طلسمات

خانه » همه » مذهبی » چرایی قتل کفار

چرایی قتل کفار


چرایی قتل کفار

۱۳۹۵/۰۳/۱۸


۱۳۵ بازدید

چرا قرآن دستور می دهد کفار را بکشیم؟

پرسشگرمحترم با سلام وتشکرازارتباطتان بااین مرکز.بایدعرض کرد: اگر بخواهیم منطق قرآنی را درست درک کنیم، باید آیات را به طور کامل و به عنوان یک مجموعه منسجم، مد نظر قرار دهیم. و الا اگر هر کسی مطابق خواسته های خود، بخشی از آیات را انتخاب کند، می توان ادعاهای مختلف و متناقضی درباره قرآن داشت که چیزی جز تحریف قرآن نخواهد بود و خود قرآن این شیوه را به شدت آن را نکوهش کرده است:الَّذینَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضینَ (۹۱ حجر) همانها که قرآن را تقسیم کردند (آنچه را به سودشان بود پذیرفتند، و آنچه را بر خلاف هوسهایشان بود رها نمودند.به نظر می رسد، اسلام یک دین زنده و جهان شمول است که داعیه رهبری، هدایت و نجات تمام انسان ها در سراسر جهان و در تمام زمان ها را دارد. به همین دلیل از روز اول مورد خشم و غضب و کینه دشمنان متعددی بوده است. کسانی که هیچ گونه سازگاری با اسلام ندارند و هیچ گاه وجود اسلام را به عنوان یک آئین زنده و پویا تحمل نمی کنند؛ زیرا منافع خود را در تضاد با آن می دانند و مترصد فرصتی هستند تا اسلام را برای همیشه از صحنه بیرون کنند. حال اسلام چه واکنشی باید در مقابل دشمنان از خود نشان دهد؟ قطعاً باید برای دفع خطر چنین دشمنانی برنامه مناسب داشته باشد تا بتواند به حیات خود ادامه داده و به اهداف عالی خود که همان نجات و هدایت بشریت است نائل گردد؛ همانند درختی که برای رشد علاوه بر در اختیار داشتن آب و مواد غذایی لازم است از آفات نیز به دور باشد و گرنه نه تنها رشدی نخواهد داشت که ممکن است حیاتش هم به خطر بیفتد. براین اساس است که موضع اسلام در مقابل دشمنان خود بویژه در مقابل سران و عوامل اصلی آنان یک موضع حساب شده است که صادقانه این موضع را اعلام نموده تا دوست و دشمن تکلیف خود را بدانند. براین اساس همواره پیروان خود را به تحصیل آمادگی کامل برای نبرد و برتری جوانمردانه بر آنان دعوت کرده است. اسلام دین هدایت است و ارشاد همه انسان ها حتی مشرکان و کفار را وظیفه و تکلیف خود می داند و در برخورد با همه دشمنان ابتدا از راه ارشاد و نصیحت و دعوت به سوی عدل و ایمان وارد می شود اگر دعوت را پذیرفتند و ایمان آوردند هیچ جنگی با آنان ندارد. حتی اگر ایمان نیاوردند و بر دین خود باقی ماندند اما شرایط اسلام را پذیرفتند که مانع تبلیغ اسلام نشوند، علیه مسلمانان توطئه نکنند و …باز اسلام با آنان نبردی ندارد؛ مانند همه غیر مسلمانانی که سالیان دراز در کنار پیامبر اسلام و خلفا با آرامش کامل تحت ذمه اسلام زندگی می کردند و از خدمات اسلام بهرمند بودند. جنگ اسلام با دشمنانی است که آشکار و نهان با اسلام اعلان جنگ داده اند. اسلام نبرد بین کفر و ایمان و حق و باطل را یک نبرد طولانی بلکه دائمی می داند، تا زمانى که کفر، نفاق، بت پرستى، ظلم، فتنه و…. بر صفحه جهان باقى نماند. در حقیقت اسلام با کفر دو نوع پیکار دارد: یکى پیکارهاى مقطعى است مانند غزواتى که پیامبر (ص) با دشمنان داشت که بعد از پایان هر جنگ شمشیرها به غلاف مى رفت، و دیگر پیکار مستمرى است که با شرک و کفر و ظلم و فساد دارد، و این امرى است مستمر تا زمان گسترش حکومت عدل جهانى به وسیله حضرت مهدى (ع) [1] در یک تقسیم بندی دشمنان اسلام را می توان به سه دسته تقسیم کرد:
-1اهل کتاب
2-مشرکان (بت پرستان(
3 -منافقان
هر یک از آیاتی که در سؤال خود به آنها اشاره کرده اید در باره دسته ای خاص از دشمنان اسلام است. اسلام با آگاهی کامل از ماهیت هر سه گروه و با توجه به تفاوت هایی که با هم دارند برای مقابله با هرکدام برنامه خاصی را اعلام کرده است و مبارزه با هر کدام از آنها به تناسب دارای شدت و ضعف هایی است.
-1اهل کتاب: در آیه 29 سوره توبه برنامه اسلام در برخورد با کافران اهل کتاب بیان شده است. درحقیقت اسلام براى آنها یک سلسله احکام حد وسط میان مسلمین و مشرکین قائل شده است، زیرا اهل کتاب از نظر پیروى از یک دین آسمانى شباهتى با مسلمانان دارند، ولى از جهتى نیز شبیه به مشرکان هستند، به همین دلیل اجازه کشتن آنها را نمى دهد در حالى که این اجازه را در باره بت پرستانى که مقاومت به خرج مى دادند، مى دهد؛ زیرا برنامه، برنامه ریشه کن ساختن بت پرستى از روى کره زمین بوده است؛ ولى در صورتى اجازه کنار آمدن با اهل کتاب را مى دهد که آنها حاضر شوند به صورت یک اقلیت سالم مذهبى با مسلمانان زندگى مسالمت آمیز داشته باشند، اسلام را محترم بشمرند و دست به تحریکات بر ضد مسلمانان و تبلیغات مخالف اسلام نزنند، و یکى دیگر از نشانه هاى تسلیم آنها در برابر این نوع همزیستى مسالمت آمیز آن است که جزیه را که یک نوع مالیات سرانه است، بپذیرند و هر ساله مبلغى مختصر ( حدود و شرایط آن در جای خود بیان شده است) تحت این عنوان به حکومت اسلامى بپردازند. در غیر این صورت اجازه مبارزه و پیکار با آنها را صادر مى کند. [2]
-2مشرکان (بت پرستان): آیه 5 سوره توبه در باره مشرکانی است که توبه نکرده اند و این شدت عمل به خاطر آن است که برنامه اسلام ریشه کن ساختن بت پرستى از روى کره زمین بوده، و مساله آزادى مذهبى؛ یعنى ترک اجبار پیروان مذاهب دیگر براى پذیرش اسلام، منحصر به ادیان آسمانى و اهل کتاب مانند یهود و نصارى است، و شامل بت پرستان نمى شود، زیرا بت پرستى مذهب و آئین نیست که محترم شمرده شود، بلکه انحطاط، خرافه، انحراف و بیمارى است که به هر حال و به هر قیمت باید ریشه کن گردد.
این شدت و خشونت نه به مفهوم این است که راه بازگشت به روى آنها بسته شده باشد، بلکه در هر حال و در هر لحظه بخواهند مى توانند جهت خود را تغییر دهند، لذا بلافاصله اضافه مى کند: اگر آنها توبه کنند و به سوى حق باز گردند و نماز را بر پا دارند و زکات را ادا کنند، آنها را رها سازید [3] و مزاحمشان نشوید. و در این صورت با سایر مسلمانان کمترین تفاوتى را ندارند و در همه احکام و حقوق با آنها شریکند.
زیرا خداوند آمرزنده و مهربان است، و کسى را که به سوى او باز گردد، از در خود نمى راند (إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ).
سپس این موضوع را در آیه بعد با دستور دیگرى تکمیل مى کند تا تردیدى باقى نماند که هدف اسلام از این دستور تعمیم توحید و آئین حق و عدالت است، نه استعمار و استثمار و قبضه کردن اموال یا سرزمین هاى دیگران، [4]
3-منافقان: آیات 89-91 سوره نسا در باره منافقین نازل شده است و این شدت عمل که در آیه فوق نسبت به این دسته از منافقان نشان داده شده به خاطر آن است که نجات یک جامعه زنده که در مسیر یک انقلاب اصلاحى گام بر مى دارد، از چنگال دشمنان دوست نما و جاسوسان خطرناک، راهى جز این ندارد.
این در حالى است که اسلام افراد غیر مسلمانى؛ همانند یهود و نصارى را با شرائطى تحت حمایت خود قرار داده، و اجازه هیچ گونه مزاحمت نسبت به آنها نمى دهد در مورد این دسته از منافقان این چنین شدت عمل به خرج داده است، و با این که آنان تظاهر به اسلام مى نمودند دستور اسارت و حتى اعدام آنان را در صورت لزوم صادر کرده است، و این نیست مگر به خاطر آنکه این گونه افراد زیر پوشش اسلام مى توانند ضربه هایى بزنند که هیچ دشمنى قادر بر آن نیست! [5]
نکته قابل توجه این که جنگ و نبرد اسلام با همه دشمنان خود یک نبرد جوانمردانه است که تمام اصول انسانی نظیر حقوق زنان، کودکان، بیماران، مناطق مسکونی،اسیران، حیوانات،کشتزارها و … در آن رعایت می شود. [6] علاوه بر اینکه اسلام و عقل اجازه می دهد که در مقابل دشمن توطئه گر خشونت به خرج داده شود اما در موارد متعددی پیامبر اسلام (ص) در کمال قدرت از این حق خود و مسلمانان چشم پوشی می کردند و با رحمت و مهربانی دشمنی ها و ظلم ها و جنایات آنها را می بخشیدند و یک نمونه از این بخشش در حال قدرت در جریان پیروزی مسلمانان بر مشرکین و فتح مکه بود که سال ها از هیچ گونه آزار و اذیتی در حق پیامبر و مسلمانان کوتاهی نکرده بودند و عده زیادی از مسلمانان را در جنگ ها به شهادت رسانده بودند و انتظار انتقامی سخت را داشتند اما نبی مکرم اسلام (ص) بعد از فتح مکه دستور داد تا مسلمانان ندا در دهند: الیوم یوم المرحمه.یعنی امروز روز گذشت و بخشش است. و همه مشرکان در کمال ناباوری دیدند که پیامبر همه کارهای گذشته آنان را نادیده گرفت و آنان را بخشید.
بنا بر این برنامه جهاد اسلام با دشمنان و کافران (غیر از بت پرستان) برای مبارزه با دین و عقیده آنان نیست چرا که اسلام این مبارزه را با منافقان هم دارد. بلکه انگیزه و هدف جهاد از بین بردن توطئه ها و موانعی است که در مسیر پیشرفت اسلام ایجاد می کردند. از طرف دیگر می بینیم غیر مسلمانانی که شرایط اسلام را رعایت می کردند با همان عقیده خود آزادانه در پناه قدرت اسلام در کنار مسلمانان زندگی می کردند و در مواقع زیادی با پیامبر (ص) و ائمه طاهرین (ع) به سؤال و جواب و بحث و مناظره در باره مسائل دینی خود می پرداختند و بر دین خود باقی بودند.
اما با توجه به این که بت پرستی مذهب و آئین نیست؛ بلکه انحطاط، خرافه، انحراف و بیمارى است از این رو جهاد اسلام با این گروه علاوه بر این که برای از بین بردن توطئه ها و موانعی است که در مسیر پیشرفت اسلام ایجاد می کردند همجنین برای از بین بردن افکار منحط آنها نیز می باشد که به هر حال و به هر قیمت باید ریشه کن گردد.
_________________________________
[1] تفسیر نمونه، ج 21، ص402،
[2] تفسیر نمونه، ج 7، ص 351.
[3] توبه، /5 فَإِنْ تابُوا وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ فَخَلُّوا سَبِیلَهُمْ.
[4] تفسیر نمونه، ج 7، ص 293.
[5] تفسیر نمونه، ج 4، ص 52 .
[6] دعائم الإسلام، ج 1، ص 375،.

ممکن است این مطلب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد