خانه » همه » مذهبی » دشمنی با علی (ع)

دشمنی با علی (ع)


دشمنی با علی (ع)

۱۳۹۸/۱۱/۱۱


۹۲۰ بازدید

لطفا پاسخ این شبهه را بدید
در سال دهم هجرت، پیامبر اسلام، علی و خالد بن ولید، بطور جداگانه همراه دو سپاه به یمن میفرستد.
اولین اتفاقی که می افتد را مورخین چنین گزازش کرده اند:
علی بر خلاف میل خالد بن ولید، کنیزی را از غنایم انتخاب کرده و با او همبستر میشود،
خالد یکی از افراد سپاهش را برای شکایت از علی به نزد پیامبر اسلام میفرستد:
بریده اسلمى که یکی از افراد سپاه بود میگوید:
در دلم نسبت به على مقدارى کدورت وجود داشت، اتفاقا رسول الله نیز على را به سوی خالد فرستاد تا خمس اموال را بگیرد
و کنیزکى را از سهم خمس براى خود برداشت، و چون مورد سوال قرار گرفت، توضیح داد که ان کنیز در قسمت خمس افتاد و از خمس در سهم اهل بیت پیامبر داخل شد و بعد هم در سهم ال على قرار گرفت.
خبر به خالد رسید و ایشان از این موضوع ناراحت شده و نامه اى به پیامبر نوشت که من حاضر شدم نامه را نزد ایشان برده و چنین کردم.
وقتى نامه را براى ان پیامبر میخواندم، در اثناى قرایت دستم را گرفت و از خواندن بازداشت و فرمود: از على ناراحتى؟
گفتم: بله.
فرمود: از این به بعد نسبت به او بغض نداشته باش!
بلکه سعیىکن دوستى ات را با او بیشتر کنی. سوگند به ذاتی که روح محمد در قبضه ی قدرت اوست، سهم ال على در خمس بیشتر از یک وصیفه(کنیز) است»
#منبع این داستان:
صحیح البخاری،البخاری،دار الفکر للطباعه والنشر والتوزیع،طبعه بالاوفست عن طبعه دار الطباعه العامره باستانبول، ۱۴۰۱_۱۹۸۱ میلادی جلد ۵،صفحه ۱۱۰
#توضیح: نکته غم انگیزى که در این داستان وجود دارد این است که در دین اعراب، کنیز جزو اموال غنیمتى محسوب شده و به عنوان یک انسان هیچ ارزش و اعتبارى ندارد و میتوان براحتى على رغم میل باطنى اش با او رابطه جنسى برقرار کرد. این همان ارزش و کرامتى است که اسلام براى انسانها و خصوصا زنها و دختران اسیر از ان دم میزند.

ابن ابی الحدید در ضمن احادیثی در فضایل و مناقب امام علی(ع) با عنوان «الخبر الثالث عشر» چنین نقل می‌کند:پیامبر اسلام(ص) خالد بن ولید و علی(ع) را در سریه‌ای[1] به سمت یمن فرستاد و فرمود: زمانی که با هم هستید همۀ لشگر تحت امر علی(ع) است و هر وقت از هم جدا شدید، هر کدام فرماندهی لشگر خود را دارد.دو گروه به هم رسیدند و با هم در مقابل دشمن جنگیدند، عده‌ای را کشتند برخی از زنان را به اسارت و اموالی را به غنیمت گرفتند. علی(ع) کنیزی را برای خودش گرفت خالد چهار نفر از مسلمانان که بریده اسلمی جزو آنان بود را به سوی پیامبر(ص) فرستاد تا این موضوع و موضوعات دیگر را به آن حضرت گزارش دهند. پس هر کدام که گزارش می‌دادند پیامبر(ص) از وی رو برمی‌گرداند تا این‌که بریده اسلمی خدمت پیامبر(ص) گزارش داد و گفت علی(ع) کنیزی را به خودش اختصاص داد، حضرت نگران شد به حدّی که چهره‌شان سرخ شد و چندین بار فرمود: علی را به من واگذارید، علی از من است و من از علی، سهم علی از خمس غنیمت، بیشتر از آن مقداری است که او برداشت. او پس از من بر هر مؤمنی ولایت دارد.
در ضمن بیان چند نکته به بررسی این حدیث می‌پردازیم.
1. این حدیث در منابع دست اول شیعه نیامده است. مرحوم مجلسی نیز از ابن ابی الحدید معتزلی از شرح نهج البلاغه وی گزارش کرده است.
2. بر اساس نقل ابن ابی الحدید، سندی برای این حدیث گزارش نشده است.
3. شواهد بسیاری بر نادرستی این قضیه وجود دارد.
الف. پیامبری که مظهر تمام و کمال صفت عدل الهی است چگونه در مقابل این عمل علی(ع) که قبل از تحویل غنایم به پیامبر(ص) و تقسیم آن، سهمی از آن می‌گیرد، ساکت می‌نشیند، بلکه مهر تأیید بر آن می‌نهد.
ب. در همین سفر می‌بینیم که علی(ع) در مقابل تقسیم غنایم، پیش از تحویل به پیامبر(ص) آنچنان شدّت عمل به خرج می‌دهد که موجبات نگرانی مسلمانان را فراهم می‌کند.
علی(ع) با لشکرى که همراهش بودند از یمن به سوى مکه حرکت کرد و آن حلّه‌ ها و جامه‌هایى که از مردم نجران گرفته بود، نیز با خود داشت، و چون رسول خدا(ص) به نزدیکى مکه رسید، على(ع) نیز به آنها ملحق شد -البته پیش از آن على(ع) از لشکر خویش جدا شده بود و مردى را به جاى خود به فرماندهى آنان منصوب کرد- و گزارش کارهای انجام شده را به پیامبر ارائه کرد. رسول خدا(ص) از دیدار او و انجام دستوراتش خرسند شد و به او فرمود: اى على به چه نیتى احرام بستى(و نیت انجام چه حجى کردى)؟ عرض کرد: اى رسول خدا(ص) شما براى من ننوشته بودى که خود به چه نحو احرام خواهى بست و از راه دیگر نیز نمى ‌دانستم؛ از این‌ رو من هنگام تلبیه و احرام نیّتم را به نیّت شما پیوند کرده و گفتم: بار خدایا احرام مى‌ بندم مانند احرامى که پیامبرت بسته، و 34 شتر براى قربانى با خود آورده ‌ام، رسول خدا(ص) فرمود: «اللَّه اکبر» من 66 شتر براى قربانى آورده‌ ام و تو در حج و مناسک قربانى با من شریک هستى، اکنون بر احرام خود باش و به سوى لشکر خود بازگرد، و بشتاب آنان را به من برسان تا به خواست خداى متعال در مکه به هم برسیم، علی(ع) با آن حضرت خداحافظى کرده به سوى لشکر خود بازگشت و دید به نزدیکى مکه رسیده‌ اند، و چون به آنها رسید متوجه شد که آن جامه ‌هایى که پیش آنها بود، همه را به تن کرده‌ اند. حضرت از این کارشان ناراحت شده، و بر این کار ایراد گرفت، و به جانشین خود فرمود: واى بر تو! چه چیز تو را وادار کرد که این جامه‌ ها را پیش از آن‌که به رسول خدا(ص) بدهیم میان ایشان پخش کنى؟ من نیز به تو چنین اجازه نداده بودم؟ گفت: از من درخواست کردند که به آنها احرام بندند و خود را به آنها زینت دهند و سپس(در مکه) به من بازگردانند، پس أمیر المؤمنین(ع) همه آنها را از تنشان بیرون آورد و در میان بارها بست، لشکریان از این کار حضرت (ع) ناراحت شده و چون به مکه رسیدند شکایات زیادى از أمیر المؤمنین(ع) به رسول خدا(ص) کردند، پس رسول خدا(ص) دستور فرمود منادى در میان مردم فریاد زد: زبان‌هاى خود را از شکایت على‌(ع) کوتاه کنید؛ زیرا که او در باره خدا(و آنچه مربوط به خدا است) سخت‌گیر است، و در باره دین اهل سازش و کوتاه آمدن نیست.[2]چند نکته در این قضیه قابل ملاحظه است.
اوّل، در این قضیه که مسلمانان حلّه‌ها را به عاریه گرفته بودند، چگونه با عتاب علی(ع) مواجه شدند و آن‌حضرت هرگز با آنان مدارا نکرد.
دوم، پیامبر(ص) فرمود: على در باره خدا دقیق و سخت‌گیر است، و در مسائل دین، اهل مصالحه و سازش نیست.
سوم، در صورت درست بودن داستان کنیز، جا داشت مسلمانان به علی(ع) این قضیه را یادآوری می‌کردند و می‌گفتند: خودت که از غنایم تملک نمودی، چگونه ما را از عاریه آن منع می‌کنی.
چهارم، جا داشت زمانی که پیامبر(ص) فرمود: على در باره خدا دقیق و سخت‌گیر است، مسلمانان به پیامبر(ص) این مسئله را یادآور می‌شدند و می‌گفتند چگونه سخت‌گیر است در حالی که خودش از غنایم کنیز می‌گیرد.[3]بنا بر این، دلیلی که بتوان به آن استناد نمود در این رابطه پیدا نکردیم، بلکه ادله و شواهدی نیز بر نادرستی آن وجود دارد.
پاورقی
 [1]. سریه در مقابل غزوه به جنگ‌هایی گفته می شود که پیامبر اسلام (ص) شخصا در آن جنگ حضور نداشتند.
[2]. اقتباس از پاسخ، شماره ۲۹۴۵۷.
[3]. نکته قابل توجه این‌که در میان همین مسلمانان کسانی وجود داشتند گه حرمت نگه نمی‌داشتند و «اعدل یا محمد» می‌گفتند.(سایت اسلام کوئست )

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد