۱۳۹۴/۰۷/۲۳
–
۳۵۷ بازدید
در فرهنگ اسلامى و روایات معصومان (علیهالسلام)، ترغیب فراوانى به گریه شده و براى آن ثوابها و پاداشهاى زیادى گفته شده است. در این رابطه دو انگاره مهم قابل توجه و دقت است:
یک. هر گریهاى نشان از غم و اندوه ندارد. گریه اقسام متعدد دارد که باید بر اساس نوع آن قضاوت شود.
دو. هر گریه غمگسارانهاى، منفى و نابهنجار نیست.
در فرهنگ اسلامى و روایات معصومان (علیهالسلام)، ترغیب فراوانى به گریه شده و براى آن ثوابها و پاداشهاى زیادى گفته شده است.[1] در این رابطه دو انگاره مهم قابل توجه و دقت است:
یک. هر گریهاى نشان از غم و اندوه ندارد. گریه اقسام متعدد دارد که باید بر اساس نوع آن قضاوت شود.
دو. هر گریه غمگسارانهاى، منفى و نابهنجار نیست.
نخست با تکیه بر محور دوم و اینکه گریه بر امام حسین (علیهالسلام) یک نوع ماتم سرایى و شکلى از حزن و غمگینى است، به پاسخ سؤال مىپردازیم:
گریه کردن غیر از غمِ[2] نابهنجار و غمگین بودنِ[3] بیمار گونه است که شما ازآنبه حالتى منفى تعبیر مىکنید. البته تعریف و حدود معناى ماتم و حالات غمگین همراه با آن، در زبان علمى چندان مشخص و صریح بیان نشده است و ماتم، غم، داغدیدگى و عزادارى، هریک به جاى دیگرى به کار مىروند و فاقد حوزه کاربردى متمایز هستند. با این توصیف مىتوان هریک از حالات مذکور را این گونه تعریف کرد:
«ماتم»، نشان بالینى است که پاسخهاى فیزیولوژیک، روان شناختى، رفتارى و … در برابر داغدیدگى را مشخص مىکند و ممکن است تظاهرات حاد و مزمن پیدا کند.
«داغدیدگى»، به معناى فقدان ناشى از مرگ اطرافیان یا موضوع (خاص) باشد که نسبت به آن دلبستگىهاى عاطفى وجود دارد.
«عزادارى» نیز جلوه اجتماعى رفتار و اعمال پس از داغدیدگى است و این معنا با مفهوم روان کاوانه عزادارى ـ که به عنوان روندى درون درمانى است ـ تفاوت دارد.
«غم» حالت ووضعیت عاطفى است که در نتیجه از دست دادن یک شىء مهم پیدا مىشود.
«غمگینى» مىتواند واکنشى نسبت به یک رویداد رنج آور باشد و معادل افسردگى نیست. اما بى تردید افسردگى شامل حالت غمگینى مىشود که به زندگى روزمره فعالیت، ارزشیابى خود، قضاوت، کنشهاى ابتدایى (مانند خواب و اشتها و …) اثر مىگذارد.
حال باید بررسى کرد که آیا هر نوع غم و ماتمى ـ به تعبیر شما ـ منفى و به بیان دیگر نابهنجار و مرض تلقى مىگردد؟ تا ببینیم که غمگین بودن براى امام حسین (علیهالسلام) از کدام نوع است؟
از دیدگاه علمى ـ به ویژه بر اساس رویکرد روان شناختى ـ هر نوع غمگینى و غمگین بودنى، مرض، بیمارى و نابهنجارى تلقى نمىشود. غمگینى هنگامى مرض محسوب مىشود که از لحاظ شدت و طول مدت، با در نظر گرفتن اهمیت این رویداد (رنج آور)، جنبه افراطى پیدا کند؛ به خصوص وقتى که بدون علت ظاهرى آشکار شود. ماتم و غمگینى نابهنجار، هنگامى ایجاد مىشود که شدت ماتم به اندازهاى باشد که فرد را تحت فشار قرار دهد؛ به طورى که به رفتارهاى غیر تطابقى پناه برد و یاآنکه مدت طولانى، اسیر ماتم باشد؛ بدون آنکه با گذشت زمان فراگشت ماتم پایان پذیرد.
به بیانى دیگر و در قالب نشانگان معتبر و قابل اعتماد، اگر غمگین بودن و عزادارى با علایم زیر همراه باشد، باید آن را یک غم بیمار گونه و مرض تلقى کرد:
1. افول سلامتى،
2. کنارهگیرى اجتماعى،
3. احساس بى ارزشى،
4. احساس گناه،
5. ایده خود کشى،
6. بیش فعالى بدون هدف،
7. طولانى بودن نشانگان غم،
8. بروز و ظهور نشانگان به طور ناگهانى.
حال مىتوان قضاوت کرد که آیا غمگین بودن شیعیان در عزاى سرور شهیدان، با این علایم جسمى و روحى فوق همراه است یا نه؟ تجربه شخصى شماچیست؟ آیا عزادارى براى امام حسین (علیهالسلام) با از دست دادن سلامتى و افت سطح سلامت، انزواطلبى، گوشهگیرى، احساس بى ارزشى و عدم کفایت، افکار خود کشى و احساس گناه همراه است؟ شما با چه احساسى به عزادارى مىپردازید؟ به هنگام عزادارى براى سالار آزادگان چه احساسى دارید؟
از دیدگاه علمى، سوگوارى براى سیدالشهدا (علیهالسلام) کاملا از شرایط یک عزادارى و غمگینى طبیعى برخوردار است و بر رفتارهاى اجتماعى مبتنى بر شناخت، انجام مىگردد.
از این رو بدون تکیه و اصرار بر قالب رفتارى خاص و بر اساس فرهنگ دینى و اجتماعى مردم، برگزار مىشود و بر شناخت و آگاهى استوار است و صرفا یک رفتار نمادین و عزادارى بى روح و خشک نمىباشد. عزادارى مسلمانان بر اساس شناختى که عزاداران از حسین بن على (علیهالسلام) و اهداف عالى آن حضرت و حرکت منتهى به شهادت ایشان دارند، انجام مىپذیرد. لذا در حین مرثیه سرایى، سوگوارى روشنگرانه دارند، نه شیون بى هدف؛ بلکه آنان با عزادارى به تمام زندگى خود هدف مىبخشند و حیات خود را حسینى مىسازند و کسب نشاط مىکنند و به سمت زندگى با عزّت و فرار از مرگ ذلّت آفرین و احساس ارزشمندى گام برمى دارند.
بنابراین اشک ریختن و عزادارى براى امام حسین (علیهالسلام)، غمگینى و ماتم نابهنجار و بیمارگونه نیست؛ بلکه عین هنجارهاى دینى و اجتماعى و مساوى با سلامت روح و روان است. اگر اشکى که ما براى امام حسین (علیهالسلام) مىریزیم، در مسیر هماهنگى روح ما باشد، پرواز کوچکى است که روح ما با روح حسینى مىکند.
از منظر علمى و دیدگاه روانشناسى، شاید حتى بتوان گفت که اگر این نوع واکنشهاى عاطفى از یک مسلمان بروز نکند، نشان بیمارى و مرض باشد. همانگونه که فقدان علایم غمگینى وعدم ظهور رفتارهاى عزادارى و ماتم سرایى، نشان بیمارى تلقى شده است. شاید برخوردارى از این روحیه، قابل ستایش باشد که افرادى ـ به رغم داغدیدگى و رابطه نزدیک با شىء و فرد از دست رفته ـ هیچ یک از علایم ماتم و غمگینى را نشان نمىدهند و در نگاه سطحى ممکن است روحیه این افراد قابل تحسین به نظر آید؛ اما در حقیقت در ژرفاى این برخورد سطحى دچار استفاده بیش از حد از مکانیزمهاى دفاعى و انکار غم شده است.
این مکانیزم شاید در کوتاه مدت به وى کمک کند، اما همین افکار و مقاومت اگر بیش از دو هفته به طول انجامد، نقشى مخرّب خواهد داشت. نه تنها فقدان رفتارهاى عزادارانه؛ بلکه تأخیر در ظهور آنها، خود علامت بیمارى است.
همان گونه که وجود هشت علامت یاد شده، به هنگام بروز ماتم و عزا، موجب مىگردد تا آن عزا و ماتم را نابهنجار و نوعى بیمارى تلقى کنیم، افرادى که فقدان نشانگان عزا، یا منع از بروز نشانگان و یا تأخیر در بروز نشانگان عزادارى را نشان دهند نیز بیمار شمرده مىشوند. پس از دیدگاه روان شناختى هر که نشانگان عزا و ماتم را بروز ندهد، باید بیمار شمرده شود.
شاید بگویید لازمه این سخن آن است که هر شخصى که در عزاى حضرت حسین (علیهالسلام) سوگوارى نکند، بیمار است و باید چنین فردى را بیمار نامید؟ نه، هرگز چنین نمىگوییم که هر شخصى که علایم سوگوارى را در حق امام حسین (علیهالسلام)بروز نمىدهد و براى آن حضرت گریه و زارى نمىکند و ماتم سراى ایشان نیست، از نظر روانشناسى علمى بیمار شمرده شود؛ بلکه شاید او با سیدالشهدا (علیهالسلام) دلبستگى ندارد تا از فقدان و شهادت آن حضرت و مصایب وارده بر خاندان عصمت و اهل بیت احساس رنج نماید. چون وى به امام حسین (علیهالسلام) دلبستگى ندارد و از آن حضرت جدا است، نمىتواند احساس رنج و غم نماید! همانگونه که در تعریف غم و ماتم گذشت، باید بین آن شخص و یا شىء از دست رفته و شخص مورد نظر، یک دلبستگى و تعلّق خاطر باشد تا موجب بروز حالت غم و اندوه گردد و چنین شخصى اصلاً با امام حسین (علیهالسلام)دلبستگى ندارد و نداشته است تا از شهادت آن حضرت و محرومیت از فیض وجودش، دردناک شود و حداقل به میزان محرومیت از مغازه دار محله خود، دچار رنج گردد. اگر این شخص با اباعبدالله (علیهالسلام)دلبستگى داشته باشد ـ حداقل مسلمان باشد ـ ولى با این وجود، فاقد نشانگان غم باشد و یا منع از بروز نشانگان داشته باشد و یا در بروز نشانگان عزا و سوگوارى دچار تأخیر گردد؛ این شیوه رفتارى او نابهنجار تلقى مىگردد.
اگر وجود علایم سه گانه، به واسطه عدم دلبستگى با امام حسین (علیهالسلام)باشد، از نظر روانشناسى فرد سالم و رفتارش بهنجار شمرده مىشود؛ ولى از نظر دیندارى و تعلق به دین و اولیاى دین، باید در خود تأمل کند! او چگونه مسلمانى است که ذرهاى دلبستگى و تعلق خاطر به امام و مقتداى خود ندارد و از انبوه مصایب او، اندکى احساس رنج و اندوه نمىکند!!
این افراد در دایره وصف امام صادق (علیهالسلام)نمىگنجند که مىفرماید: «شیعیان ما از سرشت ما خلق شدهاند و به نور ولایت ما آمیختهاند و به امامت ما دل خوش دارند و ما نیز به پیروى و دوستى آنان راضى هستیم. مصیبتهاى ما به آنان سرایت مىکند و رنج و گرفتارى ما آنان را مىگریاند و اندوه ماآنان را اندوهگین مىسازد و نیز شادمانى ما آنان را شادمان مىکند. ما نیز از حال آنان با خبر و با آنها هستیم و رنج و پریشانى آنان ما را رنجیده خاطر مىسازد و آنان از ما جدا نمىشوند و ما نیز از آنان جدا نمىشویم …».[4]
پس غمگین بودن براى امام حسین (علیهالسلام) نشان سلامت است نه، بیمارى و نه حالتى منفى و نابهنجار و چه بسا غمگین نبودن و سوگوارى نکردن براى یک فرد مسلمان، نشان بیمارى و یا رفتارى نابهنجار تلقى مىگردد. افزون بر آنکه سوگوارى نشانه سلامت و تأمین کننده سلامت است؛ چه اینکه گریستن براى شخص مصیبت زده و غم دیده، اثر شفا بخشى دارد.
گریستن موجب رهایى از فشارهاى هیجانى مىگردد؛ در حالى که فشارهاى (روحى و روانى ناشى از داغدیدگى) موجب به هم خوردن تعادل شیمیایى در بدن مىگردد. گریستن این تعادل شیمیایى را به او باز مىگرداند. برخى معتقدند: گریستن موجب خروج مواد سمى از بدن مىشوند و تعادل حیاتى را برقرار مىکند.
نگاه ما به حادثه کربلا، تنها یک نگاه علمى از دریچه یافتههاى روانشناسى نیست تا براى این حادثه الهى توجیه زمینى و بشرى هستند به علم ارائه کنیم و مثلاً براى گریستن و سوگوارى براى امام حسین (علیهالسلام)، توجیه روان شناختى داشته باشیم! نگاه صرفا بشرى و تحلیل طبیعى و زمینى از یک حادثه الهى و آسمانى و ماوراى فکر انسانى، بى تردید بى ثمر و ناصحیح است؛ بلکه مقصود آن است که بگوییم شکل سوگوارى و غمگسارى براى امام حسین (علیهالسلام)، با نظریههاى دقیق روان شناختى در مورد غم و ماتم و داغدیدگى کاملاً مطابقت دارد و موجب از بین رفتن تمام پیامدهاى منفى داغ غم بر سینه نشسته مىگردد.
از این رو مشاهده مىکنیم که تمام اشکال سوگوارى و ماتم سرایى در عزاى سرور شهیدان، بر پایههاى صحیح روانشناسى داغدیدگى و مصیبت زدگى استوار است که در اینجا به چند شکل صحیح علمى و مذهبى آن اشاره مىکنیم:
1. اگر در سوگوارى براى سرور آزادگان، به ذکر حادثه جانگداز کربلا مىپردازیم و خاطره کشته شدن امام شهیدان (علیهالسلام) و اسارت خاندان عصمت و طهارت را مرور مىکنیم؛ از این رواست که مرور خاطرات، یکى از راههاى کاهش آلام و تسکین درد جانکاه شهادت و اسارت اهل بیت (علیهمالسلام) است. آن گونه که صحبت کردن درباره شخص مورد علاقه و بیان ویژگىهاى خوب او ـ که چگونه انسانى بود و چه خصایل پسندیدهاى داشت و براى چه جان شریفش را از دست داد و … ـ جملگى در تسکین داغدیدگى بسیار مؤثر است.
البته زنده نگه داشتن حادثه کربلا در اندیشه دینى، تنها بهاین سبب نیست؛ بلکه دمیدن لحظه به لحظه فرهنگ حسینى در شریانهاى زندگى و ابلاغ دین و استمرار خط رسالت است. محفل سوگوارى اباعبدالله (علیهالسلام) مکتب حسین است و دراین مکتب درس دیندارى، آزادگى و جوانمردى تعلیم مىگردد، نه صرفا مرهم نهادن بر دل داغدیدگان (گرچه این هم هست). از این رو هم «شعر» است، هم «شعور»؛ هم «احساس» است، هم «ادراک».
2. عزادارى و سوگوارى براى امام حسین (علیهالسلام) از دو منبع «سنتهاى الهى و آیینهاى مذهبى» و «آداب و رسوم بومى و ملى» شکل مىگیرد؛ یعنى، هم دینى و الهى است و هم بر سلایق مردمى و ابتکارات مشروع قومى و محلهاى تکیه دارد. این نوع ابزار سوگوارى و عزادارى، خود راهى دیگر جهت دل ماتمزده و غمدیده است؛ آن گونه که برگزارى مراسم مذهبى و آیین دینى، خود راهى براى درمان داغدیدگى و کاهش آرام داغدیدگان معرفى مىشود.
مرثیه سرایى واعظان و روضه خوانى به سبکى که ائمه (علیهمالسلام) آن را تعلیم نمودهاند و الان مرسوم است از بهترین و دقیقترین آیینهاى مذهبى و دینى در عزادارى و سوگوارى شمرده مىشود. این آیین از تمام رفتارهاى بى هدف و کنشهاى افراطى شیون گونه به دور است و خود یکى از راههاى التیام بر دلهاى شکسته از غم امام حسین (علیهالسلام)مىباشد. البته آن دلى که بند در گرو حسین (علیهالسلام) دارد و اسیر محبت او و بسته به ریسمان اهل بیت (علیهمالسلام) است، چنین مىباشد؛ اما دل فارغ از تعلق حسینى، شکسته نشده تا به التیام نیازمند باشد و براى وى تمام این عزادارىها، همانند شیون مادر داغدیده ناآشنا، داد و فریاد دیوانه وار است.
3. در محفل سوگواران اباعبدالله حسین (علیهالسلام) نشستن و احساس اندوه و غم نمودن و دل محزون را در فضاى غم آلود وارد کردن، خود راه دیگرى براى کاهش درد داغدیدگى است. شخصى که غم دیده است، از حضور در محفل اهل غم، احساس آرامش بیشترى مىکند تا حضور در جمع انسانهاى شاد و یا افرادى که با احساسات وى بیگانه و بىتفاوتاند. از این رو باید احساس غم و اندوه نماید و دل غم دیده را از کانالهاى احساسى با غم درونى همسو کند تا آرامش یابد.
آن که از غم سالار شهیدان دل پر التهاب دارد و اسیر مصایب شهیدان و اسیران اهل بیت (علیهمالسلام)است حتى با تباکى و خود را به گریه زدن، بهتر مىتواند خود را آرام سازد؛ مگر آنکه دلش از این شور و شین حسینى، تهى باشد که خود مسأله دیگرى است و باید براى آن دل، راهى جست و جو کرد (چه آن دل از بى دردى بیمار است).
بنابراین نه تنها عزادارى و سوگوارى براى امام حسین (علیهالسلام)، حالتى منفى نیست؛ بلکه بى غم بودن بیمارى است و راه تسکین دل اسیر غم امام حسین (علیهالسلام)، شرکت در محافل عزادارى و ماتم سرایى و انجام دادن آیین دینى سوگوارى و یا حداقل تباکى کردن و خود را به گریه زدن است. افزون برآنکه عزادارى براى آن حضرت موجب ثواب اخروى و ثمرات دنیوى ـ همانند نشاط و حرکت پر انرژى در مسیر نهضت حسینى و زنده نمودن روحیه ایثارگرى، شهادتطلبى، شهامت، حقطلبى، و حقیقت جویى ـ مىگردد.
4. گروه درمانى و شرکت در مجالس و محافل، یکى از راههاى کاهش فشارهاى ناشى از داغدیدگى و غم است. عوامل مؤثر در فرایند کاهش درد و فشار روانى ناشى از داغدیدگى و …ـ که در پرتو گروه مؤثر واقع مىشود ـ عبارت است از: ایجاد امید، انتقال اطلاعات، عمومیت دادن به مشکل (هرگاه مشکل عمومیت یابد تحمل آن سهلتر مىگردد)، بروز رفتارهاى تقلیدى، یادگیرى همنشینانه، تخلیه روانى، نوع دوستى و … . این عوامل در تأثیر و عمل منفک از هم نیستند و در مجموع دست به دست هم داده و کاهش فشار و تألم را در پى دارند.
حال در مجلس عزاى حسینى ـ که گروهى از شیعیان ماتم زده اهل بیت شرکت مىکنند ـ تمام عوامل یاد شده، در یک مشارکت گروهى به خدمت گرفته مىشود تا فراق و رنج ناشى از دلبستگى به امام حسین (علیهالسلام) را بیان کنند و شخص مؤمن مبتلا به اندوه اهل بیت را آرام سازند.
پی نوشت ها :
1.بحارالانوار، ج 44، ص 291؛ الخصائص الحسینیه، ص 142.
2.grief
3. dysphoria
4.بحار الانوار، ج51، ص151