۱۳۹۵/۰۸/۱۱
–
۱۱۳۳۰ بازدید
با سلام و احترام، قبل از پرداختن به سوال، لازم است نکته ای مورد اشاره قرار گیرد و آن این است که در طول نزدیک به چهار دهه ای که از عمر انقلاب اسلام و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران می گذرد همواره «شایعه سازی و شایعه پراکنی» یکی از شگردهایی بوده است که دشمنان نظام اسلامی با اهداف مختلف از آن استفاده کرده اند . مبنای شایعه دروغ است و گاه به اندازه ای زیرکانه طراحی می شود که حتی ممکن است دل های برخی نخبگان را نیز به خود جلب کند و یا حداقل در دلشان بذر تردید بکارد.
اکنون به دنبال طرح این مقدمه نسبتا طولانی، در مورد شایعات و ادعاهایی همچون نقش کلیدی سازمان امنیت شوروی در طراحی و اجرای انقلاب اسلامی، همکاری آیت الله خامنه ای با سازمان امنیت شوروی، نقش شوروی در رهبری مقام معظم رهبری، ماموریت ایشان برای انحراف انقلاب به سمت روسیه و امثال اینها (که در کتاب رفیق آیت الله مطرح گردیده)باید بگوییم که به اعتقاد ما چنین شایعات و ادعاهایی به اندازه ای سخیف و غیر قابل باور است که به نظر نمی رسد نیازی به پاسخ گویی به آن وجود داشته باشد چرا که مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای شخصیتی است که زندگی او از ابتدای کودکی تا دوران رهبری کاملا مشخص و مستند بوده و هیچ نقطه ابهامی در زندگی او وجود ندارد به گونه ای که تمامی مراحل تحصیل ایشان، مبارزات ، شهرهایی که به آنها تبعید شده اند و … همه و همه در دل تاریخ ثبت و ضبط است و هنوز ده ها نفر از افرادی که از آغازین سال های جوانی ایشان همراه و همگام ایشان بوده و در لحظه لحظه عمر ایشان در کنارشان بوده اند حاضر بوده و شهادت به وقایع زندگی ایشان می دهند. از طرفی موضع مقام معظم رهبری در قبال سیاست نه شرقی و نه غربی، همواره موضع مشخصی بوده و هیچ گونه انحرافی در این شعار به وجود نیامده است و نزدیک تر شدن ایران به روسیه و یا چین علیرغم دوری از غرب و به ویژه آمریکا هرگز به معنای انحراف از سیاست نه شرقی و نه غربی نباید دانست؛ چرا که اساسا این شعار هرگز به معنای این نیست که نباید با شرق و یا غرب ارتباط دوستانه ای داشته باشیم به ویژه اینکه بر اساس اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران ارتباط با همه کشورهای مشروع ، به شرط در نظر گرفتن معیارهایی به رسمیت شناخته شده است . در این زمینه در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران چنین آمده است : «سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر اساس نفی هر گونه سلطه جویی و سلطه پذیری ، حفظ استقلال همه جانبه و تمامیت ارضی کشور، دفاع از حقوق همه مسلمانان و عدم تعهد در برابر قدرت های سلطه گر و روابط صلح آمیز متقابل با دول غیر محارب استوار است .»(اصل 152 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران) از این رو مقام معظم رهبرى بر اساس این اصول سه اصل عزت، حکمت و مصلحت را محور سیاست خارجى کشور و مبنای ارتباط کشورمان با کشورهای دنیا معرفی کرده اند.(روزنامه جمهورى اسلامى 13/ 2/ 69)
حال با در نظر گرفتن این نکته باید بگوییم که جمهوری اسلای ایران به عنوان یک کشور مستقل همواره در تلاش است تا با همه کشورهای دنیا (به غیر از کشوری مثل رژیم صهیونیستی که اساسا نامشروع بوده و در خاک ملتی دیگر به وجود آمده است) ارتباط متقابل توام با احترام متقابل و رعایت عزت ، حکمت و مصلحت را داشته باشد و بر اساس همین مبنا ، کشور ما از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی غیر از اسرائیل و آفریقای جنوبی آن زمان ارتباط خود با تمامی کشورهای جهان حتی آمریکا را حفظ نمود و به تلاش در گسترش ارتباط با کشورهای دیگر دنیا نیز پرداخت . اما متاسفانه سیاست های استکباری برخی کشورها از جمله آمریکا باعث شد تا این روابط از هم گسسته شود و حتی در جریان قطع رابطه با آمریکا ، این آمریکا بود که نخستین بار رابطه خود با کشور ما را قطع نمود و البته این قطع ارتباط هم ناشی از سیاست استکباری این کشور بود چرا که تصور می کرد با قطع رابطه با جمهوری اسلامی ایران ، کشور ما به دلیل وابستگی های فراوان سالهای قبل از انقلاب به این کشور ، به سرعت از هم فروخواهد پاشید و پس از اینکه متوجه شد ملت ایران با عزم و اراده خود اعتنایی به این قطع رابطه نکرده وبه سرعت عوارض ناشی از قطع ارتباط را جبران کردند و قطع ارتباط را به جای تهدید تلقی کردن به فرصتی برای پیشرفت تبدیل کردند از در ادعای دوستی در آمده و بارها و بارها خواهان ارتباط مجدد با ایران شدند که این پیشنهاد ها به دلیل عدم صداقت در سخنانشان ، همواره از سوی مسئولان نظام جمهوری اسلامی رد شده است . همین مطلب در مورد سایر کشورهای دنیا نیز صادق است و هر کشوری که خواستار ارتباط با جمهوری اسلامی ایران باشد جمهوری اسلامی ایران از این ارتباط استقبال می کند و به همین دلیل کشور ما با اکثر کشورهای دنیا در ارتباط می باشد و هیچ کسی هم این ارتباط ها را به معنای وابستگی کشور ما به این کشور ها و یا انحراف از شعار نه شرقی و نه غربی قلمداد نمی کند . در این میان اگر کشوری تلاش داشته باشد تا از ارتباط پلی برای ضربه زدن به منافع ملی کشور درست نماید طبیعتا کشور ما نمی تواند این رابطه خصمانه راتحمل نمایدو قطعا با آن برخورد صورت خواهد پذیرفت . با این حال و با تمامی دشمنی هایی که از سوی بسیاری از کشورهای غربی بر علیه ملت ایران صورت میگیرد باز هم نظام اسلامی از در مماشات وارد شده و بااین کشور ها ارتباط دارد.
بنابر این با توجه به این مطالب می توان دریافت که نظام جمهوری اسلامی ایران ، کشوری است مستقل که بر اساس شعار نه شرقی و نه غربی هیچ گونه وابستگی نسبت به نظام های دیگر را بر نمی تابد و به ویژه در برابر هر گونه رابطه ای که منجر به سلطه کشورهای دیگر بر آن گردد واکنش نشان می دهد و در این میان فرقی نمی کند که این کشور ، غربی باشد یا شرقی و در نتیجه همانگونه که ما در طول سال های گذشته با هر کشوری که در چارچوب سه اصل عزت، حکمت و مصلحت (که عصاره اصول قانون اساسی در بحث سیاست خارجی می باشد) خواستار رابطه با کشور ما شده باشد، رابطه داشته ایم، در رابطه با کشورهایی همچون چین و روسیه نیز دقیقا ملاک ارتباط را همان اصول دانسته و با این کشورها نیز بر اساس این موازین رابطه داریم و نه بیشتر و تنها تفاوتی که ارتباط میان این کشورها با کشورهای غربی دارد این است که کشورهای غربی مدام بر طبل سلطه طلبی کوبیده و به ویژه در مقطع فروپاشی بلوک شرق رسما از نظم نوین جهانی و ارباب شدن آمریکا بر تمام جهان سخن به میان آورده و کشورهای مخالف این نظم را مدام تهدید می کنند ولی کشورهایی همچون چین و روسیه حتی اگر چنین نیتی داشته باشند آن را اعلام نمی کنند و به منظور تقویت خویش در عرصه بازی های بین المللی با کشورهایی که با غرب درگیر هستند از در سازش و اتحاد بیشتری وارد شده و خود به خود باعث شده اند تا فرصتی برای استفاده جمهوری اسلامی ایران از آن به منظور بالا بردن توان مقاومت و ایستادگی به وجود آید و این ارتباطات درهمان سطح ارتباط قرار دارد و نه چیزی همچون وابستگی و یا سلطه یک کشور بر کشور دیگر که مشکل ساز گردد و علامت این مساله این است که هر گاه جمهوری اسلامی ایران احساس کند که یکی از این کشورها در زمینه ای حقوق جمهوری اسلامی ایران را رعایت نکرده است به استیفای حقوق خویش می پردازد که این امر نشانه عدم وابستگی به این کشورها می باشد کما اینکه در جریان لغو قرار داد موشک های اس 300 روسی، جمهوری اسلامی ایران از این کشور شکایت کرده و پیگیر ماجرا شد.
نکته دیگر پیرامون نقش شوروی در تحولات انقلابی ایران است که در این زمینه باید گفت: انقلاب اسلامی در ایران با مشارکت حداکثری مردم بر اساس آرمانها و آموزه های دینی و با رهبری روحانیت و راس آن امام خمینی به پیروزی رسید. در همان ایام مبارزات در بین انقلابیون و رهبران انقلابی همواره شعارهای نه شرقی و نه غربی طنین انداز می شد. از دیدگاه امام خمینی آمریکا از انگلیس بدتر، انگلیس از آمریکا بدتر، شوروی از هر دو بدتر است. بر این اساس معنا ندارد کشور کمونیستی و ضدمذهبی شوروی از انقلاب دینی و مذهبی حمایت نماید. از طرفی با نگاهی به روابط ایران و شوروی در سالهای قبل از انقلاب و دهه 40 و 50 نشانگر این است که در این سالها روابط ایران و شوروی گسترش می یابد و شوروی در چندین پروژ صنعتی، کارخانه ذوب آهن اصفهان و ماشین سازی اراک را در ایران مشارکت دارد و ایران در این سالها 110 میلیون دلار اسلحه از شوروی خریداری می کند. با شروع تحولات انقلابی در ایران، شوروی همچنان از شاه حمایت می نمود و در مهر 1357 برژنف در پیامی به شاه برای مردم ایران پیشرفت و موفقیت آرزو کرد و تنها در آذر 57 رسانه های شوروی به بررسی تحولات انقلابی در ایران پرداختند. در این ایام مقامات شوروی ابراز داشتند که آنچه در ایران می گذرد، صرفا امری داخلی است و مخالف هرگونه مداخله در امور ایران بودند.(در این زمینه به کتاب اتحاد جماهیر شوروی و انقلاب اسلامی نوشته الهه کولایی مراجعه نمایید)
نکته پایانی اینکه انتخاب آیت الله خامنه ای به رهبری نظام جمهوری اسلامی ایران، بر اساس سوابق مبارزاتی ایشان قبل از انقلاب و سوابق مدیریتی ایشان در سالهای پس از انقلاب و با توجه با ابعاد مختلف شخصیتی ایشان از جمله تقوا، عدالت، مدیریت، اجتهاد و … بوده است که توسط نمایندگان مجلس خبرگان رهبری در سال 1368 صورت گرفته است که هیچ ارتباطی به کشورهای خارجی شرقی و غربی ندارد.
در ادامه مقاله ای مرتبط با موضوع فوق ارائه می گردد:
ادعای پسر گستاخ سیا/سران ارشد ایران در دانشگاههای شوروی تربیت شدهاند!
انقلاب اسلامی دشمنانی دارد که همواره به دنبال تضعیف و زیرسوال بردن آن هستند. از همان سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، برخی رسانهها و اشخاص مرتبط با بیگانگان ادعا کردند که انقلاب ملت ایران در سال ۵۷ با حمایت آمریکا و انگلیس انجام شده است!
از سوی دیگر دستهای نیز که عمدتاً نزدیک به غرب بودند مدعی شدند که وقوع انقلاب اسلامی کار سرویس امنیتی اتحاد جماهیر شوروی بوده است، و همگی نقش، نیت و اهداف مردم ایران در وقوع انقلاب اسلامی را نادیده گرفتند.
در یکی از جدیدترین تلاشها برای زیرسوال بردن اصل انقلاب اسلامی، در ماههای اخیر رسانههای غربی و ضدانقلاب، تبلیغات گستردهای برای کتابی تحت عنوان «رفیق آیتالله» انجام دادهاند.
کتاب مذکور که توسط «امیرعباس فخرآور» از عناصر اپوزیسیون ساکن آمریکا نوشته شده، خیلی صریح و البته بدون هیچ مدرک معتبری ادعا میکند که انقلاب اسلامی با حمایت سرویس امنیتی و جاسوسی شوروی به وجود آمده و برخی از سران ارشد جمهوریاسلامی دستپروده بلوک شرق بوده و در دانشگاههای شوروی تربیت شدهاند!
«امیرعباس فخرآور» معروف به «پسر متوهم سیا» یکی از هزاران ضدانقلاب فراری و مزدور سرویسهای جاسوسی غربی ازجمله آمریکا و رژیم صهیونیستی است که در ایام تحریم اقتصادی ملت ایران از سوی دولتهای اروپایی و آمریکایی، از حامیان تحریمها بود و حتی دولتمردان و نمایندگان کنگره آمریکا را به تشدید تحریمهای ضدایرانی ترغیب میکرد.
این عنصر اپوزیسیون که خود را رسماً فردی صهیونیست میداند، رابطه بسیار نزدیکی با رژیم صهیونیستی دارد و بارها با سفر به سرزمینهای اشغالی سفر نموده و ماموریتهایی از موساد جهت تضعیف نظام جمهوری اسلامی ایران بر عهده گرفته است.
تقدیر «اشتون کارتر» وزیر دفاع آمریکا از خدمات فخرآور
در سالهای اخیر، فخرآور در آخرین ماموریتش از سوی دستگاههای امنیتی آمریکا و صهیونیستی، مامور به نوشتن کتابی سراسر دروغ درباره انقلاباسلامی و سران جمهوریاسلامی شد و تهمتهای عجیبی به سران نظام اسلامی وارد کرد. پس از این خدمات، سران رژیم آمریکا آنقدر از عملکرد فخرآور راضی هستند که در ماههای اخیر بارها با او دیدار کرده و عکس یادگاری گرفتند؛ از جمله افرادی مانند وزیر دفاع آمریکا، رئیس اسبق و کنونی سازمان سیا و بسیاری از نمایندگان کنگره.
تعداد روایات بدون منبع و سند و دروغسازی در کتاب فخرآور آنقدر زیاد است که حتی صدای برخی مخالفان خارجنشین جمهوریاسلامی را هم درآورده است. برای نمونه «علیرضا نوریزاده» مدیر تلویزیون «ایران فردا» در لندن، که دشمنیاش با جمهوریاسلامی مشخص است، هم نتوانسته در برابر دروغپراکنی فخرآور سکوت کند و مجبور به سخن شده است. نوریزاده در یکی از برنامههایش با اشاره به سندسازیهای فخرآور گفت: “با توجه به شناخت من و پدرم خانوادهمان از رهبر جمهوریاسلامی، تاریخهای ادعا شده در کتاب آقای فخرآور به هم نمیخورد و من مطمئن هستم که رهبر ایران در دانشگاه پاتریس لومومبا درس نخوانده و در آن سالها به چشم میدم که ایشان مدتی در زندان و تبعید بود و سفری هم به عراق داشت و در آن سالها ۲ فرزند پسرش به دنیا آمد و کنار خانواده بود …”
اما اکنون فخرآور پس از چند ماه یکی از منابعی که بر اساس آن کتاب سراسر دروغ «رفیق آیتا…» تولید شده را نشان داد تا بیش از پیش بیپایه و اساس بودن این دروغنامه مشخص شود.
«امیرعباس فخرآور» در صفحه فیسبوکش با اشاره به بخشهایی از کتاب خاطرات مرحوم «صادق خلخالی» که در آن به ادعاهای «اشرف پهلوی» فاسدترین عضو خاندان پهلوی اشاره و البته آن ادعاها رد شده بود، استناد کرده و در واقع ادعاهای اشرف درباره سران جمهوریاسلامی را بهعنوان منبع کتاب خود قرار داده است!
حقیقت آن است که مرحوم خلخالی در صفحه ۲۹۲ کتاب خاطراتش با اشاره به داستانسراییهای «اشرف پهلوی» در دوران پس از فرار از ایران، نوشته بود: “… دیدم که اشرف پهلوی، این روسپی معروف، کتابی تحت عنوان «تسلیمناپذیر» راجع به امام و یاران او نوشته و به اصطلاح مسائل ایران را تحلیل کرده و انقلاب ایران را انقلابی آمریکایی و روسی خوانده است. او هر یک را به طریقی وابسته عنوان کرده است. به نظر او، حاج سید علی خامنهای، از شاگردان دانشگاه پاتریس لومومبو و آقای موسوی خوئینی، دست پرورده کمونیستها در لایپزیک است. خلاصه آنکه او نمیخواهد اعتراف کند که انقلاب ایران یک انقلاب اسلامی و مردم بوده است …”
تصویری از کتاب خاطرات مرحوم خلخالی
همانطور که در متن و عکس فوق میبینید، مرحوم خلخالی به شدت ادعاهای «اشرف پهلوی» را رد و محکوم میکند؛ هرچند که عقل و منطق سیاسی هم خلاف ادعای اشرف نظر میدهد. اما فخرآور بدون تحقیق علمی و کارشناسی دقیق، تنها با استناد به سخنی که مرحوم خلخالی آن را رد کرد، به دروغپراکنی درباره سران نظام جمهوریاسلامی پرداخته و با این روش کتابِ سفارشی و سراسر دروغ خود را نوشته است.
فخرآور در صفحه فیسبوکش در استدلالی ابلهانه که نشاندهنده سطح فهم و درک مخالفان جمهوریاسلامی است، نوشت: “… در صفحه ٢٩٢ از کتاب خاطرات خلخالی به این موضوع اشاره شده است. به این ترتیب اگر اشرف پهلوی خواهر دوقلوی پادشاه و بانوی قدرتمند ایران در دوران حکومت شاه این موضوع را میدانسته، پس ساواک هم از اینکه خامنهای در پاتریسلومومبا بوده است، مطلع بود و حتما اسنادی در این زمینه وجود داشته است که گویا یک جریاتی قبل و بعد از انقلاب، اسناد ساواک در این مورد را از بین برده و یا مخفی کرده است. به هر صورت این نیز تاییدی دیگر بر صحت مطالب کتاب رفیق آیتالله میباشد”
این ضدانقلابِ صهیونیست، با استدلال آبکی خود، بیش از پیش سطح فکری پایین خود و همپالگیهایش را نشان داد. اگر قرار بر اینگونه ادعاها و اسناد باشد، ما هم میتوانیم برای مثال ادعا کنیم که فخرآور در سال ۱۳۷۱ به چندین دختر تجاوز و به آنها تعرض کرد و سابقه چندین مورد سرقت در پرونده دارد و دهها نفر را به قتل رسانده است!!