فرارو- ایان جانسون؛ نویسنده و پژوهشگر مستقل امریکایی که به دلیل گزارشهای چندین سالهاش و مجموعهای از کتابهای خود در مورد چین و آلمان شهرت دارد. او دورههای دانشگاهی را در مرکز مطالعات چینی پکن تدریس کرده است. جانسون جایزه پولیتزر سال ۲۰۰۱ میلادی را برای پوشش آزار و شکنجه تمرین کنندگان فالون گونگ در چین در روزنامه «وال استریت ژورنال» دریافت کرد. گزارشگری او از چین در سال ۲۰۰۱ میلادی توسط باشگاه مطبوعات خارج از کشور امریکا و انجمن روزنامه نگاران حرفهای مورد تقدیر قرار گرفت. در سال ۲۰۱۷ میلادی او برنده جایزه شورنشتاین دانشگاه استنفورد برای مجموعه آثارش در زمینه آسیا شد. او در سال ۲۰۱۹ میلادی برنده جایزه «بهترین خبرنویسی عمیق» آکادمی دین آمریکا شد. در سال ۲۰۲۰، ویزای روزنامه نگاری جانسون در بحبوحه تنشهای ایالات متحده و چین بر سر تجارت و همه پاندمی کرونا لغو شد و او مجبور به ترک چین شد.
به گزارش فرارو به نقل شبکه خبری سی ان ان؛ تقریبا در هر دهه یا قدری بیش تر نظام سیاسی چین تحت تاثیر تغییرات قرار می گیرد. برخی از این رویدادها خبرساز هستند مانند قتل عام تیان آنمن در سال 1989 یا سرکوب وحشیانه اعضای جنبش معنوی فالون گونگ در سال 1999 میلادی.
برخی دیگر ظریف تر هستند مانند زمانی که “شی جین پینگ” رهبر فعلی چین در سال 2012 میلادی به قدرت رسید و حذف و برکناری یکی از رهبران اصلی حزب کمونیست چین، رسوایی یکی از مشاوران ارشد سیاسی و افشاگری در این باره که خانواده نخست وزیر محبوب کشور میلیاردها ثروت در دوران تصدی اندوخه بودند را شامل می شد.
در مقابل، چین در سال جاری آرام به نظر می رسد. گزارش هایی وجود دارد مبنی بر این که “شی جین پینگ” رهبر چین از سوی “لی کچیانگ” نخست وزیر خود به چالش کشیده شده یا این که به دلیل آن که چینی ها از استراتژی بی امان حکومت آن کشور برای مقابله با کووید -19 تحت عنوان “کووید صفر” به ستوه آمده اند تحت فشار است. با این وجود، حتی اگر این گمان زنی ها درست باشند نیز ترک های نسبتا ناچیزی در نمای حکومت چین محسوب می شوند.
با این وجود، سال 2022 میلادی در واقع یک تحول بزرگ در سیاست چین است تحولی که ما در سال های آینده آن را احساس خواهیم کرد. این تحول به شکل درگیری با کشورهای دموکراتیک بر سر سیاست خارجی، رشد کندتر اقتصاد و عدم اطمینان سیاسی خواهد بود. این تحولات ناشی از حملات به شی نیست بلکه اقدامات شخص شی است که اجماع سه دهه ای در مورد چگونگی انتخاب رهبران ارشد را تغییر داده است. دلیل این امر آن است که شی هفته آینده آماده می شود تا سومین دوره بی سابقه ریاست جمهوری را آغاز کند و نظامی که یک نسل پیش از او به آن وفادار بود را نابود کند.
تکامل محدودیت های دوره زمامداری در چین
هدف نظام محدودیت مدت زمان زمامداری چین در سالیان گذشته محافظت از آن کشور در برابر آشفتگی های دهه های نخست قدرت گیری کمونیست ها بود. آن دوران با تاسیس جمهوری خلق چین در سال 1949 میلادی آغاز شد و تا زمان مرگ “مائوتسه تونگ” اولین رهبر آن نظام سیاسی در سال 1976 میلادی ادامه یافت. مائو بر سران دیگر غلبه کرد و چین را در معرض فراز و نشیب های وحشیانه ای در سیاست قرار داد که باعث مرگ ده ها میلیون نفر شد انقلابی را در خارج از آن کشور برانگیخت و چین را فقیرتر کرد.
پس از آن “دنگ شیائوپینگ” جانشین مائو شد. دنگ نیز در دهه 1980 میلادی اراده خود را بر چین تحمیل کرد و رهبرانی که دوست نداشت را کنار زد. با این وجود، اوبا نزدیک شدن به دوره پایانی عمر خود در دهه 1990 میلادی (او در سال 1997 میلادی درگذشت) نظامی از قدرت متمرکز را ایجاد کرد که در مقابل محدودیت دوره زمامداری انعطاف پذیرتر شده بود.
در نظام سیاسی تحت نظارت “دنگ” قدرت رهبر ارشد از داشتن سه منصب به طور همزمان ناشی می شد که عبارت بودند از: دبیر کل حزب کمونیست که به معنای رهبری حزب سیاسی است که کشور را اداره می کند، رئیس کمیسیون مرکزی نظامی به معنای کنترل ارتش و عنوان “رئیس جمهور” چین که یک پست تشریفاتی و به این معنی است که نماد ریاست حکومت می باشد.
دنگ برای کسب اطمینان از آن که جانشینان اش از چنین قدرت عظیمی سوء استفاده نخواهند کرد قانونی غیر رسمی را وضع نمود که براساس آن هر فرد تنها می توانست دو دوره پنج ساله رهبر کشور باشد. رهبر در کنگره حزب کمونیست منصوب می شود. یک نشست ملی که هر پنج سال یک بار برگزار می شود. او بار دیگر در کنگره بعدی حزب پنح سال بعد دوباره انتخاب می شد. در نهایت آن فرد در سومین کنگره بازنشسته می شد. این رویه معمول پس از فوت دنگ بود.
سپس شی به میدان آمد
این سیستم برای دو جانشین برگزیده دنگ یعنی “جیانگ زمین” و “هو جینتائو” کار کرد. جیانگ کمابیش طبق برنامه در سال 2002 بازنشسته شد. هو نیز در سال 2012 میلادی بازنشسته شد. اگر شی از این سیستم پیروی می کرد هفته آینده باید در کنگره حزب بازنشسته می شد. بخش دیگری از سیستم جانشینی منظم دنگ تعیین جانشین بعدی رهبر فعلی در میانه مسیر زمامداری اش بود. این به معنای ایجاد اجماع و جلوگیری از بروز نوسانات وحشیانه در سیاست بود. با این وجود، در سال 2017 میلادی هیچ جانشینی برای شی منصوب نشد بدان معنا که از همان آغاز مشخص شد که شی خواستار دوره سوم زمامداری است. نیات شی در سال 2018 میلادی زمانی که پارلمان چین محدودیت های دوره ریاست جمهوری را لغو کرد آشکارتر شد. اگرچه این یک مقام تشریفاتی به نظر می رسید اما در قانون اساسی محدودیتهایی برای آن در نظر گرفته شده بود. تغییر قانون اساسی برای حذف این محدودیت ها در سال 2022 میلادی مشخص ساخت که شی برای سومین دوره به عنوان رهبر عالی انتخاب خواهد شد.
چین تحت رهبری شی چگونه خواهد بود؟
بنابراین، از برخی جهات آن چه در سال جاری رخ می دهد سال ها زودتر آغاز شد. با این وجود، این تغییر در سیستم زمامداری هنوز هم از اهمیت زیادی برخوردار است. این امر به شیوه ای انجام می شود که مردم در سراسر جهان به سه روش مهم آن را تجربه خواهند کرد.
اولین مورد ادامه تنش و درگیری در سیاست خارجی است. در زمان شی چین شروع به فرافکنی قدرت فراتر از مرزهای خود کرد. تحت نظارت او چین به طور گسترده حضور نظامی اش را در دریای چین جنوبی تقویت کرد، پایگاههای نظامی در آسیای جنوبی و آفریقا ساخت و به دیپلماتهای خود دستور داد که از زبان بسیار صریح و تهاجمی در برخورد با سایر کشورها استفاده کنند امری که به عنوان دیپلماسی “گرگ جنگجو” شناخته می شود.
مهم تر از همه آن که چین رویکرد جدید و سخت گیرانه تری نسبت به تایوان در پیش گرفت. در ماه آگوست دولت چین گزارشی را منتشر کرد که تغییرات قابل توجهی در لحن خود نسبت به گزارش های پیشی در سال 1993 و 2000 میلادی داشت. اتحاد با تایوان در حال حاضر برای هدف سیاستی کلیدی شی یعنی “جوان سازی ملت چین” امری “ضروری” توصیف می شود. این امر به معنای تنش بیش تر با کشورهای دموکراتیک بر سر تایوان و افزایش تهدید حمله چین علیه آن جزیره است.
نکته دوم آن که رشد اقتصادی چین کُندتر شده است. دولت شی بخش های عظیمی از اقتصاد را هم چنان در دست دولت باقی گذاشته است. این رویکرد به کاهش رشد اقتصادی در طول یک دهه در قدرت بودن شی و افزایش نرخ بیکاری جوانان چینی دامن زده است.
طی چند دهه گذشته یکی از مواردی که اقتصاد جهانی میتوانست روی آن حساب کند رشد اقتصادی قوی چین بود. شاید دیگر وضعیت این گونه نباشد.
در نهایت آن که چین برای نخستین بار در دهه های اخیر با عدم اطمینان سیاسی مواجه شده است. اگرچه سیستم دنگ تنها یک نسل دوام آورد اما برای چین دوره ای از ثبات سیاسی را فراهم آورد که بیش از یک قرن از آن برخوردار نبود.
پیرتر، نه لزوما عاقل تر
از نظر ظاهری وضعیت هنوز هم همان طور است: شی عالی حکومت می کند بدون آن که رقیبی در چشم انداز زمامداری اش قرار داشته باشد. به نظر می رسد چین بسیار باثبات است. با این وجود، در مورد آینده وضعیت چگونه است؟ شی 69 ساله است و نمی تواند برای همیشه حکومت کند اما انتظار نمی رود که جانشین خود را در کنگره حزب معرفی کند. اکثر تحلیلگران معتقدند که او برای چهارمین دوره ریاست جمهوری نیز انتخاب خواهد شد.
با افزایش سن شی و مسلط شدن بیش تر او بر امور دایره دوستان و مشاوران اش نیز ناگزیر کوچک تر می شوند و هم چنین توانایی او برای پردازش اطلاعات تازه و ایده های نو کاهش خواهد یافت.
ما پیش تر این مورد را در تصمیم شی برای پیروی کورکورانه از سیاست “کووید صفر” دیده ایم. او این سیاست را در حالی ادامه داد که شواهد قاطعی نشان می داد که آن سیاست نتیجه معکوس دارد و کارآمد نیست. آیا این نوع از ناتوانی در مسیر زمامداری او تبدیل به یک هنجار خواهد شد؟
در چنین شرایطی دور از ذهن نیست که دوره ای از افول آهسته ای پیوسته را برای چین پیش بینی کنیم. اطرافیان شی و شخص او به انجام اصلاحات اقتصادی یا اجازه دادن به نوعی زندگی روشنفکرانه آزاد که در دهه های گذشته به چین اجازه شکوفایی را داده بود تمایلی ندارند.
در عوض، احتمالا سرکوب نه تنها برای بخش هایی از کشور با جمعیت اقلیت زیاد مانند شین جیانگ بلکه در مناطق دیگر نیز ادامه خواهد یافت. حزب کمونیست چین در طول تقریباً 75 سال در قدرت بودن توانایی قابل توجهی را در سازگاری با شرایط و تحولات از خود نشان داده است. این سازگاری و انطباق پذیری شامل اصلاحات گسترده در مسیر است که چین را در مسیر فعلی خود به سمت رفاه قرار می دهد. اما چنین تغییراتی تنها در دورههای بحرانی رخ داد که رهبری مجبور به انتخابهای دردناک شد.
با این وجود، کنگره هفته آینده حزب خلاف این جهت را نشان می دهد: دولتی که قرار است کاری که در دهه گذشته انجام داده را تکرار کند حتی در صورتی که چین به شدت به تغییر نیاز دارد.