خانه » همه » مذهبی » چرا شيعه نمازهاي عصر و عشا را در وقت خود نمي خواند در صورتي که در نهج البلاغه امام علي ـ عليه السلام ـ وقت هاي نماز را تعيين کرده اند؟

چرا شيعه نمازهاي عصر و عشا را در وقت خود نمي خواند در صورتي که در نهج البلاغه امام علي ـ عليه السلام ـ وقت هاي نماز را تعيين کرده اند؟

يکي از مسائلي که بعد از رحلت پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ مورد اختلاف قرار گرفت، وضو و نماز آن حضرت است، چقدر دردناک است مسلماناني که هر روز شاهد وضو و نماز پيامبر بودند و خود نيز آن ها را مرتب انجام مي دادند، در وقت و کيفيت آن ها، دچار اختلاف و چند دستگي شوند، مثلاً شيعه بگويد: جمع بين نماز ظهر و عصر و نماز مغرب و عشاء مطلقاً جايز است، و احمد حنبل و مالک و شافعي بگويند: جمع در حال اضطرار جايز است، و ابو حنيفه بگويد که جمع به طور مطلق جايز نيست با اين که رسول خدا ـ صلي الله عليه و اله و سلم ـ هر روز در جلو چشم مسلمانان، نماز مي گذارد و مي فرمود: همانند من نماز بخوانيد.[1]با اين وضع ابتدا لازم است اوقات نماز (ظهر، عصر، مغرب، عشاء) را از منظر قرآن و روايات ارزيابي نموده و روشن نماييم، تا معلوم شود که چرا شيعه بين نماز ظهر و عصر و نماز مغرب و عشا، جمع مي کنند، و با روشن شدن اين موضوع پاسخ سوال فوق نيز روشن مي شود.
وقتي به قرآن مراجعه مي کنيم مي بينيم خداوند مي فرمايد: نماز را از دلوک (زوال) خورشيد تا غسق (نصف شب) و قرآن فجر (نماز صبح) را به پا داريد که نماز فجر مشهود (فرشتگان شب و روز) است.[2]فخر رازي مفسّر به نام اهل سنت مي گويد: از اين آيه کريمه اوقات مشترک نماز ظهر و عصر و نماز مغرب و عشاء استفاده مي شود، زيرا در آيه براي نمازهاي پنج گانه سه وقت ذکر شده است: 1ـ وقت زوال 2ـ وقت اول مغرب و عشاء، 3ـ وقت فجر، و اين اوقات سه گانه اقتضاء مي کند که زوال، وقت مشترک بين نماز ظهر و عصر و اول مغرب وقت مشترک بين نماز مغرب و عشاء باشد. و اين اشتراک در وقت اقتضاء دارد که جمع بين نماز ظهر و عصر و نماز مغرب و عشاء مطلقاً جايز باشد.[3]آلوسي نيز با تعصب خاصي که دارد به استفاده اين معنا از آيه، ضمناً اعتراف کرده مي گويد: جواز جمع بين صلاتين مطلبي است که روايات صحيح آن را تأييد مي کنند.[4]اين اعتراف آلوسي بدان جهت است که مسلم و بخاري در صحيح هاي  خود روايات جمع بين صلاتين را آورده است که به برخي از آن ها اشاره مي شود:
1ـ ابن عباس مي گويد: رسول خدا در مدينه بدون خوف و بدون سفر بين نماز ظهر و عصر و نماز مغرب و عشاء جمع نمود، ابو  زبير مي گويد من از سعيد سوال کردم که چرا رسول خدا بين نماز ها جمع نمود، سعيد گفت همان طور که تو از من سوال کردي من از ابن عباس سوال کردم، ابن عباس گفت: براي دفع حرج از امّتش اين کار را انجام داد.[5]2ـ عبد الله بن شقيق مي گويد: روزي بعد از عصر ابن عباس براي ما سخنراني کرد، تا آفتاب غروب نموده و ستاره ها نمايان شد، و مردم الصلاة الصلاة مي گفتند، مردي از بني تميم نزد او آمد و گفت اين قدر مطلب را طولاني نکن، الصلاه الصلاه يعني وقت نماز است، ابن عباس گفت: آيا سنّت را براي من مي آموزي يا براي خودت؟ من رسول خدا را ديدم که بين نماز ظهر و عصر و نماز  مغرب و عشاء جمع نمود، عبد الله بن شقيق مي گويد: اين حرف به نظر من درست نيامد نزد ابوهريره رفتم و مطلب را از او سوال کردم، او گفت? ابن عباس را تصديق و تأييد نمود.[6]بخاري که سعي دارد تا چيزي را که مطابق مذهب اهل بيت است، نياورد نيز برخي از روايات جمع را آورده است که برخي از آن ها از اين قرار است:
1ـ جابر بن يزيد مي گويد ابن عباس گفت: رسول خدا، هفت (رکعت نماز را) يک جا و هشت (رکعت نماز را) يک جا خواند.[7]2ـ عمرو مي گويد از ابي شعثاء شنيدم که گفت: از ابن عباس شنيدم که گفت: من با رسول خدا هشت (رکعت نماز) را يک جا و هفت (رکعت نماز را ) يک جا، بجا آوردم، من به او گفتم گمان مي کنم ظهر را تأخير و عصر را جلو انداخته و هم چنين عشاء را جلو و مغرب را تأخير انداخته باشد، وي گفت گمان من نيز همين است.[8] اين از يک سو.
از سوي ديگر رواياتي همانند نامه 52 نهج البلاغه به امراي بلاد را داريم، امام امير المؤمنين ـ عليه السلام ـ در اين نامه براي هر نماز وقت خاص و معيني را بيان فرموده و مي فرمايد: نماز ظهر را (از هنگام زوال آفتاب) تا زماني که سايه آفتاب برگردد و به قدر (ديوار) آغُل بُز، گردد (يعني سايه هر چيز به قدر آن گردد)، با مردم اقامه کنيد، و نماز عصر را در پاره اي از روز، هنگامي که آفتاب سفيد و جِلوَه دار است و (تا غروب) مي شود، دو فرسخ راه را پيمود، با آنها اقامه کنيد، و نماز مغرب را، وقتي که روزه دار افطار مي کند و حجّاج (از عرفات) به سوي مِنا روانه مي شوند، با آنها اقامه کنيد، و نماز عشا را از وقتي که سرخي پنهان مي شود تا يک سوم شب، با آنها اقامه کنيد، و نماز صبح را از وقتي که مرد، صورت رفيق و همراه خود را ببيند، با آنها اقامه کنيد… .[9]امام صادق ـ عليه السلام ـ نيز در مورد نماز ظهر و عصر مي فرمايد: «… وقت نماز ظهر از موقع زوال آفتاب تا وقتي است که سايه به اندازه قامت برسد، و آن آخر وقت ظهر است، وقتي سايه به اندازه قامت رسيد وقت نماز عصر داخل مي شود و وقت آن ادامه دارد تا سايه به قدر دو قامت برسد و آن هنگام غروب است».[10]و نيز امام باقر و امام صادق ـ عليهم السلام ـ مي فرمايند: «وقت نماز ظهر از هنگام زوال آفتاب تا وقتي است که سايه به دو قدم برسد، و وقت نماز عصر از آن زمان تا وقتي است که سايه به چهار قدم برسد».[11]و همچنين در مورد وقت نماز مغرب و عشاء مي فرمايد: «اسماعيل بن جابر مي گويد از امام صادق ـ عليه السلام ـ از وقت نماز مغرب سئوال کردم، حضرت فرمود: وقت نماز مغرب از غروب آفتاب تا سقوط شفق (رفتن سرخي) است».[12]و نيز آن حضرت در مورد نماز عشاء فرمود: «… اول وقت نماز عشاء رفتن سرخي است و آخر وقت آن نصف شب است».[13]از جمع بين اين دو دسته روايات اين نتيجه به دست مي آيد که نمازهاي پنج گانه روزانه هر کدام دو وقت به نام وقت فضيلت و وقت ادا دارند، اينجاست که امام صادق ـ عليه السلام ـ مي فرمايد: «هر نمازي دو وقت دارد که يکي از آن دو وقت فضيلت (نماز) است، بدون عذر و علت براي هيچ کسي جايز نيست آخر وقت را وقت نماز قرار دهد».[14]در مورد نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء در لسان تعدادي از روايات، به وقت مختص و مشترک تعبير آورده شده است. امام صادق ـ عليه السلام ـ مي فرمايد: «موقع زوال آفتاب، وقت نماز ظهر داخل مي شود و تا غروب آفتاب ادامه دارد، از اول ظهر به مقدار چهار رکعت مخصوص نماز ظهر و از آخر وقت به مقدار چهار رکعت مخصوص نماز عصر بوده، و بقيه اين فاصله زماني مشترک بين نماز ظهر و عصر مي باشد».[15]نتيجه و پاسخ: با توجه اقوال مفسرين و رواياتي که ذکر شد و حاصل جمع بين دو دسته روايات، که هر نماز داراي دو وقت مختص و مشترک مي باشد، به خوبي روشن شد که شيعه نمازهاي عصر و عشاء را درست در وقت اقامه مي کنند، نه خارج از وقت.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ الجمع بين الصلاتين، عبداللطيف بغدادي.
2ـ مجمع البيان، فضل بن حسن طبرسي.
3ـ شيعه پاسخ مي گويد، ناصر مکارم شيرازي.
 
پي نوشت ها:
[1] .  بيهقي، احمد بن حسين، السنن الکبري، بيروت، دارالفکر، ج2، ص345.
[2] .  اسري / 79.
[3] .  فخر رازي، محمد بن عمر، مفاتيح الغيب، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1420ق، ج21، ص384.
[4] .  آلوسي، سيد محمود، روح المعاني، بيروت، دارالکتب العلميه، 1415ق، ج8، ص127.
[5] .  مسلم بن حجاج نيشابوري، صحيح مسلم، بيروت، دارالفکر، ج2، ص152.
[6] .  همان، ص153.
[7] .  محمد بن اسماعيل بخاري، صحيح بخاري، بيروت، دارالفکر للطباعه و النشر و التوزيع، 1401ق، ج1، ص140.
[8] .  همان، ج2، ص53.
[9] . فيض الاسلام، علي نقي، ترجمه نهج البلاغه، ص986، نامه 52.
[10] .  شيخ طوسي، محمد بن حسن، الاستبصار، تهران، دارالکتب الاسلاميه، 1363ش، ج1، ص260.
[11] .  همان، ص248.
[12] .  همان، ص264.
[13] .  همان.
[14] .  همان، ص244.
[15] .  شيخ طوسي، محمد بن حسن، تهذيب الاحکام، نجف اشرف، مطبعة النعمان، ج2، ص24.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد