۱۳۹۳/۱۲/۲۳
–
۱۲۷ بازدید
پاسخ: اولا از فرهیخته ای مانند شما انتظار می رود که بزرگان دین را با عبارتهایی که در شان آنان است خطاب کنید لذا عبارت کشته شدن فاطمه، صحیح نبوده و لااقل اگر کلمه شهادت را هم به کار نمی برید یا آن حضرت را با القابش نمی خوانید، باید بگویید: درگذشت یا رحلت حضرت فاطمه سلام الله علیها..ثانیا عمر و همراهانش کاملا به این مطلب واقف بودند که حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا سلام الله علیها پشت درب است و به عمد با لگد به درب کوبیدند تا عمق فاجعه را بالا ببرند چنانکه خود عمر می گوید: وقتی ما جلوی درب خانه رسیدیم، فاطمه ما را دید و درب را بست و فاطمه شک نداشت که اینها بدون اجازه فاطمه، وارد منزل نخواهند شد. عمر با پایش به درب زد و درب را شکست و داخل شدند…(بحار الأنوار ،علامة المجلسی، ج28، ص227 ـ تفسیر العیاشی، ج2، ص67 ـ الاختصاص ،شیخ المفید، ص186 ـ تفسیر البرهان، ج2، 93)
نیز عمر در این نامه خطاب به معاویه مینویسد: در این هنگام فاطمه پشت در آمد و گفت ای گمراهان دروغگو چه میگویید و چه میخواهید؟ گفتم ای فاطمه: چیست حال پسر عمویت که تو را برای جواب فرستاده و خودش در پشت پرده حجاب نشسته است؟ فاطمه گفت: طغیان و سرکشی تو بود که مرا از خانه بیرون آورد و حجت را بر تو و هر گمراه و منحرفی تمام کرد. گفتم این حرفهای بیهوده و قصههای زنانه را کنار بگذار و به علی بگو از خانه بیرون آید. گفت: دوستی و کرامت لایق تو نیست، آیا مرا از حزب شیطان میترسانی ای عمر!؟ بدان که حزب شیطان ضعیف و ناتوان است؛ آنگاه تازیانه قنفذ را گرفتم و فاطمه را با آن زدم و به خالد بن ولید گفتم تو و مردان دیگر هیزم بیاورید. به فاطمه گفتم من این خانه را به آتش می کشم. فاطمه گفت: ای دشمن خدا و ای دشمن رسول خدا و ای دشمن امیرمؤمنان؛ و بعد دو دستش را به در گرفت تا مرا از گشودن آن باز دارد. من او را دور نمودم و کار بر من مشکل شد. سپس با تازیانه بر دستهای او زدم و چنان دردش آمد که صدای ناله و گریهاش را شنیدم؛ نالهاش آنچنان جان سوز بود که نزدیک بود دلم نرم شود و از آنجا برگردم ولی به یاد کینههای علی و حرص او در ریختن خون بزرگان عرب و نیز به یاد نیرنگ محمد و سحر او افتادم اینجا بود که با پای خودم لگدی به در زدم در حالی که او خودش را به گونهای به در چسبانیده بود که در باز نگردد؛ صدای نالهاش را آنطور شنیدم که گمان کردم این ناله مدینه را زیر و رو نمود. در آن حال فاطمه میگفت: ای پدر جان! ای رسول خدا! با حبیبه و دختر تو چنین رفتار میشود، آه ای فضه بیا و مرا دریاب که به خدا قسم فرزندم کشته شد»( بحار الانوار، ج30، ص293)
در این نامه نیز عمر شخصا اعتراف می کند که می دانسته حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها پشت درب است و به عمد به درب لگد کوبیده است.
ثالثا خوب است که لااقل به این عمل ننگین عمر اذعان کرده اید اما حال سوال این است: بر فرض که غیر عمدی بوده باشد و می بایست دیه دهد،آیا آنان که حق مسلم و مستند حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها یعنی فدک را در روز روشن غصب کردند آن وقت دیه به آن حضرت می دهند؟ آنانی که تمامی سفارشات پیامبر اکرم(ص) را نادیده گرفته و به هر جنایتی دست زدند آیا انتظار از آنان می رود به سنت دیه متعهد و پایبند باشند؟
نیز عمر در این نامه خطاب به معاویه مینویسد: در این هنگام فاطمه پشت در آمد و گفت ای گمراهان دروغگو چه میگویید و چه میخواهید؟ گفتم ای فاطمه: چیست حال پسر عمویت که تو را برای جواب فرستاده و خودش در پشت پرده حجاب نشسته است؟ فاطمه گفت: طغیان و سرکشی تو بود که مرا از خانه بیرون آورد و حجت را بر تو و هر گمراه و منحرفی تمام کرد. گفتم این حرفهای بیهوده و قصههای زنانه را کنار بگذار و به علی بگو از خانه بیرون آید. گفت: دوستی و کرامت لایق تو نیست، آیا مرا از حزب شیطان میترسانی ای عمر!؟ بدان که حزب شیطان ضعیف و ناتوان است؛ آنگاه تازیانه قنفذ را گرفتم و فاطمه را با آن زدم و به خالد بن ولید گفتم تو و مردان دیگر هیزم بیاورید. به فاطمه گفتم من این خانه را به آتش می کشم. فاطمه گفت: ای دشمن خدا و ای دشمن رسول خدا و ای دشمن امیرمؤمنان؛ و بعد دو دستش را به در گرفت تا مرا از گشودن آن باز دارد. من او را دور نمودم و کار بر من مشکل شد. سپس با تازیانه بر دستهای او زدم و چنان دردش آمد که صدای ناله و گریهاش را شنیدم؛ نالهاش آنچنان جان سوز بود که نزدیک بود دلم نرم شود و از آنجا برگردم ولی به یاد کینههای علی و حرص او در ریختن خون بزرگان عرب و نیز به یاد نیرنگ محمد و سحر او افتادم اینجا بود که با پای خودم لگدی به در زدم در حالی که او خودش را به گونهای به در چسبانیده بود که در باز نگردد؛ صدای نالهاش را آنطور شنیدم که گمان کردم این ناله مدینه را زیر و رو نمود. در آن حال فاطمه میگفت: ای پدر جان! ای رسول خدا! با حبیبه و دختر تو چنین رفتار میشود، آه ای فضه بیا و مرا دریاب که به خدا قسم فرزندم کشته شد»( بحار الانوار، ج30، ص293)
در این نامه نیز عمر شخصا اعتراف می کند که می دانسته حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها پشت درب است و به عمد به درب لگد کوبیده است.
ثالثا خوب است که لااقل به این عمل ننگین عمر اذعان کرده اید اما حال سوال این است: بر فرض که غیر عمدی بوده باشد و می بایست دیه دهد،آیا آنان که حق مسلم و مستند حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها یعنی فدک را در روز روشن غصب کردند آن وقت دیه به آن حضرت می دهند؟ آنانی که تمامی سفارشات پیامبر اکرم(ص) را نادیده گرفته و به هر جنایتی دست زدند آیا انتظار از آنان می رود به سنت دیه متعهد و پایبند باشند؟