1- دوستى درونى
«دوست آن است که در نهان، به راستى پایبند دوستى است. (الصدیق من صدق غیبُه) تحف العقول، ص 83
2- نصیحت پنهانى،
«دوست راستى کسى است که خیرخواهانه عیبت را به تو بگوید، در نبودت حافظ (آبرو و راز) تو باشد و تو را بر خویش مقدم بدارد. (الصدیق الصدوق من نصحک فى غیبک و حفظک فى غیبک و آثرک على نفسه) غررالحکم، ح 9178
3- عدم بازگشت از پیمان دوستى
«دوست راستین از دوستى اش برنمى گردد، اگرچه به او جفا شود» (لایحول الصدیق الصدوق عن المودّة و اِن جُفىَ) غررالحکم، ح 10824
4- حائل زشتى ها
«دوست راستین کسى است که تو را از بدى ها بازدارد و دشمنت آن است که تو را به سوى بدى ها سوق دهد.» (صدیقک من نهاک و عدوّک من اغراک» همان، ح 5758
5- گذشت، همیارى، عذرپذیرى، عیب پوشى، آدم بخشى
«برادر حقیقى تو کسى است که لغزشت را ببخشد، نیازت را برآورد، عذرت را بپذیرد، زشتى ات را بپوشاند، ترست را بزداید و آرزویت را برآورد» (اِنّ اخاک حقاً من غَفَر زلّتک و سَدَّ خلّتک و قَبِلَ عُذَک و ستر عورتک و نَفى وَجَلَک و حقَّقَ اَمَلَک) همان، ح 3645
6- مواسات
«راست ترین برادران در دوستى، کسانى هستند که در خوشى و ناخوشى، با برادران خود (با جان و مال خویش) بیشتر همدردى مى کنند. (اصدق الإخوان مودّةً اَفضلُهم لاخوانه فى السّراء و الضّرّاء مُواساةً) همان، ح 3238
آزمون صداقت
آغاز این سخن از صدق بود. بجا و نیکوست که مطلب را با بیان لطیف و شیواى صادق اهل بیت عصمت و طهارت (ع)، به پایان برسانیم؛ «مردى از امام صادق (ع) سؤال نمود: کسى که مى گوید که دوستت دارم. من از کجا بدانم که راست مى گوید و مرا واقعاً دوست دارد؟ امام (ع) پاسخ داد: دلت را بیازماى! اگر دوستش داشتى، او نیز تو را دوست دارد. (امتحن قلبک فاِنْ کنت تودّه فانّه یودّکَ) بحارالانوار ،ج 72، ص 182