اعمال و افعالی که انسان انجام میدهد، دارای دو بعد ظاهری و باطنی است. به بیان دیگر، دارای دو بعد ملکی(ناسوتی، دنیایی) و بعد ملکوتی است.
هر چند بعد و صورت ظاهری اعمال و افعال در دنیا حرکت است؛ و حرکت عرض، گذرا و متصرم است و دوام ندارد، ولی همین حرکات و اعراض دارای باطن و ملکوت هستند؛ از نظر باطن و ملکوت، یا نورند یا ظلمت؛ یا نعمت و خوشی هستند یا عذاب و ناراحتی. به این جهت از همین عرضها در سر و باطن انسان اخلاق ثابتى به نام ملکات ساخته مىشود که حقیقت و هویت انسان و قدر و ارزش او همان حقائق و همان ملکات او است؛ از اینرو از نظر اندیشمندان الهی علم و عمل جوهرند؛ نه عرض.[1]
هر چند بعد و صورت ظاهری اعمال و افعال در دنیا حرکت است؛ و حرکت عرض، گذرا و متصرم است و دوام ندارد، ولی همین حرکات و اعراض دارای باطن و ملکوت هستند؛ از نظر باطن و ملکوت، یا نورند یا ظلمت؛ یا نعمت و خوشی هستند یا عذاب و ناراحتی. به این جهت از همین عرضها در سر و باطن انسان اخلاق ثابتى به نام ملکات ساخته مىشود که حقیقت و هویت انسان و قدر و ارزش او همان حقائق و همان ملکات او است؛ از اینرو از نظر اندیشمندان الهی علم و عمل جوهرند؛ نه عرض.[1]