به گزارش خبرآنلاین، تریتا پارسی در مقاله ای برای ام اس ان بی سی نوشت: ولادیمیر زلنسکی، رییس جمهوری اوکراین، در گفتگو و تماس مستمر با مخاطبان غربی، چیزی از یک نابغه کم ندارد. حمایت فراگیر غرب از اوکراین، نه تنها به خاطر خشونت وحشیانه روسیه در یورش غیرقانونی به اوکراین، بلکه همچنین به دلیل زیرکی و گیرایی شخصیت زلنسکی است که توانست درخواست کمک اوکراین را در کانون توجه عمومی قرار دهد. با اینهمه، پیام اوکراین برای مخاطبان جنوبِ جهانی، کمتر راضی کننده بود، جایی که بسیاری از کشورها از پیوستن به کارزار غرب در تحریم اقتصادی روسیه و انزوای دیپلماتیک آن، خودداری کردند.
در گفتگوهایی که با دیپلمات ها و تحلیلگرانی از سراسر آفریقا، آسیا، خاورمیانه و آمریکای لاتین داشتم، روشن بود که این کشورها تا حد زیادی با مردم اوکراین همدردی می کنند و روسیه را متجاوز می دانند اما نسبت به درخواست های غرب برای فداکاری پرهزینه و قطع پیوندهای اقتصادی با روسیه به منظور تقویت یک “نظم قانونمند”، واکنشی آلرژیک دارند. این نظم، قانونمند نبوده بلکه به آمریکا اجازه داده تا قوانین بین المللی را با معافیت کامل از مجازات، زیر پا گذارد. این است که پیام غرب درباره اوکراین، با گوش های بسته روبرو شد و بعید است که حمایت کشورهایی را بدست آورد که اغلب، رویِ سیاه سکه نظم بین المللی را تجربه کرده اند.
البته نگرانی دو کشور امارات و عربستان سعودی در پرهیز از همراهی با غرب و آمریکا در تحریم روسیه، متفاوت از بقیه کشورهای جهان جنوبی است و بیشتر ریشه در وخامت روابط با واشنگتن به خاطر پرهیزش از جنگ با ایران به نمایندگی از آنها دارد. یک دیپلمات سعودی، تنش های عربستان – آمریکا را “پایان راه سعودی ها با بایدن و شاید با آمریکا” توصیف کرد.
برای بقیه جهانِ جنوبی، فاکتورهای گوناگون ساختاریِ منطقه ای و فرامنطقه ای، نقش اصلی را در تردیدشان به حمایت از انزوای روسیه داشته است. قدرت های آمریکای جنوبی چون برزیل و مکزیک، سنگین وزن های آفریقا یعنی آفریقای جنوبی و اتیوپی و قدرت در حال خیزش آسیا یعنی هندوستان، در میان اکثریتی هستند که از تحریم روسیه فاصله گرفتند.
روسیه همچنان تامین کننده اول جنگ افزار برای هندوستان است و همین وضعیت هم برای بسیاری از کشورهای آفریقایی صادق است. گزارش نهاد بین المللی صلح سوئد نشان می دهد که ۱۸ درصد از فروش های جنگ افزاری روسیه در سالهای ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۰ به کشورهای آفریقایی بوده است. وابستگی آفریقایی ها به غلات و کودهای کشاورزی روسیه و اوکراین، از این هم بیشتر است. یک چهارم کشورهای آفریقایی، یک سوم گندم مورد نیاز خود را از روسیه و اوکراین می گیرند.
اما همه ماجرای بی میلی به همراهی با غرب در جنگ اوکراین، به وابستگی شان به روسیه و ترس از آسیب محدود نمی شود. بسیاری از این کشورها، نوعی دو رویی ریاکارانه را در پس توجیه جنگ اوکراین بعنوان دفاع از حفظ نظم قانونمند جهانی می بینند. در نگاه آنها، هیچ کشور یا بلوکی در جهان، به اندازه آمریکا و غرب، قانون بین الملل، نورم ها یا نظم متکی به قانون جهان را زیر پا نگذاشته است و در این زمینه، هرچه بخواهید نمونه و مثال وجود دارد. از یورش آمریکا به عراق در زمان جرج دابلیو بوش گرفته تا دخالت دولت اوباما برای جایگزینی رژیم در لیبی تا حمایت از جنگ ادامه دار سعودی در یمن تا نقض بسیاری از پیمان ها و قراردادهای بین المللی توسط ترامپ و جنایاتی که در افغانستان صورت گرفت. اکنون جالب است که بایدن می خواهد که دادگاه بین المللی به جنایات روسیه در اوکراین رسیدگی کند.
آمریکا و غرب در حالی به ستایش از مقاومت مسلحانه اوکراین علیه مهاجمان روسی می پردازند که نه تنها مقاومت فلسطینیان علیه اشغالگری اسراییل را محکوم می کنند بلکه حتی مخالفت اقتصادی غیرخشونت آمیز با این اشغال چنددهه ای را نیز غیرقانونی می دانند. بعد هم که نوبت به “جنگ جهانی علیه ترور” می رسد که بیشتر خاورمیانه و شمال آفریقا را بی ثبات کرد و شمار قربانیانش از دو برابرِ تعداد مردمانی که بعد از یازده سپتامبر ۲۰۰۱ بدست تروریست ها کشته شدند، فراتر رفت.
در واقع، هرچند که آمریکا نقشی ابزاری در تثبیت قوانین و نورم های نظم جهانیِ پس از جنگ دوم داشت اما همین کشور هم بلافاصله آغاز به شکستن این نظم و نورم های آن کرد. دوایت آیزنهاور در دوران ریاست جمهوری خود، حدود ۱۰۴ مجوز برای عملیات پنهان خارجی صادر کرد که شامل سرنگونی دولت ها و تسلیح شورش های منطقه ای می شد. این است که بازگشت به نظمی که در آن آمریکا بتواند خارج از قوانین بین المللی عمل کند، مساوی است با درخواست از جهان جنوبی برای فداکاری غیرقابل تحمل برای تقویت یکه انگاری آمریکایی (American Exceptionalism).
پیامدهای زیانبار مداخله گرایی آمریکا، نقش چشمگیری در سنجش و ارزیابی کشورهای جنوب دارد. بیشتر آنها خواهان روابطی نزدیک با آمریکا هستند اما به دلیل یکجانبه گرایی واشنگتن، هرجا هم نیاز باشد، به دنبال گزینه هایی بعنوان وزنه متقابل در برابر توان افکنیِ آمریکا هستند. ظهور یک سامانه چندقطبی در جهان، درجه ای از حفاظت را برای کشورهای جنوب در برابر ماجراجویی آمریکایی فراهم می کند حال آنکه این کشورها، دخالت نظامی روسیه در اوکراین را عمدتا یک “مسئله اروپایی” می بینند که تصویر بزرگتر جهانی را چندان دگرش نمی دهد؛ تصویری که در آن، گزینه هایی موازنه بخش، علیه آمریکا و نه روسیه، مورد نیاز است.
همانگونه شیوشانکار منون Shivshankar Menon، مشاور امنیت ملی پیشین هند می نویسد، بیشتر پایتخت های آسیایی، جنگ اوکراین را، کشمکشی “بر سر نظم امنیتی اروپا- و نه یک گلاویزی جهانی و تاریخی” می بینند. برای بسیاری از کشورهای جنوب، چندان عقلایی نیست که در یک کشمکش منطقه ای درگیر شوند بویژه برای احیای نظم معیوبی که امتیاز تبعیض آمیزی به غرب می دهد.
چه بسا که در انتهای داستان، برای اوکراین، حمایت جنوب هم چندان یک اولویت به شمار نیاید. اما برای آمریکا، در اینجا درس مهمی نهفته است. اگر آمریکا، یک سیاست خارجی خویشتندارانه تر را در این چند دهه پی گرفته بود، شاید امروز برایش آسان تر بود که جامعه جهانی را در کنار خود و علیه تجاوز یک قدرت هسته ای دیگر، بسیج کند.
۳۱۱۳۱۱