چرایی و چگونگی آغاز جنگ تحمیلی
۱۳۹۴/۰۷/۰۴
–
۱۹۹۴ بازدید
چرایی و چگونگی آغاز جنگ تحمیلی
با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران و از هنگام برپایی
جمهوری مقدس اسلامی در ایران آنهم در یکی از نقاط حساس و استراتژیک جهانی که البته
ناشی از تأییدات غیبی الهی و رهبری حکیمانه امام راحل (ره) بود، امید تابندهای که
برآمدن از خورشید اسلام و با درخشش آفتاب عالمتاب، که پس از قرنها دنبالهروی و
پیروی از ابرقدرتها در دلها دمید و منشأ تحولاتی اساسی در جهان بشریت و مناسبات
بینالمللی بهخصوص در سطح منطقه گردید. قدرتهای جهانی خواستار استیلا و هژمونی بر
جهان با استضعاف کشورهای جهان سوم و جهان اسلام ه دنبال تسلط و چنگاندازی هر چه
بیشتر بر منابع این کشورها بودند تا با غارت منابع و نعمتهایش آنها را از فرط
گرسنگی از پای درآورد. اما پیروزی انقلاب اسلامی خواب استکبار را برآشفته و ملل
دربند را بیدار ساخت و به تفکر واداشت و از سویی نیز تداوم انقلاب اسلامی و تحقق
پیروزیهایش و صدور فرهنگ انقلاب اسلامی روزنههای امید را در دل محرومین جهان روشن
ساخته بود و بهطورکلی مدتهای به بند کشیده و استثمارشده تجربهای نوین را فرا روی
خود یافت و آن را با اهداف و تجربههای حاکمیت استکبار متفاوت مییافت لذا تشعشع
انقلاب اسلامی حس برافروختگی را در ملل جهان ایجاد میکرد و درنتیجه استکبار جهانی
و قدرتهای بزرگ و کوچک جهانی را واداشت تا هرروز به شیوهای نوین برای مقابله،
مهار، براندازی و نابودی انقلاب اسلامی تلاش خود را بهکارگیرند. تا این خطر کلی
برای قدرتهای جهانی را از سر راه نظم نوین جهانی بردارند. به همین دلیل تمام
تسلیحات و تجهیزات و امکانات سختافزاری و نرمافزاری خود را به کار گرفت و در گام
اول با ایجاد گروهکهای خلقالساعه وابسته و با تجهیز و تسلیح آنها بر ایجاد
ناامنی، بلوا، آشوب، شورش و جنگهای داخلی آنها را ضمن آموزش، تحریک، تهییج و به
کار گرفته و در همین راستا تحریک رژیمهای وابسته منطقه تلاش کلان دیگری برای
مقابله با انقلاب اسلامی بود.
لذا اگر کمک و پشتیبانیها، حمایتها و برنامهریزیهای کشورهای
استکباری نبود جنگ تهاجمی و تجاوزکارانه رژیم بعثی حاکم بر بغداد هیچگاه به وقوع
نمیپیوست. استکبار جهانی ضمن دستور به همپیمانان خود،از آنان خواستند تا از
کمکهای مادی و معنوی به رژیم بغداد دریغ نورزند، کمکهایی که در طول هشت سال جنگ
تحمیلی از سوی قدرتهای جهانی، کشورهای همسایه و عربی هرگز قطع نگردید!!
استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا با ارزیابی از اوضاع و شرایط و
ویژگیها و بخصوص توانمندیهای کشورهای همجوار ایران،بنا به دلایل ذیل کشور عراق
بهعنوان آغازگر جنگ علیه انقلاب اسلامی انتخاب گردید:
1. وجود یک فرد مقتدر و دیکتاتور، فرصتطلب و قدرتطلب در رأس
حاکمیت.
2. برخورداری کشور عراق از ارتش عراق.
3. تسلط کامل رژیم و حزب بعث بر ساختار ارتش عراق.
4. برخورداری کشور عراق از اقتصاد نسبتاً منسجم و تحت کنترل
کامل دولت.
5. جمعیت مناسب و ساختار ویژه و بافت جمعیتی در عراق.
6. وجود احساسات کور ناسیونالیستی و قوی بودن عامل عربیت.
7. دشمنیهای تاریخی دو کشور ایران و عراق بهعنوان عامل مشوق
به آغاز جنگ.
8. ویژگیهای شخصیتی صدام و رؤیای تشکیل عراق بزرگ با الحاق
سرزمینهای جنوبی ایران.
اهداف رژیم بعثی عراق از آغاز جنگ تحمیلی
در بررسی اهداف متصور رژیم بعثی عراق از اتخاذ کنش تهاجمی علیه
انقلاب اسلامی از سوی رهبری حزب بعث و فرماندهی شورای انقلاب بعثی پیشفرضهایی را
از آغاز جنگ تحمیلی علیه ایران تبیین نموده بودند که میتوان به موارد ذیل بهعنوان
اهداف عراق از حمله نظامی به ایران اشاره کرد:
1. ایجاد یک کشور بزرگ عربی در منطقه و به دست گرفتن رهبری جهان
عرب.
2. ایفای نقش ژاندارم غرب در منطقه به دنبال سقوط رژیم ستمشاهی
در ایران.
3. ممانعت از نفوذ انقلاب اسلامی به داخل عراق با توجه به کثرت
جمعیت شیعیان در این کشور را خطری برای ارکان حکومت بعثی عراق محسوب میشد.
4. تجزیه استان خوزستان از کشور ایران و ایجاد کشور عربستان
آزاد.
5. تصرف تمام سواحل اروندرود و محسوب نمودن آن بهصورت یک
رودخانه داخلی عراق.
6. تسخیر جزایر سهگانه ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک.
7. درنهایت شکست انقلاب اسلامی.
چنانکه اشاره گردید استکبار جهانی علیرغم تصور تئوریسینهای
اطلاعاتی و امنیتی خویش شاهد انفجار نور در ظلمتکده پر از ستم زیر سلطه خویش بود و
ظهور و گسترش این پدیده آخر قرن بیستم را تهدیدی جدی علیه نظم استکباری موجود
میدید پس تلاشهای گستردهای را جهت انهدام آن آغاز نمود و اهداف ذیل را در مقاصد
شوم خود علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی دنبال میکرد.
اهداف آمریکا در تحمیل جنگ توسط عراق علیه ایران
1. انهدام و نابودی انقلاب اسلامی.
2. محدود کردن انقلاب اسلامی در داخل قلمرو سرزمینی و مرزهای
ایران.
3. بهره از جنگ تحمیلی بهعنوان اهرم فشاری در جهت حل مسئله
گروگانهای لانه جاسوسی.
4. تضعیف و درنهایت نابودی توان و نیروهای نظامی دو کشور ایران
و عراق.
5. مصون نگهداشتن حکام مرتجع منطقه و رژیمهای وابسته از گزند
جنبشهای رهاییبخش که از انقلاب اسلامی الهام میگیرند.
6. عملیات روانی و انحراف افکار عمومی از مسئله اعراب و اسراییل
تا رژیم اشغالگر قدس به مقاصد شوم خود جامه عمل بپوشاند.
7. بهرهگیری از احساسات ناسیونالیستی طرح احساسات قومی و مذهبی
و عرب و عجم و تحریک ملل اسلامی عرب علیه انقلاب اسلامی.
ناگفته نماند که پیروزی انقلاب اسلامی ایران ضمن خدشهدار نمودن
حیثیت و اعتبار آمریکا و آشکار ساختن قدرت پوشالی، منافع آمریکا در اقصی نقاط جهان
و بخصوص حاشیه خلیجفارس را مورد تهدید قرار داد و با قطع شیرهای نفتی، ایران
بهسوی غرب بهویژه آمریکا و بیکاری بیش از صدهزار نفر از اتباع آمریکایی در ایران
و از دست دادن بهترین بازار مصرف اجناس آمریکایی در ایران اقتصاد سرمایهداری
آمریکا را با معضلاتی مواجه ساخت.
زمینهسازیهای قبلی
رژیم بعثی عراق به رهبری صدام متعاقب پیروزی انقلاب اسلامی و از
هم پاشیدن نظام و سیستم ستمشاهی و به وجود آمدن اوضاع و احوال طبیعی ناشی از شرایط
انقلاب در ایران، صدام حسین که بهتازگی حسن البکر جناح متمایل به شرق حزب بعث را
از قدرت خلع و با توافق با غرب که صدام رهبری جناح متمایل به غرب را بر عهده داشت
یک کودتای بدون خونریزی را به راه انداخته بود در اوایل سال 1358 حاکمیت حزب بعث
متمایل به غرب قوت گرفت و بلافاصله به تقویت و تجهیز سازمان ارتش عراق پرداخت. تا
زمینه آغاز جنگ علیه همسایه همجوار خویش کشور ایران را فراهم نماید تا به مقاصد
شوم استکبار جهانی جامه عمل پوشاند.
لذا رژیم بعث به انحای گوناگون خصومت خود را با نظام مقدس
جمهوری اسلامی آشکار کرده بود که ازجمله فعالیتها و تلاشهای رژیم بعث که
زمینهساز آغاز جنگ تحمیلی بود به شرح ذیل است:
1. اولین جرقه این حرکات در 8 اسفند 1357 یعنی تنها شانزده روز
پس از پیروزی انقلاب شعلهور شد که در آن تاریخ منطقه مرزی «سیرین» در کردستان مورد
حمله بالگردهای عراقی قرار گرفت و در جریان این حمله 15 نفر شهید شدند.
2. آغاز جنگ تبلیغاتی و عملیات روانی شامل تحریک قومیتها و
تبلیغات مسموم در داخل ایران.
3. اعزام ستون پنجم به شهرهای مختلف استان نفتخیز خوزستان.
4. اهدای بیش از ده هزار قبضه کلاشینکف به شیوخ منطقه دشت
آزادگان.
5. توزیع اسلحه بین ضد انقلابیون و کمک مالی به آنها.
6. بمبگذاری در مناطق مسکونی و اماکن عمومی در خرمشهر، آبادان
و اهواز.
7. انفجار خطوط راهآهن، قطارهای مسافربری.
8. انفجار و خرابکاری در تأسیسات نفتی و خطوط لولههای نفت.
9. آموزش عناصر خودفروخته در داخل عراق بهمنظور خرابکاری در
ایران بخصوص منطقه خوزستان.
10. اخراج و مصادره اموال ایرانیانی که تابعیت عراق را پذیرفته
بودند که از سال 1358 تا 1359 حداقل 40 هزار نفر به اتهام ایرانی بودن به طرز
وحشیانه و رقتانگیزی بهسوی مرزهای جمهوری اسلامی ایران روانه ساختند. بهطوریکه
عدّهای از آنان در بین راه تلف گردیدند. جالب توجه اینکه رژیم بعثی عراق مردان
جوان این خانوادهها را که عمدتاً ایرانی شیعه بودند را بهاجبار و با تهدید به
اعدام و غیره، با توسل بهزور وادار به اعزام به جبهههای جنگ نمود و پیران و اطفال
آنها را اخراج کرده و کلیه اموال و داراییهای آنان را ضبط و مصادره نمود.
11. در فروردینماه 1359 دولت عراق خواهان خروج ایران از جزایر
سهگانه خلیجفارس شد و در پی این مسئله ارتش ایران برای مقابله با نیروهای عراقی
به حالت آمادهباش درآمد. در تاریخ 21/1/59 روزنامه فاینشنال تایمز لندن نوشت: عراق
میخواهد سه جزیره تنب کوچک و بزرگ و ابوموسی را گرفته و راه خلیجفارس را ببندد.
12. در سوم اردیبهشت یکی از فجیعترین جنایات دولت عراق صورت
گرفت و آن شهادت حضرت آیتالله سید محمدباقر صدر و خواهر مظلومهاش بنتالهدی صدر
بود. شهادت ایشان درواقع نوعی موضعگیری رژیم بعثی در قبال انقلاب اسلامی ایران
بود.@#@
13. انجام یک سری عملیات ابتدایی در مرزهای هوایی، زمینی و
دریایی که رژیم عراق در خرداد 59 تجاوزات هوایی خود را به نقاط مرزی ایران گسترش
داد و نیروی زمینی عراق وارد میدان شد که در همین زمان 250 تانک عراقی جنگ فرسایشی
خود را علیه ایران آغاز کردند و سراسر نوار مرزی ایران توسط نیروهای بعثی مینگذاری
شد. البته در اعتراض به این اقدامات از سوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی 105 یادداشت
اعتراض در بغداد تسلیم مقامات عراقی شد. یعنی بهطور تخمینی از اوایل پیروزی انقلاب
اسلامی تا شروع جنگ تحمیلی حداقل روزانه یک مورد تجاوز انجام شده است.
14. ایجاد پایگاههای نظامی توسط ضدانقلاب و سلطنتطلبان در
داخل خاک عراق بهطوریکه در 29 خرداد 58 شبکه ان. بی. سی، آمریکا اعلام کرد شاهپور
بختیار و دو ژنرال سابق ارتش ایران برای برپاساختن پایگاههای نظامی در عراق با
دولت آن کشور به توافق رسیدند.
سرانجام در بیست و هفتم شهریور تنها پنج روز پیش از تهاجم نظامی
صدام در نشست فوقالعاده مجلس ملی عراق که بنا به درخواست شورای فرماندهی عراق
تشکیل شده بود طی سخنانی اظهار داشت: ما موافقتنامههای مورخ ششم مارس 1975
الجزایر را قبول نداریم و وضعیت حقوقی شط العرب به وضع سابق آن باید بازگردد. لذا
صدام با این بهانه قرارداد 1975 الجزایر را لغو و جنگ رسمی و تمامعیار خود را علیه
انقلاب اسلامی ایران اعلام داشت و پس از 636 مورد تهاجم بهوسیله آتش توپخانه،
هواپیما، کشتیهای جنگی علیه اراضی، پاسگاهها، روستاها و شهرهای مرزی و کشتیهای
تجاری در روز سی و یکم شهریور 1359 تجاوز گسترده نظامی رژیم بعثی عفلقی عراق علیه
ایران آغاز شد و واحدهای زمینی ارتش عراق در جبههای به طول صدها کیلومتر و عمقی
بین ده تا شصت حتی نود کیلومتر در داخل خاک ایران پیشروی میکند و شهرهای قصر
شیرین، خسروی، نفت شهر، سومار، مهران، دهلران، موسیان، فکه، بستان و خرمشهر و
روستاهای بین آنها را به اشغال خود درمیآورد. یعنی پنج استان کشور ما به اشغال
دشمن درمیآید و زنان و مردان و کودکان بیدفاع ما را ناجوانمردانه قتلعام و
شهرهای تهران، اصفهان، کرمانشاه، تبریز، همدان،بوشهر،شیراز، دزفول و آبادان، اهواز
و فرودگاهها و تأسیسات غیرنظامی مورد تهاجم و بمباران هوایی قرار میگیرد و شهرهای
هویزه، قصر شیرین، موسیان و سومار و خرمشهر را با خاک یکسان میکند و 356 روستای
عرب نشین در خوزستان را از روی زمین محو میکند.
جالب اینکه تا قبل از آزاد شدن خرمشهر، صدام خود را سردار
قادسیه نامیده و ایران اسلامی را مجوس نژادپرست معرفی میکرد و صراحتاً اعلام کرده
بود که این جنگ به خاطر سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی ایران است.
بالاخره صدام با چنین پیشفرضهایی با دوازده لشکر کاملاً مجهز
و آماده و سه هزار تانک و دهها هواپیمای بمبافکن بدون توجه به توسل به شیوههای
ابتدایی دیپلماسی یعنی حل مسالمتآمیز اختلافات ازجمله مذاکرات دوجانبه، مساعی کشور
ثالث، داوری بینالمللی،شیوه تهاجم نظامی را برگزید و شخصاً لباس نظامی به تن کرد
و نخستین گلوله توپ را علیه ساکنان قصر شیرین شلیک کرد و سپس در اتاق جنگ در اولین
مصاحبهاش اعلام کرد که بقیه سؤالات را در تهران پاسخ میدهد و منتظر تشکل وابسته
به خود در استان نفتخیز خوزستان است ولی در میدان عمل و عرصه جنگ کاملاً نابرابر
حادثهای دیگر رخ داد آن پایداری و مقاومت دلاور مردان ایرانی در برابر یک جانی بود
که در جنگ از وحشیانهترین شیوههای ضد انسانی استفاده میکرد ولی رزمندگان اسلام
تا پایان جنگ هم به اصول انسانی و آرمانی خود وفادار ماندند و هم مردانه جنگیدند.
البته لازم به توضیح است که تصورات صدام در مورد اوضاع داخلی
ایران متأثر از اوضاع بعد از انقلاب و شرایط وخیم کشور درزمینه فروپاشی سیستم سیاسی
و اقتصادی، نظامی و اطلاعاتی کشور بود که در آن مقطع زمانی حداقل به دو دلیل عمده
نشانگر عدم آمادگی رزمی ایران برای ورود به یک جنگ است که عبارتاند از:
1. حاکمیت ملیگراها؛ لیبرال مسلکها در رأس قوة اجرایی کشور که
موجب بروز مشکلاتی چون فرماندهی کل قوا از سوی بنیصدر با ایجاد کارشکنی برای
نیروهای دلسوز و خلع ارتشیان متعهد و ایجاد تفرقه در بین نیروهای مسلح به
اشکالتراشی و ایجاد موانع در راه دفاع مقدس میپرداخت.
2. عدم انسجام و سازماندهی نیروهای نظامی و آمادگی لازم برای
ورود به جنگ.
در مقطع زمانی شروع جنگ تحمیلی، سپاه پاسداران که حدود یک سال و
نیم از تشکیل آن گذشته بود با درگیری در مناطق آشوبزده کشور و مأموریت در حوادث و
بحرانهایی چون جریان گنبد و غائله کردستان، هنوز فرصت کادرسازی و تقویت تشکیلات
خود را نیافته و بسیج نیز فاقد سازماندهی، تشکل و آموزش نظامی لازم بود.
ارتش نیز به دلیل مسایل ناشی از پیروزی انقلاب اسلامی، امثال
فرار یا تصفیه تعدادی از فرماندهان، شعارهای دلسردکننده انحلال ارتش از سوی جریانات
ضدانقلاب داخل،بر سرکار بودن بنیصدر بهعنوان رییسجمهور و فرماندهی کل قوا…
فاقد توانایی لازم برای انجام مأموریتهای نظامی و جنگی بود. بهطوریکه علیرغم
حضور قویترین یگانها و لشکرهای ارتش در مناطق غربی و استقرار ورزیدهترین
یگانهای آن در مناطق غربی کشور که قبلاً بنا به توصیه کارشناسان نظامی آمریکایی
به رژیم شاه صورت پذیرفته بود، نیروهای عراقی بهراحتی توانستند تا نزدیکی شهرهای
اهواز، دزفول، ایلام، آبادان و… پیشروی کنند.
البته نباید ارزش همت و فداکاری افراد و گروههایی از این
نیروها را در همان روزهای اولیه دفاع مقدس فراموش کرد که علیرغم نداشتن دستور از
سلسلهمراتب فرماندهی،اقدام به خلق صحنههای دلاوری و ایثارگری نمودند که حضور
حدود دویست تن از افسران و درجهداران نیروی هوایی ارتش در سوسنگرد محاصرهشده و
گروههایی از تکاوران ارتشی در خرمشهر و آبادان در روزهای اول جنگ از خاطرات این
حضور متعهدانه است.
(به نقل از: بیژن ذبیحی – منشور رسالت، ش 27، مهر 1384، ص 3)