خانه » همه » مذهبی » یکی از نشانه های ظهور طلوع خورشید از غرب هست،میتونیم به تفسیر کنیم به شروع انقلابات از غرب آفریقا؟

یکی از نشانه های ظهور طلوع خورشید از غرب هست،میتونیم به تفسیر کنیم به شروع انقلابات از غرب آفریقا؟


یکی از نشانه های ظهور طلوع خورشید از غرب هست،میتونیم به تفسیر کنیم به شروع انقلابات از غرب آفریقا؟

۱۳۹۵/۰۲/۲۴


۱۳۸۶ بازدید

یکی از نشانه های ظهور طلوع خورشید از غرب هست،میتونیم به تفسیر کنیم به شروع انقلابات از غرب آفریقا؟

پاسخ:

یکی از نشانه های ظهور طلوع خورشید از غرب هست،میتونیم به تفسیر کنیم به شروع انقلابات از غرب آفریقا؟

پاسخ:

چنین چیزی درست نیست و این دلایل مختلفی دارد .یکی از نشانه هایی که برای ظهور قائم آل محمد صلی الله علیه و اله شمرده می شود، طلوع خورشید از سمت مغرب است.روایات مربوط به این نشانه، بیشتر در منابع اهل سنت آمده و آن چه در کتاب های شیعه وجود دارد، همان مضمون را تکرار کرده است. بخش عمده این احادیث، ذیل آیه 158 سوره ی انعام وارد شده و در آنها طلوع خورشید، کنایه یا نشانه ای برای برپایی قیامت گرفته شده است. بخش دیگر روایت که مستقل از تفسیر آن آیه ذکر می شود نیز طلوع خورشید از مغرب را نشانه قیامت می داند. در این میان، تنها چند خبر وجود دارد که ظهور مهدی را با این موضوع مرتبط می کند که به بررسی آنها خواهیم پرداخت. اما روایاتی که در ارتباط با آیه 158 سوره انعام یا در تفسیر واردشده، فراوان است، از جمله: محمد بن مسلم از امام باقر و امام صادق علیهم السلام روایت کرده است که مقصود از «بعضء ایت ربک» (برخی نشانه های پروردگارت… ) طلوع خورشید از سمت مغرب و خروج دابه و دود است و وقتی این نشانه ها ظاهر شود، کسی که بر گناهان اصرار کرده و عمل شایسته ای نداشته، ایمانش سودی نخواهد داشت. (1) طبق نقل ابن مسکان، امام باقر علیه السلام درباره ی آیه «یوم یأتی بعض ءایت ربک» فرمود: وقتی خورشید از مغرب بیاید، ایمان آوردن در آن روز فایده ای نخواهد داشت. (2) نزال بن سبره گوید: امیرالمؤمنین علیه السلام خطبه ای خواند و فرمود: پیش از آن که مرا از دست بدهید از من پرسش کنید. صعصعه بن صوحان بلند شد و پرسید: ای امیرمؤمنان! دجال چه زمانی خواهد آمد؟ علی علیه السلام فرمود… برای این موضوع نشانه هایی است… وقتی مردم نماز نخوانند و امانت را ضایع کنند و دروغ بگویند… سپس دابه الارض سر بر می آورد و این پس از طلوع خورشید از مغرب خواهد بود. آن هنگام توبه برداشته می شود، یعنی نه توبه ای پذیرفته می شود و نه عملی بالا می رود و «هر کس تا آن زمان ایمان نیاورده، ایمان آوردنش سودی ندارد»… . (3) امام باقر علیه السلام فرمود: خداوند محمد صلی الله علیه و اله را با پنج شمشیر برانگیخت که سه تای آن کشیده است و غلاف نخواهد شد تا جنگ تمام شود و جنگ تمام نمی شود تا آن که خورشید از مغرب طلوع کند. آن گاه که خورشید از مغرب در آید، همه مردم ایمان آوردند و آن روز «هرکس تا آن زمان ایمان نیاورده یا عمل شایسته ای نداشته، ایمانش سودی ندارد. »… (4) رسول خدا فرمود پیش از شش چیز به انجام عمل روی آورید: 1- طلوع خورشید از مغرب؛ 2- دابه؛ 3- دجال؛ 4- دود؛ 5- خویصه یعنی مرگ؛ 6- امر عمومی. (5) ابوسعید خدری از رسول خدا صلی الله علیه و اله نقل کرده است: مقصود از آیه «روزی که نشانه های پروردگارت آشکار شود، ایمان آوردن بی فایده است» طلوع خورشید از سمت مغرب است. (6) این روایت و آثاری با همین مضمون، از دیگر صحابه نیز نقل شده و در منابع اهل سنت فراوان است. به طور کلی، از این مجموعه چنین به دست می آید که طلوع خورشید از مغرب، یا علامت واقعی بر پایی قیامت است یا کنایه از آن؛ به گونه ای که هرگاه سخن از طلوع خورشید از مغرب به میان می آید، برپایی قیامت فهمیده می شود. این که در این روایات تأکید شده «وقتی خورشید از مغرب در آید ایمان آوردن سودی نخواهد داشت» بدان جهت است که این، نشانه ی پایان دنیاست و پس از آن، تکلیفی وجود ندارد تا ایمان و عمل مؤثر باشد. شیخ طوسی گوید: «پس از مرگ امامان تکلیف برداشته می شود؛ چون نشانه های قیامت مانند طلوع خورشید از مغرب و خروج دابه و… آشکار خواهد شد. » (7)

هم چنین در موارد دیگری زمان طلوع خورشید از مغرب، آخرین فرصت برای توبه بندگان به درگاه خداوند تعیین شده است، چنان که در روایت 75 به آن اشاره شد و در روایات مستقل دیگری چنین آمده است: از رسول خدا نقل شده : هرکه پیش از طلوع خورشید از مغرب توبه کند، توبه اش پذیرفته می شود. (8) ممکن است گفته شود عنوان طلوع خورشید از مغرب، کنایه از ظهور امام عصر است؛ چنان که صعصعه از کلام علی علیه السلام این گونه برداشت کرده است؛ (9) اما به فرض صحت این نقل، باید گفت در آن صورت دیگر این موضوع، نشانه ی ظهور مهدی نخواهد بود؛ بلکه خود، عنوان و کنایه ای برای آن حضرت است و بنابراین، تحول در آفتاب، جزو نشانه های ظهور تلقی نخواهد شد. لیکن این برداشت که از سوی فاطمیان دامن زده شده، از جهاتی محل اشکال است: 1- در روایات دیگری تصریح و حتی قرینه ای بر این که منظور از خورشید مغرب وجود مقدس امام دوازدهم باشد وجود ندارد. 2- در روایات متعددی که به برخی از آنها اشاره شد آمده است که با طلوع خورشید از مغرب، توبه و عمل فایده ندارد، در حالی که ظهور امام عصر علیه السلام ابتدای زندگی واقعی است و معنا ندارد تکلیف برداشته شود و توبه و عمل صالح پذیرفته نشود. 3- در روایات زیادی تصریح شده که طلوع خورشید مغربی نشانه قیامت است. 4- در برخی احادیث، طلوع خورشید از مغرب و ظهور مهدی قائم علیه السلام در کنار هم قرار گرفته اند که نشان می دهد دو موضوع ارتباطی به یک دیگر ندارند بلکه هر دو، نشانه برای مطلب دیگری به شمار می روند. ) ابوحمزه ثمالی گوید: از امام باقر علیه السلام پرسیدم: آیا آمدن سفیانی حتمی است؟ فرمود: آری، ندا هم حتمی است، طلوع خورشید از مغرب هم حتمی است… قیام مهدی آل محمد صلی الله علیه و اله هم حتمی است. (10) ابوطفیل عامر بن واثله از حذیفه بن اسید (در روایت دیگر از ابوسریحه) نقل کرده است: گروهی در حال گفت وگو بودیم که رسول خدا بر ما وارد شد و فرمود: از چه سخن می گویید؟ گفتیم: درباره قیامت. فرمود: قیامت بر پا نمی شود، مگر ده نشانه را ببینید: دود، دجال، دابه، طلوع خورشید از مغرب، فرود آمدن عیسی علیه السلام، یأجوج و مأجوج، فرو رفتن زمین در مشرق، و در مغرب، و در جزیره العرب، آتشی که مردم را به محشر بکشاند. (11) همین خبر به گونه ای دیگر در منابع شیعه آمده است: ابوطفیل از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل می کند که رسول خدا فرمود: ده چیز پیش از قیامت حتمی است: سفیانی، دجال، دود، قیام مهدی علیه السلام، طلوع خورشید از مغرب، فرود آمدن عیسی علیه السلام فرو رفتن زمین در مشرق، (و در مغرب)، و در جزیره العرب، آتشی که مردم را به محشر بکشاند. (12)

گرچه تفاوت های جدی در مضمون روایات شیعه و سنی (13) اعتماد به آنها را کم می کند، این نکته در همه روایات وجود دارد که طلوع خورشید از مغرب نشانه ای برای قیامت است. تا این جا نتیجه چنین شد که مفاد احادیثی که در آنها به طلوع خورشید مغربی اشاره شده، بیان نشانه های قیامت (اشراط الساعه) است و تصریحی به ظهور مهدی ندارد. اما به علت این که این موضوع، نشانه ظهور مهدی علیه السلام قلمداد شده، آمیختگی علائم ظهور با نشانه های قیامت است و آن چه درباره ی نشانه های برپایی قیامت گفته شده، فراوان بر نشانه ظهور قائم علیه السلام حمل می شود. اختلاف مضمون برخی روایات شیعه با اهل سنت در شمارش این نشانه ها نیز دلیل دیگر این آمیختگی است که نمونه آن در روایت 81 و 82 گذشت. مطلب دیگری که گویا باعث شده طلوع خورشید از مغرب را نشانه ظهور بدانند، آن است که شیخ مفید در ردیف ده ها علامتی که برای ظهور قائم علیه السلام بیان کرده طلوع خورشید از سمت مغرب را نیز آورده است، اما باید توجه داشت که وی این مطلب را به عنوان روایت نیاورده بلکه در ردیف نشانه ها ذکر کرده و سرانجام هم می گوید خداوند آگاه تر است. (14) روایتی هم که او و شاگردش شیخ طوسی در این زمینه آورده اند، گذشته از آن که ابهام هایی دارد، (15) تنها از حتمی بودن برخی حوادث سخن می گوید و حتمی بودن بدان معناست که قضای الهی بر وقوع آنها تعلق گرفته و الزاما مربوط به ظهور قائم نیست؛ به خصوص که در این روایت، طلوع خورشید از مغرب و قیام مهدی در کنار هم ذکر شده اند و معنا ندارد که آن دو نشانه ی ظهور باشند.علت اصلی مطلب را باید از سوی اسماعیلیان دانست که از روایات طلوع خورشید از مغرب سوء استفاده کردند و آن را بر مهدی فاطمی تطبیق نمودند.

نتیجه آنکه روایاتی که درباره طلوع خورشید از مغرب در منابع شیعه و بیش از آن در منابع اهل سنت وجود دارد، مربوط به نشانه های قیامت است و ارتباطی به ظهور امام مهدی ندارد و در هیچ کدام تصریحی به نشانه ظهور نیست. اما فرقه اسماعیلیه با نسبت دادن این سخن به پیامبر که فرمود: «در سال 300 هجری من خورشید از سمت مغرب طلوع می کند»خواسته اند این روایات را بر ظهور فاطمیان تطبیق دهند؛ ولی این به معنای خدشه دار بودن دیگر روایات نیست، بلکه آن چه به رسول خدا نسبت داده اند مردود است. پس تطبیق آن به حوادث غرب و کشورهای افریقایی و … صحیح نیست .

پی نوشت ها:

1. «عن زراره و حمران و محمد بن مسلم عن ابی جعفر و ابی عبدالله علیهما السلام فی قوله «یوم یأتی بعض ءایت ربک لا ینفع نفسا ایمانها» قال طلوع الشمس من المغرب و خروج الدابه و الدخان و الرجل یکون مصرا و لم یعمل عمل الایمان ثم تجیء الآیات فلاینفعه ایمانه» (تفسیر العیاشی، ج 2، ص 128 و علامه طباطبایی، المیزان، ج 7، ص 404).

2. ابراهیم بن هاشم عن صفوان عن ابن مسکان عن ابی جعفر علیه السلام فی قوله «یوم یأتی بعض ءایت ربک»… قال اذا طلعت الشمس من مغربها فکل من آمن فی ذلک الیوم لاینفعه ایمانه. (المیزان، ج 7، ص 404 به نقل از: تفسیر قمی).

3. عن الضحاک بن مزاحم عن النزال بن سبره خطبنا امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام… ثم قال سلونی ایها الناس قبل ان تفقدونی – ثلاثا – فقام الیه صعصعه بن صوحان فقال یا امیرالمؤمنین علیه السلام متی یخرج الدجال؟ فقال له علی علیه السلام… احفظ فان علامه ذلک اذا مات الناس الصلاه و اضاعوا الأمانه و استحلوا الکذب… ثم ترفع الدابه رأسها فیراها من بین الخافقین باذن الله جل جلاله و ذلک بعد طلوع الشمس من مغربها فعند ذلک ترفع التوبه فلا توبه تقبل و لا عمل یرفع و «لا ینفع نفسا إیمانها لم تکن ءامنت من قبل أو کسبت فی ایمانها خیرا» (شیخ صدوق، کمال الدین، ص 552 و 554). بخش اول این روایات در منابع اهل سنت هم آمده است (ر. ک: عثمان بن سعید دانی، السنن الوارده فی الفتن (سنن دانی)، ص 145).

4. «المنقری عن حفص بن غیاث عن ابی عبدالله علیه السلام قال سأل رجل ابی – صلوات الله علیه – عن حروب امیرالمؤمنین و کان السائل من محبینا فقال له ابوجعفر علیه السلام: بعث الله محمدا صلی الله علیه و اله بخمسه اسیاف ثلاثه منها شاهره فلاتغمد حتی تضع الحرب اوزارها و لن تضع الحرب اوزارها حتی تطلع الشمس من مغربها فاذا طلعت الشمس من مغربها آمن الناس کلهم فی ذلک الیوم فیومئذ «لا ینفع نفسا إیمانها لم تکن ءامنت من قبل أو کسبت فی إیمانها خیرا» و سیف منها مکفوف و سیف منها مغمود… » (کلینی، الکافی، ج 5، ص10 و ر. ک: معجم احادیث المهدی، ج 1، ص 519).

5. «عن ابی هریره عن النبی صلی الله علیه و اله قال بادروا بالاعمال ستا:الدجال و الدخان و دابه الارض و طلوع الشمس من مغربها و امر العامه و خویصه احدکم» (صحیح مسلم، ج 2، ص 690 و معجم احادیث المهدی، ج 2، ص205 به نقل از: مسند احمد و دیگران).

6. «وکیع عن ابی لیلی عن عطیه العوفی عن ابی سعید الخدری عن النبی صلی الله علیه و اله فی قوله یوم یأتی بعض ءایت ربک لا ینفع نفسا ایمانها قال: طلوع الشمس من مغربها» (مسند احمد، ج 3، ص 98 و 31؛ شیخ طوسی، التبیان، ج 1، ص 171 و مجمع البیان، ذیل تفسیر آیه 158 سوره انعام).

7. شیخ طوسی، همان، ج 5، ص 49.

8. «عن ابن سیرین عن ابی هریره عن النبی صلی الله علیه و اله: من تاب قبل ان تطلع الشمس من مغربها تاب الله علیه» (خالد بن ناصر غامدی، اشراط الساعه فی مسند احمد و زوائد الصحیحین، ج 2، ص 629 و 630). در این کتاب چند روایت مشابه از مسند احمد و دیگر منابع روایی بدین مضمون آمده است.

9. در پایان روایت 75 نزال بن سبره از صعصعه می پرسد: مقصود امیرالمؤمنین علیه السلام چیست؟ صعصعه می گوید: ای ابن سبره! کسی که عیسی بن مریم علیه السلام. پشت سرش نماز می خواند دوازدهمین عترت و نهمین فرزند حسین بن علی علیهما السلام است و همو خورشید طلوع کننده از مغرب است که نزد رکن و مقام ظاهر می شد و زمین را پاک می کند» (شیخ صدوق، کمال الدین، ص 554).

10. «الفضل بن شاذان عمن رواه عن ابی حمزه قال قلت لابی جعفر علیه السلام: خروج السفیانی من المحتوم؟ قال نعم و النداء من المحتوم و طلوع الشمس من مغربها محتوم و اختلاف بنی العباس فی الدوله محتوم و قتل النفس الزکیه محتوم و خروج القائم من آل محمد صلی الله علیه و اله محتوم… » (شیخ مفید، الارشاد، ج 2، ص 371 و شیخ طوسی، الغیبه، ص 435).

11. «عن ابی الطفیل عن حذیقه بن السید: اطلع النبی علینا و نحن نتذاکر الساعه فقال ما تذاکرون قالوا نذکر الساعه، فقال انها لن تقوم حتی ترون عشر آیات: الدخان و الدجال و الدابه و طلوع الشمس من مغربها و نزول عیسی بن مریم و یأجوج و مأجوج و ثلاث خوف: خسف بالمشرق و خسف بالمغرب و خسف بجزیره العرب و آخر ذلک نار تخرج من الیمن (قعره عدن) تطرد الناس الی محشرهم» (مسند احمد، ج 4، ص 6 و 7؛ صحیح مسلم، ج 2، ص 666 و 667 و لطف الله صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، ص 551 به نقل از: سنن ابن ماجه).

12. «ابن فضال عن حماد عن الحسین بن المختار عن ابی نصر عن عامر بن واثله عن امیرالمؤمنین علیه السلام قال رسول الله صلی الله علیه و اله عشر قبل الساعه لابد منها: السفیانی و الدجال و الدخان و الدابه و خروج القائم و طلوع الشمس من مغربها و نزول عیسی علیه السلام و خسف بالمشرق و خسف بجزیره العرب و نار تخرج من قعرعدن تسوق الناس الی المحشر» (شیخ طوسی، الغیبه، ص 436).

13. در روایت 81 که از منابع اهل سنت نقل شد، سفیانی و خروج قائم وجود ندارد و به جای آن دابه و یأجوج و مأجوج آمده است. سند هر دو روایت هم به ابوطفیل کنانی می رسد.

14. الارشاد، ج 2، ص 368 و 370.

15. این روایت که به شماره 80 گذشت در کمال الدین (ص 680) از همان راوی و در روضه کافی (ص 310) از راوی دیگری نقل شده و در آنها اختلاف هایی وجود دارد: از جمله این که طلوع خورشید از مغرب در کمال الدین و روضه نیست. هم چنین در آن به اختلاف عباسیان اشاره شده که در گفتارهای پیشین درباره ی تاریخی بودن آن بحث شد. البته اگر حتمی را به این معنا بگیریم که قضای الهی بر آن تعلق گرفته، این اشکال بر طرف خواهد شد. ابهام دیگر در این است که در ادامه روایت از ندای آسمانی به نام علی علیه السلام و ندای شیطانی به نام عثمان سخن به میان آمده که محل تأمل است، چون ندای آسمانی وقت ظهور، به نام مهدی است و آن زمان حقانیت امیرمؤمنان علیه السلام و در مقابل آن عثمان، مورد نزاع نیست.

برای مطالعه بیشتر ر.ک:مهدویت (پس از ظهور )، رحیم کارگر ، نشر معارف

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد