خانه » همه » مذهبی » یازده نکته برای تأمل در شرایط فعلی

یازده نکته برای تأمل در شرایط فعلی

۱. در این صورت هیچ روزنه‌ای برای جریان اصلاح‌طلب و مردمی نخواهد ماند. با امکان به‌دست‌آمده جریان تندرو می‌تواند راه‌های مشارکت مردم را مسدود کند و حاکمیت بلامنازع خود را برای دوره‌های بعد تضمین و دائمی کند. قابل‌توجه است در این صورت چه هزینه‌هایی باید داد تا سنگرهای قانونی را باز پس گرفت.

۲. چنانچه شرکت نکردن در انتخابات موجب تنبه و عقب‌نشینی جریان تمامیت‌خواه گردد مفید است و راه را برای مردم باز می‌کند، در غیر این صورت، این قهر از صندوق انتخابات تداوم خواهد یافت و جریان تمامیت‌خواه را بلارقیب حاکم خواهد کرد. مضاف بر اینکه این خطر وجود دارد اگر حل اختلافات از طریق تظاهرات و اردوکشی‌های خیابانی الگو قرار گیرد که موجب اتلاف نیروها و سرانجام یأس و نومیدی خواهد شد، فرصت گفت‌وگوی اجتماعی با جریان مقابل نیز از دست خواهد رفت.

۳. استقرار دموکراسی و حکومت قانون، حرکتی است عقلانی، تدریجی و گام‌به‌گام؛ در هیچ کشوری با هیجان و تشدید کینه و قهر با صندوق رأی دموکراسی ایجاد نشده است. لازمه چنین ساختاری ایجاد زیرساخت‌های لازم برای آن است. این مهم هم از طریق خیابان و شورش و درگیری فراهم نمی‌شود.

۴. گرچه قیاس امروز با گذشته نادرست است، اما توجه به تجربیات پیش از انقلاب و درس‌گیری از آن حرکات ضروری است. علی‌رغم اینکه نمایندگان مجلس را مستقیم دربار تعیین می‌کرد، دکتر مصدق از فرصت رفتن رضاشاه استفاده کرد و توانست در مجلس چهاردهم وارد شود. ایشان توانست با هوشیاری در مجلسی انتصابی، لایحه ماده ‌واحده را به تصویب برساند و مانع دادن نفت شمال به شوروی و سایر امتیازات به بیگانه شود. همچنین در مجلس شانزدهم تنها با وارد شدن هشت نفر نمایندگان جبهه ملی، توانست نفت را از چنگ انگلیس درآورد و نهضت ملی کردن نفت را برپا کند. اگر آن‌ها به دلیل آزاد نبودن انتخابات از صندوق قهر می‌کردند، چه می‌شد؟

۵. سال ۱۳۴۱ با سرکوب ملیون و روحانیون، فضا کاملاً بسته شد. روشنفکران و نخبگان سیاسی هم از صندوق رأی ناامید شدند و شتاب‌زده از قانون اساسی مشروطه عبور کردند. طی پانزده سال بعد چه‌ها هزینه داده شد از شکنجه‌ها و اعدام‌ها و گرفتاری‌ها تا سلطنت ساقط شد، تازه بعد هم همان کنشگران به جان هم افتادند و ملت به دموکراسی مطلوب نرسید.

۶. توجه به این نکته لازم است که خواسته عمومی مردم، نیازهای اقتصادی و معیشتی است، اما نخبگان بر دموکراسی و توسعه سیاسی تأکید دارند. اگر فکری به رفع این شکاف جامعه با نخبگان نشود، به دموکراسی نخواهیم رسید.

۷. آن‌ها که بر تحولات ساختاری تأکید می‌ورزند خود به‌خوبی می‌دانند تغییر یک سیستم تنها با شعار و هیجان امکان‌پذیر نیست. نیاز به نیروی منسجم، رهبری هوشیار، آینده روشن و امیدبخش و محاسبات عینی هزینه-فایده دارد. تیر در تاریکی انداختن و دعوت به امری ذهنی از سر ناامیدی چاره کار نیست. تجربه انقلاب ۵۷ تأمل‌برانگیز است.

۸. از جامعه توده‌وار هیچ‌گاه دموکراسی و حاکمیت قانون درنمی‌آید. به‌ویژه که در جامعه نخبگان نیز تشتت، خصومت و هیجان بر عقلانیت، همدلی و هم‌زبانی غلبه داشته باشد.

۹. صندوق رأی حرکتی است با کمترین هزینه؛ این فرصت را از دست ندهید. امروز عمل شورای نگهبان صدای عقلای اصول‌گراها را هم درآورده و جریان تندرو را در انزوا قرار داده است. این نکته مهمی است. فرصت‌سوزی نکنید.

۱۰. با انزوای جریان تندرو، سر عقل آمدن جریان‌ها و اشخاص هم‌آواز با آن‌ها، عبرت‌آموزی اصلاح‌طلبان از اشتباهات گذشته، ظرفیت بهتر و منسجم‌تری در آینده ایجاد خواهد شد. فساد رانت‌خواران و تمامیت‌خواهان نیز بیشتر آشکار می‌شود. مردم هم با رها شدن از تنگناهای فعلی بهتر می‌توانند به آینده بیندیشند.

در میان همین کاندیداها می‌توان کسی را یافت که اهل سرکوب و فساد و زد و بند نباشد. اهل رانت‌خواری و باج‌دهی نباشد. کارشناس اقتصادی باشد و بتواند وضعیت اقتصادی را تا حدی سامان دهد. ضمن اینکه امکان شوراها هم از دست نرود.

۱۱. در پایان وضعیت همسایگان را از یاد نبریم و مراقب باشیم در شرایطی که ایران مورد تهدید قدرت‌هایی است که بیش از یک دهه کشور را در تحریم‌های خردکننده قرار داده‌اند، قهر کلی با انتخابات و تشدید شکاف ملت دولت به ضرر مصالح عالیه ملی تمام نشود.


نویسنده: مهدی غنی

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد