خانه » همه » مذهبی » اختیار انسان و گردن زدن کفار

اختیار انسان و گردن زدن کفار


اختیار انسان و گردن زدن کفار

۱۳۹۹/۰۱/۱۷


۷۰۰ بازدید

باسلام.

خداوند در سوره انسان می فرماید ما به انسان قدرت اراده و اختیار دادیم ولی در ایه ۴ محمد می فرماید کفار را گردن بزنید.

خب اگر خداوند به انسان نعمت اختیار داده پس چرا دستور به کشتن کسانی می دهد که کافر هستند ؟!

ایا این دو ایه در تناقض با یکدیگر بیان نشده است ؟!

پاسخ سوالات شما را در قالب چند قسمت بیان می کنیم امیدواریم که به مطلوب خود دست پیدا کنید.
الف): این دوآیه تناقض ندارند.محتوای هردوآیه بحث جداگانه رابیان می کند.(دقت کنید) برای بدست آوردن نظردین دریک مسئله و رسیدن به جواب مناسب اکتفای به یک آیه و یا روایت توسط امثال ما که اشراف کافی نداریم. خطای آشکاری است که برهیچ کس پنهان نیست.
ب): اراده، قدرت واختیار آدمی، درطول اراده و قدرت الهی است. بنابراین، افعال اختیاری انسان، از یک جهت، به خود انسان منسوب هستند وازجهت دیگر،به خداوند انتساب دارند.
1- منسوب به انسان هستند؛ زیرا بر اساس قدرت، اراده و تصمیم او انجام می پذیرند.
2- ومنسوب به خداوندند؛ زیراهستی انسان و تمام آثار وجودی او (و از جمله افعالش)، معلول خداوند و وابسته به او هستند.در این که انسان مختار است شکّی نیست ؛ شکّ در مختار بودن انسان شکّ در یکی از بدیهی ترین یافتهای انسانی است. چرا که انسان مختار بودن خود را نه از راه استدلال بلکه با علم حضوری و وجدانی ادراک می کند که خطا در آن راه ندارد. انسان همانگونه که وجود خود ، شادی خود ، غم خود ، شکّ خود ، عقل داشتن خود و امثال این امور را با یافتی درونی می یابد ، مختار بودن خود را هم به همین گونه ادراک می کند. انسان به وضوح درمی یابد که ارتعاش دست یک انسان مبتلا به پارکینسون (لرزش بی اختیاری بدن) تفاوت فاحشی دارد با لرزش دست یک هنرپیشه که نقش یک انسان مبتلا به پارکینسون را بازی می کند. همینطور می فهمد که تفاوت فراوانی است بین کسی که در خواب حرف می زند یا در خواب راه می رود با کسی که در بیداری سخن می گوید یا راه می پوید.از طرف دیگر مختار بودن انسان ، جزء قضا و قدر الهی است ؛ یعنی خداوند متعال اراده نموده که انسان مختار باشد و کارهای واقع در محدوده ی اراده اش را با اختیار انجام دهد ؛ و اراده ی خدا حتماً تحقّق می یابد. پس محال است افعال ارادی انسان بدون اختیار خود او تحقّق یابند. بنا بر این شکّی نیست که تقدیرات شب قدر نمی تواند در مقابل اختیار انسان قرار گیرد.
ج):بادقت درآیه مورد نظرکه درذیل بیان می شود.به جواب مناسب برسید.می فرماید.
فَإِذا لَقیتُمُ الَّذینَ کَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقابِ حَتَّى إِذا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَ إِمَّا فِداءً حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزارَها ذلِکَ وَ لَوْ یَشاءُ اللَّهُ لاَنْتَصَرَ مِنْهُمْ وَ لکِنْ لِیَبْلُوَا بَعْضَکُمْ بِبَعْضٍ وَ الَّذینَ قُتِلُوا فی سَبیلِ اللَّهِ فَلَنْ یُضِلَّ أَعْمالَهُمْ .سوره محمد ص/ ۴
هنگامى که با کافران در میدان جنگ رو به رو مى شوید گردنهایشان را بزنید، و هم چنان ادامه دهید تا به اندازه کافى دشمن را درهم بکوبید، در این هنگام اسیران را محکم ببندید، سپس یا بر آنها منت گذارید (و آزادشان کنید) یا در برابر آزادى از آنها فدیه بگیرید، و این وضع هم چنان ادامه یابد تا جنگ بار سنگین خود را بر زمین نهد، برنامه این است، و هر گاه خدا مى خواست خودش آنها را مجازات مى کرد، اما مى خواهد بعضى از شما را با بعضى دیگر بیازماید، و کسانى که در راه خدا کشته شدند خداوند هرگز اعمالشان را نابود نمى کند .
۱- با جستجود در منابع تفسیری و اسباب نزول به شان نزول خاصی برای این آیه دست نیافتیم .
۲- در این آیه قاعده ای کلی بیان شده که اختصاص به جنگ و نبرد خاصی ندارد . در این ایه خداوند مى فرماید: هنگامى که با کافران در میدان جنگ روبرو مى شوید با تمام قدرت به آنها حمله کنید و گردنهایشان را بزنید! (فَإِذا لَقِیتُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقابِ) . بدیهى است گردن زدن کنایه از قتل است، بنا بر این ضرورتى ندارد که جنگجویان کوشش خود را براى انجام خصوص این امر به کار برند، هدف این است که دشمن از پاى درآید، ولى چون گردن زدن روشنترین مصداق قتل بوده روى آن تکیه شده است.
و به هر حال این حکم مربوط به میدان نبرد است زیرا لقیتم از ماده لقاء در این گونه موارد به معنى جنگ است، قرائن متعددى در خود این آیه مانند مساله اسارت اسیران و واژه حرب (جنگ) و شهادت در راه خدا که در ذیل آیه آمده است گواه بر این معنى است.
کوتاه سخن این که لقاء گاه به معنى هر گونه ملاقات استعمال مى شود، و گاه به معنى روبرو شدن در میدان جنگ است، و در قرآن مجید نیز در هر دو معنى به کار رفته، و آیه مورد بحث ناظر به معنى دوم است.
از اینجا روشن مى شود افرادى که به منظور تبلیغات ضد اسلامى آیه را طورى معنى کرده اند که اسلام مى گوید: با هر کافرى روبرو شدى گردنش را بزن! چیزى جز اعمال غرض و سوء نیت نیست، و گرنه خود این آیه صراحت در مساله روبرو شدن در میدان جنگ دارد.
بدیهى است هنگامى که انسان با دشمنى خونخوار در میدان نبرد روبرو مى شود اگر با قاطعیت هر چه بیشتر حملات سخت و ضربات کوبنده بر دشمن وارد نکند خودش نابود خواهد شد، و این دستور یک دستور کاملا منطقى است.
سپس مى افزاید: این حملات کوبنده باید هم چنان ادامه یابد تا به اندازه کافى دشمن را درهم بکوبید، و به زانو درآورید، در این هنگام اقدام به گرفتن اسیران کنید، و آنها را محکم ببندید (حَتَّى إِذا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثاقَ).
اثخنتموهم از ماده ثخن (بر وزن شکن) به معنى غلظت و صلابت است و به همین مناسبت به پیروزى و غلبه آشکار و تسلط کامل بر دشمن اطلاق مى شود.
گر چه غالب مفسران این جمله را به معنى کثرت و شدت کشتار از دشمن گرفته اند، ولى چنان که گفتیم این معنى در ریشه لغوى آن نیست، اما از آنجا که گاه جز با کشتار شدید و وسیع دشمن، خطر بر طرف نمى گردد یکى از مصادیق این جمله در چنین شرائطى مى تواند مساله کشتار بوده باشد نه مفهوم اصلى آن .
به هر حال آیه فوق بیانگر یک دستور حساب شده جنگى است که پیش از درهم شکستن قطعى مقاومت دشمن نباید اقدام به گرفتن اسیران کرد، چرا که پرداختن به این امر گاهى سبب تزلزل موقعیت مسلمانان در جنگ خواهد شد، و پرداختن به امر اسیران و تخلیه آنها در پشت جبهه آنها را از وظیفه اصلى بازمى دارد.
تعبیر به فشدوا الوثاق (با توجه به این که وثاق به معنى طناب یا هر
چیزى است که با آن مى بندند) اشاره به محکم کارى در بستن اسیران است، مبادا اسیر از فرصت استفاده کند و خود را آزاد ساخته و ضربه کارى وارد سازد.
در جمله بعد حکم اسیران جنگى را بیان مى کند که بعد از خاتمه جنگ باید در مورد آنها اجرا شود، مى فرماید: یا بر آنها منت بگذارید، و بدون عوض آزادشان کنید، و یا از آنها فدیه و عوض بگیرید و آزاد نمائید (فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَ إِمَّا فِداءً).
و به این ترتیب اسیر جنگى را نمى توان بعد از پایان جنگ به قتل رسانید، بلکه رهبر مسلمین طبق مصالحى که در نظر مى گیرد آنها را گاه بدون عوض، گاه با عوض، آزاد مى سازد، و این عوض در حقیقت یک نوع غرامت جنگى است که دشمن باید بپردازد.
البته حکم سومى در این رابطه نیز در اسلام هست که اسیران را بصورت بردگان درآورند، ولى آن یک دستور الزامى نمى باشد بلکه در صورتى است که رهبر مسلمین در شرائط و ظروف خاصى آن را لازم ببیند، و شاید به همین دلیل در متن قرآن صریحا نیامده، و تنها در روایات اسلامى منعکس است.
فقیه معروف ما فاضل مقداد در کنز العرفان مى گوید: آنچه از مکتب اهل بیت نقل شده این است که اگر اسیر بعد از پایان جنگ گرفته شود امام مسلمین مخیر در میان سه کار است: آزاد ساختن بى قید و شرط، و گرفتن فدیه و آزاد کردن، و برده ساختن آنها، و در هر صورت قتل آنها جایز نیست.
او در جاى دیگر از سخن خود مى گوید: مساله بردگى از روایات استفاده شده نه از متن آیه . این مساله در سایر کتب فقهى نیز آمده است .
در بحث بردگى که ذیل این آیات خواهد آمد باز به این بحث اشاره خواهیم کرد.
سپس در دنباله آیه مى افزاید: این وضع باید هم چنان ادامه یابد، و دشمنان را باید هم چنان بکوبید، و گروهى را به اسارت درآورید تا جنگ بار سنگین خود را بر زمین نهد (حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزارَها) .
تنها وقتى دست بکشید که توان مقابله دشمن را درهم شکسته باشید، و آتش جنگ خاموش گردد.
اوزار جمع وزر به معنى بار سنگین است، و گاه بر گناهان نیز اطلاق مى شود، چرا که آنهم بار سنگینى بر دوش صاحبش مى باشد.
جالب اینکه این بارهاى سنگین در آیه، به جنگ نسبت داده شده، مى گوید: جنگ بارهاى خود را بر زمین نهد این بارهاى سنگین کنایه از انواع سلاحها و مشکلاتى است که جنگجویان بر دوش دارند، و با آن روبرو هستند، و تا جنگ پایان نپذیرد این بار بر دوش آنها است.
اما کى جنگ میان اسلام و کفر پایان مى گیرد؟ این سؤالى است که مفسران پاسخهاى متفاوتى به آن داده اند.
بعضى مانند ابن عباس گفته اند: تا زمانى است که بت پرستى بر صفحه جهان باقى نماند و آئین شرک برچیده شود.
بعضى دیگر گفته اند: جنگ اسلام و کفر هم چنان ادامه دارد تا مسلمانان بر دجال پیروز شوند، و این به استناد حدیثى است که از رسول گرامى اسلام ص نقل شده که فرمود:
و الجهاد ماض مذ بعثنى اللَّه الى ان یقاتل آخر امتى الدجال:
جهاد هم چنان ادامه دارد، از آن روز که خدا مرا مبعوث کرد تا زمانى که
آخر امت من با دجال پیکار کنند .
بحث در باره دجال بحث دامنه دارى است، ولى اینقدر معلوم است که دجال مرد فریبکار یا مردان فریبکارى هستند که در آخر زمان براى منحرف ساختن مردم از اصل توحید و حق و عدالت به فعالیت مى پردازند، و مهدى ع با قدرت عظیمش آنها را درهم مى کوبد.
و به این ترتیب تا دجالان بر صفحه زمین زندگى مى کنند پیکار حق و باطل ادامه دارد! در حقیقت اسلام با کفر دو نوع پیکار دارد: یکى پیکارهاى مقطعى است مانند غزواتى که پیامبر ص با دشمنان داشت که بعد از پایان هر جنگ شمشیرها به غلاف مى رفت، و دیگر پیکار مستمرى است که با شرک و کفر و ظلم و فساد دارد، و این امرى است مستمر تا زمان گسترش حکومت عدل جهانى به وسیله حضرت مهدى ع.
سپس اضافه مى کند: برنامه شما همین گونه است (ذلِکَ) .
و هر گاه خدا مى خواست از طرق دیگر از آنها انتقام مى گرفت (وَ لَوْ یَشاءُ اللَّهُ لَانْتَصَرَ مِنْهُمْ).
از طریق صاعقه هاى آسمانى، زلزله ها، تندبادها، و بلاهاى دیگر، ولى در این صورت میدان آزمایش تعطیل مى شد، اما خدا مى خواهد بعضى از شما را با بعضى دیگر بیازماید (وَ لکِنْ لِیَبْلُوَا بَعْضَکُمْ بِبَعْضٍ).
این در حقیقت فلسفه جنگ و نکته اصلى درگیرى حق و باطل است، در این پیکارها صفوف مؤمنان واقعى و آنها که اهل عملند از اهل سخن جدا مى شوند.
استعدادها شکوفا مى گردد، و نیروى استقامت و پایمردى زنده مى شود، و هدف
اصلى زندگى دنیا که آزمودگى و پرورش قدرت ایمان و ارزشهاى دیگر انسانى است تامین مى گردد.
اگر مؤمنان کنارى مى نشستند و سرگرم زندگى تکرارى روزانه بودند، و هر موقع گروه مشرک و ظالمى قیام مى کرد خداوند با نیروى غیبى و از طریق اعجاز آنها را درهم مى کوبید، جامعه اى بى ارزش، خمود، سست، ضعیف و ناتوان به وجود مى آمد که از ایمان و اسلام نامى بیشتر نداشت.
خلاصه اینکه خداوند براى استقرار آئینش نیازى به پیکار ما ندارد، این ما هستیم که در میدان مبارزه با دشمن پرورش مى یابیم و نیازمند به این پیکار مقدسیم.
همین معنى در آیات دیگر قرآن به صورتهاى دیگر بازگو شده است، در سوره آل عمران آیه ۱۴۲ مى خوانیم: أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا یَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِینَ جاهَدُوا مِنْکُمْ وَ یَعْلَمَ الصَّابِرِینَ: آیا چنان پنداشتید که شما با ادعاى ایمان وارد بهشت خواهید شد در حالى که هنوز خداوند مجاهدان شما و صابران را مشخص نساخته است؟
و در آیه قبل از آن آمده: وَ لِیُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ یَمْحَقَ الْکافِرِینَ:هدف این است که خداوند (در سایه این پیکارها) افراد با ایمان را خالص گرداند و کافران را نابود سازد.
جهت مطالعه بیشتر به تفسیر نمونه، ج ۲۱، ص: ۳۹۹ مراجعه کنید.

ممکن است این مطلب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد