خانه » همه » مذهبی » نظم نوین جهانی

دانلود کتاب های امتحان شده

نظم نوین جهانی

اصطلاح نظم نوین جهانی برای اولین بار پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی توسط جورج بوش اول رئیس جمهور آمریکا مطرح گردید. نظم نوین جهانی از سه دیدگاه قابل تعریف است:
الف: مفهوم ظاهری و مادی
منظور از مفهوم ظاهری و مادی این است که «نظم نوین جهانی» در ظاهر به معنای «نظم» تعبیر می شود که به معنی صلح، آرامش، دوستی، همکاری و … می باشد، یعنی آمریکا تلاش دارد در برهه کنونی که جهان به سوی تک قطبی شدن پیش می رود با قدرت برتر بین المللی خود، یک صلح و آرامش جهانی را ترتیب داده و رهبری نماید و خود هر کشور را که مخل این نظم باشد مجازات نموده و با نیروی خود بر علیه آن اقدام نماید.
جورج بوش اول در سخنرانی 11سپتامبر 1990 در اجلاس مشترک کنگره آمریکا در این باره چنین گفت:
«اهداف ما در خلیج فارس واضح، خواسته هایمان تعریف شده و مشخص است…بعد از سپرى شدن این ایام مصیبت بار، هدف ما- نظم نوین جهانى- پدیدار خواهد گشت:عصرى فارغ از تهدید و ارعاب، قوى در احقاق حق، و ایمن در صلح جویى.عصرى که در آن، ملت هاى جهان، در شرق و غرب، شمال و جنوب، مى توانند در کمال بهروزى و کامیابى در کنار هم زندگى کنند.نسل هاى بسیارى در جستجوى آهوى گریز پاى صلح بوده اند و حاصل این خواسته، رقم خوردن صدها جنگ در تاریخ بشریت بوده است.امروز دنیاى جدید در تقلاى زایش دنیایى متفاوت از دنیاى پیشین است.دنیایى که در آن حکومت قانون، جایگزین قانون جنگل مى شود.دنیایى که در آن ملت ها از مسئولیت مشترک صیانت از آزادى و عدالت آگاهند.دنیایى که در آن، قوى، حقوق ضعیف را زیر پا نمى گذارد. این نقطه نظرى است که در هلسینکى، آن را با پرزیدنت گورباچف در میان گذاشتیم.او و دیگر رهبران اروپا، خلیج [فارس ]و دیگر کشورهاى جهان بر این نکته واقف بودند که چگونگى مدیریت این بحران توسط ما مى تواند آینده را براى نسل هاى آتى رقم بزند.رویدادهاى اخیر بى شک ثابت کردند که هیچ جایگزینى براى رهبران آمریکا وجود ندارد».(اشتریان، کیومرث، سیاست خارجی نظم نوین جهانی آمریکا، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی،دانشگاه تهران، پاییز 1382 ، شماره 61 ص 27)
چنین معنایی از نظم نوین جهانی با توجه به اقدامات و سیاست های سلطه جویانه و یکجانبه گرایانه آمریکا و جنگ افروزی این کشور و نادیده گرفتن حقوق سایر کشورها، امری تخیلی است و هدف آن تحمیق ملت های جهان است.
ب: مفهوم واقعی و اصلی
نظم نوین نقشه ایالات متحده برای نظم دادن به جهان پس از جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروری است. در این نگرش حفظ ارزش‌های آمریکایی و برتری آمریکا مورد تبلیغ قرار می‌گیرد. سیاست آمریکا در به دست گرفتن رهبری جهان، استفاده از ابزارهای استقرار دموکراسی، رعایت حقوق بشر، حاکمیت اقتصاد بازار و … است. آمریکا تلاش می‌کند تا دیگر کشورهای قدرتمند را به عنوان بازیگران درجه دوم در صحنه بین‌المللی وارد سازد.
آمریکا در اصل چیزی جز منافع خود را از این گونه طرح ها نمی خواهد. قصد و نیت آمریکا از طرح مسائلی چون «نظم نوین جهانی» چیزی جز اجرای نقشه استعماری و تشکیل امپراطوری عظیم جهانی آمریکا نیست. آمریکا می خواهد در نبود رقیب دیرین خود (شوروی)، پایه های حکومت جهانی خود را با ارائه آمال مقدس جهانی پایه ریزی کند و با مطرح کردن آرزوی دیرین ملت های جهان یعنی صلح و امنیت، آن ها را به روش نوین خود تحمیق و استثمار نماید.
ج: نظم جدید جهانی، یک واقعیت غیر قابل انکار
مفهوم نظم جدید جهانی، نه به معنای برداشت آمریکا و نه کشورهای دیگر بلکه به عنوان یک واقعیت جهانی، با توجه به تحولات دنیا، گریبانگیر ملت ها شده است.
با تحولات و تغییراتی که در وضعیت سیاسی و ژئوپلیتیک جهان در دهه اخیر پیش آمد، جهان شکل جدیدی را به خود گرفته است. مثلاً تحولات در شوروی سابق و تقسیم شدن آن به جمهوری ها و کشورهای مستقل و نیز قطع حمایت های شوروی از کشورهای وابسته خود و گرایش آنها به غرب و نیز بیداری ملت های جهان و … موجب گردید که شکل و ساختار سیاسی و اقتصادی و… ، جهان به شکل جدیدی در بیاید و کشورهای جهان را بر آن دارد که در جهان حاضر و در فرصت به دست آمده سعی وافری داشته باشند تا جایگاهی را برای خود در نظم در حال شکل گیری جدید به دست آورند. لذا، هر کشوری به لحاظ موقعیت اقتصادی، نظامی، سیاسی و … خود مرتبه ای را در نظم جدید می طلبد. در اینجا لازم است بگویم که جهان اسلام بایستی تلاش کند تا در نظم جهانی سهمی مهم را به عهده گیرد و جایگاه خود را هرچه بیشتر تعالی دهد.(محمدی حسینیه، محمدرضا، جایگاه انقلاب اسلامی در نظم نوین جهانی، تهران: عروج، 1373، ص172-171))
بر اساس این دیدگاه، نظم نوین جهانی، نه تعریفی با مصدایق معین بلکه راهبردی برای جهان سازی مطلوب یا جهانی سازی الگویی است که هر بازیگر یا بلوک قدرت دنبال نموده است. از این رو، اگر از نظم نوین آمریکایی، غربی، شرقی، تمدن زرد، همگانی، عدم تعهد و یا اسلامی و نظایر آن یاد شود، در این گستره، معنادار خواهد بود. به عنوان نمونه، آمریکا نظم نوین جهانی موردنظر خود را بر پایه عناصر زیر مطالبه کرده است: هژمونی سیاسی تک قطبی آمریکا بر جهان (عنصر عملی نظم نوین)؛ و غلبه ارزشهای فرهنگی لیبرال دموکراسی بر فرهنگ و تمدنهای سایر ملل (عنصر ارزشی و فکری نظم نوین). اما وجود بازیگرانی در صحنه رقابت یا تقابل با آمریکا، آرزوی تحقق این نظم نوین را به سراب تبدیل کرده است. قدرتهای جهانی نظیر روسیه و چین، قدرتهای جدیدی نظیر هند و ایران، و فرایندهائی مردمی همانند بیداری اسلامی و جنبش های مردمی در آمریکای شمالی، اروپا و آسیا، کانون های قدرت جدید به ویژه در قالب تشکل های کشورهای ضدآمریکائی یا غیرآمریکائی همانند شانگهای، بازگشت اروپا به هویت منطقه گرائی منبسط، از عوامل ناممکن شدن آرزوی آمریکا بوده اند.
ویژگی های نظم نوین جهانی:
برای نظم نوین جهانی از سوی نویسندگان و سیاست مداران، ویژگی های منفی و مثبتی ذکر شده است که در این جا به برخی از این ویژگی ها اشاره می شود:
1. برخی نویسندگان نظم نوین جهانی را مطلوب معرفی کرده و اظهار داشته اند: «در صورتی که نظم نوین بر پایه عدالت، صلح، مردم سالاری و توسعه حقوق بشر و قوانین بین المللی استوار باشد و بکوشد میان نظم حقوقی و نظم سیاسی، اقتصادی و اخلاقی جهان یک توازن پایدار ایجاد کند، می توان به دورنمای آن امیدوار بود. هرگونه نظام جایگزین در آینده، باید نظمی اخلاقی ایجاد کند که در پرتو آن نیازهای کلیه ابنای بشر برآورده شود و نوعی وابستگی متقابل و همبستگی را میان اقوام و ملل مختلف ترغیب کند. طبیعی است که چنین نظم مطلوبی باید روابط بین المللی مثبتی برقرار کند که بر پایه مشارکت حقیقی و صادقانه بین کلیه کشورها، اعم از ضعیف و قوی، شمال و جنوب، غنی و فقیر باشد… منشور ملل متحد می تواند به عنوان چارچوب «نظم نوین جهانی» مورد استفاده قرار گیرد، اما کمبودها و خلأهای آن در بسیاری موارد، مثل محیط زیست، معضل فقر، تروریسم و تهدیدهای هسته ای باید برطرف شود. در چنین نظامی، صلح و امنیت از طریق توسعه و انسجام سیستم امنیت گروهی، که سازمان ملل متحد متضمّن آن باشد، یک ضرورت است.»(علی اصغر کاظمی، پایان سیاست و واپسین اسطوره، تهران: قومس، 1381، ص 218.)
2. نوام چامسکی ویژگی نظم نوین جهانی به رهبری امریکا را آکنده از نژادپرستی و دورویی می داند و اظهار می دارد: «یکی دیگر از ویژگی های نظم نوین جهانی، که در آن ماه های شوم خود را آشکار کرد، آکندگی این نظم از نژادپرستی و دورویی است. حمله های صدام به کردها به گونه گسترده ای در همه جا گزارش شد و همین امر واکنشی همگانی را پدید آورد که واشنگتن را ناچار کرد گام هایی در کمال بی میلی برای حفاظت از قربانیانی که ویژگی ها و تبار آریایی دارند، بردارد. اما حمله های شدیدتر و ویرانگرتر صدام به اعراب شیعی مذهب جنوب نه بازتاب خبری گسترده را سبب شد، نه نگرانی چندانی. در همین ضمن، بی رحمی های ترکیه علیه کردها بکلی از نظر رسانه های همگانی ایالات متحده دور ماند و این وضع تا امروز هم ادامه دارد.»(نوآم چامسکی، نظم های کهنه و نوین جهانی، ترجمه مهبد ایرانی طلب، تهران: اطلاعات، 1375، ص 33.)
3. فعال شدن سازمان های بین المللی و کم رنگ شدن حاکمیت ملّی کشورها نیز یکی از ویژگی های نظم نوین است «به طور کلی، در دوران جنگ سرد و حاکمیت نظام دو قطبی بر روابط بین المللی، زمینه ای برای ظهور سازمان های منطقه ای و ایفای نقش و تأثیرگذاری آن ها بر روند تحولات بین المللی وجود نداشت و اساسا سیاست گذاری ها در همه ابعاد آن در چارچوب مرزبندی کلی دو بلوک شرق و غرب به دیگر سخن دنیای آزاد سرمایه داری و دنیای کمونیستی انجام می شدند و کشورها بسته به این که عضو کدام اردوگاه یا بلوک بودند، از سیاست های مشخصی پی روی می کردند، در حالی که پس از فروپاشی نظام کمونیستی و به مدد اتّکا به فناوری های پیشرفته، شاهد ظهور مفهوم منطقه گرایی و جهان گرایی به موازات یکدیگر بوده ایم؛ به دلیل آن که نظام سرمایه داری غرب تهدیدات گذشته را از میان رفته پنداشته و تمامی تلاش خود را معطوف به پایه گذاری نظم نوین بین المللی بر اساس هنجارهای موردنظر خود نمود؛ نظمی که در آن سیاست (دموکراسی)، اقتصاد (سرمایه داری) و فرهنگ (لیبرالیزم) عناصر اصلی تشکیل دهنده آنند. فعالیت سازمان های بین المللی با ماهیت جدید «سازمان تجارت جهانی» (WTO) برای یکپارچه کردن و همگون سازی رفتار اقتصادی کشورها و تعیین معیارها و الگوهای یکسان توسعه و همگرایی اقتصادی در سطح جهان، تلاش می کنند روز به روز نیز بر قدرت و سیطره خود بیفزایند و موجب کم رنگ شدن حاکمیت ملی کشورها شده اند.»(جایگاه سازمان کنفرانس اسلامی در نظم نوین بین المللی، کیهان هوایی، ش 13320.)
4. تقسیم قدرت بین قدرت های بزرگ از دیگر ویژگی های نظم نوین جهانی است. «تقریبا عموم تحلیل گران غربی بر این نظرند که اروپای غربی یک قطب، و امریکا قطب دیگر خواهد بود. بر این اساس، امریکا مجبور خواهد بود که در نظم نوین، تن به تقسیم قدرت بدهد و غول های اقتصادی، چون ژاپن، آلمان، چین و کشورهای نظامی مانند روسیه در مقابل امریکا ساکت نمی مانند. اوضاع جهانی تغییر کرده و در ساختار جدید، ملاحظات اقتصادی مهم ترند. ژاپن و آلمان در این راستا، دو رقیب جدّی برای امریکا هستند. مشکلات داخلی امریکا و ایجاد قطب های جدیدی در سطح جهان از جانب کشورهای اسلامی این تحلیل را قوی تر ساخته است.»
5. ادوارد شوارد نادزه نیز برخی از ویژگی های نظم نوین جهانی را چنین ذکر می کند: «شاید زمانی بتوانیم به موفقیت در ایجاد یک نظم نوین جهانی دست یابیم؛ نظم نوینی که در آن عوامل و عناصر اصلی حقوق مدنی و نظم و قانون را به همان صورت ذکر شده در یک نمونه و الگوی بین المللی برای حفظ صلح و امنیت برقرار کند. در این راستا، ابتدا باید بپذیریم که یک قدرت قانونی و برتر برای کنترل و اداره عملکردهای بین المللی، از جمله استفاده از نیروی نظامی برای حلّ و فصل مناقشات وجود داشته باشد و در کنار آن یک استاندارد پذیرفته شده رفتاری در سطح جهان. این قدرت قانونی و برتر در حال حاضر وجود دارد و ریشه و اساس آن در منشور سازمان ملل متحد در رابطه با عملیاتی از این دست (استفاده از نیروی نظامی) می باشد.»(ادوارد شواردنادزه، «نظم نوین جهانی؛ محتاط باشیم»، تدبیر، سال دوم، ش 11 (اردیبهشت 1370)، ص 21)
6. برخی از نویسندگان بخشی از کتاب خود را به اصول و ویژگی های نظم نوین جهانی اختصاص داده و این ویژگی ها را برای نظم نوین جهانی موردنظر امریکا برشمرده اند:
الف. ارزش ها و منابع ملّی امریکا؛
ب. مداخله گرایی؛
ج. توسعه و همکاری؛
د. واگذاری مسؤولیت بیش تر به سازمان های بین المللی و منطقه ای.
(سیدداود آقایی، نقش و جایگاه شورای امنیت سازمان ملل متحد در نظم نوین جهانی، تهران: پیک فرهنگ، 1375، ص 70)
دیدگاه های گوناگون در زمینه نظم نوین جهانی:
دیدگاه های موجود در این زمینه را می توان در دو دسته موافق و مخالف قرار داد که در بخش های پیشین، به برخی از این دیدگاه ها اشاره شد. در این جا، دیدگاه های دیگری در این دو قالب بررسی خواهند شد:
1. دیدگاه های موافق: براساس مطالبی که از جورج بوش و سایر سیاست مداران امریکایی ذکر شد، مشخص گردید که آنان نظم نوین جهانی را همسو با تأمین منافع ملّی می دانند و در واقع، این نظام را ادامه سلطه طلبی خود قلمداد می کنند و از این رو، با آن موافقند و اگر گه گاه از سوی برخی از آنان مخالفت هایی مشاهده می شود، به دلیل نگرانی آن ها از چالش هایی است که ممکن است در مقابل آن ایجاد شود. از سوی دیگر، کشورهای توسعه یافته نیز با نظم نوین جهانی مخالفتی ندارند و این روند را موجب برتری بیش تر خود بر کشورهای در حال توسعه می دانند. ولی در بین اینان نیز نگرانی هایی وجود دارد؛ از جمله پیشتازی امریکا در نظم نوین و به دست گرفتن اهرم های اساسی نظام بین المللی و در نتیجه خارج کردن کشورهای دیگر از محور تصمیم گیری در زمینه صلح و جنگ. از این رو، هرچند این کشورها در برخی موارد، مثل جنگ خلیج فارس، به امریکا چراغ سبز نشان می دهند، ولی همین کشورها با امکانات اقتصادی و سیاسی خود، چالش هایی در برابر نظم نوین جهانی به رهبری امریکا ایجاد نموده اند.
2. دیدگاه های مخالف: بیش تر کشورهای جهان سوم، در حال توسعه و جنوب، با نظم نوین جهانی به مخالفت برخاسته اند و آن را زمینه ای برای تسلّط بیش تر کشورهای توسعه یافته و شمال بر این کشورها می دانند. در این زمینه، اظهار شده است: «در واقع، نظام پیشنهادی مزبور می کوشد تا سلطه کامل ایالات متحده را بر منطقه ای که قبلاً حیطه نفوذ مشترک ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی بوده، تأمین کند… این انحصارطلبی خصلت جدید نظم نوینی است که رئیس جمهور، بوش، می خواهد در منطقه ایجاد کند… هر ملتی حق دارد که خواستار رهبری جهان باشد؛ مهم وسایلی است که برای نیل به هدف برمی گزیند. آلمانی ها و ژاپنی ها از طریق رقابت و رشد اقتصادی، از جنگ جهانی دوم به بعد، به مقام رهبری جهان نایل آمده اند. با این وجود، برتری ایالات متحده در قدرت نظامی آن نهفته است. بنابراین، تصور این که ایالات متحده ممکن است رهبری خود را در صورت لزوم از راه های نظامی به جهانیان تحمیل کند، تصوری صحیح و معقول می باشد. در آن صورت، دنیا به تعبیر خود رئیس جمهور امریکا «مکانی خطرناک و بی ثبات» خواهد بود.»(هوشنگ امیراحمدی، «نظم نوین جهانی، جنگ خلیج فارس و تلاش ایالات متحده برای رهبری جهان»، اطلاعات سیاسی اقتصادی، ش 5556 (فروردین و اردیبهشت 1371)، ص 23و24.)

درباره admin

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد

تازه ترین ها