تیم ملی فوتبال در شرایطی بلیت قطر برای حضور در جام جهانی را رزرو کرده که در حالت معکوس، به جای پیشروی، گرایش به پسرفت دارد! این وضعیت برگرفته از اوضاع آشفته فدراسیون فوتبال است؛ نهادی که رئیس آن به صورت موقت عزل شده و اعضای هیئترئیسه که ادعای مدیریت بهتری داشتهاند، حالا برای رسیدن به غنائمی پرزرقوبرقتر به جان یکدیگر افتادهاند.
اعضای هیئترئیسه فدراسیون در تصمیمی نادر در یک جلسه همفکری به این نتیجه رسیدند که شهاب عزیزیخادم را به صورت موقت از سمتش عزل کنند تا مجمع فدراسیون درباره بازگشت یا عزل دائمی او تصمیم نهایی را بگیرد. آنها دلیل این کارشان را ۴۳ مورد تخلف عنوان کردند. از آن پس، زمام امور به دست هیئترئیسه افتاد و به نمایندگی از آنها، میرشاد ماجدی به عنوان سرپرست عهدهدار مسائل شده است. شگفت آنکه همین اعضا که مدعی سروساماندادن به اوضاع فوتبال ایران بودند، حالا در وضعیتی مبهم گرفتار شدهاند. یکی از آنها هم که بهتازگی به دلیل مسائل مالی بازداشت شده و شایعهای به راه افتاده که با کناررفتن او از این جمع، کلا هیئترئیسه فدراسیون فوتبال دیگر رسمیت ندارد.
اینها بدون درنظرگرفتن یارکشی و تهدیدهای موجود در بین باقی اعضاست که ظاهرا هرکدام برای سهمخواهی، یک سر طناب پوسیده فوتبال را میکشند.
در این بین، چیزی که فراموش شده، اوضاع تیم ملی فوتبال است؛ تیمی که زودتر از همیشه جواز حضور در جام جهانی را به دست آورده، ولی آیندهای بهشدت تیره و تار در انتظارش است. مسئولان فدراسیون هنوز بهطور رسمی و صددرصدی نتوانستهاند بازیهای تدارکاتی را فراهم کنند. فارغ از اینکه شایعهها درباره ماندن یا نماندن اسکوچیچ هم به ملتهببودن این فضا دامن زده، تأمین بودجه برای آمادهسازی تیم ملی که باید قریب به ۲۰۰ روز دیگر در جام جهانی به میدان برود نیز مسئلهای جدی است. ایران که عنوان برترین تیم قاره را مدتها یدک کشیده، حالا آهی در بساط ندارد که بخواهد با ناله سودا کند.
از طرفی، رقبای قدرتمند در آسیا یعنی تیمهای کرهجنوبی، ژاپن و عربستان بارشان را بسته و بازیهای تدارکاتی مهمی با تیمهای درخور در دستور کار قرار دادهاند. کرهجنوبی قرار است با برزیل، شیلی و پاراگوئه دیدار کند. ژاپن هم با برزیل و پاراگوئه بازی میکند و عربستان هم بهتازگی اعلام کرده در سفر به آمریکای جنوبی، سه دیدار دوستانه خواهد داشت که با تیمهای کلمبیا، ونزوئلا و اکوادور خواهد بود.
ایران، اما همچنان محو در افق است و فقط به دادن وعده و وعید بسنده میشود. تیمی که از ابتدا شایعه شد قرار است با برزیل و آرژانتین بازی کند، بعدها به دیدار با پرو رضایت داد، ولی در نهایت مشخص شده به نیوزیلند رسیده است! بازی با نیوزیلند هم قطعی نیست و بهتازگی شایعه تقابل با کانادا مطرح شده است. این سردرگمی در انتخاب حریف برای تیم ملی و نداشتن چارچوبی مدون در این مسیر، برگرفته از اوضاع آشفته فدراسیون فوتبال است؛ فدراسیونی که دوباره مجبور شده از کنار یک افطاری با رئیسجمهور، دستش را به سمت دولت دراز کند به این امید که ۷۰، ۸۰ میلیاردی نصیبش شود.
چرا ژاپن نرفتیم؟
آنچه در بالا عنوان شد، مقدمهای برای رسیدن به این بحث بود که چرا پیشنهاد شرکت در تورنمنت ژاپن از سوی ایران رد شد؟ فدراسیونی که در تأمین حداقلها مانده و حتی با تیمی مثل نیوزیلند هم توانایی فیکسکردن بازی را ندارد، اخیرا پیشنهاد خوبی برای بازیهای دوستانه داشته که آن را رد کرده است. حداقل این ادعایی است که «تسنیم» کرده و نوشته فدراسیون فوتبال ایران پیشنهاد ژاپن را برای حضور در تورنمنت چندجانبه این کشور که قرار است با شرکت تیمهای برزیل و پاراگوئه باشد، رد کرده است!
خود این خبر به اندازه کافی شوکهکننده است و این پرسش را به میان میآورد که کدام عقل سلیمی فرصت بازی با برزیل و پاراگوئه را آنهم در شرایطی که نیاز به پرداخت هزینه آنچنانی نیست، از دست میدهد؟ در توضیح اینکه چرا فدراسیون فوتبال ایران پیشنهاد ژاپنیها را رد کرده، موضوع مهمی عنوان شده است. به قرار فدراسیون ایران به این دلیل که اسپانسر این رقابتها یک کمپانی «آبجوسازی» است، از حضور در این تورنمنت سر باز زده است. این نکته که به فرهنگ و عرف جامعه احترام گذاشته شود، امری پسندیده است. نوشیدنیهای الکلی فارغ از موضوعات دینی، برای سلامتی هم مضر هستند و در نگاه اول میشود کار فدراسیون را از تیغ نقد در امان داشت؛ اما موضوع به همین بخش ختم نمیشود.
تورنمنت ژاپن را از سالهای بسیار دور کمپانی «کرین» تحت عنوان «کرینکاپ» برگزار کرده است. بنای اصلی این شرکت که در دهه ۹۰ میلادی گذاشته شد، تولید نوشیدنیهای الکلی بود، ولی در طول دهههای گذشته، این کمپانی صنعتش را گسترش داده و حالا یکی از غولهای ژاپنی محسوب میشود. کرین زیرمجموعه شرکت میتسوبیشی است و اکنون عرصه فعالیتش را به حوزههای دیگر برده است. در معرفی این شرکت عنوان شده که به غیر از فعالیت در عرصه نوشیدنیهای الکلی، در صنایع دیگر ازجمله مهندسی، رستورانداری، املاک، مواد غذایی، کشاورزی بیولوژیک و مراقبتهای پوستی و آرایشی و بهداشتی فعالیت میکند.
حالا پرسش اینجاست که چطور از بین این همه زیرمجموعه، فقط به آن بخش از فعالیتهای این کمپانی بزرگ ژاپنی اشاره شده که در تضاد با فرهنگ ایران است؟ نمیشد با استناد به سایر موارد، تیم ملی را به ژاپن فرستاد تا فرصت بازیهای دوستانه مناسب و تقابل با تیمهای برزیل، پاراگوئه و کشور میزبان را از دست ندهد؟
مسئله دیگر اینکه آیا قرار بود ملیپوشان ایرانی برای حضور در این تورنمنت، تبلیغ آبجو کنند؟ مشخصا نه. اصولا پرسش اصلی اینجاست که اگر فوتبال ایران با فعالیت این قبیل شرکتها در دنیای حرفهای مخالف است، چرا در جام جهانی یا در رقابتهای آسیایی شرکت میکند؟ مگر نه اینکه همواره یکی از اسپانسرهای اصلی جام جهانی همین کمپانیهای نوشیدنیهای الکلی است؟ آیا نیاز به یادآوری است که عنوان شود یکی از اسپانسرهای اصلی جام جهانی ۲۰۱۸ کدام کمپانی تولیدات نوشیدنی الکلی بود؟ آیا ایران در جام جهانی شرکت نکرد؟ یا همین رقابتهای لیگ قهرمانان آسیا که همواره این قبیل کمپانیها عهدهدار اسپانسرینگ هستند؛ آیا تیمهای باشگاهی و ملی ایران در این مسابقات شرکت نمیکنند؟
واضح است که هدف از نوشتن این سطور، مخالفت با موضوعاتی که در تضاد با عرف جامعه است، نیست؛ بااینحال، مشخصا باید سیاست یک بام و دو هوا در این ماجرا برچیده شود. نمیشود حضور در جام جهانی خوب باشد و بهبه و چهچه داشته باشد، ولی حضور در یک تورنمنت مهم دوستانه که فرصت بسیار مناسبی را برای آمادهسازی تیم ملی مهیا کرده، به دلیلی مشابه «بد» و «نامرتبط» خوانده شود.
اینجاست که باید به شبهاتی که درباره دلالی جهت بازیهای دوستانه تیم ملی مطرح میشود، توجه ویژه کرد. مدتهاست پای اشخاص و کمپانیهای مشخص برای جورکردن بازیهای دوستانه برای تیم ملی ایران به میان آمده و عنوان میشود عدهای برای دریافت پورسانت این بازیها، پول کلانی به جیب میزنند. همانطور که در بالا عنوان شد، اسپانسر کاپ ژاپن بهجز فعالیت در عرصه نوشیدنیهای الکلی، فعالیتهای گسترده دیگری هم دارد؛ اینکه چرا فقط آن بخشش در نظر گرفته شده و بقیه به دست فراموشی سپرده شده، کلید اصلی داستان است؛ کلیدی که به نظر میرسد «آبجو» را بهانهای برای رساندن عدهای به مقاصدی دیگر میکند.