بلی , حتی عقیده ما مسلمانان به اصل وجود تاریخی و رسالت حضرت عیسی(ع) و نیز مسأله مصلوب نشدن او ناشی از قرآن کریم است.خداوند متعال در قرآن می فرماید: « وَ قَوْلِهِمْ إِنّا قَتَلْنَا الْمَسیحَ عیسَى ابْنَ مَرْیَمَ رَسُولَ اللّهِ وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لکِنْ شُبِّهَ لَهُمْ وَ إِنَّ الَّذینَ اخْتَلَفُوا فیهِ لَفی شَکٍّ مِنْهُ ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلاَّ اتِّباعَ الظَّنّ ِ وَ ما قَتَلُوهُ یَقینًا»(نساء/157)
اگر قرآن کریم از نبوت عیسی(ع) و مصلوب نشدن او به ما خبر نمی داد ما اصل وجود عیسی(ع) را هم نمی پذیرفتیم چون هیچ سند قطعی تاریخی بر وجود عیسی مسیح موجود نیست و ابهاماتی در باره او وجود دارد به طوری که برخی از محققان غربی در وجود او تردید کرده اند. فرق ما و مسیحیان این است که ما ابتدا حقانیت دینمان را با دلایل عقلی اثبات می کنیم و لی آنان این راه را بسته می دانند و ایمان را مقدم بر عقل میدانند .از این رو اگر ما به استناد دین چیزی را پذیرفتیم حجیت عقلی دارد . ولی در مورد آنان چنین نیست .یک مسیحی نیز صرفا به استناد منابع دینی معتقد به مصلوب شدن حضرت عیسی (ع) است و اگر از او بپرسید به چه دلیل آن را باور دارد هیچ دلیل خارجی برآن ندارد.این تنها درعقیده مسیحیان موجود است و هیچ دلیل خارجی بر آن نیست .حتی اگر از نظر تاریخی ثابت شود که کسانی اقدام به صلیب کشیدن عیسی کرده اند کدام دلیل می تواند اثبات کندکه در مقام عمل دچار اشتباه نشده باشند؟ بنا بر این این مساله فقط از طریق دین حق قابل اثبات است , لیکن تا کسی حقانیت یک دین برایش روشن نشده است منطقا در این زمینه نمی تواند نفیا یا اثباتا موضعی اتخاذ کند یا آن را ملاک پذیرش و یا عدم پذیرش یک دین کند زیرا مساله از هر دو طرف قابل سوال است و ملاک صدق هر یک از دو طرف حقانیت منبع ادعا کننده است.
از طرف دیگر اگر بنا بود که ما به استناد اناجیل وجود عیسی و مصلوب شدن او را بپذیریم باید وجود صدها شخصیت افسانه ای یونان و ایران و چین و هندو و … را هم می پذیرفتیم. چون کتابهایی که این افسانه ها را نقل کرده اند از نظر قدمت از اناجیل هم مقدمترند.
ما مسلمانان وجود خدا و وحدانیت او را عقل اثبات می کنیم و ثنویت و تثلیث و هر گونه شرک دیگر را هم با عقل ابطال می کنیم و آن گاه از راه صفات خدا نبوت عامه را اثبات می کنیم و از راه معجزه نبوت خاصه(نبوت محمد مصطفی(ره)) را به اثبات می رسانیم. ما از راه نقل متواتر یقین منطقی- نه یقین عرفی- داریم که شخصی بنام محمدبن عبدالله 1400 سال قبل در عربستان ظهور کرده است و مدعی نبوت بوده است و باز به تواتر یقین دایم که قرآن فعلی بی کم و کاست، از زبان اوست و هیچ تاریخدانی چه مؤمن و چه کافر در این مطلب شک ندارد.
– برای اطلاع بیشتر از عقاید مسیحیان حتما کتاب «آشنایی با ادیان بزرگ» نوشته حسین توفیقی و کتاب «درآمدی بر تاریخ و کلام مسیحیت» نوشته محمدرضا زیبایی نژاد را مطالعه فرمایید.
اگر قرآن کریم از نبوت عیسی(ع) و مصلوب نشدن او به ما خبر نمی داد ما اصل وجود عیسی(ع) را هم نمی پذیرفتیم چون هیچ سند قطعی تاریخی بر وجود عیسی مسیح موجود نیست و ابهاماتی در باره او وجود دارد به طوری که برخی از محققان غربی در وجود او تردید کرده اند. فرق ما و مسیحیان این است که ما ابتدا حقانیت دینمان را با دلایل عقلی اثبات می کنیم و لی آنان این راه را بسته می دانند و ایمان را مقدم بر عقل میدانند .از این رو اگر ما به استناد دین چیزی را پذیرفتیم حجیت عقلی دارد . ولی در مورد آنان چنین نیست .یک مسیحی نیز صرفا به استناد منابع دینی معتقد به مصلوب شدن حضرت عیسی (ع) است و اگر از او بپرسید به چه دلیل آن را باور دارد هیچ دلیل خارجی برآن ندارد.این تنها درعقیده مسیحیان موجود است و هیچ دلیل خارجی بر آن نیست .حتی اگر از نظر تاریخی ثابت شود که کسانی اقدام به صلیب کشیدن عیسی کرده اند کدام دلیل می تواند اثبات کندکه در مقام عمل دچار اشتباه نشده باشند؟ بنا بر این این مساله فقط از طریق دین حق قابل اثبات است , لیکن تا کسی حقانیت یک دین برایش روشن نشده است منطقا در این زمینه نمی تواند نفیا یا اثباتا موضعی اتخاذ کند یا آن را ملاک پذیرش و یا عدم پذیرش یک دین کند زیرا مساله از هر دو طرف قابل سوال است و ملاک صدق هر یک از دو طرف حقانیت منبع ادعا کننده است.
از طرف دیگر اگر بنا بود که ما به استناد اناجیل وجود عیسی و مصلوب شدن او را بپذیریم باید وجود صدها شخصیت افسانه ای یونان و ایران و چین و هندو و … را هم می پذیرفتیم. چون کتابهایی که این افسانه ها را نقل کرده اند از نظر قدمت از اناجیل هم مقدمترند.
ما مسلمانان وجود خدا و وحدانیت او را عقل اثبات می کنیم و ثنویت و تثلیث و هر گونه شرک دیگر را هم با عقل ابطال می کنیم و آن گاه از راه صفات خدا نبوت عامه را اثبات می کنیم و از راه معجزه نبوت خاصه(نبوت محمد مصطفی(ره)) را به اثبات می رسانیم. ما از راه نقل متواتر یقین منطقی- نه یقین عرفی- داریم که شخصی بنام محمدبن عبدالله 1400 سال قبل در عربستان ظهور کرده است و مدعی نبوت بوده است و باز به تواتر یقین دایم که قرآن فعلی بی کم و کاست، از زبان اوست و هیچ تاریخدانی چه مؤمن و چه کافر در این مطلب شک ندارد.
– برای اطلاع بیشتر از عقاید مسیحیان حتما کتاب «آشنایی با ادیان بزرگ» نوشته حسین توفیقی و کتاب «درآمدی بر تاریخ و کلام مسیحیت» نوشته محمدرضا زیبایی نژاد را مطالعه فرمایید.