پرسشگرگرامی؛ اساساً تنبیه بدنی، کتککاری و زدن فرزندان آن هم بدون دلیل موجه علاوه بر این که والدین و مربیان را شرعاً و قانوناً مدیون کودکان میکند و اگر بدن آنها سرخ، کبود و یا خونی شود، آنها ضامن آن خواهند بود و اگر فرزندانشان والدین شان را نبخشند باید قصاص شوید و دیة آن را بپردازید، اثرات منفی زیادی نیز بر روح و روان فرزندان باقی میگذارد و به فرموده یکی از بزرگان، با هر بار زدن کودک یکی از استعدادهای او را کور میگردد؛ بنابراین اگر والدین فرزندشان را طوری بزنند یا تحقیرشان کنند که باعث شود که فرزندشان در آینده دچار مشکل گردد، در حقیقت آنها گناهکار خواهند بود و مسئول و مقصر اصلی این موضوع هستید و باید به درگاه الهی پاسخ دهند.
با مطالعه در سیره معصومان (علیهمالسلام) و زندگی آنها موردی یافت نمی شود که آن بزرگواران یکی از فرزندان خود یا دیگران را تنبیه بدنی کرده باشند؛ اما اینکه چرا معصومان (علیهمالسلام) تنبیه را در مواردی جایز دانسته اند، به این دلیل است که دست مربی و والدین در امر تربیت بسته نباشد و احیاناً اگر بر اثر قصور یا تقصیر در امر تربیت کار به جایی رسید که لازم بود برای جلوگیری از تخلف کودک و یا وادار کردن او به کار لازمی نیاز به تنبیه باشد بتوانند از این راه استفاده کنند. البته این جواز همراه با محدودیت هایی است. در روایات تنها در موارد سرنوشتساز- نه برای هر عملی که از کودک سر می زند و احیاناً مورد پسند والدین نمی باشد.- اجازه داده شده است که والدین از شیوه تنبیه بدنی استفاده کنند، آن هم محدود و به گونه ای که آسیبی به کودک وارد نگردد و بدنش سرخ و کبود و زخمی نشود و صرفاً در جهت بازداشتن او از کار خطرناکی که انجام میدهد، آن هم در مرحله آخر که راهی جز تنبیه باقی نمانده باشد. اما باید دید که حدود تنبیه بدنی تا کجاست؟ و پدر و مادر تا چه مقدار و با چه وسیلهای می توانند کودک را تنبیه کنند؟ آیا آنان مجاز هستند که با چوب یا شلاق وحشیانه کودکان را به اصطلاح خود ادب و در حقیقت شکنجه کنند و بدن آنها را کبود و زخمی نمایند. آیا والدین اجازه دارند در هر سنی کودک را تنبیه بدنی کنند؟ آیا می توانند هرگاه که از نافرمانی فرزندانشان به خشم آمدند دیوانهوار به جان کودکان معصوم بیفتند و علاوه بر دشنام و ناسزاگویی آنها را به باد کتک بگیرند؟ بی تردید پاسخ منفی است و چنین تصوری که برخی از والدین ناآگاه درباره تادیب و تربیت فرزند خود دارند به کلی غلط است.
یکى از مسائل مهم و پیچیده تربیتى که اکثر پدران و مادران در آن دچار تردیدند، چگونگى برخورد آنان با کارهاى نادرست کودکان است، به طورى که بیشتر اوقات والدین متحیر مى مانند که در مقابل خطاها و کجروى هاى فرزندانشان و روى برتافتن آنان از توصیه ها و راهنمایى ها چه واکنشى نشان دهند.
اگر در مقابل کارهاى زشت و ناپسند آنان سکوت کنند کودکان بر خطاهاى خود افزوده و جسارت بیشترى پیدا مى کنند، و اگر عکس العمل نشان داده و فرزندان را تنبیه کنند چه بسا که مشکلات دیگرى هم بیافرینند.
در این بخش، در پرتو کلام نورانى معصومین علیهم السلام نخست به موارد منع و جواز تنبیه و سپس به بهترین راه حل ها در این زمینه اشاره مى کنیم و در خاتمه به سیره معصومین علیهم السلام نظر مى افکنیم.
*موارد منع تنبیه بدنى کودکان
در روایات به چند مورد اشاره شده که نباید در آن موارد کودکان را زد.
ذکر این مورد، براى آن نیست که در سایر موارد کتک زدن بى اشکال است، بلکه به طور کلى اصل اساسى و عمومى و اولیه ى اسلامی- که نقش تربیتى و اصلاحى بس عظیمى دارد – همان تشویق و تحریک مثبت و اشتیاق انگیز در کارهاى خوب است. تنبیه جز در موارد خاص – که به برخى از آنها اشاره خواهد شد – غالبا تأثیر منفى دارد و اگر گفته مى شود در موارد زیر تنبیه بدنى کنار گذاشته شود از باب تأکید بر ترک آن است، نه تأیید آن در موارد دیگر.
1. یکى از مواردى که نباید کودکان را کتک زد آن جاست که نام هاى پاک و مقدسى بر کودکان نهاده شده باشد. در بخش نامگذارى کودکان اشاره کردیم که اهل بیت علیهم السلام تأکید فراوانى داشتند بر این که مبادا کودکان همنام پیامبر اکرم صلى الله علیه و اله و سلم و حضرت فاطمه ى زهرا علیها السلام و ائمه ى معصومین علیهم السلام مورد آزار و تنبیه بدنى قرار گیرند.
2. فرزند را قبل از ده سالگى براى نماز نباید زد پیامبر فرمود:
أدب صغار أهل بیتک بلسانک على الصلاه و الطهور، فاذا بلغوا عشر سنین، فاضرب و لا تجاوز ثلاثا؛(1)
فرزندان خردسالت را با زبان بر نماز و وضو انس و عادت دهید و آن گاه که به ده سالگى رسیدند آنها را به خاطر سستى و سهل انگارى در نماز بزن، ولى از سه ضربه فراتر نرو.
از این روایت استفاده مى شود که قبل از ده سالگى، زدن کودک براى نماز جایز نیست. البته سنى که بدین منظور مشخص شده، در روایات، متفاوت ذکر شده است (هفت، هشت، نه و سیزده سالگى) بنابراین، لزوم رعایت جانب احتیاط اقتضا دارد که تا آن جا که ممکن است از زدن اجتناب کرده و از روش هاى مناسب تر استفاده کرد.
*موارد جواز
1. براى جلوگیرى از انحراف:
از امام صادق درباره کودک که به مرحله ى جوانى رسد و مسیحیت را برگزیند – در حالى که یکى از پدر و مادرش یا هر دو مسلمان بوده باشند – فرمود: جوان به حال خود رها نمى شود بلکه براى قبول اسلام او را تنبیه مى کنند»(2)
2. براى تربیت:
رسول خدا صلى الله علیه و اله و سلم در بخشى از توصیه هاى خود به امیر مؤمنان على علیه السلام فرمود: براى تأدیب و تربیت بیش از سه ضربه (به کودک) نزن».(3)
هم چنان که در این روایت ملاحظه مى شود، تنها در موارد خاصى که براى کودک سرنوشت ساز است – و نه براى هر عملى که از فرزند سر مى زند و احیانا مورد رضاى والدین نیست – اجازه داده شده که والدین از شیوه تنبیه استفاده کنند.
*حدود تنبیه بدنى
از روایات گذشته روشن شد که زدن فرزندان در مواردى – حتى براى تربیت و تأدیب – بلامانع است؛ اما باید دید که حدود تنبیه بدنى تا کجاست؟ و پدر و یا مادر تا چه مقدار و با چه وسیله اى مى توانند کودک را تنبیه کنند؟ آیا آنان مجاز هستند که با چوب یا شلاق، وحشیانه کودکان را به اصطلاح خود ادب و در حقیقت شکنجه کنند و بدن آنان را کبود و زخمى نمایند؟آیا والدین اجازه دارند در هر سنى کودک را تنبیه بدنى کنند؟ آیا مى توانند هر گاه که از نافرمانى فرزندانشان به خشم آمدند، دیوانه وار به جان کودکان معصوم بیفتند و علاوه بر دشنام و ناسزاگویى، آنان را به باد کتک بگیرند؟ بى تردید پاسخ منفى است و چنین تصورى که برخى والدین ناآگاه درباره ى تأدیب و تربیت فرزند خود دارند، به کلى غلط است، روایاتى که از پیامبر و ائمه هدى رسیده حد و مرز تنبیه را کاملا روشن مى کند.
*محدودیت تنبیه بدنى
تنبیه مجاز شرایط خاصى دارد که با در نظر گرفتن آنها مى بینیم این اصل، یک اصل حکیمانه است، نه شیوه ى خشونت آمیزى براى جبران ناتوانى هاى والدین در تربیت و هدایت کودکان. تنبیه بدنى کودکان پیش از ده سالگى، مجاز نیست و مقدار زدن نیز کاملا محدود است، و اگر بیش از آن باشد، یا منجر به سرخى و کبودى یا نقص عضو گردد، کیفر دارد و…
الف) حماد بن عثمان مى گوید: از امام صادق علیه السلام درباره ى تأدیب و زدن کودک و بنده زر خرید، پرسیدم ؟ حضرت فرمود: پنج یا شش ضربه بیشتر نزن و در همین اندازه نیز نرمش نشان ده.
2. بیش از سه ضربه زدن قصاص دارد.(4) از جمله وصایاى پیامبرصلی الله علیه و آله به على علیه السلام این بود که فرمود: «براى تأدیب بیش از سه ضربه نزن زیرا اگر چنین کردى روز قیامت قصاص خواهى شد».(5)
3. على علیه السلام به کودکانى که نوشته هاى خود را نزد آن حضرت آورده بودند – تا بهترینشان را برگزیند – فرمود: به معلم خود بگویید که اگر براى تأدیب، بیش از سه ضربه به شما بزند، از او قصاص خواهد شد.(6)
*ثبوت دیه بر پدر
هر گاه تأدیب و تنبیه فرزند جز با زدن او میسر نباشد، اگر چه با رعایت شرایط ضرورى آن بى اشکال به نظر مى رسد، اما پدر باید به این نکته متوجه باشد که اگر در اثر زدن، بدن فرزند سرخ یا کبود و یا زخمى گردد یا آسیب ببیند و یا احیانا فرزند زیر ضربات پدر، فوت کند، اگر چه بدین منظور پدر قصاص نمى شود (این حکم فقط مختص به پدر است) اما یقینا باید دیه بپردازد، گرچه زدن فرزند به قصد دیگرى جز تأدیب هم نبوده باشد.(7)
فتواى حضرت آیه الله العظمى اراکى (ره) در این باره چنین است:
سؤال: هر گاه پدر، فرزند خود را به قصد تأدیب مورد ضرب قرار دهد آیا دیه دارد یا نه؟ جواب: هرگاه تأدیب طفل متوقف باشد بر ضرب، جایز است، ولى باید سرخ و کبود نشود و در فرض جواز، حکم تکلیفى با حکم وضعى منافات ندارد، مثل اکل در مخمصه… که با ضمان منافات ندارد، پس هر گاه سرخ یا کبود یا سیاه شود دیه مقرره را دارد.(8)
*یادآورى
1. روایات اسلامى تنبیه بدنى را فقط در موردى تجویز مى کند که جنبه ى تربیتى و هدایتى داشته باشد، نه این که هرگاه فرزند به دلخواه پدر و مادر و طبق سلیقه هاى شخصى یا تمایلات نفسانى آنان عمل نکرد، مجاز باشند او را تنبیه بدنى بکنند؛ زیرا دیگر تنبیه به عنوان عامل بازدارنده ى از کارهاى بد و وادار شدن به کارهاى خوب مطرح نیست، بلکه فقط وسیله اى است براى فرونشاندن خشم و غضب والدین.
2. والدین مجاز نیستند کودکان کمتر از هفت سال (و بلکه براى رعایت احتیاط، کودکان کمتر از سیزده سال) خود را براى وادار کردن به نماز خواندن کتک بزنند.
3. حداکثر تنبیه بدنى کودکان شش ضربه است. البته معلم و مربى حق ندارد بیش از سه ضربه بزند(9) و اگر بیشتر از این اندازه بزند، علاوه بر این که مرتکب حرام شده، بلکه باید قصاص هم بشود.
پدر اگر چه تا زدن شش ضربه مجاز است، اما در صورتى که از این حد تجاوز کند در روز قیامت قصاص خواهد شد و قصاص خداوندى، بسیار شدیدتر و دردناک تر از قصاصى است که در دنیا به دست بشر انجام مى گیرد.
*روش هاى تنبیه
تنبیه ممکن است به صور گوناگون انجام گیرد و منحصر به کتک زدن نیست؛ زیرا ترش رویى و اخم نیز نوعى تنبیه است، هم چنان که محروم کردن کودکان از بعض امور خوشایند و پر جاذبه نیز تنبیه دیگرى است؛ اما در تنبیه جسمانى نیز مراد توسل به شیوه هاى خشن و وحشیانه و ضربه زدن با ترکه انار و شیلنگ و شلاق و… نیست. مثلا در مورد وسیله تنبیه زن به وسیله شوهر که قرآن در آیه «و اضربوهن…» به آن اشاره کرده، مرحوم طبرسى در مجمع البیان از امام باقر علیه السلام نقل مى کند که مقصود «زدن با مسواک» (10) است.
بنابراین، اگر در باب تنبیه زن توسط شوهر بدین گونه برخورد شود. شیوه ى خاص تنبیه کودک نیز معلوم است. به اولیا و مربیان توصیه مى شود که:
اولا: تنبیه و به ویژه تنبیه بدنى را به عنوان شیوه اى عمومى و اصل اولیه ى برخورد با خطاهاى کودکان به کار نگیرند.
ثانیا: بر اعصاب و احساسات خود مسلط باشند و در صورت لزوم از تنبیه استفاده کنند تا جلو کجروى کودک را بگیرند، نه این که خشم خود را بر کودک خالى کنند.
ثالثا: به حداقل تنبیه اکتفا کنند و از آن فراتر نروند.
رابعا: براى تنبیه کودک از هر وسیله اى استفاده نکنند، هم چنین بر صورت و مواضع آسیب پذیر کودک نزنند و از شدت عمل و تنبیهات خشن جدا پرهیز کنند.
*قهر، بهترین راه حل
بهترین راه حلى که مى توان در این مسأله مهم و پیچیده ارائه کرد و از درس هاى تربیتى اسلام و اهل بیت علیهم السلام است که این حتى اگر نیازى به تنبیه فرزندان باشد، آنها را نزنید؛ آنان غنچه هاى بهشتى هستند که زندگى را شیرین کرده اند، در چنین مواقعى با آنها قهر کنید؛ زیرا این عمل در روحیه ى کودک تأثیر به سزایى دارد و کودک احساس مى کند با قهر کردن پدر یا مادر از او، گویى تمام درها به رویش بسته مى شود و هیچ راهى جز دست کشیدن از کارهاى خلاف خود ندارد، پس مى کوشد از کارهاى زشت خود دست بردارد و از پدر و مادر یا مربى هم پوزش بخواهد، اما نباید قهر کردن خیلى طول بکشد وگرنه بازتاب هاى منفى دیگرى در بر خواهد داشت.
امام موسى بن جعفر علیه السلام به یکى از یاران خود که از دست فرزندش به ستوه آمده بود و شکایت مى کرد فرمود: «لا تضربه و اهجره و لا تطل؛ (11) او را نزن، بلکه با او قهر کن، اما خیلى طول نکشد».
*روش اهل بیت در تنبیه
اما روش اهل بیت علیهم السلام این نبوده که فرزندانشان را تنبیه بدنى کنند، و موردى سراغ نداریم و نقل نشده که چنین کارى کرده باشند. پس باید دید که شیوه ى تربیتى آن بزرگواران چگونه بوده است. با این که بعضى از آنان فرزندان زیادى داشتند، اما هرگز نیازى نمى دیدند بچه هایشان را تنبیه بدنى کنند و این مسأله بسیار مهم و درس آموز است و این ما هستیم که چون با راه و روش تربیت والاى اسلامى آشنایى درست نداریم فکر مى کنیم که زدن تنها راه تربیت فرزند است.
امامان معصوم علیهم السلام نه تنها با کودکان با رأفت و نرمى رفتار مى کردند، بلکه با غلامان خود نیز خوش رفتار و نرم خوى بوده اند، و در آن روزگار که در جامعه با بدترین روش ها یا بردگان رفتار مى شد، آن بزرگواران هرگز نسبت به بردگان خشونت به خرج نمى دادند و جز با نرمى و ملایمت با آنان رفتار نمى کردند.
پى نوشت:
1. مجموعه ى ورام، ص 358.
2. «عن أبى عبدالله فى الصبى: اذا شب فاختار النصرانیه و أحد أبویه نصرانى أو مسلمین قال: لا یترک ولکن یضرب على الاسلام». وسائل الشیعه، ج 18، ص 546.
3. عن النبى فیما أوصى به أمیرالمؤمنین «لا تضربن أدبا فوق ثلاث.» مجموعه ى ورام، ص 358.
4. «قلت لأبى عبدالله فى أدب الصبى و المملوک، فقال: خمسه أو سته و ارفق به» وسائل الشیعه، ج 18، ص 581.
5. عن النبى (صلى الله علیه و اله) فیما أوصى به أمیرالمؤمنین: «لا تضربن فوق ثلاث فانک ان فعلت فهؤ قصاص یوم القیامه». مجموعه ى ورام، ص 358.
6. «قال على علیه السلام لصبیان ألقوا ألواحهم بین یدیه لینظر فیها یخیر بینهم…: أبلغوا معلمکم ان ضربکم فوق ثلاث ضربات فى الأدب اقتص منه» وسائل الشیعه، ج 81، 582.
7. ر.ک. شرایع الاسلام، ج 4، ص 192. (این مسأله جزء مسلمات فقهى است. براى اطلاع بیشتر رجوع کنید به بخش دیات کتب فقه، که مقدار دیه براى هر بخش از بدن در آن جا مشخص شده است.)
8. توضیح المسائل، بخش استفتاءات، ص 571.
9. آیه الله العظمى خویى رحمه الله مى فرماید: «هذا فى غیر المعلم، و أما فیه فالظاهر عدم جواز الضرب بأزید من ثلاثه…» مبانى تکمله المنهاج، ج 1، ص 341.
10.تفسیر صافى، ج 1، ص 354 به نقل از مجمع البیان.
11. عده الداعى، ص 79.
منبع : کتاب حقوق فرزندان در مکتب اهل بیت علیهم السلام به نقل از پایگاه راسخون
*در پایان، برای مطالعه بیشتر میتوانید کتاب های زیر را مطالعه کنید:
1. مجوزی، عبدالله، چرا تنبیه ؟، تهران: انجمن اولیا، و مربیان، 1379.
2. همتی، مجید، تنبیه آری یا خیر؟، قم: موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره)، 1387.
3. حسینی، داوود، جایگاه تشویق و تنبیه در اسلام، قم: مرکز پژوهشهای صدا و سیما،1381.
4. دهنوی، حسین، نسیم مهر،ج1، قم: خادم الرضا (ع)، 1385.
با مطالعه در سیره معصومان (علیهمالسلام) و زندگی آنها موردی یافت نمی شود که آن بزرگواران یکی از فرزندان خود یا دیگران را تنبیه بدنی کرده باشند؛ اما اینکه چرا معصومان (علیهمالسلام) تنبیه را در مواردی جایز دانسته اند، به این دلیل است که دست مربی و والدین در امر تربیت بسته نباشد و احیاناً اگر بر اثر قصور یا تقصیر در امر تربیت کار به جایی رسید که لازم بود برای جلوگیری از تخلف کودک و یا وادار کردن او به کار لازمی نیاز به تنبیه باشد بتوانند از این راه استفاده کنند. البته این جواز همراه با محدودیت هایی است. در روایات تنها در موارد سرنوشتساز- نه برای هر عملی که از کودک سر می زند و احیاناً مورد پسند والدین نمی باشد.- اجازه داده شده است که والدین از شیوه تنبیه بدنی استفاده کنند، آن هم محدود و به گونه ای که آسیبی به کودک وارد نگردد و بدنش سرخ و کبود و زخمی نشود و صرفاً در جهت بازداشتن او از کار خطرناکی که انجام میدهد، آن هم در مرحله آخر که راهی جز تنبیه باقی نمانده باشد. اما باید دید که حدود تنبیه بدنی تا کجاست؟ و پدر و مادر تا چه مقدار و با چه وسیلهای می توانند کودک را تنبیه کنند؟ آیا آنان مجاز هستند که با چوب یا شلاق وحشیانه کودکان را به اصطلاح خود ادب و در حقیقت شکنجه کنند و بدن آنها را کبود و زخمی نمایند. آیا والدین اجازه دارند در هر سنی کودک را تنبیه بدنی کنند؟ آیا می توانند هرگاه که از نافرمانی فرزندانشان به خشم آمدند دیوانهوار به جان کودکان معصوم بیفتند و علاوه بر دشنام و ناسزاگویی آنها را به باد کتک بگیرند؟ بی تردید پاسخ منفی است و چنین تصوری که برخی از والدین ناآگاه درباره تادیب و تربیت فرزند خود دارند به کلی غلط است.
یکى از مسائل مهم و پیچیده تربیتى که اکثر پدران و مادران در آن دچار تردیدند، چگونگى برخورد آنان با کارهاى نادرست کودکان است، به طورى که بیشتر اوقات والدین متحیر مى مانند که در مقابل خطاها و کجروى هاى فرزندانشان و روى برتافتن آنان از توصیه ها و راهنمایى ها چه واکنشى نشان دهند.
اگر در مقابل کارهاى زشت و ناپسند آنان سکوت کنند کودکان بر خطاهاى خود افزوده و جسارت بیشترى پیدا مى کنند، و اگر عکس العمل نشان داده و فرزندان را تنبیه کنند چه بسا که مشکلات دیگرى هم بیافرینند.
در این بخش، در پرتو کلام نورانى معصومین علیهم السلام نخست به موارد منع و جواز تنبیه و سپس به بهترین راه حل ها در این زمینه اشاره مى کنیم و در خاتمه به سیره معصومین علیهم السلام نظر مى افکنیم.
*موارد منع تنبیه بدنى کودکان
در روایات به چند مورد اشاره شده که نباید در آن موارد کودکان را زد.
ذکر این مورد، براى آن نیست که در سایر موارد کتک زدن بى اشکال است، بلکه به طور کلى اصل اساسى و عمومى و اولیه ى اسلامی- که نقش تربیتى و اصلاحى بس عظیمى دارد – همان تشویق و تحریک مثبت و اشتیاق انگیز در کارهاى خوب است. تنبیه جز در موارد خاص – که به برخى از آنها اشاره خواهد شد – غالبا تأثیر منفى دارد و اگر گفته مى شود در موارد زیر تنبیه بدنى کنار گذاشته شود از باب تأکید بر ترک آن است، نه تأیید آن در موارد دیگر.
1. یکى از مواردى که نباید کودکان را کتک زد آن جاست که نام هاى پاک و مقدسى بر کودکان نهاده شده باشد. در بخش نامگذارى کودکان اشاره کردیم که اهل بیت علیهم السلام تأکید فراوانى داشتند بر این که مبادا کودکان همنام پیامبر اکرم صلى الله علیه و اله و سلم و حضرت فاطمه ى زهرا علیها السلام و ائمه ى معصومین علیهم السلام مورد آزار و تنبیه بدنى قرار گیرند.
2. فرزند را قبل از ده سالگى براى نماز نباید زد پیامبر فرمود:
أدب صغار أهل بیتک بلسانک على الصلاه و الطهور، فاذا بلغوا عشر سنین، فاضرب و لا تجاوز ثلاثا؛(1)
فرزندان خردسالت را با زبان بر نماز و وضو انس و عادت دهید و آن گاه که به ده سالگى رسیدند آنها را به خاطر سستى و سهل انگارى در نماز بزن، ولى از سه ضربه فراتر نرو.
از این روایت استفاده مى شود که قبل از ده سالگى، زدن کودک براى نماز جایز نیست. البته سنى که بدین منظور مشخص شده، در روایات، متفاوت ذکر شده است (هفت، هشت، نه و سیزده سالگى) بنابراین، لزوم رعایت جانب احتیاط اقتضا دارد که تا آن جا که ممکن است از زدن اجتناب کرده و از روش هاى مناسب تر استفاده کرد.
*موارد جواز
1. براى جلوگیرى از انحراف:
از امام صادق درباره کودک که به مرحله ى جوانى رسد و مسیحیت را برگزیند – در حالى که یکى از پدر و مادرش یا هر دو مسلمان بوده باشند – فرمود: جوان به حال خود رها نمى شود بلکه براى قبول اسلام او را تنبیه مى کنند»(2)
2. براى تربیت:
رسول خدا صلى الله علیه و اله و سلم در بخشى از توصیه هاى خود به امیر مؤمنان على علیه السلام فرمود: براى تأدیب و تربیت بیش از سه ضربه (به کودک) نزن».(3)
هم چنان که در این روایت ملاحظه مى شود، تنها در موارد خاصى که براى کودک سرنوشت ساز است – و نه براى هر عملى که از فرزند سر مى زند و احیانا مورد رضاى والدین نیست – اجازه داده شده که والدین از شیوه تنبیه استفاده کنند.
*حدود تنبیه بدنى
از روایات گذشته روشن شد که زدن فرزندان در مواردى – حتى براى تربیت و تأدیب – بلامانع است؛ اما باید دید که حدود تنبیه بدنى تا کجاست؟ و پدر و یا مادر تا چه مقدار و با چه وسیله اى مى توانند کودک را تنبیه کنند؟ آیا آنان مجاز هستند که با چوب یا شلاق، وحشیانه کودکان را به اصطلاح خود ادب و در حقیقت شکنجه کنند و بدن آنان را کبود و زخمى نمایند؟آیا والدین اجازه دارند در هر سنى کودک را تنبیه بدنى کنند؟ آیا مى توانند هر گاه که از نافرمانى فرزندانشان به خشم آمدند، دیوانه وار به جان کودکان معصوم بیفتند و علاوه بر دشنام و ناسزاگویى، آنان را به باد کتک بگیرند؟ بى تردید پاسخ منفى است و چنین تصورى که برخى والدین ناآگاه درباره ى تأدیب و تربیت فرزند خود دارند، به کلى غلط است، روایاتى که از پیامبر و ائمه هدى رسیده حد و مرز تنبیه را کاملا روشن مى کند.
*محدودیت تنبیه بدنى
تنبیه مجاز شرایط خاصى دارد که با در نظر گرفتن آنها مى بینیم این اصل، یک اصل حکیمانه است، نه شیوه ى خشونت آمیزى براى جبران ناتوانى هاى والدین در تربیت و هدایت کودکان. تنبیه بدنى کودکان پیش از ده سالگى، مجاز نیست و مقدار زدن نیز کاملا محدود است، و اگر بیش از آن باشد، یا منجر به سرخى و کبودى یا نقص عضو گردد، کیفر دارد و…
الف) حماد بن عثمان مى گوید: از امام صادق علیه السلام درباره ى تأدیب و زدن کودک و بنده زر خرید، پرسیدم ؟ حضرت فرمود: پنج یا شش ضربه بیشتر نزن و در همین اندازه نیز نرمش نشان ده.
2. بیش از سه ضربه زدن قصاص دارد.(4) از جمله وصایاى پیامبرصلی الله علیه و آله به على علیه السلام این بود که فرمود: «براى تأدیب بیش از سه ضربه نزن زیرا اگر چنین کردى روز قیامت قصاص خواهى شد».(5)
3. على علیه السلام به کودکانى که نوشته هاى خود را نزد آن حضرت آورده بودند – تا بهترینشان را برگزیند – فرمود: به معلم خود بگویید که اگر براى تأدیب، بیش از سه ضربه به شما بزند، از او قصاص خواهد شد.(6)
*ثبوت دیه بر پدر
هر گاه تأدیب و تنبیه فرزند جز با زدن او میسر نباشد، اگر چه با رعایت شرایط ضرورى آن بى اشکال به نظر مى رسد، اما پدر باید به این نکته متوجه باشد که اگر در اثر زدن، بدن فرزند سرخ یا کبود و یا زخمى گردد یا آسیب ببیند و یا احیانا فرزند زیر ضربات پدر، فوت کند، اگر چه بدین منظور پدر قصاص نمى شود (این حکم فقط مختص به پدر است) اما یقینا باید دیه بپردازد، گرچه زدن فرزند به قصد دیگرى جز تأدیب هم نبوده باشد.(7)
فتواى حضرت آیه الله العظمى اراکى (ره) در این باره چنین است:
سؤال: هر گاه پدر، فرزند خود را به قصد تأدیب مورد ضرب قرار دهد آیا دیه دارد یا نه؟ جواب: هرگاه تأدیب طفل متوقف باشد بر ضرب، جایز است، ولى باید سرخ و کبود نشود و در فرض جواز، حکم تکلیفى با حکم وضعى منافات ندارد، مثل اکل در مخمصه… که با ضمان منافات ندارد، پس هر گاه سرخ یا کبود یا سیاه شود دیه مقرره را دارد.(8)
*یادآورى
1. روایات اسلامى تنبیه بدنى را فقط در موردى تجویز مى کند که جنبه ى تربیتى و هدایتى داشته باشد، نه این که هرگاه فرزند به دلخواه پدر و مادر و طبق سلیقه هاى شخصى یا تمایلات نفسانى آنان عمل نکرد، مجاز باشند او را تنبیه بدنى بکنند؛ زیرا دیگر تنبیه به عنوان عامل بازدارنده ى از کارهاى بد و وادار شدن به کارهاى خوب مطرح نیست، بلکه فقط وسیله اى است براى فرونشاندن خشم و غضب والدین.
2. والدین مجاز نیستند کودکان کمتر از هفت سال (و بلکه براى رعایت احتیاط، کودکان کمتر از سیزده سال) خود را براى وادار کردن به نماز خواندن کتک بزنند.
3. حداکثر تنبیه بدنى کودکان شش ضربه است. البته معلم و مربى حق ندارد بیش از سه ضربه بزند(9) و اگر بیشتر از این اندازه بزند، علاوه بر این که مرتکب حرام شده، بلکه باید قصاص هم بشود.
پدر اگر چه تا زدن شش ضربه مجاز است، اما در صورتى که از این حد تجاوز کند در روز قیامت قصاص خواهد شد و قصاص خداوندى، بسیار شدیدتر و دردناک تر از قصاصى است که در دنیا به دست بشر انجام مى گیرد.
*روش هاى تنبیه
تنبیه ممکن است به صور گوناگون انجام گیرد و منحصر به کتک زدن نیست؛ زیرا ترش رویى و اخم نیز نوعى تنبیه است، هم چنان که محروم کردن کودکان از بعض امور خوشایند و پر جاذبه نیز تنبیه دیگرى است؛ اما در تنبیه جسمانى نیز مراد توسل به شیوه هاى خشن و وحشیانه و ضربه زدن با ترکه انار و شیلنگ و شلاق و… نیست. مثلا در مورد وسیله تنبیه زن به وسیله شوهر که قرآن در آیه «و اضربوهن…» به آن اشاره کرده، مرحوم طبرسى در مجمع البیان از امام باقر علیه السلام نقل مى کند که مقصود «زدن با مسواک» (10) است.
بنابراین، اگر در باب تنبیه زن توسط شوهر بدین گونه برخورد شود. شیوه ى خاص تنبیه کودک نیز معلوم است. به اولیا و مربیان توصیه مى شود که:
اولا: تنبیه و به ویژه تنبیه بدنى را به عنوان شیوه اى عمومى و اصل اولیه ى برخورد با خطاهاى کودکان به کار نگیرند.
ثانیا: بر اعصاب و احساسات خود مسلط باشند و در صورت لزوم از تنبیه استفاده کنند تا جلو کجروى کودک را بگیرند، نه این که خشم خود را بر کودک خالى کنند.
ثالثا: به حداقل تنبیه اکتفا کنند و از آن فراتر نروند.
رابعا: براى تنبیه کودک از هر وسیله اى استفاده نکنند، هم چنین بر صورت و مواضع آسیب پذیر کودک نزنند و از شدت عمل و تنبیهات خشن جدا پرهیز کنند.
*قهر، بهترین راه حل
بهترین راه حلى که مى توان در این مسأله مهم و پیچیده ارائه کرد و از درس هاى تربیتى اسلام و اهل بیت علیهم السلام است که این حتى اگر نیازى به تنبیه فرزندان باشد، آنها را نزنید؛ آنان غنچه هاى بهشتى هستند که زندگى را شیرین کرده اند، در چنین مواقعى با آنها قهر کنید؛ زیرا این عمل در روحیه ى کودک تأثیر به سزایى دارد و کودک احساس مى کند با قهر کردن پدر یا مادر از او، گویى تمام درها به رویش بسته مى شود و هیچ راهى جز دست کشیدن از کارهاى خلاف خود ندارد، پس مى کوشد از کارهاى زشت خود دست بردارد و از پدر و مادر یا مربى هم پوزش بخواهد، اما نباید قهر کردن خیلى طول بکشد وگرنه بازتاب هاى منفى دیگرى در بر خواهد داشت.
امام موسى بن جعفر علیه السلام به یکى از یاران خود که از دست فرزندش به ستوه آمده بود و شکایت مى کرد فرمود: «لا تضربه و اهجره و لا تطل؛ (11) او را نزن، بلکه با او قهر کن، اما خیلى طول نکشد».
*روش اهل بیت در تنبیه
اما روش اهل بیت علیهم السلام این نبوده که فرزندانشان را تنبیه بدنى کنند، و موردى سراغ نداریم و نقل نشده که چنین کارى کرده باشند. پس باید دید که شیوه ى تربیتى آن بزرگواران چگونه بوده است. با این که بعضى از آنان فرزندان زیادى داشتند، اما هرگز نیازى نمى دیدند بچه هایشان را تنبیه بدنى کنند و این مسأله بسیار مهم و درس آموز است و این ما هستیم که چون با راه و روش تربیت والاى اسلامى آشنایى درست نداریم فکر مى کنیم که زدن تنها راه تربیت فرزند است.
امامان معصوم علیهم السلام نه تنها با کودکان با رأفت و نرمى رفتار مى کردند، بلکه با غلامان خود نیز خوش رفتار و نرم خوى بوده اند، و در آن روزگار که در جامعه با بدترین روش ها یا بردگان رفتار مى شد، آن بزرگواران هرگز نسبت به بردگان خشونت به خرج نمى دادند و جز با نرمى و ملایمت با آنان رفتار نمى کردند.
پى نوشت:
1. مجموعه ى ورام، ص 358.
2. «عن أبى عبدالله فى الصبى: اذا شب فاختار النصرانیه و أحد أبویه نصرانى أو مسلمین قال: لا یترک ولکن یضرب على الاسلام». وسائل الشیعه، ج 18، ص 546.
3. عن النبى فیما أوصى به أمیرالمؤمنین «لا تضربن أدبا فوق ثلاث.» مجموعه ى ورام، ص 358.
4. «قلت لأبى عبدالله فى أدب الصبى و المملوک، فقال: خمسه أو سته و ارفق به» وسائل الشیعه، ج 18، ص 581.
5. عن النبى (صلى الله علیه و اله) فیما أوصى به أمیرالمؤمنین: «لا تضربن فوق ثلاث فانک ان فعلت فهؤ قصاص یوم القیامه». مجموعه ى ورام، ص 358.
6. «قال على علیه السلام لصبیان ألقوا ألواحهم بین یدیه لینظر فیها یخیر بینهم…: أبلغوا معلمکم ان ضربکم فوق ثلاث ضربات فى الأدب اقتص منه» وسائل الشیعه، ج 81، 582.
7. ر.ک. شرایع الاسلام، ج 4، ص 192. (این مسأله جزء مسلمات فقهى است. براى اطلاع بیشتر رجوع کنید به بخش دیات کتب فقه، که مقدار دیه براى هر بخش از بدن در آن جا مشخص شده است.)
8. توضیح المسائل، بخش استفتاءات، ص 571.
9. آیه الله العظمى خویى رحمه الله مى فرماید: «هذا فى غیر المعلم، و أما فیه فالظاهر عدم جواز الضرب بأزید من ثلاثه…» مبانى تکمله المنهاج، ج 1، ص 341.
10.تفسیر صافى، ج 1، ص 354 به نقل از مجمع البیان.
11. عده الداعى، ص 79.
منبع : کتاب حقوق فرزندان در مکتب اهل بیت علیهم السلام به نقل از پایگاه راسخون
*در پایان، برای مطالعه بیشتر میتوانید کتاب های زیر را مطالعه کنید:
1. مجوزی، عبدالله، چرا تنبیه ؟، تهران: انجمن اولیا، و مربیان، 1379.
2. همتی، مجید، تنبیه آری یا خیر؟، قم: موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره)، 1387.
3. حسینی، داوود، جایگاه تشویق و تنبیه در اسلام، قم: مرکز پژوهشهای صدا و سیما،1381.
4. دهنوی، حسین، نسیم مهر،ج1، قم: خادم الرضا (ع)، 1385.