۱۳۹۵/۰۴/۱۱
–
۱۳۶۴ بازدید
چرا یزید شراب خوار بود در حالی که تا ان موقع فرمان حرمت شراب از طریق قران به پیامبر نازل شده بود؟
انها که حد اقل نماز شب خوان بودند!؟
سوال شما از عدم آگاهی شما نسبت به شخصیت یزید بن معاویه می باشد. لذا در ادامه برای آگاهی شما با این فرد پلید و مشرک که حتی خدا را هم نمی پرستید مطالبی عرض می نماییم:یزید پسر معاویه (۲۵ق. / ۶۴۵م. ــ ۶۴ق./ ۶۸۳م.) دومین خلیفه سلسله اموی (حکو: ۶۶۱ ــ۷۵۰ م.)، که پس از پدرش معاویه بن ابی سفیان (م. ۶۰ق.) نزدیک چهار سال حکومت کرد (۶۰ ــ ۶۴ق.) و در شام (دمشق) در گذشت. او نخستین کسی بود که بر خلاف سنت خلفای پیشین، به انتصاب پدرش و به صورت موروثی مدعی خلافت شد. بیعت گرفتن اجباری او از خویشاوندان نزدیک و برخی صحابه پیامبر(ص) که با مقاومت برخی از آنان رو به رو شد، وقایع دلخراشی را در تاریخ اسلام رقم زد.
برخی از وقایع دوره یزید بن معاویه:
واقعه کربلا در سال ۶۱ قمری، که به شهادت امام حسین بن علی(ع) انجامید و موجب شد تا یزید به یکی از منفورترین شخصیت های تاریخ نزد شیعیان تبدیل گردد. غارت مدینه در سال ۶۳ق.، که به واقعه حرّه مشهور است. حمله به شهر مکه برای سرکوب عبدالله بن زبیر و هدف قرار دادن کعبه با منجنیق.
نسب و پیشینه خانوادگی
تاریخ نگاران، نسب یزید را که از دودمان بنی امیه و طایفه قریش است، چنین ضبط کردهاند: «یزید بن معاویة بن صخر بن حرب بن أمیة بن عبد شمس بن عبد مناف»[۱] و بدین سان، نسب او و بنی هاشم را، به عبد مناف میرسانند. عبدمناف دو پسر به نام هاشم و عبدالشمس داشته که نیای بنی هاشم و بنی امیهاند. نام «امیه» در «بنی امیه» برگرفته از نام فرزند عبد الشمس است. درباره مادر یزید مطلب چندانی در روایات تاریخی نیست جز آن که نام او میسون بنت بحدل (به احتمال: م. ۸۰ق./ ۷۰۰م.) و از طایفه بنی حارثة بن جناب کلبی و اهل بادیه بوده و پس از طلاق از معاویه، از شام به وطن خویش باز میگردد.[۲] پدربزرگ یزید، ابوسفیان و مادربزرگش هند بنت عتبه، تا پیش از فتح مکه از سرسختترین دشمنان پیامبر اکرم(ص) بودند. هند به سبب آن که در جنگ احد، جگر عموی پیامبر(ص)، حمزه بن عبدالمطلب، را به دندان گرفت، به هند جگرخوار مشهور گشت. پس از فتح مکه، پیامبر اکرم(ص) آنان و دیگر دشمنان خود در مکه را طلقاء خطاب و از مجازات عفو و آزاد کرد.[۳] این کلمه جمع «طلیق» و به معنای اسیران مستحق مجازات است که آنها را آزاد کنند. عنوان کنایه آمیز طلقاء همواره برای آنان بر جای ماند. بنابر برخی روایات، امام علی(ع) تصریح دارد که معاویه و پدرش هیچگاه ایمان نیاورده و از سر اکراه و به ظاهر، اسلام آوردهاند.[۴] همچنین در نامهای به معاویه او را از طلقاء خوانده که خلافت پیامبر(ص) بر آنان روا نیست.[۵]
زندگینامه
به نقل منابع، مادر یزید، میسون بنت بحدل از اعراب بدوی بود و چون به معاویه شوهر کرد و به شام (دمشق) آمد، دوری از وطن خویش را تاب نیاورد و معاویه او را طلاق داد و میسون به صحرا بازگشت. بنا بر احتمال منابع، او در این هنگام یزید را باردار بوده یا یزید شیرخوار وی بوده است.[۶] یزید کودکی خود را در قبیله میسون گذراند که مردمانش از قبایل حُوّارین(در منطقه حمص شام) با پیشینه مسیحیت و بت پرستی در زمان پیش از اسلام و اهل فصاحت و شعر عربی بودند. برخی معتقدند که رشد و پرورش یزید تحت تأثیر عقاید مسیحیان تازه مسلمان این قبیله در تکوین شخصیت او مؤثر بوده و حمایت های او از مسیحیان پس از رسیدن به خلافت و به خصوص شعرای آنان و نیز وجود مشاوران مسیحی در دربار او و نیز سازش با اروپائیان، تأثیر این پرورش را بر شخصیت یزید تأیید میکند.[۷]یزید، پس از سه سال و هشت ماه حکومت در چهاردهم ربیع الاول سال ۶۴ق. در ۳۸ سالگی [۸]درگذشت و در حُوّارین به خاک سپرده شد.[۹] در سبب مرگ یزید گفتهاند که روزی میمون خود را بر خری وحشی سوار کرده بود، خر وحشی می دوید و یزید نیز در حالی که مست بود، در پیاش می تاخت تا اینکه از اسب فرو افتاد و گردنش شکست.[۱۰] [۱۱]او را در دمشق دفن کردند. نقل شده است که وقتی عباسیان بر دمشق مسلط شدند بدن قبر وی را نبش کردند اما جز خاکستر در آن نیافتند. [۱۲]
ویژگی های شخصی و اخلاقی
در بسیاری از منابع تاریخ اسلام، یزید به لحاظ اخلاقی شخصی فاسد و هوسباز معرفی شده است. بلاذری (م. ۲۷۹ق) او را نخستین حکمران ارشد خلافت اسلامی میداند که گناهانی مانند شرابخواری را آشکارا مرتکب شد.[۱۳] مسعودی (م. ۳۴۶ق) از ابومخنف، نقل کرده که در ایام یزید، شرابخواری و فسق به دست کارگزاران او در مکه و مدینه به صورت علنی رواج یافت.[۱۴] شهرت یزید در لهو و لعب و عدم پایبندیاش به موازین و اخلاقیات اسلامی، گویا شهره خاص و عام بوده است و حتی برخی صحابه مشهور پیامبر(ص) و نیز امام حسین(ع) به صراحت او را فاسق و اهل گناه و هرزگی خواندهاند. بدین رو، وقتی معاویه پس از شهادت امام حسن(ع) اصرار داشت تا برای خلافت یزید از بزرگان بیعت گیرد، با مشکلاتی رو به رو شد و کسانی مانند امام حسین(ع)، عبدالله بن زبیر و عبد الله بن عمر تن به بیعت ندادند. از عبدالله بن عمر نقل است که در این باره گفته است: «بیعت کنیم با کسی که با میمون ها و سگها بازی میکند و شراب می نوشد و آشکارا فسق میکند؟! عذر ما نزد خدا چیست؟!» [۱۵]بنابر منابع تاریخی، در سال ۵۲ق یزید با سپاهیان مسلمان، که برخی بزرگان صحابه نیز در میان آنان بودند، به سوی روم رفت. او با همسرش امکلثوم میان راه ایستاد و سرگرم عیاشی و میگساری شد. اما سپاهیان که از پیش رفته بودند، به وبا و آبله مبتلا گشتند و خسارت و تلفات سنگینی دیدند. هنگامی که یزید مطلع شد، شعری با این مضمون بر زبان آورد که او را باکی نیست اگر مسلمانان از تب و آبله و وبا هلاک شوند. خبر به معاویه رسید و او به خشم آمد و دستور داد تا یزید به اردوگاه ملحق شود. [۱۶]
حکومت و سیاست
دوران کوتاه سلطنت یزید بن معاویه از نظر سیاسی دورانی بسیار پر التهاب و پر تشنج بود و حکومتش که کمی بیش از سه سال دوام نداشت، بیشتر صرف سرکوب قیام های داخلی و آرام نمودن اوضاع ممالک اسلامی شد. او در ایام حکومتش با شدت تمام، هرگونه مخالفتی را در نطفه خفه نمود. فشار و اختناق در حکومت او به حدی رسیده بود که مسعودی در توصیف این دوره چنین می نویسد: «سیره یزید همان سیره فرعون بود، بلکه فرعون عادل تر از او در میان رعیتش و منصف تر از او در میان خاص و عامش بود.» [۱۷] «او در سال اول حکومتش امام حسین(ع) و اهل بیت پیامبر(ص) را کشت و در سال دوم حرمت حرم رسول خدا(ص) (مدینه) را، شکست و آن را سه روز تمام بر سپاهیانش حلال کرد. در سال سوم کعبه را مورد تاخت و تاز قرار داد و آن را به آتش کشید.» [۱۸]اعمال و اقدامات یزید در این مدت کوتاه، سرآغازی شد بر بسیاری از درگیری ها و مخالفت ها علیه خلفای اموی در آینده؛ مخالفت ها و قیام هایی که سرانجام موجبات سر آمدن عمر دولت اموی را فراهم آورد. [۱۹]
واقعه کربلا
از فجیعترین وقایع ایام حکومت یزید بن معاویه، واقعه کربلا است؛ که گویند زشتتر از آن در اسلام به وقوع نپیوسته است.[۲۰] در ذی الحجه سال ۶۰ق، امام حسین(ع) و جمعی از خاندان رسول خدا(ص) به دعوت مردم کوفه، عازم عراق شدند؛ اما کوفیان بر اثر فشار حکومت یزید بیعت شکسته، امام(ع) را همراه جمع اندکی از یارانش تنها گذاشتند. امام حسین(ع) به همراه خانواده و یارانش، به دست سپاهیان حکومت یزید و به دستور والی او عبیدالله بن زیاد به شهادت رسیدند؛ سرهای شهدای کربلا در کوفه و شام به نمایش گذاشته شد و اهلبیت پیامبر(ص) به اسارت در آمدند. شرح واقعه کربلا در منابع کهن و معاصر به تفصیل آمده است.[۲۱]
واقعه حرّه
سال های پس از روی کار آمدن یزید، با نارضایتی روزافزون مردمان حجاز از حکومت مرکزی همراه بود که به برخی سیاست های یزید از جمله بیتوجهی او به مکه و مدینه بازمیگشت. این وضعیت، آهسته آهسته به صورت بحران خود را نمایان ساخت. سرانجام، عثمان بن محمد بن ابی سفیان، حاکم جوان مدینه، هیئتی از بزرگان و سرشناسان مدینه را پس از مناسک حج عازم شام کرد تا شاید با انعام و دلجویی از آنان توسط یزید، اوضاع به هم ریخته مدینه سر و سامان یابد. بسیاری از بزرگان و اشراف مدینه از جمله عبدالله بن حنظله غسیل الملائکه و پسرانش و نیز عبدالله بن عمرو و منذر بن زبیر در این هیئت بودند.[۲۲] هیئت اعزامی مدینه در بدو ورود به دمشق، هدایای بسیاری از یزید دریافت کرد.[۲۳] اما یزید در حضور این بزرگان بنا به عادت همیشگی به شراب خواری و لهو و لعب پرداخت. رفتار یزید در برابر اعضای هیئت مدینه، ناراحتی و نارضایتی شدید آنان را در پی داشت و آنان پس از بازگشت به مدینه، آشکارا به یزید دشنام داده، معایب او را باز میگفتند. در پی التهاب در شهر مدینه، یزید نامه تندی خطاب به مردم مدینه نوشت؛ [۲۴] اما این نامه بر آتش این التهاب دامن زد و قیام مردم را منجر گردید. یزید لشکری دوازده هزار نفری به فرماندهی مسلم بن عقبه مری به مدینه فرستاد. آنان به دستور یزید سه روز به مردم مدینه مهلت دادند تا به بیعت مجدد با یزید گردن نهند؛[۲۵] اما مردم مدینه نپذیرفتند. سرانجام جنگ آغاز شد که با شکست قیام کنندگان مدینه خاتمه یافت و باعث کشته شدن هزاران نفر از مردم مدینه و نیز اباحه جان و مال و ناموس آنان بر لشکر شام به مدت سه روز گردید.[۲۶] این واقعه در سال ۶۳ق. رخ داد.[۲۷] [۲۸]
شورش مکه
این واقعه که همزمان با قیام مردم مدینه، در مکه به رهبری عبدالله بن زبیر صورت گرفت، موجب تسلط او و یارانش بر شهر مکه گردید. پس از واقعه حره و کشتار مردم مدینه، سپاه شام به فرماندهی حصین بن نمیر سکونی، راهی جنگ با ابن زبیر در مکه شد. اندکی بعد، شهر مکه به محاصره لشکر شام در آمد. در طول ایام محاصره این شهر، خانه خدا بر اثر اصابت سنگ هایی که با منجنیقهای لشکر شام به سوی مکه پرتاب میشد آسیب دیده، به آتش کشیده شد. این محاصره تا زمانی که خبر مرگ یزید به لشکریانش رسید ادامه داشت.[۲۹] [۳۰]
فتوحات نظامی
در زمان حکومت یزید، به سبب درگیری ها و قیام های داخلی که علیه یزید صورت گرفت، روند فتوحات مسلمانان از حرکت بازایستاد. او با مسیحیان اروپا رویه مسالمت آمیزی اختیار کرد و حتی از برخی نقاط که در زمان معاویه با صرف هزینه ها و تلفات بسیار فتح شده بود، عقب نشست و با دریافت رشوه سپاه خود را از قبرس فرا خواند.[۳۱] همچنین به یزید بن جنادة بن ابی امیه دستور داد تا قلعه مسلمانان در جزیره «ارواد» [۳۲] را خراب کند و به شام برگردد.[۳۳] یزید همچنین نیروهایش را از «رودس» فرا خواند.[۳۴] با این حال در سال ۶۱، مالک بن عبدالله خثعمی را به جنگ رومیان فرستاد که این جنگ به عنوان جنگ «سوریا» معروف است.[۳۵] یزید در شرق و در نواحی خوارزم، سلم بن زیاد (والی خراسان) تا نواحی سمرقند، پیش رفت. او سغد و بخارا را فتح کرد[۳۶] و در سال۶۲ هجری[۳۷] با اهل خوارزم به چهارصد هزار دینار صلح کرد. سلم بن زیاد هنگامی که در سغد بود سپاهی را نیز به «خجند» فرستاده بود؛ اما آنان شکست خوردند. سپس سلم به مرو رفت و با سغدیان جنگید تا اینکه خبر یافت که یزید به هلاکت رسیده است.[۳۸] در افریقا نیز عقبة بن نافع در «سوس ادنی« به فتوحاتی دست یافت.[۳۹] [۴۰]پی نوشت:
1.ذهبی، ج ۵، ص:۲۶۹.
2.ذهبی، ج ۵، ص:۲۷۰؛ زرکلی، ج ۷، ص:۳۳۹.
3.طبری، ج۳، ص۶۱؛ ابن هشام، ج۲، ص۴۱۲.
4.دینوری، ص۱۷۸.
5.دینوری، ص۱۷۸.
6.ذهبی، ج ۵، ص:۲۷۰ و ۲۷۱؛ زرکلی، ج ۷، ص:۳۳۹.
7.سایت پژوهه
8.بلاذری، ج۵، ص۳۵۴.
9.ابن عبد ربه، ج۵، ص۱۳۶.
10.بلاذری، ج۵، ص ۲۸۷.
11.سایت پژوهه
12.الطقطقی، الفخری فی الآداب السلطانیة، ج۱، ص۵۵؛ النویری، نهایة الأرب فی فنون الأدب، ج۲۲، ص۳۳؛ المقدسی، البدء والتاریخ، ج۶، ص۷۱
13.بلاذری، ج ۵، ص:۲۹۷.
14.مسعودی، ج ۳، ص۶۸.
15.یعقوبی، ج ۲، ص:۱۶۰.
16.یعقوبی،، ج ۲، ص:۱۶۰؛ بلاذری، ج۵، ص۸۶.
17.مسعودی، ۱۴۰۹، ص۶۸.
18.یعقوبی، ص۲۵۳
19.سایت پژوهه
20.ابن الطقطقا، ص۱۱۶.
21.سایت پژوهه
22.مسکویه، ج۲، ص۸۵
23.ابن خیاط، ص۱۴۷-۱۴۸
24.دینوری، ج۱، ص۲۲۹
25.بلاذری، ج۵، ص۳۲۳؛ طبری، ج۵، ص۴۹۴.
26.دینوری، ابوحنیفه احمد بن داوود، ج۲، ص۲۴۳.
27.دینوری، الامامه و السیاسه، ج۱، ص۲۲۹.
28.سایت پژوهه
29.دینوری، اخبار الطوال، ص ۲۶۷-۲۶۸
30.سایت پژوهه
31.بلاذری، فتوح البلدان، ص۱۵۴.
32.بلاذری، فتوح البلدان، ص۲۲۳.
33.بلاذری، فتوح البلدان، ص۲۲۳؛ ابن اثیر، ج۳، ص۴۹۷.
34.طبری، ج۵، ص۲۸۸.
35.یعقوبی، ص۲۵۳.
36.نرشخی، ص۵۶.
37.ابن خیاط، ص۱۴۶.
38.بلاذری، فتوحل البلدان، ص۳۳۹.
39.بلاذری، فتوح البلدان، ص۲۲۶.
40.سایت پژوهه
برخی از وقایع دوره یزید بن معاویه:
واقعه کربلا در سال ۶۱ قمری، که به شهادت امام حسین بن علی(ع) انجامید و موجب شد تا یزید به یکی از منفورترین شخصیت های تاریخ نزد شیعیان تبدیل گردد. غارت مدینه در سال ۶۳ق.، که به واقعه حرّه مشهور است. حمله به شهر مکه برای سرکوب عبدالله بن زبیر و هدف قرار دادن کعبه با منجنیق.
نسب و پیشینه خانوادگی
تاریخ نگاران، نسب یزید را که از دودمان بنی امیه و طایفه قریش است، چنین ضبط کردهاند: «یزید بن معاویة بن صخر بن حرب بن أمیة بن عبد شمس بن عبد مناف»[۱] و بدین سان، نسب او و بنی هاشم را، به عبد مناف میرسانند. عبدمناف دو پسر به نام هاشم و عبدالشمس داشته که نیای بنی هاشم و بنی امیهاند. نام «امیه» در «بنی امیه» برگرفته از نام فرزند عبد الشمس است. درباره مادر یزید مطلب چندانی در روایات تاریخی نیست جز آن که نام او میسون بنت بحدل (به احتمال: م. ۸۰ق./ ۷۰۰م.) و از طایفه بنی حارثة بن جناب کلبی و اهل بادیه بوده و پس از طلاق از معاویه، از شام به وطن خویش باز میگردد.[۲] پدربزرگ یزید، ابوسفیان و مادربزرگش هند بنت عتبه، تا پیش از فتح مکه از سرسختترین دشمنان پیامبر اکرم(ص) بودند. هند به سبب آن که در جنگ احد، جگر عموی پیامبر(ص)، حمزه بن عبدالمطلب، را به دندان گرفت، به هند جگرخوار مشهور گشت. پس از فتح مکه، پیامبر اکرم(ص) آنان و دیگر دشمنان خود در مکه را طلقاء خطاب و از مجازات عفو و آزاد کرد.[۳] این کلمه جمع «طلیق» و به معنای اسیران مستحق مجازات است که آنها را آزاد کنند. عنوان کنایه آمیز طلقاء همواره برای آنان بر جای ماند. بنابر برخی روایات، امام علی(ع) تصریح دارد که معاویه و پدرش هیچگاه ایمان نیاورده و از سر اکراه و به ظاهر، اسلام آوردهاند.[۴] همچنین در نامهای به معاویه او را از طلقاء خوانده که خلافت پیامبر(ص) بر آنان روا نیست.[۵]
زندگینامه
به نقل منابع، مادر یزید، میسون بنت بحدل از اعراب بدوی بود و چون به معاویه شوهر کرد و به شام (دمشق) آمد، دوری از وطن خویش را تاب نیاورد و معاویه او را طلاق داد و میسون به صحرا بازگشت. بنا بر احتمال منابع، او در این هنگام یزید را باردار بوده یا یزید شیرخوار وی بوده است.[۶] یزید کودکی خود را در قبیله میسون گذراند که مردمانش از قبایل حُوّارین(در منطقه حمص شام) با پیشینه مسیحیت و بت پرستی در زمان پیش از اسلام و اهل فصاحت و شعر عربی بودند. برخی معتقدند که رشد و پرورش یزید تحت تأثیر عقاید مسیحیان تازه مسلمان این قبیله در تکوین شخصیت او مؤثر بوده و حمایت های او از مسیحیان پس از رسیدن به خلافت و به خصوص شعرای آنان و نیز وجود مشاوران مسیحی در دربار او و نیز سازش با اروپائیان، تأثیر این پرورش را بر شخصیت یزید تأیید میکند.[۷]یزید، پس از سه سال و هشت ماه حکومت در چهاردهم ربیع الاول سال ۶۴ق. در ۳۸ سالگی [۸]درگذشت و در حُوّارین به خاک سپرده شد.[۹] در سبب مرگ یزید گفتهاند که روزی میمون خود را بر خری وحشی سوار کرده بود، خر وحشی می دوید و یزید نیز در حالی که مست بود، در پیاش می تاخت تا اینکه از اسب فرو افتاد و گردنش شکست.[۱۰] [۱۱]او را در دمشق دفن کردند. نقل شده است که وقتی عباسیان بر دمشق مسلط شدند بدن قبر وی را نبش کردند اما جز خاکستر در آن نیافتند. [۱۲]
ویژگی های شخصی و اخلاقی
در بسیاری از منابع تاریخ اسلام، یزید به لحاظ اخلاقی شخصی فاسد و هوسباز معرفی شده است. بلاذری (م. ۲۷۹ق) او را نخستین حکمران ارشد خلافت اسلامی میداند که گناهانی مانند شرابخواری را آشکارا مرتکب شد.[۱۳] مسعودی (م. ۳۴۶ق) از ابومخنف، نقل کرده که در ایام یزید، شرابخواری و فسق به دست کارگزاران او در مکه و مدینه به صورت علنی رواج یافت.[۱۴] شهرت یزید در لهو و لعب و عدم پایبندیاش به موازین و اخلاقیات اسلامی، گویا شهره خاص و عام بوده است و حتی برخی صحابه مشهور پیامبر(ص) و نیز امام حسین(ع) به صراحت او را فاسق و اهل گناه و هرزگی خواندهاند. بدین رو، وقتی معاویه پس از شهادت امام حسن(ع) اصرار داشت تا برای خلافت یزید از بزرگان بیعت گیرد، با مشکلاتی رو به رو شد و کسانی مانند امام حسین(ع)، عبدالله بن زبیر و عبد الله بن عمر تن به بیعت ندادند. از عبدالله بن عمر نقل است که در این باره گفته است: «بیعت کنیم با کسی که با میمون ها و سگها بازی میکند و شراب می نوشد و آشکارا فسق میکند؟! عذر ما نزد خدا چیست؟!» [۱۵]بنابر منابع تاریخی، در سال ۵۲ق یزید با سپاهیان مسلمان، که برخی بزرگان صحابه نیز در میان آنان بودند، به سوی روم رفت. او با همسرش امکلثوم میان راه ایستاد و سرگرم عیاشی و میگساری شد. اما سپاهیان که از پیش رفته بودند، به وبا و آبله مبتلا گشتند و خسارت و تلفات سنگینی دیدند. هنگامی که یزید مطلع شد، شعری با این مضمون بر زبان آورد که او را باکی نیست اگر مسلمانان از تب و آبله و وبا هلاک شوند. خبر به معاویه رسید و او به خشم آمد و دستور داد تا یزید به اردوگاه ملحق شود. [۱۶]
حکومت و سیاست
دوران کوتاه سلطنت یزید بن معاویه از نظر سیاسی دورانی بسیار پر التهاب و پر تشنج بود و حکومتش که کمی بیش از سه سال دوام نداشت، بیشتر صرف سرکوب قیام های داخلی و آرام نمودن اوضاع ممالک اسلامی شد. او در ایام حکومتش با شدت تمام، هرگونه مخالفتی را در نطفه خفه نمود. فشار و اختناق در حکومت او به حدی رسیده بود که مسعودی در توصیف این دوره چنین می نویسد: «سیره یزید همان سیره فرعون بود، بلکه فرعون عادل تر از او در میان رعیتش و منصف تر از او در میان خاص و عامش بود.» [۱۷] «او در سال اول حکومتش امام حسین(ع) و اهل بیت پیامبر(ص) را کشت و در سال دوم حرمت حرم رسول خدا(ص) (مدینه) را، شکست و آن را سه روز تمام بر سپاهیانش حلال کرد. در سال سوم کعبه را مورد تاخت و تاز قرار داد و آن را به آتش کشید.» [۱۸]اعمال و اقدامات یزید در این مدت کوتاه، سرآغازی شد بر بسیاری از درگیری ها و مخالفت ها علیه خلفای اموی در آینده؛ مخالفت ها و قیام هایی که سرانجام موجبات سر آمدن عمر دولت اموی را فراهم آورد. [۱۹]
واقعه کربلا
از فجیعترین وقایع ایام حکومت یزید بن معاویه، واقعه کربلا است؛ که گویند زشتتر از آن در اسلام به وقوع نپیوسته است.[۲۰] در ذی الحجه سال ۶۰ق، امام حسین(ع) و جمعی از خاندان رسول خدا(ص) به دعوت مردم کوفه، عازم عراق شدند؛ اما کوفیان بر اثر فشار حکومت یزید بیعت شکسته، امام(ع) را همراه جمع اندکی از یارانش تنها گذاشتند. امام حسین(ع) به همراه خانواده و یارانش، به دست سپاهیان حکومت یزید و به دستور والی او عبیدالله بن زیاد به شهادت رسیدند؛ سرهای شهدای کربلا در کوفه و شام به نمایش گذاشته شد و اهلبیت پیامبر(ص) به اسارت در آمدند. شرح واقعه کربلا در منابع کهن و معاصر به تفصیل آمده است.[۲۱]
واقعه حرّه
سال های پس از روی کار آمدن یزید، با نارضایتی روزافزون مردمان حجاز از حکومت مرکزی همراه بود که به برخی سیاست های یزید از جمله بیتوجهی او به مکه و مدینه بازمیگشت. این وضعیت، آهسته آهسته به صورت بحران خود را نمایان ساخت. سرانجام، عثمان بن محمد بن ابی سفیان، حاکم جوان مدینه، هیئتی از بزرگان و سرشناسان مدینه را پس از مناسک حج عازم شام کرد تا شاید با انعام و دلجویی از آنان توسط یزید، اوضاع به هم ریخته مدینه سر و سامان یابد. بسیاری از بزرگان و اشراف مدینه از جمله عبدالله بن حنظله غسیل الملائکه و پسرانش و نیز عبدالله بن عمرو و منذر بن زبیر در این هیئت بودند.[۲۲] هیئت اعزامی مدینه در بدو ورود به دمشق، هدایای بسیاری از یزید دریافت کرد.[۲۳] اما یزید در حضور این بزرگان بنا به عادت همیشگی به شراب خواری و لهو و لعب پرداخت. رفتار یزید در برابر اعضای هیئت مدینه، ناراحتی و نارضایتی شدید آنان را در پی داشت و آنان پس از بازگشت به مدینه، آشکارا به یزید دشنام داده، معایب او را باز میگفتند. در پی التهاب در شهر مدینه، یزید نامه تندی خطاب به مردم مدینه نوشت؛ [۲۴] اما این نامه بر آتش این التهاب دامن زد و قیام مردم را منجر گردید. یزید لشکری دوازده هزار نفری به فرماندهی مسلم بن عقبه مری به مدینه فرستاد. آنان به دستور یزید سه روز به مردم مدینه مهلت دادند تا به بیعت مجدد با یزید گردن نهند؛[۲۵] اما مردم مدینه نپذیرفتند. سرانجام جنگ آغاز شد که با شکست قیام کنندگان مدینه خاتمه یافت و باعث کشته شدن هزاران نفر از مردم مدینه و نیز اباحه جان و مال و ناموس آنان بر لشکر شام به مدت سه روز گردید.[۲۶] این واقعه در سال ۶۳ق. رخ داد.[۲۷] [۲۸]
شورش مکه
این واقعه که همزمان با قیام مردم مدینه، در مکه به رهبری عبدالله بن زبیر صورت گرفت، موجب تسلط او و یارانش بر شهر مکه گردید. پس از واقعه حره و کشتار مردم مدینه، سپاه شام به فرماندهی حصین بن نمیر سکونی، راهی جنگ با ابن زبیر در مکه شد. اندکی بعد، شهر مکه به محاصره لشکر شام در آمد. در طول ایام محاصره این شهر، خانه خدا بر اثر اصابت سنگ هایی که با منجنیقهای لشکر شام به سوی مکه پرتاب میشد آسیب دیده، به آتش کشیده شد. این محاصره تا زمانی که خبر مرگ یزید به لشکریانش رسید ادامه داشت.[۲۹] [۳۰]
فتوحات نظامی
در زمان حکومت یزید، به سبب درگیری ها و قیام های داخلی که علیه یزید صورت گرفت، روند فتوحات مسلمانان از حرکت بازایستاد. او با مسیحیان اروپا رویه مسالمت آمیزی اختیار کرد و حتی از برخی نقاط که در زمان معاویه با صرف هزینه ها و تلفات بسیار فتح شده بود، عقب نشست و با دریافت رشوه سپاه خود را از قبرس فرا خواند.[۳۱] همچنین به یزید بن جنادة بن ابی امیه دستور داد تا قلعه مسلمانان در جزیره «ارواد» [۳۲] را خراب کند و به شام برگردد.[۳۳] یزید همچنین نیروهایش را از «رودس» فرا خواند.[۳۴] با این حال در سال ۶۱، مالک بن عبدالله خثعمی را به جنگ رومیان فرستاد که این جنگ به عنوان جنگ «سوریا» معروف است.[۳۵] یزید در شرق و در نواحی خوارزم، سلم بن زیاد (والی خراسان) تا نواحی سمرقند، پیش رفت. او سغد و بخارا را فتح کرد[۳۶] و در سال۶۲ هجری[۳۷] با اهل خوارزم به چهارصد هزار دینار صلح کرد. سلم بن زیاد هنگامی که در سغد بود سپاهی را نیز به «خجند» فرستاده بود؛ اما آنان شکست خوردند. سپس سلم به مرو رفت و با سغدیان جنگید تا اینکه خبر یافت که یزید به هلاکت رسیده است.[۳۸] در افریقا نیز عقبة بن نافع در «سوس ادنی« به فتوحاتی دست یافت.[۳۹] [۴۰]پی نوشت:
1.ذهبی، ج ۵، ص:۲۶۹.
2.ذهبی، ج ۵، ص:۲۷۰؛ زرکلی، ج ۷، ص:۳۳۹.
3.طبری، ج۳، ص۶۱؛ ابن هشام، ج۲، ص۴۱۲.
4.دینوری، ص۱۷۸.
5.دینوری، ص۱۷۸.
6.ذهبی، ج ۵، ص:۲۷۰ و ۲۷۱؛ زرکلی، ج ۷، ص:۳۳۹.
7.سایت پژوهه
8.بلاذری، ج۵، ص۳۵۴.
9.ابن عبد ربه، ج۵، ص۱۳۶.
10.بلاذری، ج۵، ص ۲۸۷.
11.سایت پژوهه
12.الطقطقی، الفخری فی الآداب السلطانیة، ج۱، ص۵۵؛ النویری، نهایة الأرب فی فنون الأدب، ج۲۲، ص۳۳؛ المقدسی، البدء والتاریخ، ج۶، ص۷۱
13.بلاذری، ج ۵، ص:۲۹۷.
14.مسعودی، ج ۳، ص۶۸.
15.یعقوبی، ج ۲، ص:۱۶۰.
16.یعقوبی،، ج ۲، ص:۱۶۰؛ بلاذری، ج۵، ص۸۶.
17.مسعودی، ۱۴۰۹، ص۶۸.
18.یعقوبی، ص۲۵۳
19.سایت پژوهه
20.ابن الطقطقا، ص۱۱۶.
21.سایت پژوهه
22.مسکویه، ج۲، ص۸۵
23.ابن خیاط، ص۱۴۷-۱۴۸
24.دینوری، ج۱، ص۲۲۹
25.بلاذری، ج۵، ص۳۲۳؛ طبری، ج۵، ص۴۹۴.
26.دینوری، ابوحنیفه احمد بن داوود، ج۲، ص۲۴۳.
27.دینوری، الامامه و السیاسه، ج۱، ص۲۲۹.
28.سایت پژوهه
29.دینوری، اخبار الطوال، ص ۲۶۷-۲۶۸
30.سایت پژوهه
31.بلاذری، فتوح البلدان، ص۱۵۴.
32.بلاذری، فتوح البلدان، ص۲۲۳.
33.بلاذری، فتوح البلدان، ص۲۲۳؛ ابن اثیر، ج۳، ص۴۹۷.
34.طبری، ج۵، ص۲۸۸.
35.یعقوبی، ص۲۵۳.
36.نرشخی، ص۵۶.
37.ابن خیاط، ص۱۴۶.
38.بلاذری، فتوحل البلدان، ص۳۳۹.
39.بلاذری، فتوح البلدان، ص۲۲۶.
40.سایت پژوهه