خانه » همه » مذهبی » نعمت و لذت در بهشت

نعمت و لذت در بهشت


نعمت و لذت در بهشت

۱۳۹۷/۱۱/۱۳


۲۲۴۴ بازدید

با سلام بر استاد عزیز.یه سوالی داشتم شاید به نظر شما سوال چرتی به نظر برسه ولی برا من خیلییییی مهمه تو رو خدا جوابش رو بدین اینکه:وقتی لذت بعضی از چیز ها رو تو خواب میچشیم مثلاخواب میبینیم که یک غذای دوس داشتنی خودمان را خوردیم ولی اون شدت لذتی که تو خواب دیدن مشاهده کردیم در برابر شدت لذتی که در هنگام بیدار بودن همان غذای دوس داشتنی را میخوریم و از ان لذت میبریم اندک است حال سوالم اینه که ایا در جهان اخرت و در بهشت اون لذتی که میکشیم ایا شدت لذت در جهان اخرت از لذت های دنیوی که هنگام بیدار بودن ان ها را احساس میکنیم بیشتر است؟مثلا:ایا ایا شدت لذت در غذا در جهان اخرت بیشتر از لذت غذا در این جهان است؟؟؟خیلی ممنون لطفا به این جواب بدین در ضمن در موردش زیاد توضیح بدین خیلییی ممنون

1. انسان دارای دو گونه ادراک است : ادراک حصولی (مفهومی ) که از راه مفاهیم است ؛مثل ادراک مفهوم شیرینی و تلخی و سلامتی و مریضی و… و ادراک حضوری که از راه مفاهیم نیست ؛ مثل درک خود شیرینی و تلخی و سلامتی و مریضی نه مفهوم آنها . ما زمانی که عسل می خوریم خود شیرینی را در وجودمان ادراک می کنیم بدون این که توجهی به تلخی داشته باشیم ؛ اما زمانی که در حال خوردن نیستیم و داریم به مزّه های گوناگون فکر می کنیم ، مفهوم شیرینی را درک می کنیم نه خود آن را.
2. این قاعده که خوشیها در کنار ناخوشیها درک می شوند یا به تعبیر رایج آن نزد علما « یُعرَفُ الاشیاء بِاضدادها » مربوط به درک حصولی و مفهومی است نه درک حضوری ؛ مفهوم شیرینی با مفهوم تلخی و شوری همراه است ؛ مفهوم مریضی و سلامتی همراه همند ؛ مفهوم مرگ و زندگی همواره باهمند ؛ اما چنین نیست که اگر مرگ نباشد زندگی هم نباشد ؛ اگر مریضی نباشد سلامتی هم نباشد ؛ اگر تلخی نباشد، شیرینی هم نباشد.اتفاقا بر عکس ، درک حضوری شیرینی وقتی میسّر است که همراه با تلخی نباشد ؛ و انسان وقتی سالم است که مریض نباشد و… این امور مثل بالا و پایین یا چپ و راست و امثال آن نیستند که از وجود خارجی یکی از آنها وجود خارجی دیگری نیز لازم بیاید. در ملائک مرگ راه ندارد پس آیا آنها حیات را ادراک نمی کنند ؛ ملائک خود عین حیاتند چگونه ممکن است خود را ادراک نکند. خدا وجود است و عدم در او راه ندارد؛ آیا خدا وجود خود را ادراک نمی کند. در بهشت نیز اهل بهشت نه با مفهوم بلکه با وجودشان خوشیها را ادراک می کنند.و اگر در بهشت درک مفهومی وجود داشته باشد در آن صورت همراه مفهوم خوشیها مفهوم ناخوشیها هم وجود خواهد داشت ؛ اما لازمه این امر آن نیست که در خود بهشت نیز ناخوشیها وجود داشته باشند. از اینها گذشته در روایات معصومین علیهم السلام آمده است که اهل بهشت می توانند اهل جهنم را مشاهده کنند؛ لذا ناخوشی را در اهل جهنم و خوشی را در خودشان درک می کنند ؛ مثل کسی که همیشه پا داشته است ولی نبود پا رادردیگران دیده است ؛ و با اینکه خودش هیچگاه بدون پا نبوده است ولی درک می کند که پا داشتن چه نعمتی است ؛ حتی اگر این شخص در عمرش یک انسان فاقد پا هم ندیده باشد باز می تواند با تصوّر نبود پا به لذت پا داشتن پی ببرد ؛ اما اکثر اوقات ما چنین نعمتهایی را فراموش می کنیم و گرفتار غفلت می شویم .لذا گفته می شود:« خوشیها در کنار ناخوشیها درک می شوند»؛و این یک استعمال دیگر است برای این جمله که استعمال درستی است؛ و مراد از این جمله در چنین مواردی این است که انسان در دنیا از وجود نعمتها غفلت می کند.
اهل بهشت هر چه بخواهند برای آنها فراهم است ؛ این مطلب در آیه 31 فصلت بیان شده است : « نَحْنُ أَوْلِیاؤُکُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ فِی الْآخِرَةِ وَ لَکُمْ فیها ما تَشْتَهی أَنْفُسُکُمْ وَ لَکُمْ فیها ما تَدَّعُونَ » ( ما(فرشتگان )یاران و مددکاران شما در زندگى دنیا و آخرت هستیم؛ و براى شما هر چه دلتان بخواهد در بهشت فراهم است، و هر چه طلب کنید به شما داده مى شود. در روایات فراوانی به این مطلب اشاره شده که نعمتهای بهشتی تابع اراده اهل بهشتند ؛ یعنی اگر اهل بهشت نعمتی را اراده کنند آن نعمت تحقق می یابد.
بهشت به طور کلی دارای سه مرتبه است ؛ ــ البته هر مرتبه ای نیز خود مراتبی دارد ـــ مرتبه اول بهشت ، بهشت اعمال است ؛ این مرتبه ، از آن کسانی است که صاحب اعمال صالحند ؛ لذا این مرتبه برای همه اهل بهشت است ؛ و همه اهل بهشت از خاتم النبین صلی الله علیه و آله گرفته تا پایین ترین مومنان از آن برخوردارند – البته با حفظ مراتب – . مرتبه دوم بهشت ، بهشت صفات است ؛ این مرتبه برای کسانی است که دارای صفات الهی هستند ؛ و صفات الهی در آنهات تجلّی نموده است ؛ اینها خواصّ اهل ایمانند ؛ و مرتبه سوم بهشت ؛ بهشت ذات است ؛ برای کسانی که ذاتشان ذات الهی شده است؛ و جز خدا را نمی بینند . بنا بر این گروه سوم از تمام مراتب بهشت بر خوردارند ؛ چون آنکه ذاتش الهی است به نحو اولی صفات و اعمال او نیز الهی خواهد بود ؛ و گروه دوم از دو مرتبه برخوردارند ؛ چون آنکه صفاتش الهی است به نحو اولی اعمال او نیز الهی خواهد بود ؛ و گروه اول تنها از یک مرتبه برخوردارند ؛ و به نظر می رسد که لذت خوردن و لذائذ جنسی و امثال آنها که لذائذ جسمانی هستند ؛ در مرتبه پایین بهشت است ؛ لذا بهشت تنها منحصر در این گونه نعمات نیست ؛ بلکه نعمات دیگری نیز در آن وجود دارد که برای اهلش مهیّا شده است ؛ لکن از آنجا که اکثر اهل بهشت از گروه اوّلند و این گروه بیشتر به تشویق و تهییج احتیاج دارند ، نعمتهای مربوط به آنها نیز بیشتر و مفصّلتر بیان شده است؛ اما وصف بهشت خواص از آن جهت که خود اهل اشارتند با اشارت بیان شده است.« وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدینَ فیها وَ مَساکِنَ طَیِّبَةً فی جَنَّاتِ عَدْنٍ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَکْبَرُ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ »(التوبة : 72) ( خداوند به مردان و زنان باایمان، باغهایى از بهشت وعده داده که نهرها از زیر درختانش جارى است؛ جاودانه در آن خواهند ماند؛ و مسکن هاى پاکیزه اى در بهشتهاى جاودان(نصیب آنها ساخته)؛ و رضوانی از خدا، برتر است؛ و رستگاری عظیم ، همین است! ) در این آیه شریفه بعد از وصف بهشت جسمانی با اشارتی از بهشت رضوان سخن گفته است که بهشتی برتر است ؛ و اهلش می دانند که آن چه اندازه از بهشت جسمانی خواستنی تر است . باز خداوند متعال می فرماید : « یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ – ارْجِعی إِلى رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً – فَادْخُلی فی عِبادی – وَ ادْخُلی جَنَّتی »( فجر / 27 – 30)( اى جان اطمینان یافته و به آرامش رسیده ، به سوى پروردگارت بازگرد در حالى که هم تو از او خشنودى و هم او از تو خشنود است، پس در زمره بندگانم درآی ، و در بهشت خودم وارد شو. ) ؛ این بهشت ذات است ، برای کسانی که به یقین مطلق و نهایت درجه کمال انسانی رسیده اند و روحشان آرام یافته است ؛ فخر اینها عبودیت و لذت اینها دیدار پروردگار است .کسی که در زمره اینان قرار می گیرد ، در عین اینکه از تمام مراتب بهشت برخوردار است ، اما التفاتی به مراتب بهشت ندارد. در روایت است که حورالعین از این گروه به خدا شکایت می کنند که خدایا تو ما را برای اینها آفریده ای ولی اینها التفاتی به ما نمی کنند.
لذائذ جسمانی بهشت این است که این لذائذ از سنخ لذائذ انسانی هستند نه از سنخ لذائذ حیوانی ؛ توضیح مطلب این که اکثر انسانها در دنیا ، اوّلاً لذت غالبشان لذت غذا و لذت جنسی و امثال آنها ست و ثانیا این گونه افراد لذت غذا و لذت جنسی و امثال آن را با قوای حیوانی خود مثل قوّه وهم و خیال و شهوت و غضب ادراک می کنند ؛ نه با قوه عقل که قوه انسان متوسط است و نه با قوّه قدسیّه که قوه انسان کامل است ؛ چون قوه غالب در اکثر انسانها همین قوای حیوانی است ؛ « بل اکثرهم لا یعقلون » اما افرادی هستند که در همین دنیا در اثر رشد وجودی عقلشان بر دیگر قوای وجودیشان غالب شده است ؛ لذا لذات امور را با عقلشان ادراک می کنند نه با وهم و خیال و شهوت و غضب ؛ یعنی همه قوای وجودی آنها تحت فرمان عقل است ؛ لذا در این گونه افراد لذت غذا و لذت جنسی را عقل ادراک می کند ولی به واسطه قوه شهوت ؛ به همین علت این گونه افراد غذا نمی خورند مگر به یاد خدا ؛ و با همسر خود نزدیکی نمی کنند مگر به یاد خدا ؛ اینها در هر لذتی خدا را می بینند و با هر لذتی به خدا تقرب می جویند. امام سجاد علیه السلام در مناجات ذاکرین از مناجات خسة عشر می فرماید: «اسْتَغْفِرُکَ مِنْ کُلِّ لَذَّةٍ بِغَیْرِ ذِکْرِکَ وَ مِنْ کُلِّ رَاحَةٍ بِغَیْرِ أُنْسِکَ وَ مِنْ کُلِّ سُرُورٍ بِغَیْرِ قُرْبِکَ وَ مِنْ کُلِّ شُغُلٍ بِغَیْرِ طَاعَتِکَ »(بحارالأنوار ؛ج : 91؛ ص : 152 و مفاتیح الجنان ؛ باب اوّل ؛ ص 189 ) ( خدایا از تو آمرزش می طلبم از هر لذتی که همرا یاد تو نباشد و از هر آسایشی که همرا ه با انس تو نباشد و از هر شادمانی که همراه با نزدیک شدن به تو نباشد و از هر کاری که همرا با اطاعت تو نباشد . » البته باید توجه داشت که این مقام ، مقام اهل بیت علیهم السلام نیست ؛ مقام اهل بیت علیهم السلام بسی فراتر از این حدّ است ؛ لذت اهل بیت علیهم السلام لذت الهی و با نفس قدسیّه است نه لذت عقلی ؛ این مقام ، مقام ذاکرین است ؛ مقام امثال خواجه نصیر الدین طوسی است ؛ علامه حلی (ره) فرموده اند: «من یازده سال با خواجه نصیر الدین طوسی ( قدس سرّه) زندگی نمودم ؛ ودر این مدّت یک عمل مباح از ایشان ندیدم .» یعنی این مرد الهی هر عملی که انجام می داد یا برای او واجب بود یا مستحب ؛ و کاری را برای غیر خدا انجام نمی داد ؛ حتی خواب و خور هم برای خدا بود ؛ بنا بر این خیال نکنیم که لذت بردن اولیای الهی در دنیا مثل لذت بردن انسانهای عادی است ؛ به قول جناب مولوی :« کار پاکان را قیاس از خود مگیر — در نوشتن گرچه باشد شیر شیر آن یکی شیریست اندر بادیه —- وآن دگر شیریست اندر بادیه آن یکی شیریست کادم می خورد—وآن دگر شیریست کادم می خورد.»_ شیر: شیر جنگل و شیر خوردنی ؛ بادیه : ظرف شیر و صحرا _در بهشت نیز لذائذ اهل بهشت چنین است ؛ یعنی بهشتی هیچ لذتی نمی برد مگر به یاد خدا ؛ و با هر لذتی خدا را می بیند و تقرب او به خدا افزونتر می شود ؛ و معرفت او به خدا زیادتر می شود. همچنین لذائذ بهشتی از حیث شدّت و تعداد بی نهایتند ؛ یعنی هر لذت بهشتی هم خود بی نهایت شدید است هم این که هر لذتی همه لذائذ را در خود دارد ؛ لکن یک لذت در آن بر دیگر لذائذ غالب است ؛ مثلا در سیب لذت همه میوه ها و همه خوراکیها و پوشیدنیها و دیدنیها و حتی لذت جنسی وجود دارد ؛ لکن لذت سیب در آن بر دیگر لذائذ غالب است.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد