عصراسلام: اینان که بیشتر دانشورانی خودساخته بودند درکنارِ برگردانِ برخی متون به فارسی، گاه به مباحثِ زبانشناختی، بهویژهٔ تاریخِ زبانهای ایرانی و مباحثِ دستوری و واژهشناختی نیز پرداختهاند. حسّ میهنپرستی این چهرهها نیز پررنگ بوده اما نه بهمیزان احمد کسروی، محمدِ مقدم و تاحدّی صادقِ کیا، که ازمیانِ نسلِ بعد برخاستند و به سرهگرایی و نگرشهای ناسیولیستی باورمندبودهاند. اینان برای رسیدن به زبانی پاک، بر احیاء واژههای کهن و کمکاربرد، و نیز برساختنِ واژههای تازه بهجای لغاتِ تازی پافشاریمیکردند.
نسلِ سوم اما بیشازآنکه گرایشهای ایرانِ باستانی و افراطی داشتهباشند، تربیتیافتگانِ مکاتبِ زبانشناسیِ نوین در فرنگ بودند، در دانشگاههای بزرگ و زیرِ نظر زبانشناسانی برجسته پرورشیافته، و به بررسیِ زبانِ فارسیِ موجود و معاصر علاقمند بودند. در این زمرهاند استادانی همچون یداللهِ ثمره، ابوالحسنِ نجفی، علیمحمدِ حقشناس و علیاشرفِ صادقی. برخی از این چهرهها به زبانشناسیِ تاریخی گرایشداشتند؛ گروهی نیز به زبانشناسی و آواشناسی و فرهنگنویسی؛ و برخی نیز همزمان به چند حیطه از این دانشها. دراینمیان استادان نجفی و حقشناس بیشتر به مطالعاتِ ادبی و بلاغیِ زبانِ فارسی توجهداشتند.
ناگفتهنمانَد، تأکید برخی از استادانِ نواندیشِ ادبیات (استادان شفیعیِ کدکنی و پورنامداریان) بر بایستگیِ پیوندِ بینارشتهای میانِ مطالعاتِ زبانشناختی و ادبی موجبِ تقویت و گسترشِ این نگاه درمیانِ دانشگاهیان شد. این گرایشِ زبانشناسانِ ایرانی به مطالعاتِ ادبی، امروز بیشاز هرکسی در آثارِ دکتر کوروشِ صفوی نمایان است.
استاد باطنی آنگونه که نوشتههایشان گواهیمیدهد کمتر به ادبیاتِ فارسی و مطالعاتِ ادبی پرداختهاند. حتی درمیانِ منابعِ اثرِ شاخصِ ایشان («توصیفِ ساختمانِ دستوریِ زبانِ فارسیِ») بهخلاف آثارِ مشابه، هیچ اثری از ادبیاتِ کهن یا مکتوبِ ایران دیدهنمیشود. البته میدانیم که نویسنده به توصیفِ دستورِ فارسیِ معاصر توجهداشته و خود در مقدمه یادآورشده تحلیلهایش بر یازدههزار عبارتِ فارسی و نیز شمّ زبانیِ خودِ نویسنده (بهعنوانِ گویشورِ این زبان) استوار است.
استاد باطنی که خود فرهنگنویسی بزرگ بودند، بهخلافِ ادیبان و زبانشناسانِ محافظهکار در بحثِ از درستنویسی نیز شیوهٔ توصیفی را میپسندیدند و مردم را صاحبانِ زبان و متولیانِ اصلیِ تشخیصِ درستیها یا نادرستیهای آن میدانستند. ایشان مواجههٔ تجویزی و آمرانه در این حیطه را مخالف با ماهیتِ زنده و پویای زبان و درنتیجه بیتوجهی به واقعیتهای علمی و دانشورانه میدانستند. این نگرشِ ایشان، در چندین مقاله که در نقدِ «غلط ننویسیمِ» استاد نجفی نوشتهاند، آشکار است.
از میانِ انگشتشمار مقالاتی که استاد باطنی دربارهٔ مباحثِ ادبی یا درپیوندبا ادبیات نوشتهاند، مقالهای دیدهمیشود با عنوانِ «کلماتِ تیره و شفّاف: بحثی در معناشناسی». این اثر درکنارِ کتابِ «معنیشناسی» اثرِ دکتر منصورِ اختیار، از نخستین مطالبی است که یک زبانشناس خبره نوشته و بهکار ادیبان نیز میآید. این مقاله نخست در مجلهٔ «سخن» (۱۳۵۶) منتشرشد. پساز نزدیک به پنجاه سال هنوز دراین زمینه مطلبی دقیقتر و روشنتر و موجزتر نوشته نشده است.
اما استاد مقالهای مهم نیز دارند باعنوانِ «زبان در خدمتِ باطل». این مقاله که نخستینبار («نقدِ آگاه» ش ۳، بهارِ ۱۳۶۳) مدتی پساز «بازنشتگی اجباریِ» (بخوانید «اخراج» و «پاکسازی») استاد منتشر شده، پاسخی فرهنگی بوده ازجانبِ دانشوری که سلاحی جز قلم دردستنداشته به رفتارِ جزماندیشانهٔ کسانی که آن روزها سری پرشور داشتند.
مقالهٔ «زبان در خدمتِ باطل» باتوجه به وضعیتِ آن روزهای نویسنده، نه مقالهای صرف، که ماهیتی وجودی و نیز کارکردی افشاگرانه داشتهاست. این نوشته معرفیِ فصلی («ارتباطِ تحریفشده») است از کتابِ «نقشِ سیاست در ارتباط» (۱۹۷۶) اثرِ کلوس مولر. نویسنده در این اثر، به «دستکاریِ زبان» و «سوءاستفاده» از آن ازسوی نظامهای تمامیتخواه اشارهمیکند. شیوههایی که برای «فریبکاری» و «دروغگفتن» به مردم، و «تهمتبستن» و «دشنامدادن» به مخالفان به کار گرفته میشود. به باورِ مولر، از این منظر، کارکردِ زبان نه «ایجادِ ارتباط» که درحقیقت «استتارِ اندیشه» است.
مولر در این اثر به کارکردِ سیاسیِ تبلیغات در جنگ آمریکاییها علیهِ ویتنامیها و نیز سرکوبِ یهودیان ازسوی نازیها اشاراتی دارد. نویسنده همچنین به نامگذاریهای فریبکارانهٔ حکومتها میپردازد که روایتِ طنزآمیزش در رمانِ «۱۹۸۴» اثرِ جورج اورول ترسیمشدهاست. در اثرِ اورول، ازجمله «وزارتِ جنگ»، «وزارتِ صلح» و «وزارتِ تفتیشِ عقاید»، «وزارتِ حقیقت» خواندهشدهاست! فراوردهها نیز در نظامهای تمامیتخواه چنین نامگذاریمیشوند: «جینِ پیروزی»، «سیگارِ پیروزی» و «قهوهٔ پیروزی»!
نویسنده همچنین به بررسیِ جزوهای میپردازد که «وزارتِ مطبوعاتِ» نازیها در آن، شایستها و ناشایستها را فهرست کردهبودند:
بهجای «روزِ عزای ملی»: «روزِ یادبودِ قهرمان»
بهجای «دولتِ فرانکو»: «دولتِ ملی فرانکو»
بهجای «سربازِ شوروی»: «عضوِ ارتشِ شوروی»
(دربارهٔ زبان: مجموعه مقالات، محمدرضا باطنی، انتشاراتِ آگاه، چ سوم، ۱۳۷۴، صص ۱۸_۹).
احمدرضا بهرامپور عمران