خانه » همه » مذهبی » گوشه گیری و کناره گیری از اجتماع

گوشه گیری و کناره گیری از اجتماع


گوشه گیری و کناره گیری از اجتماع

۱۳۹۳/۰۵/۱۳


۱۵۴ بازدید

ایاگوشه گیری وازدنیادورشدن وبه عبادت پرداختن ودل ازدنیابریدن وازاجتماع خارج شدن خوب است یابدچراکه ازاین طریق انسان ازبسیاری گناهان بدوراست وبرای همین مزایاگاهی به ان ترغیب میشوم وبرخلاف خیلیهابنظربنده هیچ بدی هم دران وجودندارداگرهمه این گونه بودندهیچ ظلمی وجودنداشت واین مطلب که چرادردین این یک عملی مذموم است رانمیفهمم البته یکی ازدلایلی که بنده به این گوشه گیری علاقه دارم این است که اگردرمعرض امورات عادی قرارمیگیرم سریع تحت تاثیران قرارمیگیرم حتی بارفتن به یک استخرساده هم احساس میکنم محبت دنیارادردل خودمیپرورانم برای همین ازان واهمه دارم

با سلام؛
همه برنامه زندگی مادی و معنوی و سلوک ظاهری و باطنی ما باید بر اساس کتاب و سنت و مطابق با دستورات و رهنمود های آن دو باشد. خوشبختانه دستورات سلوکی و نحوه سیر معنوی و روحی به روشنی و صراحت بیان شده است.
آیات و روایات فراوانی در مورد مراقبه و محاسبه نفس و مراحل مختلف آن و پیرامون معرفت نفس که دریچه معرفت و شناخت پروردگار است و نیز در مورد پرهیز از زیاده روی در اعمال و رفتار سلوکی و معنوی و لزوم رعایت اعتدال در آن سفارش وجود دارد.
در مورد سیر و سلوک معنوی (دل‌کندن از دنیا و ترک گناهان) مانند همه برنامه های دیگر زندگی مادی و معنوی باید شاخص و ملاک سنجش، کتاب و سنت باشد؛ درستی و نادرستی رفتار و اعمال سلوکی و سیر معنوی را باید با این ملاک سنجید . امیر مومنان –علیه السلام- به کسی که عبادات خشک و ظاهری و تهی از روح و حقیقت و شعور خوارج، او را به شک و تردید انداخته بود و نسبت به سختگیری و مقابله امام –علیه السلام- با آنها معترض و شاکی بودند فرمود: «اعرف الحق تعرف اهله و اعرف الباطل تعرف اهله»؛ حق را بشناس تا اهل حق را بشناسی و باطل را بشناس تا اهلش را بشناسی.
برخی برنامه ها و کارهای اهل سیر و کمال ممکن است با موازین کتاب و سنت معصومین –علیهم السلام- سازگار و هماهنگ نباشد. برای یافتن الگوهایی مناسب در راه تهذیب نفس باید در جستجوی بزرگانی بود که هم با قرآن و سنت آشنایی کامل دارند و هم اعمال و دستورات و برنامه های سلوکی و اخلاقی آنها کاملا بر طبق کتاب و سنت است. بزرگانی مانند امام خمینی و علامه طباطبایی –رحمةالله علیهما- می توانند در این راه الگوهایی مناسب و شایسته باشند.
گوشه‌گیری، تمام زیانهای انزوای اجتماعی را در بر دارد و از انجا که بر خلاف روح اجتماعی انسان است علاوه بر تضعیف بنیه جامعه موجب انحرافات اخلاقی و روانی نیز می گردد.
یکی از جامعه شناسان می گوید: مطالعاتی که در مورد افراد تارک دنیا و صومعه نشین شده نشان می دهد که انزوا اثری بدی در روح آنها گذارده و در آنان تولید افسردگی و یأس و وهم و در غالب اوقات تولید اختلال روانی می کند.
(ساموئیل کینک) رهبانیت جامعه انسانی را به قهقرا برمی گرداند و موجب عقب ماندگی در شئون مختلف فکری و اجتماعی می شود.
در حدیث عثمان بن مظعون که فرزندش از دنیا رفت و به کلی از زندگی مأیوس و جدا شد و تصمیم به رهبانیت گرفت می خوانیم پیامبر صلوات الله علیه صریحاً به او فرمود: «خداوند هیچ گاه رهبانیت را بر ما مقرر نداشته، رهبانیت پیروان من تنها در جهاد است»؛ یعنی اگر تصمیم داری پشت پا به زندگی مادی بزنی این کار را به صورت منفی و انزوای اجتماعی انجام مده، بلکه در یک مسیر مثبت یعنی جهاد بخاطر سربلندی اجتماع، هدف خود را جستجو کن؛ این همان وارستگی بخاطر اجتماعی زیستن است.
فرق زهد اسلامی و رهبانیت:
اسلام به زهد دعوت و رهبانیت را محکوم کرده است. زاهد و راهب هر دو از تنعم و لذت گرایی دوری می جویند ولی راهب از جامعه و تعهدات و مسئولیتهای اجتماعی می گریزد و آنها را جزء امور پست و مادی دنیایی می شمارد و به صومعه و دیر و دامن کوه پناه می برد، اما زاهد به جامعه و ملاکهای آن و ایده های آن و مسئولیتها و تعهد ها ی آن رو می آورد. زاهد و راهب هر دو آخرت گرایند، اما زاهد آخرت گرای جامع گراست و راهب آخرت گرای جامعه گریز. در لذت گریزی نیز این دو در یک حد نمی باشند؛ راهب سلامت و نظافت و قوت و انتخاب همسر و تولید فرزند را تحقیر می کند. اما زاهد حفظ سلامت و رعایت نظافت و برخورداری از همسر و فرزند را جزء وظیفه می شمارد.
زاهد و راهب هر دو تارک دنیایند، اما دنیایی که زاهد آن را رها می کند سرگرم شدن به تنعم و تجمل و تمتعات و این امور را کمال مطلوب و نهایت آرزو دانستن است. ولی دنیایی که راهب آن را ترک می کند کار، فعالیت و تعهد و مسئولیت اجتماعی است.
این است که زهد زاهد بر خلاف رهبانیت راهب در متن زندگی و در بطن روابط اجتماعی است و نه تنها با تعهد و مسئولیت اجتماعی و جامعه گرایی منافات ندارد، بلکه وسیله بسیار مناسبی است برای خوب از عهده مسئولیتها بر آمدن. تفاوت روش زاهد و راهب، از دو جهان بینی مختلف ناشی می شود. از نظر راهب، جهان دنیا و آخرت دو جهان کاملاً از یکدیگر جدا و بی ارتباط به یکدیگرند؛ حساب سعادت جهان دنیا نیز از حساب سعادت آخرت کاملاً جداست بلکه کاملاً متضاد با یکدیگرند و غیر قابل جمع، طبعاً کار مؤثر در سعادت دنیا نیز از کار مؤثر در سعادت آخرت مجزاست. و به عبارت دیگر وسایل سعادت دنیا با وسایل سعادت آخرت مغایر و مباین است؛ امکان ندارد یک کار و یک چیز هم وسیله سعادت دنیا باشد وهم وسیله سعادت آخرت.
ولی در جهان بینی زاهد، دنیا و آخرت به یکدیگر پیوسته اند، دنیا مزرعه آخرت است. از نظر زاهد آنچه به زندگی این جهان سامان می بخشد و موجب رونق و صفا و امنیت و آسایش آن می گردد، این است که ملاکهای اخروی و آن جهانی وارد زندگی این جهانی شود، و آنچه مایع و پایه سعادت و آن جهانی است این است که تعهدات و مسئولیتهای این جهانی خوب انجام شود و با ایمان و پاکی و طهارت و تقوا توام باشد.
حقیقت این است که فلسفه زهد زاهد و رهبانیت راهب، کاملاً مغایر یکدیگر است. اساساً رهبانیت تحریف و انحرافی است که افراد بشر، از روی جهالت یا اغراض سوء، در زمینة تعلیمات زهد گرایانه انبیاء ایجاد کرده اند. مجموعه آثار شهید مطهری ج14 ـ سیری در نهج البلاغه شهید مطهری
خلاصه آنکه:
– در اسلام گوشه‌گیری و انزوا وجود ندارد و نه تنها نسبت به آن ترغیب و تشوبق نشده بلکه مورد مذمت و نکوهش است.
– انزوای از مردم و خلق خدا به مدت طولانی به معنای ترک مسئولیت و وظایف اجتماعی در روایات اسلامی مورد توبیخ قرار گرفته است.
– البته انزوای موقت و موردی مانند اعتکاف ده روز اخر ماه رمضان و یا سه روز ایام البیض ماه رجب و مانند ان اشکالی ندارد و از سنت پیامبر –صلی الله علیه و اله- بود ه است.
– از روایت استفاده می شود که بهترین ریاضت و رهبانیت ترک گناه و معصیت و انجام واجبات الهی است.
– وظیفه اصلی شما جوانان، -که خود عبادتی بزرگ و ریاضت محسوب می شود- جدیت در امر تحصیل و پیشرفت علمی و تقویت بنیه علمی کشور اسلامی در کنار ترک گناه و انجام واجبات است.
سالم و سعادتمند باشید.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد