گناهانی که باعث عدم اجابت دعا می شود
۱۳۹۴/۱۰/۱۴
–
۸۳۴۳ بازدید
بر اساس روایات، دلایل عدم استجابت دعا را چندین عامل تشکیل میدهد و اسباب آن در مواردی؛ چون لقمه حرام، غیبت، حسادت، نان از راه دین خوردن و… است.
بر اساس روایات، دلایل عدم استجابت دعا را چندین عامل تشکیل میدهد و اسباب آن در مواردی؛ چون لقمه حرام، غیبت، حسادت، نان از راه دین خوردن و… است.
یکی از سفارشها و آموزههای قرآن برای ما، دعا کردن است و خداوند در سوره مبارکه بقره آیه شریفه 186 میفرماید که به بندگانم بگو من به شما نزدیک هستم مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم. پس چطور میشود که ما گاهی خدا را میخوانیم ولی اجابتی نیست؟ ما در این گفتار به دنبال پاسخ به این سؤال هستیم.
دعا؛ فصل ویژه در زندگی اهل معرفت
دعا، فصل ویژهای در زندگی اهل معرفت است و حدود سی عامل و اصل موجود است تا دعایی مستجاب شود. بدین ترتیب علل و عواملی هستند که اینها دست به دست هم میدهند تا مقدمه استجابت دعا شوند از مجموع روایتی که در دست داریم سی عامل حاصل میشود که هنگامی که با هم همراه شوند زمینه استجابت دعا را فراهم میکنند و بالطبع هر کدام از اینها رعایت نشود سبب عدم استجابت دعا میشود.
لقمه حرام و عدم دقت در خوردن رزق طاهر؛ عامل حبس دعا
از پیامبر اکرم(ص) در جلد 81 کتاب شریف بحارالانوار صفحه 352 و کتاب شریف عدةالداعی ابن فهد حلی صفحه 242 روایتی نقل شده است که در آن به مواردی اشاره میشود که پیامبر(ص) بعضی از ارکان و رئوس اصلی سبب عدم استجابت دعا را متذکر میشود و اسباب اول را پیامبر(ص) برگرفته از منش افراد در کسب لقمه ذکر میکنند؛ یعنی لقمه حرام و عدم دقت در خوردن لقمه پاکیزه و طاهر، سبب میشود دعای انسان مستجاب نشود.
عدم استجابت دعا به خاطر خوردن لقمه حرام به اثر وضعی گناه در زندگی انسان برمیگردد؛ گناهان آثار وضعیای در زندگی انسان ایجاد میکنند، از آن جمله اینکه فاصله انسان را از معبودش زیاد میکنند و به تبع آن سبب حبس شدن دعا میشوند. جملهای که امیرالمؤمنین(ع) در دعای کمیل ذکر میکنند: «اللهم اغفرلی الذنوب التی تحبس الدعا؛ خدایا از آن گناهانی که سبب حبس شدن دعا میشوند به تو پناه میبرم.» یعنی گاهی از اوقات ناخواسته و ناخودآگاه ما به دست خودمان ارتباطمان را با خدا قطع میکنیم.
غیبت؛ بازداشتگاه خواستههای انسانی
بعد از لقمه حرام، شاخص گناهانی که مانع از اجابت دعاست پردهدری و حریمدری از مؤمنین است که ما به آن غیبت میگوییم، غیبت زن و مرد مسلمان سبب میشود که انسان دعایش محبوس شود و عدم اجابت دعا به دنبالش است؛ یعنی انسانهایی که گرفتار این رذیله زشت اخلاقی هستند و پشت سر مردم حرف میزنند و باکی ندارند که از مردم نزد آنها چیزی گفته شود عرض و آبروی مردم برایشان مهم نیست و اهل غیبت هستند، دعاهایشان حبس میشود.
حسادت؛ گورستان ادعیه مستجاب نشده
یکی دیگر از دلایل عدم استجابت دعا، حسادت است؛ دعای حسود را خداوند مستجاب نمیکند که یکی از علتهایی که افراد وادار به غیبت میشوند حسادت است؛ چون حسود چشم دیدن نعمتی را در مرام و مشی زندگی کسی ندارد و در صدد تخریب او بر میآید به همین واسطه دریچههای رحمت خدا را به روی خودش میبندد. خدا هیچگاه نمیگذارد بنده مؤمنش ضایع شود، خداوند تبارک و تعالی وعده داده که مؤمنین و اهل تقوی را یاری میکند و اگر انسان ناخواسته و ناخودآگاه برای حریمشکنی افراد ورود پیدا کرد خداوند با این کیفیت فرد را از رفتن آبرویش حفظ میکند.
چشمبستن بر مظاهر دنیوی؛ راهی در استجابت دعا
نکته دیگری که از عوامل عدم استجابت دعاست گرفتار شدن به مظاهر دنیاست، افرادی که چشمشان از مظاهر دنیا پر میشود دعایشان محبوس میشود. در لسان روایت داریم که فرد متکبر و انسانی که دچار عُجب شده است دعایش مستجاب نمیشود؛ انسانی که خود را برتر و بزرگتر از دیگران میبیند احساسی که در درون خود دارد این است که بقیه در پیشگاهش باید کوچکی کنند و برای خودش منزلت و جایگاهی قائل است؛ به تعبیر روایات در مرحله دیگری دریچههای رحمت خدا به رویش بسته میشود و تقاضاهای آنها در غالب دعا محبوس میشود.
عجب و خودبزرگبینی؛ حبط کننده دعاها
انسانهایی که دچار عجب شدهاند نیز دعایشان مستجاب نمیشود که عجب با تکبر فرق میکند در تکبر انسان خودش را بزرگ میبیند در عجب انسان عملش را بزرگ میبیند و فکر میکند بهترین کار را او انجام میدهد بهترین خدمت را او دارد میکند، بهترین نماز از او صادر میشود، بهترین کار خیر را او داردانجام میدهد، بهترین شیوه و روش را او دارد، این یک حالت ترفع باطنی در او ایجاد میکند که هم نتیجه آن کبر میشود و هم اینکه غره و مغرور به اعمالش میشود و اینها دست به دست هم میدهند تا دعا مستجاب نشود.
یکی دیگر از دلایل عدم استجابت دعا، حسادت است؛ دعای حسود را خداوند مستجاب نمیکند که یکی از علتهایی که افراد وادار به غیبت میشوند حسادت است؛ چون حسود چشم دیدن نعمتی را در مرام و مشی زندگی کسی ندارد و در صدد تخریب او بر میآید به همین واسطه دریچههای رحمت خدا را به روی خودش میبندد
قلب قسی جایی را برای اجابت دعا نمیگذارد
افرادی که دارای قساوت قلب شدهاند و رحم به همنوع خودشان ندارند، افرادی که نسبت به اتفاقاتی که در اطرافشان میافتد احساس تکلیف و وظیفه نمیکنند و بیتفاوت از کنار نارساییها، رنجها و مشقات به آسانی میگذرند خداوند نیز دعای آنها را مستجاب نمیکند.
ریا؛ دور کننده ادعیه از ایصال الی المطلوب
اثر دیگری که باعث میشود دعا حبس شود ریاکاری است، انسانهایی که به دنبال خودنمایی و مطرح کردن خودشان هستند گرفتار بیماریای میشوند که در یک مقطعی وقتی درمانده میشوند درهای رحمت خدا به روی آنها بسته میشود.
اهل طعنه دعایشان راهی به آسمان ندارد
افرادی که با زبانشان به مردم زخم زبان میزنند و در رفتار و حرکات و سکنات خود «طعنه» میزنند و اهل طعنه زدن هستند دعایشان راهی به آسمان ندارد حالا یک وقت این کار در محیط خانواده است و زن و شوهر هستند که این کار زشت را انجام میدهند یا در بین قوم و خویش یا در بین همکاران صورت میگیرد، خلاصه اینکه بعضی افراد لطیف و مهربان و دلچسب نمیتوانند حرف بزنند بالاخره در صحبتهایشان یک زخم زبانی به طرف مقابل میزند این نیش زدنها باعث میشود که دریچه رحمت خدا به روی انسان بسته شود و دعا حبس شود.
خود قدیسبینی؛ عاملی در عدم اجابت دعا
افرادی که گناه خود را به گردن دیگران میاندازند و از خود یک قدیسی میسازند که هرچه خرابکاری و تاریکی هست متوجه اطرافیان میکنند و خودشان را از خطا و اشتباه بری میکنند و انتقادپذیر نیستند و اشکالاتشان را نمیبینند، اگر اشکالی هم بر آنها وارد شود بدون استثناء همه را به گردن دیگران میافکنند، خودشان را تقریبا طاهر میبینند، انسانهایی که چنین حالتی پیدا میکنند در لسان روایات داریم که دعایشان حبس میشود.
افرادی که با خودبزرگبینی خود سبب تحقیر دیگران میشوند به نحوی از شیوه رفتار و کار و مدیریت خودش تعریف میکند که این تعریف، دیگران را زیر سؤال میبرد و زحمات دیگران را نادیده گرفته و ضایع میکند به تعبیر عامیانهاش افرادی که به دنبال ضایع کردن مردم و مطرح کردن خودشان هستند اینها در مقطعی، شرایطی را به وجود میآورند که دیگر امکان اجابت دعا برایشان نیست.
علاوه بر این، پا را فراتر میگذارند و خود را پاک جلوه میدهند و دیگران را بد معرفی میکنند در روش و رفتارش شیوهای را پیش میگیرد که از آن شیوه برداشت عمومی بشود که این آدم صحیح و سالمی است و دیگران اینگونه نیستند این دارد خوب عمل میکند و دیگران خوب عمل نکردند با این دیدگاه جلو میروند. گروه دیگری که دعایشان مستجاب نمیشود کسانی هستند که در زندگی نان دینشان را میخورند؛ یعنی با ابزار و با اسم دین و اسم خدا و پیغمبر(ص) رزق دنیایشان را تأمین میکنند؛ یعنی با شیوه، رفتار و کردارشان به نحوی جلب توجه میکنند که مردم اینها را افرادی خداجو و خداخواه تصور کنند و به اینها اعتماد میکنند و گذران زندگی اینها از این راه است.
سخن به نجوا گفتن در جمع؛ عامل ایجاد سوءظن و راه حبس دعا
نکته جالب دیگری که سبب عدم استجابت دعا میشود «در گوشی» صحبت کردن است؛ آدمهایی که در یک جمعی به شکلی صحبت میکنند که ایجاد سوءظن و گناه در بین مردم میکند. توصیه داریم که «اتقوا من مواضع التُهَم» یا میفرماید: «اتقوا ظنون المؤمنین» جایی که متهم میشوید پرهیز کنید، کاری نکنید که سبب شوید مردم به واسطه شما به گناه بیفتند یا کاری نکنید که با رفتار و کردار شما مؤمنین دچار سوءظن بشوند. در جلسهای نشستهاند که یک دفعه دو نفر در گوشی باهم صحبت میکنند با این پیشفرض آن جماعت را متوجه به این سمت میکنند که فکر و ذهنشان به مسیر انحراف کشیده میشود و سوءظن پیدا میکنند.
یکی از سفارشها و آموزههای قرآن برای ما، دعا کردن است و خداوند در سوره مبارکه بقره آیه شریفه 186 میفرماید که به بندگانم بگو من به شما نزدیک هستم مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم. پس چطور میشود که ما گاهی خدا را میخوانیم ولی اجابتی نیست؟ ما در این گفتار به دنبال پاسخ به این سؤال هستیم.
دعا؛ فصل ویژه در زندگی اهل معرفت
دعا، فصل ویژهای در زندگی اهل معرفت است و حدود سی عامل و اصل موجود است تا دعایی مستجاب شود. بدین ترتیب علل و عواملی هستند که اینها دست به دست هم میدهند تا مقدمه استجابت دعا شوند از مجموع روایتی که در دست داریم سی عامل حاصل میشود که هنگامی که با هم همراه شوند زمینه استجابت دعا را فراهم میکنند و بالطبع هر کدام از اینها رعایت نشود سبب عدم استجابت دعا میشود.
لقمه حرام و عدم دقت در خوردن رزق طاهر؛ عامل حبس دعا
از پیامبر اکرم(ص) در جلد 81 کتاب شریف بحارالانوار صفحه 352 و کتاب شریف عدةالداعی ابن فهد حلی صفحه 242 روایتی نقل شده است که در آن به مواردی اشاره میشود که پیامبر(ص) بعضی از ارکان و رئوس اصلی سبب عدم استجابت دعا را متذکر میشود و اسباب اول را پیامبر(ص) برگرفته از منش افراد در کسب لقمه ذکر میکنند؛ یعنی لقمه حرام و عدم دقت در خوردن لقمه پاکیزه و طاهر، سبب میشود دعای انسان مستجاب نشود.
عدم استجابت دعا به خاطر خوردن لقمه حرام به اثر وضعی گناه در زندگی انسان برمیگردد؛ گناهان آثار وضعیای در زندگی انسان ایجاد میکنند، از آن جمله اینکه فاصله انسان را از معبودش زیاد میکنند و به تبع آن سبب حبس شدن دعا میشوند. جملهای که امیرالمؤمنین(ع) در دعای کمیل ذکر میکنند: «اللهم اغفرلی الذنوب التی تحبس الدعا؛ خدایا از آن گناهانی که سبب حبس شدن دعا میشوند به تو پناه میبرم.» یعنی گاهی از اوقات ناخواسته و ناخودآگاه ما به دست خودمان ارتباطمان را با خدا قطع میکنیم.
غیبت؛ بازداشتگاه خواستههای انسانی
بعد از لقمه حرام، شاخص گناهانی که مانع از اجابت دعاست پردهدری و حریمدری از مؤمنین است که ما به آن غیبت میگوییم، غیبت زن و مرد مسلمان سبب میشود که انسان دعایش محبوس شود و عدم اجابت دعا به دنبالش است؛ یعنی انسانهایی که گرفتار این رذیله زشت اخلاقی هستند و پشت سر مردم حرف میزنند و باکی ندارند که از مردم نزد آنها چیزی گفته شود عرض و آبروی مردم برایشان مهم نیست و اهل غیبت هستند، دعاهایشان حبس میشود.
حسادت؛ گورستان ادعیه مستجاب نشده
یکی دیگر از دلایل عدم استجابت دعا، حسادت است؛ دعای حسود را خداوند مستجاب نمیکند که یکی از علتهایی که افراد وادار به غیبت میشوند حسادت است؛ چون حسود چشم دیدن نعمتی را در مرام و مشی زندگی کسی ندارد و در صدد تخریب او بر میآید به همین واسطه دریچههای رحمت خدا را به روی خودش میبندد. خدا هیچگاه نمیگذارد بنده مؤمنش ضایع شود، خداوند تبارک و تعالی وعده داده که مؤمنین و اهل تقوی را یاری میکند و اگر انسان ناخواسته و ناخودآگاه برای حریمشکنی افراد ورود پیدا کرد خداوند با این کیفیت فرد را از رفتن آبرویش حفظ میکند.
چشمبستن بر مظاهر دنیوی؛ راهی در استجابت دعا
نکته دیگری که از عوامل عدم استجابت دعاست گرفتار شدن به مظاهر دنیاست، افرادی که چشمشان از مظاهر دنیا پر میشود دعایشان محبوس میشود. در لسان روایت داریم که فرد متکبر و انسانی که دچار عُجب شده است دعایش مستجاب نمیشود؛ انسانی که خود را برتر و بزرگتر از دیگران میبیند احساسی که در درون خود دارد این است که بقیه در پیشگاهش باید کوچکی کنند و برای خودش منزلت و جایگاهی قائل است؛ به تعبیر روایات در مرحله دیگری دریچههای رحمت خدا به رویش بسته میشود و تقاضاهای آنها در غالب دعا محبوس میشود.
عجب و خودبزرگبینی؛ حبط کننده دعاها
انسانهایی که دچار عجب شدهاند نیز دعایشان مستجاب نمیشود که عجب با تکبر فرق میکند در تکبر انسان خودش را بزرگ میبیند در عجب انسان عملش را بزرگ میبیند و فکر میکند بهترین کار را او انجام میدهد بهترین خدمت را او دارد میکند، بهترین نماز از او صادر میشود، بهترین کار خیر را او داردانجام میدهد، بهترین شیوه و روش را او دارد، این یک حالت ترفع باطنی در او ایجاد میکند که هم نتیجه آن کبر میشود و هم اینکه غره و مغرور به اعمالش میشود و اینها دست به دست هم میدهند تا دعا مستجاب نشود.
یکی دیگر از دلایل عدم استجابت دعا، حسادت است؛ دعای حسود را خداوند مستجاب نمیکند که یکی از علتهایی که افراد وادار به غیبت میشوند حسادت است؛ چون حسود چشم دیدن نعمتی را در مرام و مشی زندگی کسی ندارد و در صدد تخریب او بر میآید به همین واسطه دریچههای رحمت خدا را به روی خودش میبندد
قلب قسی جایی را برای اجابت دعا نمیگذارد
افرادی که دارای قساوت قلب شدهاند و رحم به همنوع خودشان ندارند، افرادی که نسبت به اتفاقاتی که در اطرافشان میافتد احساس تکلیف و وظیفه نمیکنند و بیتفاوت از کنار نارساییها، رنجها و مشقات به آسانی میگذرند خداوند نیز دعای آنها را مستجاب نمیکند.
ریا؛ دور کننده ادعیه از ایصال الی المطلوب
اثر دیگری که باعث میشود دعا حبس شود ریاکاری است، انسانهایی که به دنبال خودنمایی و مطرح کردن خودشان هستند گرفتار بیماریای میشوند که در یک مقطعی وقتی درمانده میشوند درهای رحمت خدا به روی آنها بسته میشود.
اهل طعنه دعایشان راهی به آسمان ندارد
افرادی که با زبانشان به مردم زخم زبان میزنند و در رفتار و حرکات و سکنات خود «طعنه» میزنند و اهل طعنه زدن هستند دعایشان راهی به آسمان ندارد حالا یک وقت این کار در محیط خانواده است و زن و شوهر هستند که این کار زشت را انجام میدهند یا در بین قوم و خویش یا در بین همکاران صورت میگیرد، خلاصه اینکه بعضی افراد لطیف و مهربان و دلچسب نمیتوانند حرف بزنند بالاخره در صحبتهایشان یک زخم زبانی به طرف مقابل میزند این نیش زدنها باعث میشود که دریچه رحمت خدا به روی انسان بسته شود و دعا حبس شود.
خود قدیسبینی؛ عاملی در عدم اجابت دعا
افرادی که گناه خود را به گردن دیگران میاندازند و از خود یک قدیسی میسازند که هرچه خرابکاری و تاریکی هست متوجه اطرافیان میکنند و خودشان را از خطا و اشتباه بری میکنند و انتقادپذیر نیستند و اشکالاتشان را نمیبینند، اگر اشکالی هم بر آنها وارد شود بدون استثناء همه را به گردن دیگران میافکنند، خودشان را تقریبا طاهر میبینند، انسانهایی که چنین حالتی پیدا میکنند در لسان روایات داریم که دعایشان حبس میشود.
افرادی که با خودبزرگبینی خود سبب تحقیر دیگران میشوند به نحوی از شیوه رفتار و کار و مدیریت خودش تعریف میکند که این تعریف، دیگران را زیر سؤال میبرد و زحمات دیگران را نادیده گرفته و ضایع میکند به تعبیر عامیانهاش افرادی که به دنبال ضایع کردن مردم و مطرح کردن خودشان هستند اینها در مقطعی، شرایطی را به وجود میآورند که دیگر امکان اجابت دعا برایشان نیست.
علاوه بر این، پا را فراتر میگذارند و خود را پاک جلوه میدهند و دیگران را بد معرفی میکنند در روش و رفتارش شیوهای را پیش میگیرد که از آن شیوه برداشت عمومی بشود که این آدم صحیح و سالمی است و دیگران اینگونه نیستند این دارد خوب عمل میکند و دیگران خوب عمل نکردند با این دیدگاه جلو میروند. گروه دیگری که دعایشان مستجاب نمیشود کسانی هستند که در زندگی نان دینشان را میخورند؛ یعنی با ابزار و با اسم دین و اسم خدا و پیغمبر(ص) رزق دنیایشان را تأمین میکنند؛ یعنی با شیوه، رفتار و کردارشان به نحوی جلب توجه میکنند که مردم اینها را افرادی خداجو و خداخواه تصور کنند و به اینها اعتماد میکنند و گذران زندگی اینها از این راه است.
سخن به نجوا گفتن در جمع؛ عامل ایجاد سوءظن و راه حبس دعا
نکته جالب دیگری که سبب عدم استجابت دعا میشود «در گوشی» صحبت کردن است؛ آدمهایی که در یک جمعی به شکلی صحبت میکنند که ایجاد سوءظن و گناه در بین مردم میکند. توصیه داریم که «اتقوا من مواضع التُهَم» یا میفرماید: «اتقوا ظنون المؤمنین» جایی که متهم میشوید پرهیز کنید، کاری نکنید که سبب شوید مردم به واسطه شما به گناه بیفتند یا کاری نکنید که با رفتار و کردار شما مؤمنین دچار سوءظن بشوند. در جلسهای نشستهاند که یک دفعه دو نفر در گوشی باهم صحبت میکنند با این پیشفرض آن جماعت را متوجه به این سمت میکنند که فکر و ذهنشان به مسیر انحراف کشیده میشود و سوءظن پیدا میکنند.