خانه » همه » مذهبی » چگونه خوش اخلاق باشیم

چگونه خوش اخلاق باشیم


چگونه خوش اخلاق باشیم

۱۳۹۲/۱۱/۱۲


۴۵۵ بازدید

سلام میخواستم بدونم چطوری خوش اخلاق باشیم یعنی اینکه روایتی زیادی از امامان وپیامبر هست میخواستم بدونم دقیقن چطوری باید خوش اخلاق باشم که گناه نباشه؟ ..ممنون


بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام خدمت شما
دانشجوی گرامی اگر بخواهیم خوش اخلاق باشیم باید هرگز عصبانی نشویم چرا کهخوش اخلاق به کسی می گویند  که هرگز عصبانی نشود و به کسی بد اخلاق می گویند که دائم در حال عصانیت و جیغ زدن بر سر این وآن باشد بنابر این در جواب سؤال شما بهتر است به تعریف غضب و بعد آثار آن و بالاخره در معالجه آن باشیم تا در پس رفع این صفت خبیث و کثیف صفت نورانی خوش اخلاقی حاصل آید و آنچه ما در این مورد می آوریم از کتاب شریف چهل حدیث امام خمینی است
امام می فرماید:
تعریف غضب: «غضب در حقیقت عبارت از حرکتى است نفسانى که به واسطه آن جوشش در خون قلب حادث شود براى شهوت انتقام پس وقتى که این حرکت سخت شود آتش غضب را فروزان کند و برافروخته نماید و متمکن کند جوشش خون قلب را در آن، و پر کند شریانها و دماغ را از یک دود تاریک مضطربى که به واسطه آن حال عقل بدو ناچیز شود و کار او ضعیف شود. و مثل انسان در این هنگام، چنانچه حکما گویند، مثل غارى شود که در او آتش افروزند و پر گردد از شعله، و محبوس و مختنق گردد در آن دود و اشتعال آتش، و بپا خیزد نفیر آن و بلند شود نایره و صداى آن از شدت اشتعال، پس سخت شود علاج آن و مشکل گردد خاموش نمودن آن، و چنان شود که هر چه بر وى افکنند که او را فرو نشاند، خود او نیز جزء آن شود و بر ماده آن افزاید و سبب ازدیاد شود. پس، از این سبب است که انسان در این حال کور شود از رشد و هدایت، و کر گردد از موعظه و پند، بلکه موعظه در این حال سبب ازدیاد در غضب شود و مایه شعله و نایره آن گردد، و از براى این شخص راه چارهاى در این حال نیست.» و اما بقراط گوید که من از کشتیى که دچار بادها و طوفانهاى سخت شود و متلاطم کند آن را موجهاى دریا و بیندازد آن را در لجههایى که در آن کوههاى دریایى است امیدوارترم از شخص غضبناک برافروخته، زیرا که کشتى را در این حال ملاحان با لطایف الحیل نجات دهند، و اما نفس وقتى آتش غضبش شعلهور گردید امید حیله براى او نیست البته، زیرا که هر چه حیله به خرج برى، از قبیل مواعظ و نصایح، و هر چه با او فروتنى کنى و زارى نمایى، بر شعله و مایه آن افزاید.
آثار غضب:
«از حضرت صادق، علیه السلام، منقول است که فرمود: رسول خدا، صلّى اللّه علیه و آله، فرمود: غضب فاسد کند ایمان را، چنانچه فاسد کند سرکه عسل را.»
چه بسا باشد که انسان غضب کند و از شدت آن از دین خدا برگردد و نور ایمان را خاموش کند و ظلمت غضب و آتش آن، عقاید حقه را بسوزاند، بلکه کفر جحودى پیدا کند و او را به هلاکت ابدى رساند، و در وقتى تنبه پیدا کند که پشیمانى سودى ندارد. و تواند بود که همین آتش غضب که در قلب بروز کند- و آن «جمره شیطان» است، چنانچه حضرت باقر العلوم، علیه السلام، فرماید: إنّ هذا الغضب جمرة من الشّیطان توقد فی قلب ابن آدم. یعنى «همانا این غضب برقه آتشى است از شیطان که افروخته شود در قلب پسر آدم.»- صورتش در آن عالم صورت آتش غضب الهى باشد. چنانچه حضرت باقر العلوم، علیه السلام، فرماید در حدیث شریف کافى: مکتوب فی التّوراة فیما ناجى اللّه، عزّ و جلّ، به موسى: یا موسى، أمسک غضبک عمّن ملّکتک علیه أکفّ عنک غضبى. یعنى «در تورات نوشته است، در ضمن اسرارى که خداى تعالى به موسى فرمود: «اى موسى، نگاه دار غضب خود را از کسى که تو را مسلط نمودم بر او، تا آنکه نگه دارم از تو غضب خودم را.» و بدان که هیچ آتشى از آتش غضب الهى دردناکتر نیست.
درمان غضب:
از معالجات اساسى غضب قلع ماده آن است به برطرف کردن اسباب مهیجه آن. و آن امور بسیارى است که ما بعضى از آن را که مناسب با این اوراق است ذکر مىکنیم.
یکى از آنها حب نفس است که از آن حب مال و جاه و شرف و حب نفوذ اراده و بسط قدرت تولید شود، و اینها نوعا اسباب هیجان آتش غضب شود. زیرا که انسان داراى این محبتها به این امور خیلى اهمیت دهد و موقعیت اینها در قلبش بزرگ است، و اگر فی الجمله مزاحمتى در یکى از اینها برایش پیش آمد کند، و یا احتمال مزاحمت دهد، بیموقع غضب کند و جوش و خروش نماید، و متملک نفس خود نشود، و طمع و حرص و سایر مفسدات که از حب نفس و جاه در دل پیدا شده عنان را از دست او بگیرد و کارهاى نفس را از جاده عقل و شرع خارج کند. ولى اگر حبّش شدید نباشد، به امور اهمیت کم دهد، و سکونت نفس و طمأنینه حاصله از ترک حب جاه و شرف و سایر شعبات آن نگذارد نفس بر خلاف رویّه و عدالت قدمى گذارد. و انسان بى تکلّف و زحمت در مقابل ناملایمات بردبارى کند و عنان صبرش گسیخته نشود و بیموقع و بىاندازه غضب نکند. و اگر حب دنیا از دلش بیخ کن شود و قلع این ماده فاسده بکلى شود، تمام مفاسد نیز از قلب هجرت کند و تمام محاسن اخلاقى در مملکت روح وارد گردد.
و سبب دیگر از مهیّجات غضب آن است که انسان غضب و مفاسد حاصله از آن را، که از اعظم قبایح و نقایص و رذایل است، به واسطه جهل و نادانى کمال گمان کند و از محاسن شمرد. چنانچه بعضى از جهال آنها را جوانمردى و شجاعت و شهامت و بزرگى دانند و از خود تعریفها و توصیفها کنند که ما چنین و چنان کردیم، و شجاعت را، که از اعظم صفات مؤمنین و از صفات حسنه است، اشتباه به این رذیله مهلکه کردند.
اکنون باید دانست که شجاعت غیر از آن است و موجبات و مبادى و آثار و خواص آن غیر از این رذیله است. مبدأ شجاعت قوّت نفس و طمأنینه آن و اعتدال و ایمان و قلت مبالات به زخارف دنیا و پست و بلند آن است. اما غضب از ضعف نفس و تزلزل آن و سستى ایمان و عدم اعتدال مزاج روح و محبت دنیا و اهمیت دادن به آن و خوف از دست رفتن لذایذ نفسانیه است. و لهذا این رذیله در زنها بیشتر از مردها، و در مریضها بیشتر از صحیحها، و در بچهها بیشتر از بزرگها، و در پیرها از جوانها بیشتر است. و شجاعت عکس آن است. و کسانى که داراى رذایل اخلاقى هستند زودتر غضبناک شوند از کسانى که فضایل مآباند، چنانچه مىبینیم بخیل زودتر و شدیدتر غضب کند اگر متعرض مال و منالش شوند از غیر او.
اینها راجع به مبادى و موجبات شجاعت و غضب. و اما در آثار نیز مختلفاند. شخص غضبناک در حال شدت و فوران غضب مثل دیوانهها عنان عقلش گسیخته شده مثل حیوانات درنده بدون ملاحظه عواقب امور و بدون رویّه و حکم عقل تهاجم کند و افعال و اطوار زشت و قبیح از او صادر شود، متملک زبان و دست و پا و سایر اعضاى خود نیست: چشم و لب و دهن را به طورى زشت و بد ترکیب کند که اگر در آن حال آیینه به دست او دهند از زشتى صورت خود خجل و شرمسار گردد. بعضى از صاحبان این رذیله به حیوانات بىشعور، بلکه به جمادات، غضب کنند، هوا و زمین و برف و باد و باران و سایر حوادث را سبّ کنند اگر خلاف مطلوبات آنها جریان پیدا کند. گاهى بر قلم و کتاب و کاسه و کوزه غضب کنند، آنها را در هم شکنند یا پاره کنند. اما شخص شجاع در جمیع این امور به خلاف آن است. کارهایش از روى رویّه و میزان عقل و طمأنینه نفس است.
در موقع خود غضب مىکند و در موقع خود حلم و بردبارى کند، و هر چیز او را حرکت ندهد و به غضب نیاورد. و در موقع غضب به اندازه غضب کند و با تمیز و عقل انتقام کشد. مىفهمد از که انتقام کشد و به چه اندازه و به چه کیفیت انتقام کند، و از که عفو و اغماض نماید. در وقت غضب عنان عقلش در دستش است و به حرفهاى زشت و اعمال ناهنجار مبادرت نکند. و کارهایش همه از روى میزان عقل و شرع و عدل و انصاف است، به طورى اقدام کند که در آخر کار پشیمان نشود.
پس، انسان آگاه نباید بین این خلق، که یکى از اوصاف انبیا و اولیا و مؤمنین و از فضایل کمالات نفسانیه است، و دیگرى، که از صفات شیطان و وسوسه خناس و رذایل نفسانیه و نقایص قلبیه است، فرق نگذارد و در اشتباه بیفتد. ولى حجاب جهل و نادانى و حجاب حب دنیا و نفس چشم و گوش انسان را مىبندد و انسان را بیچاره و هلاک مىکند.
و اسباب دیگرى براى غضب ذکر کردهاند مثل عجب و افتخار و کبر و مراء و لجاج و مزاح و غیر آن که تفصیل هر یک موجب طول مقام و مقال و ملالت حال گردد. چهل حدیث(اربعین حدیث)، ص: 143
امیدواریم که انشاءالله با اصلاح این مرض روحی ملکه شریف خوش اخلاقی حاصل آید و جهت اطلاعات بیشتر به منابع ذیل مراجعه نمائید
1. معراج السعاده ملا احمد نراقی
2. مقالات استاد شجاعی
3. جامع السعادات ملا مهدی نراقی
4. اخلاق سید عبدالله شبر
5. روایات اخلاقی موجود در کتابهائی چون:
اصول کافی
غررالحکم
نهج الفصاحه
میزان الحکمه

 

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد