قرآن ناطق یعنی قرآن سخن گو در برابر قرآن صامت که به معنای قران ساکت است از آنجا که قران کتابی است مکتوب و سخن نمی گوید و این پیامبر و اهل بیت هستند که مبین قرآن کریم اند به آنان قرآن ناطق گفته می شود یعنی نطق به قرآن می کنند و آیات آن را برای مردم تبیین می کنند .
بر اساس روایات فراوانى که ذکر شده است حضرت على علیه السلام و همچنین فرزندان او لسان و کتاب ناطق الهى و قرآن ناطق هستند.
ابوبصیر گوید: درباره آیه «هَذَا کِتابُنا ینطقُ عَلَیکُم بالحق»؛ بحارالانوار، علامه مجلسى، ج 23، ص 198 – 197، ح 29، (مؤسسه الوفا، بیروت)؛ تأویل الایات الظاهرة، سیدشریف الدین استرآبادى، ص 560 – 559، (انتشارات جامعه مدرسین، قم).
از امام صادق علیه السلام در خصوص هذا کتابنا ینطق … در آیه شریفه پرسیدم، ایشان فرمودند: «قرآن سخن نمى گوید: لیکن محمد و اهل بیت او علیهم السلام ناطق به کتاب – یعنى قرآن – مى باشند. امام صادق علیه السلام در حدیثى دیگر فرمود: «امیر المؤمنین علیه السلام مى فرماید: من علم خداوند و… زبان گویاى خداوند… هستم. التوحید، شیخ صدوق، ص 164، (انتشارات جامعة المدرسین)؛ بحارالانوار، ج 24، ص 198، ح 25، (مؤسسة الوفا، بیروت). همچنین تعبیرهاى «لِسانُهُ النّاطِقُ»؛ الکافى، کلینى(ره)، ج 1، ص 144، ح 1، (دارالکتب الاسلامیه)؛ التوحید، شیخ صدوق(ره)، ص 152، ح 9، (انتشارات جامعه مدرسین، قم).
– ما زبان ناطق خداوند هستیم، «أنَا الکِتابُ النّاطِقُ»؛ بحارالانوار، علامه مجلسى، ج 39، ح 5، ص 272، (مؤسسة الوفاء، بیروت). «أَنَا کَلامُ اللَّهِ النّاطِقِ»؛ همان، ج 79، ص 199. «النّاطِقُ بِالقُرآنِ»؛ عیون اخبار الرضا علیه السلام ، شیخ صدوق(ره)، ج 1، ص 54، ح 20، (انتشارات جهان). «النّاطِقُ عَنِ القُرانِ»؛ همان، ج 2، ص 121، ح 1. و نظایر آن که درباره امام على علیه السلام و دیگر پیشوایان معصوم علیهم السلام در روایات آمده است، مى فهماند که آنان مفسر واقعى قرآن، مظهر علم الهى و عالم به کلیه علوم مربوط به قرآنند؛ چنان که به مناسبت هاى مختلف روایات گوناگونى درباره تفسیر، تأویل و غیر آن اظهار فرموده اند. از این روست که شیعیان به اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام قرآن ناطق مى گویند و اطلاق این گونه تعبیر بر آن بزرگواران صحیح مى باشند.
در روایات اهل سنت نیز آمده است که: «مَن عِندَهُ عِلمُ الکِتابِ»؛ سوره رعد، آیه 43. کسى که علم کتاب (و آگاهى بر قرآن) نزد اوست. على بن ابى طالب است که به تفسیر، تأویل، ناسخ، منسوخ، حلال و حرام قرآن عالم بود. ینابیع المودّة، القندوزى، ج 1، ص 308، ح 11، (دارالاسوة)؛ شواهد التنزیل، الحاکم الحسکانى، ج 1، ص 405، ح 427، (نشر مجمع احیاء الثقافة الاسلامیه). از آن حضرت نیز نقل شده است که فرمود: «فَوَالذى نفسى بِیَدهِ ما نَزَلت آیة الاّ وَ أَنَا أَعلَمُ بِها أَینَ نَزَلَتَ وَ فیمَن نَزَلَت…»؛ شواهد التنزیل، همان، ج 1، ص 42 – 40، ح 35. قسم به کسى که جانم به دست اوست! هیچ آیه اى نازل نشده است، مگر این که من مى دانم کجا نازل شده و درباره چه کسى نازل شده است و… .
آن حضرت در حدیث دیگرى مى فرماید: «پیامبر به من هزار باب علم آموخت، که از هر بابى هزار باب دیگر گشوده مى شد، تا این که به علم گذشته و آینده تا روز قیامت آگاه شدم». ینابیع الموده، ج 1، ص 231، ح 70. همچنین در روایت آمده است: «حضرت على علیه السلام شب تا صبح براى ابن عباس تفسیر باء بسم اللَّه را مى گفت و فرمود: «لو شئت لا وقرت من تفسیر الفاتحه سبعین بعیرا»؛ ینابیع المودة، همان، ج 3، ص 209، باب 69. اگر بخواهى از تفسیر فاتحه هفتاد شتر بار مى کنم و در جاى دیگر فرمود: «أَنَا تَرجُمان وَحىِ اللَّهِ»؛ احقاق الحق، التسترى، ج 4، ص 332، (دارالکتاب الاسلامى، بیروت). به نقل از المناقب المرتضویه، محمدصالح الحنف الترمذى، ص 135، (طبع بمبئى). من ترجمان وحى الهى مى باشم.
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نیز درباره آن حضرت مى فرماید: «أَنتَ بابُ عِلمى وَ الإِیمانُ مِخالِط لَحمَکَ وَ دَمَکَ کَما خالَطَ لَحمى وَ دَمى»؛ ینابیع الموده، ج 1، ص 392، ح 4. تو * علم منى… و ایمان با گوشت و خون تو درآمیخته، همان سان که با گوشت و خون من در آمیخته است. بنابراین کسى که این گونه به کتاب خدا آگاه باشد و قرآن و ایمان با تمام وجود او آمیخته باشد، قولاً و عملاً چیزى جز قرآن از او صادر نخواهد شد و اطلاق قرآن ناطق بر او بدین لحاظ درست و صحیح مى باشد.
بر اساس روایات فراوانى که ذکر شده است حضرت على علیه السلام و همچنین فرزندان او لسان و کتاب ناطق الهى و قرآن ناطق هستند.
ابوبصیر گوید: درباره آیه «هَذَا کِتابُنا ینطقُ عَلَیکُم بالحق»؛ بحارالانوار، علامه مجلسى، ج 23، ص 198 – 197، ح 29، (مؤسسه الوفا، بیروت)؛ تأویل الایات الظاهرة، سیدشریف الدین استرآبادى، ص 560 – 559، (انتشارات جامعه مدرسین، قم).
از امام صادق علیه السلام در خصوص هذا کتابنا ینطق … در آیه شریفه پرسیدم، ایشان فرمودند: «قرآن سخن نمى گوید: لیکن محمد و اهل بیت او علیهم السلام ناطق به کتاب – یعنى قرآن – مى باشند. امام صادق علیه السلام در حدیثى دیگر فرمود: «امیر المؤمنین علیه السلام مى فرماید: من علم خداوند و… زبان گویاى خداوند… هستم. التوحید، شیخ صدوق، ص 164، (انتشارات جامعة المدرسین)؛ بحارالانوار، ج 24، ص 198، ح 25، (مؤسسة الوفا، بیروت). همچنین تعبیرهاى «لِسانُهُ النّاطِقُ»؛ الکافى، کلینى(ره)، ج 1، ص 144، ح 1، (دارالکتب الاسلامیه)؛ التوحید، شیخ صدوق(ره)، ص 152، ح 9، (انتشارات جامعه مدرسین، قم).
– ما زبان ناطق خداوند هستیم، «أنَا الکِتابُ النّاطِقُ»؛ بحارالانوار، علامه مجلسى، ج 39، ح 5، ص 272، (مؤسسة الوفاء، بیروت). «أَنَا کَلامُ اللَّهِ النّاطِقِ»؛ همان، ج 79، ص 199. «النّاطِقُ بِالقُرآنِ»؛ عیون اخبار الرضا علیه السلام ، شیخ صدوق(ره)، ج 1، ص 54، ح 20، (انتشارات جهان). «النّاطِقُ عَنِ القُرانِ»؛ همان، ج 2، ص 121، ح 1. و نظایر آن که درباره امام على علیه السلام و دیگر پیشوایان معصوم علیهم السلام در روایات آمده است، مى فهماند که آنان مفسر واقعى قرآن، مظهر علم الهى و عالم به کلیه علوم مربوط به قرآنند؛ چنان که به مناسبت هاى مختلف روایات گوناگونى درباره تفسیر، تأویل و غیر آن اظهار فرموده اند. از این روست که شیعیان به اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام قرآن ناطق مى گویند و اطلاق این گونه تعبیر بر آن بزرگواران صحیح مى باشند.
در روایات اهل سنت نیز آمده است که: «مَن عِندَهُ عِلمُ الکِتابِ»؛ سوره رعد، آیه 43. کسى که علم کتاب (و آگاهى بر قرآن) نزد اوست. على بن ابى طالب است که به تفسیر، تأویل، ناسخ، منسوخ، حلال و حرام قرآن عالم بود. ینابیع المودّة، القندوزى، ج 1، ص 308، ح 11، (دارالاسوة)؛ شواهد التنزیل، الحاکم الحسکانى، ج 1، ص 405، ح 427، (نشر مجمع احیاء الثقافة الاسلامیه). از آن حضرت نیز نقل شده است که فرمود: «فَوَالذى نفسى بِیَدهِ ما نَزَلت آیة الاّ وَ أَنَا أَعلَمُ بِها أَینَ نَزَلَتَ وَ فیمَن نَزَلَت…»؛ شواهد التنزیل، همان، ج 1، ص 42 – 40، ح 35. قسم به کسى که جانم به دست اوست! هیچ آیه اى نازل نشده است، مگر این که من مى دانم کجا نازل شده و درباره چه کسى نازل شده است و… .
آن حضرت در حدیث دیگرى مى فرماید: «پیامبر به من هزار باب علم آموخت، که از هر بابى هزار باب دیگر گشوده مى شد، تا این که به علم گذشته و آینده تا روز قیامت آگاه شدم». ینابیع الموده، ج 1، ص 231، ح 70. همچنین در روایت آمده است: «حضرت على علیه السلام شب تا صبح براى ابن عباس تفسیر باء بسم اللَّه را مى گفت و فرمود: «لو شئت لا وقرت من تفسیر الفاتحه سبعین بعیرا»؛ ینابیع المودة، همان، ج 3، ص 209، باب 69. اگر بخواهى از تفسیر فاتحه هفتاد شتر بار مى کنم و در جاى دیگر فرمود: «أَنَا تَرجُمان وَحىِ اللَّهِ»؛ احقاق الحق، التسترى، ج 4، ص 332، (دارالکتاب الاسلامى، بیروت). به نقل از المناقب المرتضویه، محمدصالح الحنف الترمذى، ص 135، (طبع بمبئى). من ترجمان وحى الهى مى باشم.
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نیز درباره آن حضرت مى فرماید: «أَنتَ بابُ عِلمى وَ الإِیمانُ مِخالِط لَحمَکَ وَ دَمَکَ کَما خالَطَ لَحمى وَ دَمى»؛ ینابیع الموده، ج 1، ص 392، ح 4. تو * علم منى… و ایمان با گوشت و خون تو درآمیخته، همان سان که با گوشت و خون من در آمیخته است. بنابراین کسى که این گونه به کتاب خدا آگاه باشد و قرآن و ایمان با تمام وجود او آمیخته باشد، قولاً و عملاً چیزى جز قرآن از او صادر نخواهد شد و اطلاق قرآن ناطق بر او بدین لحاظ درست و صحیح مى باشد.