اسلام در دو جنبه به جایگاه زن و مرد توجه میکند. در یک جنبه زن و مرد به طور کامل با یکدیگر برابرند و در جنبه دیگر بین زن و مرد تفاوت وجود دارد. اما این که اسلام زن و مرد را برابر میداند به جهت انسان بودن و روح انسانی آنان است، یعنی هم زن و هم مرد هر دو انسان هستند و قابلیت رشد و کمال دارند و در نتیجه اعمال نیک و ایمان از پاداش برخوردار میشوند و اگر خطا و گناه کنند، دچار عذاب میشوند. در این زمینه میتوان به آیات زیر اشاره کرد:
– «پس پروردگارشان دعای آنان را اجابت کرد [و فرمود که] من عمل هیچ صاحب عملی از شما را از مرد یا زن که همه از یکدیگرید، تباه نمی کنم پس کسانی که هجرت کرده و از خانه های خود رانده شده و در راه من آزار دیده و جنگیده و کشته شده اند بدی هایشان را از آنان می زدایم و آنان را در باغهایی که از زیر [درختان] آن نهرها روان است درمی آورم [این] پاداشی است از جانب خدا و پاداش نیکو نزد خداست.» (آلعمران/195)
– «هر کس عمل صالح انجام دهد در حالی که مومن است، خواه مرد باشد یا زن، به او حیات پاکیزه میبخشیم و پاداش آنها را به بهترین اعمالی که انجام دادند، خواهیم داد.» (نحل/97)
– «مردان و زنان منافق، متّفق با همدیگر و طرفدار یکدیگرند، مردم را به کار بد وا میدارند و از کار نیکو منع میکنند و دست خود را (از انفاق در راه خدا) میبندند، و چون خدا را فراموش کردند خدا نیز آنها را فراموش کرد (یعنی به خود واگذاشت تا از هر سعادت محروم شوند)، در حقیقت منافقان بدترین زشتکاران عالمند.» (توبه/ 67)
– «و مردان و زنان مؤمن همه یاور و دوستدار یکدیگرند، خلق را به کار نیکو وادار و از کار زشت منع میکنند و نماز به پا میدارند و زکات میدهند و حکم خدا و رسول او را اطاعت میکنند، آنان را البته خدا مشمول رحمت خود خواهد گردانید، که خدا صاحب اقتدار و درست کردار است.» (توبه/ 71)
– «همانا کلیه مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان با ایمان و مردان و زنان اهل طاعت و عبادت و مردان و زنان راستگوی و مردان و زنان صابر و مردان و زنان خدا ترس خاشع و مردان و زنان خیر خواه مسکین نواز و مردان و زنان روزهدار و مردان و زنان با حفاظ خوددار از تمایلات حرام و مردان و زنانی که یاد خدا بسیار کنند، بر همه آنها خدا مغفرت و پاداشی بزرگ مهیا ساخته است.» (احزاب/ 35)
در مورد جایگاه انسانی و کرامت زن و مرد هم آیاتی وجود دارد. به عنوان نمونه در ادیان مسیحیت و یهود، گناه رانده شدن از بهشت به گردن زن است و زن را عامل گول خوردن حضرت آدم میدانند در صورتی که در اسلام و در قرآن کریم به صراحت اشاره شده که هر دو گول شیطان را خورده و هر دو خطا کردند. در این زمینه به آیات زیر می توان اشاره نمود:
– «آنگاه از آن [درخت ممنوع] خوردند و برهنگى آنان برایشان نمایان شد و شروع کردند به چسبانیدن برگهاى بهشت بر خود و [این گونه] آدم به پروردگار خود عصیان ورزید و بیراهه رفت.» (طه/121)
– «پس شیطان آن دو را وسوسه کرد تا آنچه را از عورت هایشان برایشان پوشیده مانده بود براى آنان نمایان گرداند و گفت پروردگارتان شما را از این درخت منع نکرد جز [براى] آن که [مبادا] دو فرشته گردید یا از [زمره] جاودانان شوید.» (اعراف/20)
خداوند در مقام معرفی الگو و اسوه به مردم، اعم از زن و مرد، به زنان اشاره میکند. هم برای کفار از زنان نمونه میآورد و هم برای مومنان از زنان مثال میزند. این میتواند نشانه آن باشد که برای طی مسیر رشد و کمال و یا انحطاط و سقوط، زن یا مرد بودن در میان نیستبلکه ایمان و عمل موثر است:
«خداوند از میان کافران، زن نوح و زن لوط را مثل زده است. آنان در حباله نکاح دو تن از بندگان خوب ما بودند و (با ساخت و پاخت با قوم خود و گزارش اسرار و اخبار به آنان) به آن دو خیانت کردند و آن دو نتوانستند در پیشگاه الهی کمترین کاری برای ایشان بکنند و (آنان را از عذاب خانمانسوز دنیوی، و سخت کمرشکن اخروی نجات دهند. به هنگام مرگ توسط فرشتگان به آنان) گفته شد: به دوزخ درآئید همراه با همه کسانی که بدان در میآیند. و خدا از میان مؤمنان، زن فرعون را مثل زده است. وقتی (از اوقات) گفت: پروردگارا! برای من در بهشت، نزد خودت خانهای بنا کن، و مرا از فرعون و کارهایش رهائیبخش، و از این مردمان ستمکاره نجات بده. همچنین خداوند (از میان مؤمنان، دومین الگو) مریم دختر عمران را مثل زده است که دامن به گناه نیالود و خود را پاک نگاه داشت، و ما از روح متعلّق به خود در آن دمیدیم، و او سخنان پروردگارش و کتابهایش را تصدیق کرد، و از زمره مطیعان و فرمانبرداران خدا بود. » (تحریم/10 الی 12)
بنابراین اگر هدف انسان بودن زن یا مرد باشد، دستورات اخلاقی، فضایل و رذایل، جنسیت نداشته و برای هر دو یکسان است. یعنی در ارتباط بین «خداوند- انسان»، مرد یا زن بودن فضیلت یا برتری ویژه ای ندارد و دستورات اخلاقی یکسان است. در ارتباط بین «انسان- انسان» نیز وقتی جنس انسان مطرح نیست، دستورات برای نیکی به یکدیگر، صداقت و امانت و … برابر است اما وقتی در رابطه، جنس زن و مرد مطرح میشود، کنترل و هدایت رابطه، دستورات ویژه میطلبد. یعنی در ابعاد اجتماعی و وظایفی که زن و مرد هر یک بر عهده دارند، به دلیل آن که هر جنس (زن یا مرد) دارای توانمندی ها و وظایف ویژه خود است، نظام حقوق و تکالیف زن با مرد تفاوت دارد. به طور قطع خداوند این تفاوت را براساس عدالت و توان زن و مرد، قرار داده و بنابراین تبعیض با برتری مرد بر زن یا برعکس نیست. به همین جهت در بخش حقوق و وظایف اجتماعی و خانوادگی بین زن و مرد تفاوت وجود دارد و آیات قرآن هم در همین بستر آمده است. مثلا در نظام خانواده زن فقط وظیفه دارد که در رابطه جنسی مطابق میل مرد رفتار کند و تقریبا هیچ وظیفه دیگری در خانه و خانواده ندارد اما مرد موظف به پرداخت مهریه، پرداخت نفقه و تهیه لوازم زندگی برای زن است.
در این راستا مطالعه کتب زن در آیینه جمال و جلال از آیت الله جوادی آملی و نظام حقوق زن در اسلام استاد مطهری را پیشنهاد می دهیم.
– «پس پروردگارشان دعای آنان را اجابت کرد [و فرمود که] من عمل هیچ صاحب عملی از شما را از مرد یا زن که همه از یکدیگرید، تباه نمی کنم پس کسانی که هجرت کرده و از خانه های خود رانده شده و در راه من آزار دیده و جنگیده و کشته شده اند بدی هایشان را از آنان می زدایم و آنان را در باغهایی که از زیر [درختان] آن نهرها روان است درمی آورم [این] پاداشی است از جانب خدا و پاداش نیکو نزد خداست.» (آلعمران/195)
– «هر کس عمل صالح انجام دهد در حالی که مومن است، خواه مرد باشد یا زن، به او حیات پاکیزه میبخشیم و پاداش آنها را به بهترین اعمالی که انجام دادند، خواهیم داد.» (نحل/97)
– «مردان و زنان منافق، متّفق با همدیگر و طرفدار یکدیگرند، مردم را به کار بد وا میدارند و از کار نیکو منع میکنند و دست خود را (از انفاق در راه خدا) میبندند، و چون خدا را فراموش کردند خدا نیز آنها را فراموش کرد (یعنی به خود واگذاشت تا از هر سعادت محروم شوند)، در حقیقت منافقان بدترین زشتکاران عالمند.» (توبه/ 67)
– «و مردان و زنان مؤمن همه یاور و دوستدار یکدیگرند، خلق را به کار نیکو وادار و از کار زشت منع میکنند و نماز به پا میدارند و زکات میدهند و حکم خدا و رسول او را اطاعت میکنند، آنان را البته خدا مشمول رحمت خود خواهد گردانید، که خدا صاحب اقتدار و درست کردار است.» (توبه/ 71)
– «همانا کلیه مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان با ایمان و مردان و زنان اهل طاعت و عبادت و مردان و زنان راستگوی و مردان و زنان صابر و مردان و زنان خدا ترس خاشع و مردان و زنان خیر خواه مسکین نواز و مردان و زنان روزهدار و مردان و زنان با حفاظ خوددار از تمایلات حرام و مردان و زنانی که یاد خدا بسیار کنند، بر همه آنها خدا مغفرت و پاداشی بزرگ مهیا ساخته است.» (احزاب/ 35)
در مورد جایگاه انسانی و کرامت زن و مرد هم آیاتی وجود دارد. به عنوان نمونه در ادیان مسیحیت و یهود، گناه رانده شدن از بهشت به گردن زن است و زن را عامل گول خوردن حضرت آدم میدانند در صورتی که در اسلام و در قرآن کریم به صراحت اشاره شده که هر دو گول شیطان را خورده و هر دو خطا کردند. در این زمینه به آیات زیر می توان اشاره نمود:
– «آنگاه از آن [درخت ممنوع] خوردند و برهنگى آنان برایشان نمایان شد و شروع کردند به چسبانیدن برگهاى بهشت بر خود و [این گونه] آدم به پروردگار خود عصیان ورزید و بیراهه رفت.» (طه/121)
– «پس شیطان آن دو را وسوسه کرد تا آنچه را از عورت هایشان برایشان پوشیده مانده بود براى آنان نمایان گرداند و گفت پروردگارتان شما را از این درخت منع نکرد جز [براى] آن که [مبادا] دو فرشته گردید یا از [زمره] جاودانان شوید.» (اعراف/20)
خداوند در مقام معرفی الگو و اسوه به مردم، اعم از زن و مرد، به زنان اشاره میکند. هم برای کفار از زنان نمونه میآورد و هم برای مومنان از زنان مثال میزند. این میتواند نشانه آن باشد که برای طی مسیر رشد و کمال و یا انحطاط و سقوط، زن یا مرد بودن در میان نیستبلکه ایمان و عمل موثر است:
«خداوند از میان کافران، زن نوح و زن لوط را مثل زده است. آنان در حباله نکاح دو تن از بندگان خوب ما بودند و (با ساخت و پاخت با قوم خود و گزارش اسرار و اخبار به آنان) به آن دو خیانت کردند و آن دو نتوانستند در پیشگاه الهی کمترین کاری برای ایشان بکنند و (آنان را از عذاب خانمانسوز دنیوی، و سخت کمرشکن اخروی نجات دهند. به هنگام مرگ توسط فرشتگان به آنان) گفته شد: به دوزخ درآئید همراه با همه کسانی که بدان در میآیند. و خدا از میان مؤمنان، زن فرعون را مثل زده است. وقتی (از اوقات) گفت: پروردگارا! برای من در بهشت، نزد خودت خانهای بنا کن، و مرا از فرعون و کارهایش رهائیبخش، و از این مردمان ستمکاره نجات بده. همچنین خداوند (از میان مؤمنان، دومین الگو) مریم دختر عمران را مثل زده است که دامن به گناه نیالود و خود را پاک نگاه داشت، و ما از روح متعلّق به خود در آن دمیدیم، و او سخنان پروردگارش و کتابهایش را تصدیق کرد، و از زمره مطیعان و فرمانبرداران خدا بود. » (تحریم/10 الی 12)
بنابراین اگر هدف انسان بودن زن یا مرد باشد، دستورات اخلاقی، فضایل و رذایل، جنسیت نداشته و برای هر دو یکسان است. یعنی در ارتباط بین «خداوند- انسان»، مرد یا زن بودن فضیلت یا برتری ویژه ای ندارد و دستورات اخلاقی یکسان است. در ارتباط بین «انسان- انسان» نیز وقتی جنس انسان مطرح نیست، دستورات برای نیکی به یکدیگر، صداقت و امانت و … برابر است اما وقتی در رابطه، جنس زن و مرد مطرح میشود، کنترل و هدایت رابطه، دستورات ویژه میطلبد. یعنی در ابعاد اجتماعی و وظایفی که زن و مرد هر یک بر عهده دارند، به دلیل آن که هر جنس (زن یا مرد) دارای توانمندی ها و وظایف ویژه خود است، نظام حقوق و تکالیف زن با مرد تفاوت دارد. به طور قطع خداوند این تفاوت را براساس عدالت و توان زن و مرد، قرار داده و بنابراین تبعیض با برتری مرد بر زن یا برعکس نیست. به همین جهت در بخش حقوق و وظایف اجتماعی و خانوادگی بین زن و مرد تفاوت وجود دارد و آیات قرآن هم در همین بستر آمده است. مثلا در نظام خانواده زن فقط وظیفه دارد که در رابطه جنسی مطابق میل مرد رفتار کند و تقریبا هیچ وظیفه دیگری در خانه و خانواده ندارد اما مرد موظف به پرداخت مهریه، پرداخت نفقه و تهیه لوازم زندگی برای زن است.
در این راستا مطالعه کتب زن در آیینه جمال و جلال از آیت الله جوادی آملی و نظام حقوق زن در اسلام استاد مطهری را پیشنهاد می دهیم.