خانه » همه » مذهبی » چرا بحث حکومت جمهوری اسلام در همان اویل انقلاب مطرح شد؟ ایا چون مردم شور انقلابی داشتن و پذیرش جمهوری اسلامی با این شور سریع تر انجام می شد؟ یا اینکه از قبل این تصمیم گرفته شده بود؟

چرا بحث حکومت جمهوری اسلام در همان اویل انقلاب مطرح شد؟ ایا چون مردم شور انقلابی داشتن و پذیرش جمهوری اسلامی با این شور سریع تر انجام می شد؟ یا اینکه از قبل این تصمیم گرفته شده بود؟

با توجه به اینکه لازم بود در همان آغاز شکل گیری انقلاب اسلامی، نسبت به ماهیت و ساختار حکومت تصمیم گیری بشود، از این جهت جمهوری اسلامی به همه پرسی گذاشته شد.
وجود شور و هیجان انقلابی در روزهای آغازین پیروزی و شکل گیری انقلاب اسلامی بر کسی پوشیده نیست، اما این شورو هیجان به معنای احساسی عمل کردن مردم نبوده و مردم چه در جریان مبارزات و چه پس از پیروزی انقلاب اسلامی نشان دادند که با آگاهی و شناخت کامل قدم در این راه نهاده اند.شعار استقلال آزادی جمهوری اسلامی از مشهورترین شعارهای مردم در دوران مبارزات علیه رژیم ستمشاهی ، بیانگر خواست مردم و علت قیام آنها بود و دست رد زدن به همه جریان های سیاسی متمایل به غرب و شرق و پذیرش رهبری حضرت امام و روحانیت به خوبی نشانگر آگاهی مردم از راهی بود که آنان انتخاب کرده بودند .همانگونه که شهید مطهری فرمودند: «از نظر رهبری این طور نبود که روز اول کسی خود را کاندیدا بکند و بعد مردم به او رأی بدهند و او را به رهبری انتخاب کنند و بدنبال آن، رهبر برای مردم تعیین خط مشی کند.واقعیت این ست که گروههای زیادی ـ از آنها که احساس مسئولیت می کنند ـ تلاش کردند که رهبری نهضت را بعهده بگیرند ولی تدریجا همه عقب رانده شدند و رهبر خود به خود انتخاب شد.شما در نظر بگیرید که چه تعداد از قشرهای مختلف، مثلا از روحانیون ـ چه از مراجع و یا غیر مراجع ـ و یا از غیر روحانیون چه گروههای اسلامی و چه غیر اسلامی، در این انقلاب شرکت داشتند.در این نهضت افراد تحصیلکرده، افراد عامی، دانشجو، کارگرها، کشاورزان، بازرگانان همه و همه شرکت داشتند ولی از میان همه این افراد مختلف، تنها یک نفر، به عنوان رهبر انتخاب شد، رهبری که همه گروهها او را برهبری پذیرفتند.اما چرا؟ آیا به دلیل صداقت رهبر بود؟ بی شک این رهبر صداقت داشت ولی آیا صداقت منحصر به شخص امام خمینی بود و کسی دیگر صداقت نداشت؟ البته می دانیم که چنین نیست و صداقت منحصر به ایشان نبود.آیا به دلیل شجاعت رهبر بود و اینکه تنها ایشان فرد شجاعی بودند و غیر از ایشان رهبر صدیق و صادق و شجاع دیگری وجود نداشت؟ البته کسان شجاع دیگری نیز بودند.آیا به این دلیل بود که ایشان از یک نوع روشن بینی برخوردار بودند و دیگران فاقد این روشن بینی بودند؟ آیا بدلیل قاطعیت رهبر بود و دیگران فاقد قاطعیت بودند؟ می دانیم که قاطعیت منحصر به ایشان نبود… امام ـ خمینی به این علت رهبر بلا منازع و بلا معارض این نهضت شد که علاوه براینکه واقعا شرایط و مزایای یک رهبر در فرد ایشان جمع بود، ایشان در مسیر فکری و روحی و نیازهای مردم ایران قرار داشت… اگر امام عنوان پیشوائی مذهبی و اسلامی را نمی داشت و اگر مردم ایران در عمق روحشان یک نوع آشنائی و انس و الفتی با اسلام نداشتند و اگر عشقی که مردم ما با خاندان پیامبر دارند وجود نمی داشت و اگر نبود که مردم حس کردند که این ندای پیامبر و ندای حضرت علی (علیه السلام) و یا ندای امام حسین (علیه السلام) است که از دهان این مرد بیرون می آید، محال بود نهضت و انقلابی به این وسعت در مملکت ما بوجود آید… بی شک از جان گذشتگی و مبارزه خستگی ناپذیر با ظلم و ظالم و دفاع سرسختانه از مظلوم، و صداقت و صراحت و شجاعت و سازش ناپذیری این رهبر در انتخاب او به مقام رهبری نقش داشته است، اما مطلب اساسی چیز دیگری است، و آن اینکه ندای امام خمینی از قلب فرهنگ و از اعماق تاریخ و از ژرفای روح این ملت برمیخاست، مردمیکه در طول چهارده قرن حماسه محمد، علی، زهرا، حسین، زینب، سلمان، ابو ذر…و صدها هزار زن و مرد دیگر را شنیده بودند و این حماسه ها با روحشان عجین شده بود، بار دیگر همان ندای آشنا را از حلقوم این مرد شنیدند .علی را و حسین را در چهره او دیدند، او را آینه تمام نمای فرهنگ خود که تحقیر شده بود، تشخیص دادند. امام خمینی چه کرد؟ او به مردم ما شخصیت داد.خود واقعی و هویت اسلامی آنها را به آنان بازگرداند.(مطهری ، مرتضی ، پیرامون انقلاب اسلامی ، تهران : صدرا ، ۱۳۷۴، ص ۴۹-۵۰ و ص ص ۱۱۹-۱۲۱)
پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز مردم با آگاهی و شناخت خود در همه پرسی حضور پرشور و بی نظیر خود را در تاریخ ثبت کردند و به جمهوری اسلامی رأی آری دادند و پس از آن نیز در همه صحنه های دفاع از نظام جمهوری اسلامی حضور پرشور خود را به رخ جهانیان کشیدند از ایستادگی و مقاومت در جنگ تحمیلی و نمایش صحنه های پر شکوه دفاع مقدس و مقابله با همه تهدید ها و فشارهای دشمنان گرفته تا حضور در راهپیماییها و مشارکت پرشور در انتخابات در طول حیات نظام جمهوری اسلامی و حضور در همه صحنه های دفاع از نظام و ارزش های آن. اگر تنها مسأله شور و هیجان و احساسی عمل کردن مردم در میان بود ، شاید رهبران می توانستند در سالهای آغازین انقلاب اسلامی از آن به نفع خود بهره برداری نمایند ، اما اگر آگاهی و شناخت مردم در میان نبود در ادامه مسیر با مشکل روبرو می شدند در حالی که حضور پر رنگ مردم در صحنه های مختلف دفاع از نظام ، بیانگر آگاهی و درک بالای مردم از حرکت خود و انقلابی است آن را بنا نهاده اند و صلابت و اقتدار امروز نظام مرهون ایستادگی و مقاومت مردم در برابر همه توطئه ها و دشمنیهاست . بی تردید برای استمرار انقلاب اسلامی ، شور همراه شعور و هیجان انقلابی همراه با بصیرت و احساس همراه با آگاهی نیاز است.
در مورد زمان و نحوه برگزاری رفراندوم اولاً ؛ این گونه نبود که حضرت امام پس از پیروزی انقلاب اسلامی و به طور ناگهانی مسأله ساختار نظام و جمهوری اسلامی را مطرح نموده باشند و مردم تحت تأثیر شرایط انقلابی و شور و هیجان ناشی از آن بدون شناخت و آگاهی قبلی ، اقدام به پذیرش آن کرده باشند ، بلکه حضرت امام ماهها قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و زمانی که در فرانسه تبعید بودند در مصاحبه با خبرنگاران و رسانه ها به تبیین نوع نظام آینده کشور پرداختند به عنوان نمونه حضرت امام در جواب خبرنگار تایمز لندن که می‌پرسد چه نوع حکومتی را در ایران مایلید ببینید، جواب می‌دهند: «ما جمهوری اسلامی را اعلام کرده‌ایم و ملت با راهپیمایی‌های مکرر به آن رای داده‌اند. حکومتی است متکی به آرای ملت و مبتنی بر قواعد و موازین اسلامی»( ‌صحیفه نور ،ج ۴، ص ۱۶۹) و یا در جواب خبرنگار روزنامه گاردین که از نوع حکومت پرسیده‌اند امام پاسخ داده‌اند: «ما خواهان استقرار یک جمهوری اسلامی هستیم و آن حکومتی است متکی به آرای عمومی. شکل نهایی حکومت با توجه به شرایط و مقتضیات کنونی جامعه توسط مردم تعیین خواهد شد» (‌صحیفه نور ، ج ۲، ص ۲۶) همچنین در جواب خبرنگار مجله المستقبل که از انطباق حکومت اسلامی با شکل خلافت اسلامی سوال کرده بود فرموده‌اند: «حکومت جمهوری اسلامی مورد نظر ما از رویه پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و امام علی(علیه السلام ) الهام خواهد گرفت و متکی به آرای عمومی ملت می‌باشد و نیز شکل حکومت با مراجعه به آرای ملت تعیین می‌گردد»( صحیفه نور ، ج۳ ،ص ۲۷)
ثانیاً؛ تا زمان برگزاری رفراندوم ، جریان ها و گروههای سیاسی دیدگاهها و نظرات خود را با استفاده از رسانه ها آزادانه در مورد نوع نظام سیاسی کشور مطرح نمودند . در این رفراندوم علاوه بر گروه‌های مختلف اجتماعی، همه احزاب اسلامی به جمهوری اسلامی رأی مثبت دادند و از میان گروه‌های لیبرال و مارکسیست نیز جبهه ملی و حزب توده در انتخابات شرکت جسته و به جمهوری اسلامی آری گفتند. اما گروه‌هایی چون چریک‌های فدایی خلق، پیکار در راه آزادی طبقه کارگر و جبهه دموکراتیک ملی رفراندوم را تحریم کردند. البته با شرکت گسترده و رأی بالای مردم به جمهوری اسلامی روشن شد که این گروه‌ها وزن چندانی در صحنه سیاسی ایران ندارند.
ثالثاً ؛ پیش از برگزاری رفراندوم جمهوری اسلامی، نهادهای موقتی بوسیله حضرت امام شکل گرفته بودند که وظیفه‌شان اداره موقت کشور پس از سقوط دولت پهلوی و تشکیل نهادهای قانونی از طریق مراجعه به آرای عمومی بود. علاوه بر شورای موقت انقلاب اسلامی که در آذر ۵۷ شکل گرفت و تقریبا به عنوان نهاد قانونگذاری موقت عمل می‌کرد، حضرت امام در ۱۶ بهمن ۵۷ ، مهندس مهدی بازرگان را به عنوان نخست وزیر مأمور تشکیل دولت موقت کردند و چهار وظیفه مهم (برگزاری رفراندوم تعیین نظام-تشکیل مجلس موسسان و تصویب قانون اساسی-برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و برگزاری انتخابات مجلس )را بر عهده آن نهادند.گذر از این مراحل که امام تأکید خاصی بر سرعت بخشیدن به آن داشتند، کار چندان ساده‌ای نبود. زیرا تنها اندکی پس از پیروزی انقلاب، حوادثی چون ترور چهره‌های نزدیک به رهبری انقلاب، بمب‌گذاری در نقاط مختلف کشور از سوی عناصر شناخته یا ناشناس با عناوین مجعول، جنگ داخلی در کردستان، گنبد و خرمشهر و آشوب‌های دامنه دار شهری که گروه‌های مسلح مانند مجاهدین و فدائیان پای ثابت آن بودند، کشور را در بحرانی عمیق فروبرد. اما آینده نشان داد که اگر نهادهای قانونی نظام با سرعت شکل نمی‌گرفتند، سیر حوادثی که در سال‌های ۵۸ تا ۶۰ روی داد، به گونه‌ای دیگر پیش می‌رفت و در نبود ساز و کار روشن و راهگشا برای برون رفت از بحران، ایران در شرایطی که با انواع توطئه‌های خارجی و یورش گسترده رژیم عراق روبرو بود، تا لبه پرتگاه پیش می‌رفت. تنظیم قانون اساسی و برگزاری رفراندم قانون اساسی نیز چند ماه پس از برگزاری رفراندوم جمهوری اسلامی به خوبی بیانگر آگاهی و شناخت نسبت به راهی بود که با پیروزی انقلاب اسلامی آغاز شده بود . نقش آگاهی در انقلاب اسلامی آن چنان مشهود و پر رنگ بود که نظریه پردازی همچون تدا اسکاچپول که تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی بر این اعتقاد بود که « انقلاب ها ساخته نمی شوند ، بلکه می آیند » پس از پیروزی انقلاب اسلامی در مقاله ای که در سال ۱۹۸۲ با عنوان « دولت تحصیلدار و اسلام شیعی در انقلاب ایران» ارائه کرد با تجدید نظر در نظریه خود ، با توجه به آشکار بودن نقش آگاهی ، رهبری و واندیشه در انقلاب اسلامی چنین اظهار داشت که « اگر در دنیا تنها یک انقلاب آگاهانه ساخته شده باشد ، آن انقلاب ، انقلاب ایران است» ( فراتی ، عبد الوهاب ، رهیافتهای نظری بر انقلاب اسلامی ، قم: معارف ، ۱۳۷۷، ص ۱۸۵-۲۱۶)

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد