درست مثل برجامِ قبلی، آنقدر تیغ و تیشه بر سرِ راهِ آن ریختند که هنوز ترامپ نیامده، شرکتهایِ غربی که بامید تغییر فضایِ بعد از برجام به ایران آمده بودند، چمدان هایشان را بستند و بازگشتند. بعد هم تندرو دیگری بنام ترامپ تیر خلاص را در پیکر بیجان آن شلیک نمود.
و البته تندروها هم طبق معمول یقه میانهروها را گرفتند که “دیدید به آمریکاییها نمیشود اعتماد کرد؛ ما از اول هم گفته بودیم،و…..” بروی خودشان نیاوردند که از ترس اینکه مبادا برجام منجر به تنش زدایی با آمریکا شود، چه بلاهایی که از همان ابتدا بر سر آن نیاوردند. هنوز مرکب امضاء آن خشک نشده بود که با شلیک دو موشک که بر روی آن نوشته بود:”اسرائیل باید از صحنه روزگار محو شود”، به دنیا پیام دادند که مبادا کسی فکر کند که برجام تغییری در دشمنی با غرب، شعار نابودی اسرائیل یا صدور انقلاب بوجود آورده.
مثل برجام قبلی، اینبار هم تندروها نگرانند مبادا توافق منجر به تنش زدایی با غرب شده و خللی در آمریکا ستیزی پدید آید. بعلاوه همچون برجام قبلی نمیخواهند بهبود وضع اقتصادی بسود روحانی و میانه روها شود.
البته اینبار از یکسو وضعیت و شرایط ما تغییر کرده، و از سوئی دیگر هم غربیها بدنبال حل و فصل موضوعات بیشتری از صرفا هستهایی هستند. اما یک واقعیت فرقی نکرده: منافع ملی برای تندروها همچنان فرع بر الویتهای ایدئولوژیک،سیاسی و جناحیشان هست.