده اند امر به معروف و نهی از منکر صرفاً یک کار انفرادی است حال آنکه اگر گفتن یک نفر مؤثر نیست باید تعداد بیشتری اقدام کنند تا مؤثر واقع شود و اگر گفتار، تأثیری نداشته باشد، نوبت به مرحلهی «دوری کردن و کناره گیری از گناهکاران» فرا می رسد.[ مرکز تحقیقات اسلامی سپاه، امر به معروف و نهی از منکر، نمایندگی ولی فقیه در سپاه، 1376، سوم، ص149.]
گاهی ممکن است برخی کسانی که دغدغه امر به معروف دارند به خاطر مشاهده ظاهر بسیار زننده فرد خطاکار فکر کنند اینگونه افراد درست شدنی نیستند، در حالی که برخی از این افراد چه بسا دل پاکی داشته باشند و با یک تذکر و یا رابطه عاطفی به خود آیند و اصلاح شوند.
برداشت غلط
از دیگر موانع مهم در سستی جامعه برای قیام به امر به معروف و نهی از منکر، انحرافات فکری و برداشت های غلط از موضوعات مختلف دینی می باشد. اینکه برخی انتظار فرج را مساوی با گسترش ظلم و فساد می دانند و یا وجود گناه و فساد در جامعه را بر اساس تفکرات جبرگرایانه تفسیر نموده و آن را مشیت الهی می دانند و یا حضور در عرصه های اجتماعی را از مقوله های دینی جدا نموده و یا به دلیل برداشت غلط از موضوع تقیه و مخالف دانستن آن با امر به معروف و ده ها انحراف فکری دیگر همه و همه دست به دست هم داده و زمینه گسترش امر به معروف و نهی از منکر را از بین می برند.[ ر.ک: محمد سروش، امر به معروف و نهی از منکر، انتشارات زمزم هدایت، 1386ش، دوم، ص13- 140.]
توجیهات بی اساس
از موانع ترک امر به معروف می توان به توجیهات بی اساس برخی از افراد اشاره نمود. گاهی اوقات این توجیهات رنگ و بوی دینی نیز به خود می گیرد.
به عنوان نمونه برخی افراد با حضور در مجالس عروسی به جای امر به معروف و نهی از منکر در خصوص پخش موسیقی های حرام در توجیه کار خود می گویند: «در شرع میان سماع (شنیدن) و استماع (گوش دادن) تفاوت وجود دارد و ما بهقصد گوش دادن به این صدا ها در مجلس نمی نشینیم»؛ این در حالی است که بنا به فتاوای مراجع تقلید، اصل حضور در مجلس گناه حرام می باشد و حداقل کاری که یک مسلمان در صورت عدم توانایی بر امر به معروف و نهی از منکر باید انجام دهد ترک مجلس گناه می باشد نه حضور و تأیید ضمنی فعل حرام. و یا حداقل زمانی وارد مجلس عروسی شود که برنامه های آن چنانی تمام شده باشد.
دوستی بی جا
گاهی دوست داشتن دیگران، مانع از این می شود که اگر کار خلافی از آنان سر زد. انسان به آنان تذکر دهد. زیرا نمی خواهد آزرده خاطر شوند! یا خاطره ناگواری! در ذهن آنان بجا ماند! قرآن کریم می فرماید:
(((قُلْ إِنْ کانَ آباؤُکُمْ وَ أَبْناؤُکُمْ وَ إِخْوانُکُمْ وَ أَزْواجُکُمْ وَ عَشیرَتُکُمْ وَ أَمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها وَ تِجارَةٌ تَخْشَوْنَ کَسادَها وَ مَساکِنُ تَرْضَوْنَها أَحَبَّ إِلَیْکُمْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهادٍ فی سَبیلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّی یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقینَ)))[ توبه (9)، آیه 24.]؛
«(ای پیامبر) بگو: «اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و طایفه شما، و اموالی که به دست آورده اید، و تجارتی که از کساد شدنش می ترسید، و خانه هایی که به آن علاقه دارید، در نظرتان از خداوند و پیامبرش و جهاد در راهش محبوب تر است، در انتظار باشید که خداوند عذابش را بر شما نازل کند؛ و خداوند جمعیّت نافرمان بردار را هدایت نمی کند!»
تساهل گرایی
اگر دولت مردان به دلایلی همچون جلب نظر سازمان های بینالمللی و بهانه نمودن کارهای فرهنگی به جای امر به معروف و… از این اصل اسلامی حمایت ننمایند، نتیجه این تسامح همان تضعیف امر به معروف در جامعه می شود.
بدیهی است که باید از افراط گری برخی به بهانه امر به معروف،جلوگیری کرد. اما لازم است احترام به ارزش ها و حریم ها در جامعه نهادینه شود و به کسانی که حریم شکنی می کنند تذکر داده شود و یا بازخواست شوند.
فقدان آگاهی عمومی
افرادی هستند که اگر نسبت به اهمیت یک موضوع آگاهی کافی داشته باشند و بدانند میزان اهمیت این مسئله از نظر اسلام چه اندازه است به دنبال عمل می روند ولی اگر ندانند اقدامی نمی کنند. بنابراین، جهل نسبت به آثار مثبت و منفی، انجام و ترک امر به معروف، نیز می تواند یکی از این ریشه ها باشد.[ محمداسحاق مسعودی، پژوهشی در امر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه قرآن و روایات، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، 1387ش، اول، ص321.]