به گزارش «تابناک» روزنامههای امروز شنبه ۳۱ اردیبهشت ماه در حالی چاپ و منتشر شد که تخلیه ۲ میلیون بشکه نفت ایران در چین طی یک هفته، تقدیر رئیسی از همراهی مردم با اصلاحات اقتصادی و تیترهای اعتراضی درباره حقوق بازنشستگان در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
شکست توطئه آمریکا در سرزمین سروها
حنیف غفاری طی یادداشتی در شماره امروز رسالت با عنوان شکست توطئه آمریکا در سرزمین سروها نوشت: زمانی که دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ در کاخ سفید به پایان رسید، سیاست واشنگتن و دولت جدید دموکرات این کشور در تقابل با حزبالله، امل و گروههای تعریفشده در جریان هشت مارس لبنان کمترین تفاوتی پیدا نکرد. آمریکا، برخی کشورهای اروپایی و متحدان منطقهای غرب تلاش کردند تا گفتمان مقاومت را بهمثابه گفتمانی هزینهساز و کمفایده به شهروندان لبنانی و دیگر کشورها معرفی نموده و سپس از طریق انتخابات سراسری، آن را به جریانی منفعل و حداقلی تبدیل کنند.
سمیر جعجع رهبر فالانژها و عنصر موساد در بیروت، موردحمایت گسترده تبلیغاتی و مالی رژیم سعودی و صهیونیستی قرار گرفت و حتی جریانهای اجتماعی مخالف حزبالله و جریان مقاومت، به کانون پمپاژ سخنان و مواضع ریاض و تلآویو در لبنان تبدیل شدند. با همه این اوصاف، نتیجه انتخابات بههیچعنوان با آنچه دشمنان مقاومت درصدد تحقق آن بودند، مطابقت نداشت!
نگاهی به ترکیب نتایج، بهوضوح نشان میدهد که جریان هشت مارس اکثریت نسبی پارلمان لبنان را به دست آورده است. بر همین اساس، پیروزی جریان مسیحی آزاد بر قواه اللبنانیه (به رهبری جعجع) سرمایهگذاری چندساله آمریکا و متحدانش در لبنان را نقش بر آب ساخت. اکنون ائتلاف جریان مقاومت در این انتخابات با ۶۲ کرسی همچنان اکثریت عددی تعداد کرسیهای پارلمانی را در اختیار دارد، اما جریان ۱۴ مارس جمعا ۵۵ کرسی از مجموع ۱۲۸ کرسی پارلمان را به خود اختصاص داده و ۱۱ کرسی هم به جریان نوظهور تغییر اختصاصیافته است. در این میان، گرایش رأیدهندگان مستقل در تصمیمگیریهای آتی پارلمان، نقش مهمی در شکلگیری فضای سیاسی –اجتماعی لبنان ایفا خواهد کرد.
قدر متیقن انتخابات لبنان این است که غرب و رژیم صهیونیستی به اهداف از پیش تعیینشده خود در بیروت دست پیدا نکردند. چنانچه دبیر کل حزبالله نیز تأکید کرده است، پیام اصلی این انتخابات شکست تلاش چهارساله جریان غربی-عربی برای فاصله انداختن میان محور مقاومت با پایگاه مردمی آن بوده و سانسور این پیام توسط رسانههای غربی و عبری، نمیتواند واقعیات جاری در سرزمین سروها و اقبال عمومی نسبت به جریان مقاومت را کتمان کند.
این مسیر را واشنگتن، تلآویو و ریاض بارها پیمودهاند و البته هر بار نیز با شکست مواجه شدهاند.
اکنون غرب وارد سناریوی اضطراری یا واکنشی نسبت به نتایج انتخابات سراسری لبنان شده است. بر این اساس، دشمنان مقاومت تلاش میکنند تا با خلق بحرانهای داخلی و امنیتی در لبنان، حزبالله و جریان هشت مارس را درگیر منازعاتی پایدار و مستمر سازند. بااینحال حزبالله و متحدانش طی سالهای گذشته و اخیر نشان دادهاند که «رصد بازی غرب» را بهخوبی در دستور کار قرار میدهند! بهترین مسیر پیش روی دشمنان مقاومت، پذیرش واقعیات جاری در لبنان و منطقه و تن دادن به این واقعیت میباشد. هر گزینه دیگری که غرب و متحدان منطقهای آن درتقابل با گفتمان اصیل و پویای مقاومت و متعلقات آن در پیش گیرند، قطعا برای آنها ثمرهای جز شکست و تحمل هزینههای غیرقابلجبران نخواهد داشت.
چگونه مافیا رجل سیاسی را از کار میاندازد؟
حمیدرضا صوری طی یادداشتی در شماره امروز همدلی با عنوان چگونه مافیا رجل سیاسی را از کار میاندازد؟ نوشت: در اذهان عمومی اکثریت جوامع بشری پدیده «مافیا» و ماهیت آن منفور و نکوهیده است؛ بهجز در کشورهایی که در عمل به مبانی مدیریت اقتصادی و اجتماعی اعتقادی ندارند، این موضوع امری قابلاغماض و تا حدی مقبول سیاستمداران و نظام اداری است؛ کسانی که از این بازار سودی دوسویه دارند. در نظامهای مافیاپرور و مافیاسالار، تنها گزینه روی میز، چرخه ثابت سودآوری از بازار است و بههیچوجه، نگاه اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مبتنی بر مفاسد این شیوه مطرح نیست. حالآنکه ممکن است معیشت مردم در بدترین وضعیت ممکن باشد؛ لازم به تأکید نیست که فقر مادی ریشه آسیبهای اجتماعی بسیاری از جمله فروپاشی خانواده، کودکان کار، بزهکاریها، انواع مفاسد و همچنین شیوع جرائم گسترده ناشی از مشکلات اقتصادی است و این موضوعات از بیاهمیتترین و بیاعتبارترین مواردی است که ممکن است به ذهن افراد ردهبالای شبکههای مافیایی خطور کند.
تحقیقات نشان داده که در کشورهای آمریکا، کره شمالی، روسیه، سوئیس و هلند، مبارزه با مافیا در زمینههای مختلف وجود دارد و در کشوری مثل سوئیس که تقریباً مافیا به صفر رسیده است.
در ایران که حدود چهار دهه هست که در راستای شعارهای انقلاب و منویات بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی با اسم رمز مبارزه با استکبار جهانی، شعارها و راهکارهای مختلفی در دستور کار است، اما از پس چهار دهه، هنوز این پرسش مطرح است که آیا در زمینه مبارزه با فساد داخلی، استکبار داخلی و مافیاهای داخلی هم اقدامی جدی صورت گرفته یا خیر؟
جالب است که روسای جمهوری که تا کنون قدرت را به دست گرفتهاند یا حتی قوای سهگانه یکی از مهمترین شعارهای خود را مبارزه با مفاسد اعلام کردهاند، اما وضعیت کنونی نشان میدهد که دستاورد چشمگیری مبتنی بر اصلاح چرخههای مافیایی و برخورد قاطع و ریشهای با این مقوله را نداشتهاند. در این میان سؤالاتی مطرح میشود: چه رابطه میان نهادهای دولتی و مافیا برقرار است؟ منافع این نهادها در طول ادامه روند کاری این مافیاهاست یا همعرض با آن؟ و دهها سؤال دیگر در این رابطه.
در جریانات اخیر، فعالان اقتصادی، اجتماعی و مدنی واقف و ناظر بودند که احتکار (که یکی از اهرمهای گروههای مافیایی است) چگونه بر معیشت جامعه اثرگذار بود و اقلام غذایی اساسی مردم را از سفرهها به انبارهای مخفی منتقل کرد؛ چراکه بخش قابلتوجهی از تولیدکنندگان و توزیعکنندگان موادغذایی، منافع خود و بهاصطلاح سود را بر تأمین نیازهای جامعهای که خود زیر فشار مضاعفی است ترجیح دادند.
اساساً فلسفه مافیا از نگاهی دیگر بهزانو درآوردن رجل سیاسی هر کشوری است؛ هرچند ممکن است پدیدآورنده این پدیده مافیا همین رجل سیاسی باشند؛ مثلاً اعطای امتیاز واردات یک داروی خاص، یک کالای پزشکی، یک کالای ضروری به برخی از افراد متنفذ در نظام سیاسی؛ روندی که میتواند یک رجل سیاسی مفید و مؤثر به حال مردم را به زالویی برای مکیدن خون آنها تبدیل کرده و البته نظام سیاسی را با تهدید مواجه کند.
این روزهای شگفتانگیز ایران
محمدصادق جنانصفت طی یادداشتی در شماره امروز جهان صنعت با عنوان این روزهای شگفتانگیز ایران نوشت: باورکنیم ایرانیان در این روزها و سالها یکی از شگفتانگیزترین دورههای زندگی خود را میبینند که شاید در تاریخ معاصر و حتی در دورههایی که با بزرگترین یورشهای بیرونی روبهرو شده است همتا ندارد. آنچه زندگی ایران امروز را از همه دورههای ناخوش تاریخی در همه سدههای سپریشده جدا میکند انبوه تنگناها و گرههایی است که گرداگرد و درون این سرزمین را به هم چسبانده و چشمانداز روشنی دستکم در کوتاهمدت برای باز شدن گرهها و برداشتن سنگلاخها دیده نمیشود. بدون پردهپوشی باید باور کنیم نهاد حکومت، نهاد خانواده، نهاد بنگاه و نهادهای مدنی هر کدام جداجدا چالشهای بزرگ و درهمتنیدهشدهای با هم دارند. به طور مثال نهاد حکومت که حالا دولت در نوک هرم آن بیشتر به چشم میآید برای اینکه بتواند در این دوره شگفتانگیز و سرشار از بدبختی کسبوکار ایرانیان و رفاه شهروندان را سپری کند و در حالی که دستش از درآمدهای صادرات نفتخام کوتاه است و نمیخواهد با نهادهایی که میشود بودجه آنها را حذف کرد برخورد کند و توانایی اصلاح ساختاری بودجه را ندارد، راهحل انقلاب یارانهای و دگرگونی بنیادین در سیاست نرخ ارز را در پیش گرفته است. روزهای شگفتانگیز ایران در همین نقطه است که مخالفان سرسخت آزادسازی قیمتها در دههای تازهسپریشده حالا پرچمدار آزادسازی شدهاند.
گروههایی از سیاستمداران، احزاب گروههای سیاسی تندخو و تندرفتار که افزایش ۱۰درصدی حاملهای انرژی در دولت اصلاحات را به بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول نسبت داده و هواداران این سیاست را کارگزاران آمریکا معرفی میکردند با شگفتی تمام حالا مدافع چند برابر شدن برخی از مهمترین کالاهای اساسی شدهاند. بدتر از این چرخش شگفتانگیز تندرفتارها، اما نکوهش و تهدید و پیروزیسازی برای منتقدان انقلاب یارانهای و ارزی و نیز تیز کردن تیغ برای کشیدن بر رسانهها و رسانهنگاران منتقد است. واقعیت این است که توجیه هواداران تندخوی انقلاب یارانهای در این روزهای شگفتانگیز ایران با دادن آدرسهای اشتباه همراه شده و شهروندان را کلافه و سراسیمه و نهاد بنگاه را نیز با ناامیدی روبهرو کرده است. توجیه این است که دولت به جای دادن یارانه به چند واردکننده یا تولیدکننده با افزایش قیمت و پرداخت یارانه نقدی آن را به گروههای کمدرآمد میدهد. این گروه با این بینش که کوتاهی و ژرفای اندک آن آشکار است دردسرهای دامنهدار اجرای این طرح را نمیبینند یا خود را به ندیدن میزنند. این روزهای شگفتانگیز اگر با همین دست فرمان جلو برود تراژدی خواهد شد و باید برای هر رخدادی آماده شد.