گامهای اولیه برای ورود به خودسازی
۱۳۹۵/۱۱/۲۶
–
۱۰۰۲ بازدید
گام اول برای ورود به خودسازی چیست؟
من کیستم؟ هدف زندگی چیست؟ چه کسی مرا آفریده است؟ سرانجام من چه خواهد شد؟ چه باید بکنم؟
ما این پنج سوال را به ده سوال گسترش داده ایم تا فضا سازی بهتری انجام شود.
سوال اول: هدف زندگی چیست؟
در ابتدا انسان تنها هستی خودش و زندگی را درک می کند. یعنی درک می کند که من هستم و زندگی هم هست. در نتیجه اولین سوالی که برایش ایجاد می شود این است که با خود می گوید: من در این زندگی چه می کنم و هدف زندگی چیست؟
پاسخ: ما به این دنیا آمده ایم تا به کمال انسانی برسیم.
این سوال و پاسخ آن خیلی مهم است زیرا اولین قدمی فکری و شناختی است که انسان به سوی کمال برمی دارد.
پاسخ به این سوال سخت نیست، انسان با کمی دقت در اطراف خود روند تکاملی اشیاء پیرامون خود را می بیند و به پاسخ این سوال می رسد. کمال.
ما روزی در رحم مادر بودیم و فرایند تکامل جنینی را طی کردیم و بعد در این دنیا متولد شدیم و پس از هفتاد هشتاد سال که در این دنیا عمر می کنیم، یک روز هم از این دنیا می رویم و به عالم آخرت منتقل می شویم.
همان طور که یک شیر باید روند تکاملی را طی کند و با شکوفا شدن استعدادهایش به شیر واقعی تبدیل شود. باصطلاح شیریت او به کمال برسد. یک پلنگ هم همین طور. یک درخت سیب هم تا نهال است به آن درخت سیب نمی گویند، وقتی می توان به آن درخت سیب گفت که بزرگ شود و واقعا سیب تولید کند.
انسان هم مانند دیگر مخلوقات لازم روند تکاملی انسانیت را طی کند و استعدادهای انسانی اش شکوفا شود و به یک انسان کامل واقعی تبدیل شود.
وضعیت ما در این دنیا مانند وضعیت کودک در رحم مادر است. کودک در رحم مادر نه ماه روند تکامل جنینی را طی می کند و برای تولد در این دنیا آماده می شود. دنیا رحم دیگر ما است و ما باید در این رحم خود را برای تولدی دیگر آماده کنیم.
با مرگ بدن، روح ما در عالم برزخ متولد می شود و بدن به خاک برمی گردد.
سوال دوم. کمال مطلوب انسان چیست؟
این سوال و پاسخ آن ما را وارد فضای علم و بیداری و کمال می کند. چون با این سوال وارد علم خودشناسی می شویم و خودشناسی است که ما را وارد خودسازی و راه کمال می کند. اگر این سوال برای کسی مطرح نشود یا دنبال پاسخ آن نگردد، به کلی در جهل و غفلت می ماند و گمراه می شود.
در پاسخ به این سوال لازم است وارد خودشناسی شویم و حقیقت انسان و کمال انسان را بررسی کنیم.
وقتی در این زمینه خوب بررسی می کنیم، دست آخر به این نتیجه می رسیم که انسان مظهر کامل تمام اسماء و صفات الهی و خلیفه خدا در روی زمین است.
بعد با کمی دقت متوجه می شویم: تمام امکانات و عوامل مثبت و منفی ای که در اطراف ما وجود دارد، مانند بدن، علم، عقل، دین ، فرهنگ ، هنر، تاریخ، ادبیات ، آموزش، پرورش، حوزه، دانشگاه و حتی اقتصاد، سیاست، حکومت، انقلاب، حتی شیطان و نفس اماره همه برای این است که ما انسان تر و کامل تر شویم.
سوال سوم. چگونه به کمال مطلوب (خلیفه اللهی) برسیم؟
پاسخ: چون انسان ظهور و خلیفه خدا است کمال اش هم در این است که به خدا نزدیک و شبیه شود تا بتواند مظهر اراده خدا باشد و مانند خدا ولایت و حکومت کند. پس راه رسیدن به کمال مطلوب انسانی قرب به خدا است.
مانند یک معاون که چون می خواهد همان کارهای رئیس را انجام دهد، باید به رئیس اش از جهت علم و قدرت مدیریت نزدیک و شبیه شود.
قوس نزول و صعود: ما از خدا آمده ایم و به خدا برمی گردیم. انا لله و انا الیه راجعون. والیه المصیر.
این صعود تنها یک حرکت روحی است، بدن ما درزمین استقرار دارد.
بنابراین راه خلیفه اللهی قرب به خدا است. ما در اعمال دینی باید نیت قربت داشته باشیم تا صحیح و قبول و تاثیر گذار باشد.
سوال چهارم. خدا یعنی چه؟
پاسخ: خدا یعنی ذات “وجود” ساری و جاری در تمام هستی.
ذات وجود مبدا تاثیرگذاری در تمام هستی است. مبدا خلقت، مبدا ظهور، مبدا ربوبیت، مبدا علم، مبدا قدرت، مبدا ولایت، مبدا رازقیت، و خلاصه مبدا تمام تاثیرات در هستی و زندگی انسان.
خدا تنها مبدا تاثیر است. توحید. لا موثر فی الوجود الا الله.
خدا دارای اسماء و صفاتی است که از طریق آنها ما را خلق کرده و در عالم تاثیر می گذارد. ما حاصل ترکیب کاملی از صفات خداوند هستیم.
قرب ما به خدا هم از طریق همین صفات است. ما به ذات نزدیک می شویم، اما از طریق صفات. پس خداپرستی در حقیقت صفات پرستی است برای قرب به ذات.
مهمترین صفتی که انسان را به خدا نزدیک می کند، صفت علم است. العلم سلطان. علم سلطان عالم وجود است.
مثلا شما وقتی تحصیل می کنید در حقیقت دارید صفت علم را می پرستید و به خدا نزدیک می شوید.
عالم به خدا نزدیک است و به خاطر همین می تواند بر دیگران تاثیر بگذارد.
نتیجه و فایده این قرب و تاثیر پذیری انسان از خداوند، رسیدن به مقام تاثیر گذاری است که همان مقام خلیفه اللهی و ولایت است.
انسان کامل کسی است که مانند خداوند در هستی، در جامعه انسانی تاثیر رحمانی ایجاد کند. مانند امام خمینی رض که تاثیراتش بسیار گسترده بود و الان هم هست و معلوم نیست این تاثیرات تا چه زمانی ادامه دارد. العلماء باقون ما بی الدهر.
سوال پنجم. سازوکار رسیدن به قرب خدا چیست؟
پاسخ: سازوکار رسیدن به قرب خدا و کمال مطلوب انسانی، خودسازی است. فرق دین داری با خودسازی این است که دین داری یک مفهوم کلی و برنامه ریزی نشده است، ولی خودسازی نظام مند، ساختارمند وبرنامه ریزی شده است.
سوال ششم. چرا خودسازی؟
چرا تنها انسان است که باید خودسازی کند و سایر مخلوقات موظف به خودسازی نیستند، چون این کار باید توسط خود انسان انجام شود، این مسئولیت به دلیل برتری انسان بر سایر مخلوقات به خود انسان واگذار شده است. دلیل واگذاری مسئولیت به خود انسان، برتری خاصی است که انسان بر سایر مخلوقات دارد.
این به خاطر تفاوت عظیمی است که انسان با سایر مخلوقات دارد. تفاوت انسان با موجودات دیگر در این است که آنها “خودگردان” نیستند و به صورت غریزی و توسط ملائکه و هدایت تکوینی خداوند، مسیر تکاملی خود را طی می کنند، ولی انسان به دلیل اینکه مظهر اراده خداوند است، درست مانند خداوند یک موجود “خودگردان” است. در روایت داریم که: (ان الله خلق آدم علی صورته).
به همین دلیل کمال اش هم در این است که خودش خودش را بسازد و مسئولیت داشته باشد. (در مورد خودگردان بودن انسان در بحث خودشناسی مفصل بحث خواهیم کرد)
خدای متعال مستبد و زورگو نیست که بگوید: شما باید مرا بپرستید، هر کس مرا نپرستد او را به جهنم می اندازم. خدای متعال انسان را کاملا مختار و خودگردان آفریده است و راه سعادت و شقاوت را به او نشان داده و تمام امکانات کمال را هم قرار داده است تا انسان با انتخاب آزادانه و مسئولیت خودش راه سعادت و بهشت یا راه شقاوت و جهنم را انتخاب کند.
تمام ارزش وبرتری انسان بر سایرمخلوقات به خاطر همین انتخاب آزاد و اختیاری است که خدای متعال به او داده است.
سوال هفتم: چرا خودسازی توحیدی؟
پاسخ: چون تنها راه قرب به خدا و شکوفایی کمال در انسان، خداپرستی است.
توحید یعنی پرستش خدای یگانه و مبارزه با شرک.
اسلام کارش را با این شعار شروع کرد: قولوا لا اله الا الله تفلحوا. رستگاری انسان در گرو توحید و نفی شرک است.
توحید عامل انحصاری شکوفایی هویت و کمال هویت انسانی است و شرک عامل اصلی تخریب هویت انسانی است.
این روش قرآن کریم است. شما اگر قرآن را بخوانید دائما انسان را از پرستش غیر خدا باز می دارد و به خداپرستی خالصانه دعوت می کند.
قرآن کریم داستان زندگی دو گروه کفار و مشرکین در مقابل گروه مومنین و موحدین است. روابط و درگیری ها و اخلاق و اعتقادات و منش و صفات و ویژگی های این دو گروه را بیان می کند.
روش قرآن خواندن باید توحیدی باشد. این نحو که ما قرآن می خوانیم صحیح نیست، چیز زیادی گیرمان نمی آید. قران از محجوریت خارج نمی شود. رب تال القرآن و القرآن یلعنه. قرآن کتاب توحید است. کتاب راهبردی است. باید راهبردی تلاوت شود. قرآن دو جریان تاریخی کفار و مشرکین در مقابل مومنین و موحدین را بیان می کند و نسبت به این دو گروه آگاهی و بصیرت می دهد تا شما بتوانید با شناخت و آگاهی انتخاب کنید.
ما از زمانی که بالغ می شویم مسئولیت و تکلیف پیدا می کنیم که وارد خودسازی شویم و این کار معمولا با نماز خواندن و روزه گرفتن شروع می شود، ولی خودسازی منحصر به نماز و روزه نیست.
سوال هشتم: خودسازی شرکی یعنی چه؟
پاسخ: خودسازی شرکی در مقابل خودسازی توحیدی است. اگر کسی خودسازی توحیدی نکند ناخواسته وارد خودسازی شرکی می شود. چون ما دو راه بیشتر پیش روی خود نداریم. اگر کسی خداپرست نشود، قطعا چیز دیگری را خواهد پرستید.
این حالت چطور اتفاق می افتد؟ اگر کسی سوال از هدف زندگی و خلقت انسان برایش مطرح نشود یا مطرح بشود، ولی دنبال پاسخ یابی آن نباشد. اصلا وارد فضای علم نمی شود. ورود به فضای علم و دانش حقیقی و معنوی از این سوال آغاز می شود.
از هدف زندگی که غافل شد، سوالات دیگر هم برایش مطرح نمی شود، در نتیجه نه خودشناسی می کند و نه وارد خودسازی توحیدی می شود.
چنین شخصی گاهی برای همیشه ناآگاه و غافل می ماند. در اثر این ناآگاهی و غفلت ناخواسته از مسیر توحید منحرف و وارد محیط شرک می گردد.
چرا؟
چون انسان فطرتا پرستشگر و کمال طلب است، همه مردم به دنبال کمال هستند، اگر مسیر سوالات بنیادین صحیح طی نشود؛ انسان در اثر جهل و ناآگاهی وغفلتی که به آن دچار است، به طور قطع در مصداق کمال به خطا می رود و خیال می کند که زندگی انسان محدود به همین زندگی بشری است و با رسیدن به دنیا و ثروت و لذت مادی و مقام و قدرت و مانند آن به کمال و سعادت می رسد.
این روند انحراف ادامه می یابد تا جایی که ممکن است خیال کند معیار انسانیت و کمال انسان چیزی جز پول و سرمایه و قدرت و شهرت و مانند آن نیست.
لذا برخی افراد ثروتمند گمراه، حتی آدم های فقیر و رعیت را انسان نمی دانند، وقتی می گویند فلانی فقیر است، یعنی انسان نیست و تنها ثروتمندان انسان هستند. در حالی که انسانیت یک خاصیت روحی است و ربطی به ثروت و قدرت مادی ندارد.
این انحراف بزرگترین و خطرناکترین انحرافی است که در زندگی بشر اتفاق افتاده و باعث شده اکثر انسان ها از مسیر انسانیت خارج شوند.
اگر انسان از جاده توحید و خداپرستی منحرف شود، به طور قطع، توسط شیطان شکار می شود و سر از کفر و شرک در می آورد و هلاک می گردد.
در کتاب أربعین جامی طبع آستان قدس رضوی، ص 22، از قول رسول خدا(ص)آمده: یَشیبُ ابْنُ ءَادَمَ وَ یَشِبُّ فِیهِ خَصْلَتانِ: الْحِرصُ وَ طولُ الامَلِ. فرزند آدم پیر میشود و هر چه به سوی پیری میرود به موازات آن، دو صفت در او جوان میگردد: یکی حرص و دیگری آرزوی دراز.
این روایت به ما می گوید: انسان هر قدر پیرتر می شود حرص و فزون خواهی اش نسبت به دنیا بیشتر می شود و بیشتر دنبال ثروت اندوزی و قدرت طلبی و آرزوهای دراز دنیوی می روند. دنیا مانند آب دریا است که هر چه انسان بیشتر بنوشد تشنه تر می شود.
این انحراف مربوط به کسانی است که از هدف اصلی زندگی منحرف شده اند و خیال می کنند هدف زندگی و کمال انسانی رسیدن به دنیا، قدرت و ثروت و مانند آن است، اما انسان های خداجو و خداپرست از این انحراف خطرناک در امان هستند.
وقتی کسی وارد فضای علم آموزی و حقیقت جویی و خودشناسی نشود، در اثر کمال طلبی فطری، ناخواسته و به تدریج وارد فضای شرک، یعنی دنیاپرستی و نفس پرستی و پول پرستی و شهوت پرستی و انواع پرستش غیر خدا دچار می شود و از جرگه انسانیت خارج می گردد.
خودسازی توحیدی با علم و تحقیق شروع می شود، ولی برای وارد شدن به خودسازی شرکی، جهل و نادانی کافی است. خودسازی شرکی نیاز به علم و دانش ندارد.
فضای خودسازی و دین داری فضای علم به حقیقت است و فضای کفر و بی دینی، فضای جهل و بی خبری نسبت به حقیقت است.
در همین راستا گفتنی است:
فضای انقلاب دینی نیز فضای علم است و فضای دنیای غرب و سکولاریسم و لیبرالیسم، فضای جهل و بی خبری است.
نظام سلطه بر جهل مردم حکومت می کند و برای بقای خود نیاز به غافل سازی هر چه بیشتر مردم دارد، ولی نظام اسلامی بر انسان های عالم و دانشمند حکومت می کند. هر قدر مردم کشور ما عالم تر و بیدار تر باشند انقلاب اسلامی محفوظ تر است.
مهمترین آسیبی که انقلاب اسلامی را تهدید می کند عدم بصیرت و جهل مردم است. لذا رهبر انقلاب حفظه الله روی بصیرت مردم و جوان ها خیلی تاکید می کند.
اگر بصیرت باشد برای همیشه ماندگار خواهیم بود و اگر دشمن بصیرت مردم ما را از بین ببرد، انقلاب و حکومت اسلامی خدای ناکرده در معرض فروپاشی قرار می گیرد.
سوال نهم: راهبرد شیطان برای انحراف انسان چیست؟
راهبرد شیطان به عنوان دشمن قسم خورده انسان، ترویج شرک است. یعنی انسان را به سوی دنیا پرستی و نفس پرستی و پول پرستی و نفس پرستی و قدرت پرستی و شهوت پرستی و انواع پرستش غیر خدا سوق می دهد، شیطان قسم خورده است که ما را از توحید و صراط مستقیم خداپرستی و انسانیت دور کند.
رب بما اغویتنی لاقعدن صراطک المستقیم و لاتینهم من بین ایدیهم و من خلفهم و عن ایمانهم و عن شمائلهم و لا تجد اکثرهم شاکرین. ﴿ 16 و ۱۷اعراف﴾
چرا؟ چون می داند که ریشه همه خوبی ها و کمالات انسان در توحید و خداپرستی و قرب به خدا است و به دلیل دشمنی، نمی خواهد انسان به اهداف انسانی خود برسد.
راهبرد شیطان برای گمراهی و دور کردن انسان از خداپرستی انتخاب کرده است، ترویج شرک است. این کار را با آموزش بت پرستی به بشر شروع کرد اما اکنون به شدت پول پرستی و شهوت پرستی را ترویج می کند. شرک بر عکس توحید ریشه تمام بدی ها در انسان است.
سوال دهم: درقیامت چه اتفاقی برای ما می افتد؟
پاسخ: از مطالب گذشته به این نتیجه رسیدیم که انسان در این دنیا سر دوراهی انتخاب خودسازی توحیدی و خودسازی شرکی قرار دارد.
روز قیامت، یعنی روز ظهور. در سوره حمد می خوانیم: مالک یوم الدین. قیامت یوم الدین است. یعنی روز ظهور جزای عمل انسان است. عمل انسان یا توحیدی است یا شرکی.
بنابراین قیامت روز ظهور توحید و شرک است. توحید دین ما است و شرک هم دین مشرکین است. ما انسان بی دین نداریم، مشرکین هم برای خودشان دین دارند. در قرآن کریم از قول پیامبر (ص) خطاب به کفار آمده: لکم دینکم و لی دین. شما دینی برای خود دارید و من هم برای خود دینی دارم.
قیامت روزی است که توحید به صورت بهشت و کفر و شرک به صورت جهنم ظاهر می شود. بهشت جایگاه و سرانجام موحدان و جهنم جایگاه و سرانجام مشرکان و کافران خواهد بود. قرآن کریم در آیات بسیاری سرانجام موحدان را بهشت و سرانجام کافران و مشرکان را جهنم معرفی می کند.