خانه » همه » مذهبی » اخلاق و احترام در خانواده

اخلاق و احترام در خانواده


اخلاق و احترام در خانواده

۱۳۹۵/۰۷/۲۷


۱۲۰۴ بازدید

تا چه حدی رعایت اخلاق و احترام در خانواده توصیه میشود؟

«خانواده»خانواده یک واحد کوچک اجتماعی است که با پیمان ازدواج یک زن و مرد شکل می گیرد و با تولید و تکثیر فرزندان توسعه و استحکام می یابد. جوامع بزرگتر نیز از همین واحدهای کوچک تشکیل می شود. بشر از آغاز، زندگی خانوادگی را به عنوان بهترین نوع زندگی برگزیده و در همه زمانها و مکانها بدان پایبند بوده و هست. این نوع زندگی از امتیازات انسان محسوب می شود و فواید گوناگونی را دربر دارد، از جمله اینکه زن و مرد را از پریشانی و بی هدفی نجات می دهد و به خانواده وابسته و دلگرم می سازد. زن و مرد در کانون گرم و با صفای خانوادگی از نعمت انس و مودت و لذت جوییهای مشروع زناشویی بهره مند می شوند و فرزندان مشروعی را تولید کرده، در تعلیم و تربیت آنان می کوشند و به عنوان بهترین آینده سازان و یادگار از خویشتن باقی می گذارند. پرورش فرزندان و انس با آنان یکی از بهترین لذتهای زندگی است.
بنابراین سلامت و سعادت یک جامعه، تا حدود زیادی به وضع خانواده ها و کیفیت روابط بین زن و شوهر و والدین و فرزندان بستگی دارد. هرچه روابط اعضای خانواده بهتر و سالمتر باشد زندگی شیرین تر و با صفاتر خواهد بود و فرزندان نیز بیشتر به خانواده وابسته می مانند و از خطر انحراف مصونیت پیدا می کنند.
اسلام برای تحقق اهداف ازدواج و تحکیم بنیاد خانواده روی دو امر تأکید دارد: یکی ایمان و دیگری اخلاق و به کسانی که قصد ازدواج دارند توصیه می کند که دین و اخلاق همسر خود را نیز منظور بدارند. در روایات آمده است؛ مردی خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و در امر ازدواج با ایشان مشورت نمود. آن حضرت فرمود: با زن دیندار ازدواج کن تا خیر فراوانی نصیب تو شود. (وسائل الشیعه ج 20 ص 39).

وظایف انسان در خانواده
در قرآن کریم در جایی خواندم که علت دوزخی شدن برخی انسانها این بوده که نسبت به خانواده خود دلسوز نبودند. یا علت بهشتی شدن آنها دلسوز بودن آنها نسبت به خانوادشان بوده خواهشا با تکیه بر آیات قرآنی وظیفه ی ما نسبت به خانواده را تشریح کنید.
به دنبال جاری شدن عقد شرعی و قانونی و به دنبال تحقق ازدواج و رابطة همسری، وظایف و تعهداتی برای طرفین (زن و شوهر) ایجاد می‌شود. زن و شوهر به عبارتی دختر و پسر, بعد از انجام مراسم عقد و تحقق همسری، شرعاً و قانوناً می‌باید در مقابل همدیگر ملتزم(متعهد) به انجام اموری بشوند. در مادة 1102 قانون مدنی که البته این قوانین مستند به دلایل شرعی نیز هست، چنین آمده: همین که نکاح (عقد ازدواج) به طور صحیح واقع شد، روابط زوجیت (زن و شوهری) بین طرفین واقع می‌شود و همچنین حقوق و تکالیف زوجین (زن و شوهر) در مقابل همدیگر برقرار می‌شود.1
به‌واسطة زوجیت و بعد از عقد قانونی و شرعی با دو نوع از تعهدات و بایسته‌ها و بهره‌ها نسبت به هر کدام از زوجین روبه‌رو هستیم.
الف) بعد از عقد بین دختر و پسر رابطة زن و شوهری ایجاد شده و دختر و پسر، زن و شوهر محسوب می‌شوند و می‌توانند با یکدیگر ارتباط جنسی داشته باشند و از همدیگر استمتاع (بهرة جنسی) ببرند. علاوه بر این عده‌ای از بستگان عروس ,مثل مادر، مادربزرگ و … با داماد محرم شده و می‌توانند با همدیگر دست دهند یا به همدیگر نگاه کنند و همچنین عده‌ای از بستگان داماد مثل پدر، پدربزرگ، با عروس محرم می‌شوند.
ب) بین زوجین (زن و شوهر) حقوق و تکالیفی به‌وجود می‌آید. یعنی بر عهدة هر کدام از آنها حق و وظایفی متوجه می‌گردد. مباحثی همچون لزوم اطاعت از شوهر، قبول سرپرستی شوهر (مدیریت شوهر) تمکین جنسی از شوهر و همچنین لزوم پرداخت نفقه و مهریه از ناحیة مرد و تهیة مسکن و لوازم زندگی و حُسن معاشرت (سازگاری) طرفینی از موارد ضروری، زوجیت و همسر شدن است.
وظایف الزامی زن و مرد نسبت به همدیگر
همان‌طور که ذکر شد بعد از ازدواج و عقد رسمی، وظایف و حقوقی به عهدة هر کدام از همسران قرار می‌گیرد که آنها ملزم هستند آن را انجام داده و متعهد به آن باشند. برخی از این وظایف ویژه مرد بوده و برخی نیز ویژه زن می‌باشد و برخی از وظایف و تکالیف مثل حُسن معاشرت (خوش‌رفتاری) مربوط به دوطرف یعنی زن و شوهر می‌باشد. در این قسمت از بحث به وظایف ویژه زن و مرد و همچنین وظایف مشترک به صورت اجمال پرداخته می‌شود.
1.نفقه
از جملة وظایف و تعهدات مرد که بعد از عروسی و ازدواج به عهده‌اش می‌آید نفقه است. نفقه از وظایف ویژه مرد بوده و از حقوق قطعی زن می‌باشد. نفقه از چیزهایی است که علاوه بر وجوب شرعی و الزام دینی، از نظر قانونی نیز بر مرد لازم و واجب است ؛ یعنی نفقه علاوه بر پشتوانة شرعی از پشتوانة حکومتی و قضایی نیز برخوردار بوده و چنانچه مردی نفقة واجب همسر خود را نپردازد، قانون او را وادار به این کار خواهد کرد.
مفهوم نفقه در قانون مدنی
در قانون مدنی مادة 1107 نفقه را چنین تفسیر کرده‌اند: نفقه عبارت است از مسکن (محل زندگی)، لباس، غذا و اثاث منزل که به طور متعارف با وضعیت زن متناسب باشد و همچنین خادم در صورت عادت زن به داشتن خادم (خدمتکار) یا احتیاج او (زن) به خدمتکار به واسطة مریضی یا نقص عضو.2
حدود و مصادیق نفقه
در کتاب‌های فقهی و حقوقی، نفقة زن به شرح زیر بیان شده است:
یک: نان و خورش به مقداری که سیر شود و از نظر کمیت و کیفیت به شأن زن و جایگاه او (از چه خانواده‌ای باشد) و عرف و عادت متعارف بستگی داشته و همچنین می‌باید با زمان و مکان زندگی هماهنگ باشد. مثلاً ممکن است روستایی یا شهرنشین یا فرزند خانوادة متمکّن باشد که در هر کدام از این موارد شرایط غذا متفاوت خواهد بود؛
دو: لباس، که در لباس هم می‌باید از نظر جنس و مقدار آن ,به عرف و عادت محل زندگی مراجعه کرد؛
سه: فراش، که منظور زیرانداز و وسایل استراحت است مثل فرش، تشک، پتو و غیره؛
چهار: وسایل آشپزی و مسایل مربوط به آن که البته به صورت متعارف و متناسب با امکانات زندگی همان عصر باشد؛
پنج: وسایل آرایش و نظافت که البته در این مورد فقها و علما، وسایلی مانند شانه، کِرم و وسایل ضروری آرایش را جزو نفقه حساب کرده‌اند ولی لوازمی را که جنبة آرایش اضافی است جزو نفقة واجب نمی‌دانند مثلاً سشوار، میز آرایش و غیره؛
شش: خانة ملکی یا استیجاری که البته با شئون و نیازهای زن از نظر محل و داشتن همسایه‌های مناسب کافی باشد؛
هفت: خدمتکار، که البته این مورد مربوط به زنانی است که از جهت شئون و شرافت خانوادگی در شرایط ویژه باشند مثلاً از زنانی باشند که در منزل پدر نیز خدمتکار داشته‌اند یا زنی باشد که به دلیل مریضی یا نقص عضو، احتیاج به خدمتکار دارد. در این صورت مرد اختیار دارد که یا خدمتکاری اجیر کند و یا خودش نیازهای زن را برآورده کند و یا زن مایل باشد کارهای مربوطه را خودش انجام دهد و خدمتکار نخواهد.3
در آخر ذکر این نکته نیز ضروری است که به نظر می‌رسد نفقه در شرایطی مثل عصر حاضر,نمی تواند منحصر به امور فوق‌الذکر باشد و می توان مواردی را به آن افزود مثل تلفن ، وسایل خنک کننده و گرم کننده وغیره.
2.مسکن
اگرچه مسکن و محل زندگی از مصادیق و زیرمجموعه‌های نفقه است و مرد می‌باید آن را فراهم نماید ولی به دلیل اهمیت مسکن و شرایط آن، به صورت مستقل به آن پرداخته شده است.
از منظر شرعی و قانونی بر مرد لازم و واجب است تا برای همسر خود مسکن و محل زندگی چه به صورت ملکی و چه به صورت اجاره‌ای تهیه نماید. اختیار تعیین مسکن و محل آن با شوهر است و او موظف است و اختیار دارد در هر محلی که مناسب بداند، برای همسرش مسکن و خانه‌ای فراهم کند. زن موظف است در هر منزلی که شوهر انتخاب کرد، زندگی کند و سکنی گزیند مگر اینکه زن در هنگام عقد شرط کرده باشد که اختیار تعیین محل زندگی با او باشد که در این صورت زن اختیار دارد در محلی که تشخیص می‌دهد زندگی کند و خانه‌ای تهیه شود. در مادة 1114 قانون مدنی که برگرفته از فقه اسلامی است به این امر اشاره شده و چنین آمده: «زن باید در منزلی که شوهر تعیین می‌کند زندگی کند مگر آنکه اختیار تعیین منزل به زن داده شده باشد».
3.تمکین
یکی از موضوعات اساسی در روابط همسری، مسئله تمکین و اطاعت زن از شوهر است. این موضوع برخلاف مسئله نفقه که مرد موظف بود تمام امکانات ضروری زن را فراهم سازد، زن موظف است در اموری که بعداً به طور مفصل بیان خواهد شد، از شوهر خود اطاعت کند و نافرمانی ننماید. اطاعت زن و فرمانبرداری او از همسرش را در اصطلاح فقها «تمکین» می‌گویند.
تمکین (اطاعت از شوهر) یکی از وظایف مهم بلکه از اصلی‌ترین وظایف زن به شمار می‌رود و از مسائل ضروری و مسلّم در آیین اسلام می‌باشد. زن وظیفه دارد شرعاً و قانوناً از شوهر خود در امور مشخصی اطاعت کند و اگر چنانچه در وظایف مشخص شده، نافرمانی کند (ناشزه) نفقه‌ای بر عهدة مرد نمی‌آید و زن حق تقاضای نفقه ندارد.
تعریف تمکین
تمکین در لغت به معنای جای دادن، پا بر جا کردن، قادر و مسلط گردانیدن کسی بر چیزی و غیره آمده4 و در اصطلاح فقها و حقوقدانان به معنای آماده بودن زن برای شوهر یعنی آماده بودن و اطاعت شوهر در روابط جنسی در هر زمان که شوهر بخواهد مگر اینکه زن ,عذر شرعی داشته باشد.5
انواع تمکین
در ادبیات دینی و در آموزه‌های اسلامی، تمکین به دو معنی و مفهوم آمده که هر دوی آنها بر زن واجب است.
الف) تمکین عام
تمکین عام یعنی اطاعت زن از شوهر در اموری همچون: قبول سکونت و زندگی در خانه‌ای که شوهر انتخاب و تهیه کرده است، خارج نشدن از منزل مگر با اجازة شوهر، خوش‌رفتاری و مدارا با شوهر، پیروی و همکاری در امور منزل، نظافت و آرایش برای شوهر در حد عرف و تناسب زمان و مکان و همچنین تصرف نکردن در اموال شوهر مگر با اجازة او و مسائل دیگر.
ب) تمکین خاص
مراد از تمکین خاص، اطاعت و فرمانبرداری بدون قید و شرط در امور جنسی و زناشویی به طوری که هر موقع شوهر اراده کند و شرایط مهیا باشد، می‌باید زن اطاعت کند مگر اینکه مانعی مثل روزة واجب، قاعدگی و… در کار باشد.6 در مادة 1108 قانون مدنی به این وظیفة (تمکین عام و خاص) اشاره شده و چنین آمده: هر گاه زن بدون مانع شرعی از ادای وظایف زوجیت امتناع کند، مستحق نفقه نیست.
محدوده و مصادیق تمکین
در دستورات دینی و حقوقی به محدودة تمکین و نمودهای آن به طور مشخص اشاره گردیده است. نمونه‌هایی از مصادیق تمکین عبارت‌اند از:
یک. اطاعت و فرمانبرداری در مسائل جنسی
بانو ملزم است و وظیفه دارد در هر نوع کامجویی جنسی که مشروع باشد، از شوهرش در هر زمانی که تقاضا کند، اطاعت نماید؛ مگر در مواردی که ممنوع و حرام است مثل ایام روزه‌های واجب، عادت ماهیانه (پریُد) و یا مریضی‌هایی که امکان بهرة جنسی نیست.
دربارة وظیفة فوق‌الذکر روایات زیادی از معصومین‰ رسیده که به نمونه‌هایی اشاره می‌شود:
در روایتی پیامبر گرامی اسلام می‌فرمایند:
زن نباید مانع بهرة جنسی شوهرش شود، گرچه روی شتر سوار باشد.7یعنی در هر شرایطی باشد.
و همچنین حضرت فرمودند:
زن نباید دست به دست کند (یعنی در اجابت خواسته ی مرد تأخیر کند) و خود را سرگرم کند که شوهر به خواب رود.8
حضرت پیامبرˆ در روایتی دیگر دربارة وجوب اطاعت جنسی زن و عرضه کردن خود بر شوهر می‌فرمایند:
جایز نیست که زن بخوابد مگر هنگامی که خود را بر شوهر عرضه کند، به این نحو که لباس خود را در آورد و کنار او بخوابد و بدنش را به بدن شوهر بمالد. اگر زن چنین کرد به وظیفة خود عمل کرده است و خود را عرضه نموده است.9
در این روایت شریف کیفیت عرضه کردن همسر خودش را به شوهر بیان شده است زیرا عرضه کردن و خود را به او نزدیک کردن از وظایف زن است. و لزوم عرضه کردن در روایتی که از محضر حضرت پیامبرˆ نقل گردیده بیان شده است، حضرت در این روایت می‌فرمایند:
زن باید به خوشبوترین عطرها خود را خوشبو کند و بهترین و جذاب‌ ترین لباسش را بپوشد و بهترین آرایش و زینت را بکند و خود را هر شب به شوهر عرضه کند.10
بر اساس روایات فوق و احادیث زیاد دیگری که در کتاب‌های روایی نقل شده، این بهره را می‌توان برد که بر زن واجب است در تمام امور جنسی کاملاً مطیع شوهر باشد و تمام سعی خود را در راستای تأمین نیاز جنسی شوهر بنماید و از هر زینت، عشق، محبت، دلربایی و بهره جنسی که برای شوهر مطلوب است، دریغ ننماید.
دو. کسب اجازه شوهر برای خروج از منزل
یکی دیگر از مصادیق تمکین و اطاعت از شوهر، لزوم اجازه گرفتن از شوهر برای خارج شدن از منزل است. وظیفة زن حضور در منزل، تربیت فرزند، گرمی‌بخشی و طراوت‌بخشی به محیط خانه، همسرداری و ادارة امور منزل است. اگر زن بخواهد برای امور غیر ضروری از خانه خارج شود می‌باید از شوهر خود اجازه بگیرد و یا بداند که شوهرش راضی است. لذا حق ندارد بدون رضایت شوهر و اجازة او به خانة فامیل، پدر و مادر، مجالس عروسی، عزاها و حتی مجالس مذهبی مثل مجلس روضه و دعا برود. البته در مواردی مثل یادگیری مسائل شرعی واجب که در خانه امکان یادگیری ندارد و حج واجب, اجازه شوهر لازم نیست.
اصل این حکم که جواز خارج شدن زن شوهردار از منزل مشروط به اجازه شوهر است,بر اساس روایات اسلامی قابل خدشه نیست؛در منابع شیعی بیش از ده روایت بر این مطلب دلالت دارد .11همچنین در میان فقها نیز این حکم مسلم و قطعی می باشد.
پیامبر گرامی اسلام حضرت محمدˆ در این باره می‌فرمایند:
زن نباید بدون اجازه شوهر از خانه بیرون رود و اگر بدون اجازه خارج شود، ملائکه آسمان و ملائکة زمین و ملائکه رحمت و غضب، همگی او را لعنت می‌کنند تا برگردد.12
در روایتی حضرت امام صادق† فرمودند:
هر زنی بدون اجازة شوهر از خانه بیرون رود، حق خرجی و نفقه ندارد تا اینکه برگردد. یعنی با خروج بدون اجازه، ناشزه (نافرمانی) صدق می‌کند.13
البته برخی این ادعا را مطرح نموده اند که لزوم کسب اجازه شوهر ,به مواردی اختصاص دارد که خارج شدن زن از منزل با حقوق جنسی شوهر منافات داشته باشد و در زمانی که شوهر در مسافرت است, لزومی بر اجازه نیست .ولی با توجه به اطلاق روایات ,تخصیص آنها به موارد تضییع حقوق جنسی شوهر ,بی وجه است؛زیرا یقین نداریم که ملاک این حکم ,حفظ حقوق جنسی شوهر باشد بلکه احتمال دارد مصالح دیگری مثل جلب اعتماد شوهر به مصونیت جنسی همسر و یا پیشگیری از زمینه انحراف زن ,در تشریع این حکم دخیل باشد.
سه. پرهیز از آزردن شوهر
معاشرت نیکو و تعامل پسندیده از وظایف طرفینی در رابطه با همسران است. یعنی هم زن و هم مرد ,وظیفه دارند با یکدیگر معاشرت نیکوداشته باشند و حق آزار و اذیت یکدیگر را ندارند. زن می‌باید از هرگونه عملی که رنجش خاطر شوهر را فراهم می‌کند، پرهیز نماید و سعی کند از کاری، حرکتی و حرفی که باعث ناراحتی شوهر است، اجتناب نماید و چون فرشته‌ای در قلب شوهر جای کند و هرگز درصدد آزار شوهر که از گناهان بزرگ است، برنیاید.
البته مرد نیز وظیفه دارد که معاشرت نیکو داشته باشد که البته در این باره در بحث حسن معاشرت مطالبی خواهیم گفت.
پیامبر گرامی اسلام می‌فرمایند:
زنی که با زبان، شوهر را بیازارد، خداوند هیچ عمل خوب و هیچ حسنه و نماز و روزه‌ای را از او قبول نمی‌کند، هرچند همواره روزها در روزه باشد و شب‌ها در حال نماز؛ مگر آنکه همسرش از او راضی گردد.14
و در روایتی دیگر که از محضر نورانی امام صادق† نقل شده چنین آمده:
هر زنی که شوهر خود را بیازارد و با او بدخلقی کند و شوهر از او ناراضی باشد (در موردی حق) نمازش قبول نمی‌شود مگر اینکه شوهر را راضی نماید.15
چهار. تصرف نکردن در اموال شوهر مگر با اجازه
زن، امین شوهر است و باید پاسدار خوبی برای امانت و اموال شوهر باشد. اگر زن بخواهد در اموال همسرش تصرف نماید (هزینه کند) باید از شوهرش اجازه داشته باشد اگرچه برای صدقه دادن باشد. البته اگر شوهر اجازه کلی داده باشد، زن می‌تواند از پول‌های او در مواردی که تشخیص می‌دهد هزینه کند.
امام صادق† دربارة لزوم اجازه زن در رابطه با تصرف در اموال شوهر می‌فرمایند:
حق تصرف و هزینه کردن در اموال شوهر را ندارد مگر اینکه اجازه داشته باشد و اگر بدون اجازه تصرف و هزینه کند، گناهکار است.16
و پیامبر گرامی اسلام می‌فرمایند:
زن حتی برای صدقه باید اجازه بگیرد و بدون اجازة شوهر نباشد.17
پنج. لزوم اجازه شوهر برای روزه مستحبی
زن می‌باید در هر حال, در اختیار شوهر باشد و نباید کاری کند که امکان بهرة جنسی از او ممکن نشود. از این رو زن حق ندارد روزة مستحبی بگیرد مگر اینکه شوهرش راضی باشد. به دلیل اینکه وقتی زن روزه است از طرفی ناتوان و بی‌نشاط می‌شود و از طرف دیگر امکان ارتباط جنسی در حال روزه نیست. البته روزة واجب بحثی دیگر است که هیچ کس نمی‌تواند مانع آن بشود و انسان مکلف باید آن را انجام دهد.
حضرت محمدˆ دربارة لزوم کسب اجازه شوهر در روزة مستحبی می‌فرمایند:
زن حق ندارد بدون اجازة شوهر روزه مستحبی بگیرد.18
4.حُسن معاشرت
یکی از حقوق و وظایف متقابل و مشترک زوجین(زن و شوهر) حُسن معاشرت نسبت به یکدیگر است. به عبارت دیگر زن وظیفه دارد با شوهرش به نیکی معاشرت نماید و نیز حق دارد از شوهر خویش حُسن معاشرت بخواهد، مرد نیز حق دارد از همسر خویش تکریم و معاشرت نیکو طلب نماید و هم موظف است به نیکی و مهربانی با همسرش رفتار کند.
اصولاً بسیاری از قوانین و دستورات و احکام اسلام و توصیه‌های پیشوایان دین، جنبه پیشگیری دارد که اگر دقیقاً به مورد اجرا گذارده شود, بسیاری از مشکلات و گرفتاری‌های احتمالی خانواده ,برطرف می شود. همان‌طور که مشهور است «پیشگیری بهتر و آسان‌تر از درمان» است.در احکام اسلام نیز اگر به دستورات و توصیه هایی که جنبه ارشادی و اخلاقی دارد عمل شود ,بسیاری از نزاع‌های حقوقی که بعضاً هم موجب وارد آمدن خسارت‌های فراوان و غیرقابل جبران می‌شوند جلوگیری می‌کند.
در زندگی زناشویی یکی از دستورات اخلاقی که بسیار مورد تأکید قرآن کریم و پیشوایان دین می‌باشد تا جایی که این دستور اخلاقی جنبه حقوقی و تکلیفی پیدا نموده، همین مسئله «حُسن معاشرت» و خوش‌رفتاری با یکدیگر است؛ اهمیت و نقش حیاتی حُسن معاشرت در زندگی زناشویی تا آنجاست که به شکل ماده‌ای از قانون مدنی در آمده و ضمانت اجرایی دارد.
قانون مدنی ماده 1103: «زن و شوهر مکلف به حُسن معاشرت با یکدیگرند».
در زندگی زناشویی ,آنچه بیش از همه اهمیت دارد آن است که زن و شوهر خودشان را متعلق به یکدیگر بدانند و هر کدام از آنها, سعادت و خوشبختی دیگری را سعادت و خوشبختی خویش بداند و بدبختی و گرفتاری دیگری را گرفتاری و غم خویش به حساب آورد، اگر هر دو با این دیدگاه به زندگی زناشویی گام نهادند و همین گونه ادامه دادند ,بدون تردید زوجی موفق , خوشبخت و سعادتمند خواهند بود و در پرتو این خوشبختی و موفقیت, اولاد صالح نیز به جامعه تحویل می‌دهند.
مرد توانا و فعال که تمام روز را کار کرده است و هرگونه مشقت و سختی را تحمل نموده در سرما و گرما فرسوده شده شب به خانه برمی‌گردد اینجا محل امن و امان است، جایگاه راحت آسایش روح و جسم او است همه ناملایمات و ملالت‌ها اینجا فراموش و زنگ هر غمی از خاطر مرد زدوده می‌شود.
درون خانه کعبه آمال مرد است، زن خانه خدای این کعبه است، نوباوگان معصوم فرشتگانی هستند که درون خانه گرد کانون مهر و صفا طواف می‌کنند… در روی زمین ستارگانی هستند روشن‌تر و مرموزتر از کواکب فلکی و آنها زنان‌اند.
بانوی خانه نیز که به خاطر همسر و زندگی مشترک با او ,از همه کسان و عزیزانش جدا گردیده، چه بسا از موطن و زادگاهش نیز دور شده، از صبح تا غروب درون منزل محصور گردیده، با سر و صدا و گریه و بعضاً بیماری و بهانه‌گیری کودکان دست و پنجه نرم می‌کند, (بدون هیچ وظیفة شرعی )کارهای سخت و طاقت‌فرسای منزل را متحمل می‌شود، ایثارگرانه و تبرعاً و فقط به انگیزه عشق به همسر و فرزندانش به صورت کارگری تمام‌وقت کار و تلاش می‌کند، پیوسته در این فکر است که شوهر او چه غذایی را دوست دارد، همان را تهیه ببیند، چه پوششی را می‌پسندد ,همان لباسش را بپوشد و از چه نوع زیور و آرایشی محظوظ‌تر می‌شود تا خود را بدان بیاراید، هر لحظه منتظر بازگشت همسر و شریک خویش است، تا در کنار او لحظه‌ای بیارامد و ناگفته‌های خویش بدو باز گوید و بدین وسیله از رنج و تعب خانه‌داری اندکی بکاهد، بهترین پاداشی که در ازای آن همه ایثار و رنج غربت از نزدیکانش ,می‌تواند دریافت کند، تبسم همسر به هنگام ورود به منزل و احوال‌پرسی محبت‌آمیز اوست.
نمودهای حسن معاشرت
*** خوش خلقی
خوش‌خلقی و مهربانی با همسر یکی از نمودهای برجستة معاشرت پسندیده است. این ویژگی اخلاقی دوجانبه بوده و هریک از همسران می‌باید به آن آراسته باشند. کسی که در برخورد با همسر با چهره‌ای بشّاش، ادای کلمات زیبا، با صدای آرام، منطقی، متواضعانه و دلسوزانه ظاهر می‌شود، شخص خوش‌اخلاق تلقی می‌گردد. این شخص (چه زن و چه مرد) با حضور خود در جمع خانواده علاوه بر ایجاد صفا و آرامش ، از اجر معنوی نیز برخوردار شده و همچنین مورد رغبت و لطف اعضای خانواده قرار می‌گیرد. فضای به وجود آمده با حضور پدر و مادر خوش‌اخلاق, در آرامش روانی، اعتماد به نفس، شکوفایی و پیشرفت همة اعضای خانواده به‌ویژه فرزندان تأثیر زیادی دارد. پیامبر گرامی اسلام دربارة ارزش و جایگاه خوش‌اخلاقی می‌فرمایند: شایسته‌ترین مردم ازنظر ایمانی، خوش‌اخلاق‌ترین آنها و مهربان‌ترین آنها با خانواده‌اش است و من مهربان‌ترین شما نسبت به خانواده‌ام هستم.19
ترش‌رویی، اخم، داد و فریاد، غُر زدن و بی‌حوصلگی با همسر, نه‌ تنها زندگی را به جهنمی سوزان تبدیل می‌کند بلکه هیچ منفعتی نداشته و فقط اعمال و حسنات انسان را نابود می‌کند و انسان را از معنویت به‌دور کرده و از چشم اعضای خانواده ساقط می کند. اما رضا† می‌فرمایند: از بدخلقی بپرهیزید زیرا بدخلقی شما را جهنمی می‌کند.20 و پیامبر گرامی فرمودند: بداخلاقی اعمال و حسنات انسان را نابود می‌کند همان طوری که سرکه عسل را نابود می‌نماید.21
کسی که اهل بدخلقی باشد، اعصاب دیگران را خرد می‌کند، ظلم روا می‌دارد، زندگی را جهنم می‌کند، آرامش را سلب می‌نماید و همة اینها در ضایع شدن اعمال و گرفتار شدن به عذاب، دخالت دارند. استاد اخلاقی دربارة خوش‌خلقی با زن می‌فرمود: برخی از زن‌ها را با هیچ ابزاری نمی‌توان مطیع کرد و فقط دوای درد آنها خوش‌اخلاقی و محبت به آنان است که در این صورت مطیع و تسلیم خواهند بود.
***مهربانی و محبت
محبت و مهربانی به همسر یکی از راهکارهای اساسی در شیرینی و شادکامی زندگی زناشویی و یکی از آموزه‌های اخلاقی اسلام است. این شاه‌کلید خوشبختی گرچه دوجانبه بوده و هم زن و هم مرد موظف هستند تا به آن ملتزم باشند ولی همان‌طور که در فصل اول و در تفاوت‌های زن و مرد بیان گردید، زن عاطفی‌تر و احساسی‌تر از مرد بوده و وجودش لطیف‌تر از مرد است و لذا نیاز زن به محبت و مهربانی، بیش از مرد می‌باشد. ترحم و مهربانی به همسر اکسیری کم‌نظیر است و تأثیری که در نزدیکی دل‌ها و در ایجاد صمیمیت دارد، کم‌بدیل است. این تأثیر شگرف به این دلیل است که انسان ذاتاً تشنة دوستی و محبت است و یکی از نیازهای روانی انسان تعلق و دوستی می‌باشد. محبت، انگیزه بسیاری از تلاش‌ها و زحمت‌های طاقت‌فرسای زندگی است. انسان همان‌طور که از محبت خویش به دیگران لذت می‌برد، پیوسته در تلاش است که محبت دیگران را نسبت به خود جلب کند. انسان می‌خواهد او را دوست داشته باشند و اگر احساس کند که هیچ کس به او علاقه ندارد، جهان با همة وسعتش برای او تنگ و تاریک خواهد بود.
برخی از روان‌شناسان نظیر آبرهام مزلو و کویینگ22 نیاز به محبت و تعلق‌پذیری را از نیازهای اساسی و از نیازهای روان‌شناختی تلقی کرده‌اند و اعتقاد دارند که ارضای این نیازها در آرامش روانی و سلامتی روانی افراد تأثیر اساسی دارد.23
از منظر اسلام، اساس و شالودة زندگی خانوادگی بر محبت استوار است. خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: از نشانه‌های قدرت خداوند این است که از جنس خودتان, همسرانی برایتان آفرید تا در کنار آنها آرامش یابید و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد؛ در این امر نشانه‌هایی است برای گروهی که تفکر می‌کنند.24 بر همین اساس می‌توان ادعا کرد که نیرومندترین عامل دوام و رشد خانواده، عاطفه و محبت است و بهترین عامل برای استحکام و بقای آن، برانگیختن عواطف متقابل افراد خانواده به‌ویژه همسران به یکدیگر است. لذا در آموزه‌های دینی به فراوانی توصیه شده تا همسران به‌ویژه مرد, نسبت به همدیگر اظهار محبت و مهربانی کنند و این محبت خود را آشکار سازند.
پیامبر گرامی اسلام حضرت محمدˆ می‌فرمایند: با زنان مهربانی کنید و دل‌هایشان را به دست آورید تا با شما همراهی کنند و هرگز آنان را مجبور و خشمگین نکنید.25 و در روایت دیگری فرمودند: اگر مردی به همسرش بگوید «دوستت دارم» هرگز از قلب او خارج نمی‌شود.26
همچنین حضرت رسولˆ فرمودند: هرگاه کسی را دوست داشتی، او را بدان آگاه ساز؛ زیرا این کار، دوستی را در میان شما استوارتر می‌سازد.27
لازمة شادابی و نشاط روانی زن و مرد به‌ویژه زن این است که خود را محبوب همسر خویش ببیند و از عشق و علاقة او نسبت به خود مطمئن باشد. اگر زن در مورد محبت و علاقة همسرش نسبت به خود تردید کند یا به علاقة او به افراد دیگر پی‌ ببرد، احساس درماندگی و ناتوانی عاطفی به او دست می‌دهد و از اینکه نتوانسته عواطف شوهر را تصرف کند، احساس خسران می‌کند. در نتیجه این احساس، ممکن است رو به پژمردگی نهاده و از نشاط روحی‌اش کاسته شود. این مسئله چنان بر روان زن تأثیر می‌گذارد که علاقة او نسبت به فرزندانش نیز کمتر می‌شود؛ یعنی حتی عاطفة مادری نیز به شدت از عواطف شوهر نسبت به زن تأثیر می‌پذیرد. حمایت و مهربانی قلبی مرد، آن‌قدر برای زن ارزش دارد که زندگی زناشویی بدون آن, برای زن قابل تحمل نبوده و هرگز احساس خوشبختی نمی‌کند.28
زن به دلیل ویژگی‌های خاصی که دارد اغلب نمی‌تواند به طور مستقیم از بی‌مهری یا کم‌توجهی شوهرش نسبت به خود گلایه کند؛ گویی این کار را یا در شأن خود نمی‌داند و یا آن را مایه تحقیر خود و چه‌بسا مایه تحقیر شوهر بداند. حال اگر از چنین وضعی پیوسته رنج ببرد، آثار نامطلوب این احساس درونی به مرور زمان در رفتارهای او با اعضای خانواده به‌ویژه همسر پدیدار می‌شود. زن اگر از عواطف همسری ارضا شود، عالی‌ترین احساسات خود را نثار شوهر می‌کند و بیش‌ترین فداکاری را نثار زندگی و شوهر خواهد کرد. بنابراین مهم‌ترین وظیفه اخلاقی و انسانی مرد این است که همسر خود را از همان آغاز زندگی از محبتی که به او دارد آگاه سازد و پیوسته با نثار محبت و انجام کارهایی که نشان از علاقه و عشق او به همسر است او را مطمئن کند و سعی کند با بذل محبت ومهربانی ، نهال نورسیدة زندگی زناشویی را سیراب و سرسبز سازد. زن نیاز دارد که حرف‌های پرمهر و محبت را به طور مداوم بشنود، با شوهرش بیرون برود، در تحسین و تمجید از هرچیزی، با شور و شوق شوهرش شریک شود و نیز یکی شدن واقعی با همسرش را در سکوتی لذت‌بخش تجربه کند. برای زن عشق به معنای علاقه دایمی و در سطح عالی است؛ درست به همین دلیل است که می‌خواهد همیشه در کنار شوهرش باشد. زن برای ساعت‌هایی که شوهرش در کنار اوست ,ارزش قایل است؛ جمعه‌هایی که او در خانه است و غروب‌هایی که شوهر او را به مهمانی یا تفریح می‌برد ,ارزش زیادی قایل است.اگر شوهر به کاری و تفریحی بپردازد که مورد رضایت زن نیست (مثل فوتبال یا فیلم‌های پلیسی) زن احساس می‌کند دیگر مورد علاقه شوهر نیست و از این کار مرد, عصبانی می‌شود.29
زن نیز باید به شوهر خود عشق بورزد و از اظهار محبت به او دریغ نکند و علاقة خود را به گونه‌های گوناگون بیان نماید. از خدمات مرد و تلاش او قدردانی کند و با برجسته کردن فدارکاری‌های مرد، او را مورد توجه قرار دهد. ابراز علاقة زن به شوهر علاوه بر جلب رضایت و عواطف شوهر، باعث افزایش انگیزه مرد برای تلاش و تأمین آسایش خانواده می‌گردد، همچنین باعث رضایت‌خاطر مرد از زندگی و احساس ارزشمندی در خانواده می‌گردد.
امام صادق† در این باره می‌فرمایند: زن باید با اظهار علاقه و با دلربایی و آرایش در برابر شوهر به گونه‌ای عمل کند که رضایت و خوشنودی شوهر جلب شود.30
بنابراین حُسن معاشرت حق و وظیفه طرفین است، از ناحیه زن، زن باید با شوهرش به نیکویی معاشرت کند و با اخلاق خوش و چهرة بشاش برخورد کند. اسلام, افراد را به احسان کردن به خانواده ,دعوت می‌کند و هرچه را به بنیان خانواده زیان برساند حرام می‌داند. خداوند می‌فرماید: با همسرتان خوش رفتاری کنید31 و نیز می‌فرماید: به زنان زیان وارد نسازید که زندگی برایشان سخت شود.32 همچنین پیامبرˆ فرمودند: بهترین شما بهترین کس برای خانواده‌اش هست، و من برای خانواده‌ام بهترینم.33
اسلام بر دیباچة کتاب زناشویی سرلوحه‌ای از مهر و محبت نگاشته است، طرفین این معامله مهم اجتماعی را دو دل رئوف و دو قلب مهربان قرار داده، آفرینش زن و مرد را یکسان و از خمیر واحدی اعلام کرده: «ای مردم از پروردگارتان بترسید، آن خدایی که شما را از نفس واحده‌ای آفرید و از همان نفس واحده همسرش را بیافرید».34
5.پاک‌دامنی و عفت
یکی از وظایف و مسئولیت‌های مهم زن و مرد در زندگی زناشویی رعایت پاک‌دامنی و عفت است که البته پاک‌دامنی در رابطه با زنان مهم‌تر و تأثیرگذارتر است.
به دلیل اهمیت این ویژگی و تأثیر آن در روابط خانوادگی و تربیت فرزندان، مناسب است به این بحث با تفصیل بیشتری پرداخته شود و جوانب مختلف آن بررسی گردد.
مفهوم عفاف و پاکدامنی
عفت در لغت، به معنای حفظ نفس از تمایلات و شهوت نفسانی آمده.35 و به عبارت ساده‌تر و عمومی‌تر در معنی و مفهوم عفاف می‌توان گفت: عفت یعنی نگاه داشتن نفس از چیزهای حرام که بیشتر جنبة شهوانی دارد یا چیزی که شایسته نیست. استاد شهید مطهری در تعریف عفاف می‌گوید: عفت حالتی نفسانی است به معنی رام بودن قوة شهوت و تحت حکومت عقل و ایمان در آمدن، یعنی تحت تأثیر قوة شهوانی نبودن.36 حضرت علی† دربارة حقیقت عفت می‌فرماید:
عفت، مقاومت در برابر شهوت‌هاست.37
در یک جمع‌بندی می‌توان گفت: اگرچه عفت در لغت به معنی خودداری از غلبة مطلق شهوت و تمایلات درونی و همچنین پارسایی و باز ایستادن از هر زشتی است38 ولی در آیات و روایات غالباً در خصوص خودداری از شهوت جنسی و شهوت شکم به کار رفته است که در فارسی از آن به پاکدامنی تعبیر می‌شود، و همچنین واژة عفت و پاکدامنی در مورد زنان بیشتر استفاده می‌شود.39
اهمیت پاکدامنی و عفت
عفت و پاکدامنی در آموزه‌‌های قرآنی و روایی جایگاه ویژه و قابل توجهی دارد.
قرآن کریم از این ارزش انسانی و اسلامی با عظمت خاصی یاد کرده و یکی از ویژگی‌های مؤمنان راستین را، پاکدامنی و عفت می‌داند و می‌فرماید:
آنان (مؤمنین) کسانی هستند که خویشتن را از بی‌عفتی حفظ می‌کنند.40
حضرت علی† دربارة صفات پرهیزکاران می‌فرمایند:
پرهیزکاران نفس‌هایشان عفیف است و حاجاتشان سبک است و خیرشان بیشتر و شرّشان کمتر است.41
پیامبر گرامی اسلام حضرت محمدˆ می‌فرمایند:
بیشترین چیزی که امتم را به دوزخ در می‌آورد، دو میان‌خالی است یعنی شکم و فرج.42
اگربه طور دقیق توجه گردد مشخص می‌شود که بیشتر گناهان به خاطر خوردن و شهوات جنسی است و اگر اینها کنترل شوند و مخصوصاً شهوات جنسی ، انسان‌ها نه‌تنها کمتر به گناه آلوده می‌شوند بلکه می‌توانند به مقاماتی بالاتر از ملائکه نایل شوند. عبدالله‌بن سنان می‌گوید: از امام صادق† سؤال کردم ملائکه بالاترند یا انسان؟ حضرت امام صادق† جواب دادند: جدم علی† فرمودند: خداوند متعال به ملائکه، عقل بدون شهوت و به چهارپایان، شهوت بدون عقل داد؛ اما به انسان هم عقل داد و هم شهوت. همین انسان اگر عقلش بر شهوتش غلبه داشته باشد از ملائکه برتر است و اگر شهوتش بر عقلش غلبه کند از چهارپایان پست‌تر می‌گردد.43
خلاصه اینکه هر فردی نسبت به اعضای خانواده و همسر و بچه ها وظایفی دارد که به نمونه هایی اشاره گردید.برای مطالعه بیشتر در این زمینه به کتاب های زیر مراجعه فرمایید.
1-همسرداری،چاپ انتشارات معارف،تلفن تهیه 02517740004
2-همسران سازگار،تالیف انتشارات موسسه امام ،تلفن تهیه 02517742326
3 –حقوق خانواده در قرآن،تالیف محمد بهشتی
——————————–
.1 سیدمصطفی محقق داماد، حقوق خانواده، ص283.
.2 سیدمصطفی محقق داماد، حقوق خانواده، ص290.
.3 تفصیل بیشتر ر.ک به الف) ترجمة تحریر الوسیله، تألیف امام خمینی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1383، ج3، ص560 به بعد؛ ب) باب جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام، تألیف محمد حسن النجفی، داراحیاء التراث العربی، بی‌تا، ج31 (باب نکاح)، ص337.
.4 علی‌اکبر دهخدا، لغت‌نامه دهخدا، ج4، ص6118.
.5 محمدحسن نجفی، جواهر الکلام، ج31، ص289.
.6 همان.
.7 وَ لاتَمنَعَهُ نفسَها و إن کانَت عَلی ظَهرِ قَتَبٍ؛ (الحر العاملی، وسائل الشیعه، ج20، ص158).
.8 وَ لا تُسوِّفْهُ حَتّی یَنامَ الرَّجُل؛ (همان، ص165).
.9 لایَحِلُّ لامرَاَةٍ اَن تَنامَ حَتّی تَعرِضَ نَفسَها عَلی زَوجها تَخَلعَ ثٍیابَها وَ تَدخُلُ مَعَهُ فی لِحافِهِ فَتُلزقُ جِلدَها بجِلِدِهِ فاذا فَعَلَت ذلکَ فَقَد عَرَضَت؛ (همان، ص176).
.10 وَ عَلَیها اَنْ تَطیَّبَ باَطیَبِ طیبها و تَلبسَ اَحسَنَ ثِیابها و تَزیَّنَ بِاَحسنِ زینَتِها و تَعرِضَ نَفسَها عَلَیه غُدوَةً و عشیّةً؛ (همان، ص158).
11 .وسایل الشیعه ؛ج14 باب 79,91,و 117 از ابواب مقدمات نکاح .
.12 لاتَخرُجُ مِن بَیتهِ اِلا بِاذنِهِ فَإن فَعَلَت لَعَنَتها ملائِکَةُ السَّمواتِ و مَلائِکَةُ الارض وَ مَلائِکَةُ الغَضب وَ ملائکَةُ الرَّحمةِ حَتّی تَرجع؛ (همان، ص158).
.13 اَیما امرَاَةٍ خَرَجت مِن بَیتِها بِغیر اِذنِ زَوجِها فلانَفَقة لها حتّی ترجعَ؛ (همان، ج21، ص116).
.14 ایُّما امرَاةٍ آذَت زَوجها بلِسانِها لَم یقبل الله منِها صَرفاً و لا عَدلاً و لاحَسَنةً من عَمَلها حَتی تُرضیهُ و إن صامَت نهارَها و قامَت لیلَها؛ (مجلسی، بحارالانوار، ج100، ص244).
.15 أیّما امرأة باتَت و زوجها علیها ساخط فی حق لم یتقبل منها صلاة حتّی یرضی عنها؛ (الحر العاملی، وسائل الشیعه، ج20، ص159).
.16 ولا تعطی شیئاً إلا باذنه فإن فَعَلت فعلیها ، (همان، ).
.17 و لا تصدق مِن بیتهِ اِلا باذنه؛ (همان، ص158).
.18 و لاتصوم تطوعاً اِلا بإذنِهِ؛ (همان).
19. أَحْسَنُ النَّاسِ إِیمَاناً أَحْسَنُهُمْ خُلُقاً وَ أَلْطَفُهُمْ بِأَهْلِهِ وَ أَنَا أَلْطَفُکُمْ بِأَهْلِی (الحر العاملی، وسایل الشیعه، ج12، ص153).
20. إِیَّاکُمْ وَسُوءَ الْخُلُقِ فَإِنَّ سُوءَ الْخُلُقِ فِی النَّارِ لا مَحَالَةَ (همان، ص152).
21. الْخُلُقُ السَّیِّئُ یُفْسِدُ الْعَمَلَ کَمَا یُفْسِدُ الْخَلُّ الْعَسَلَ (همان).
1.Koenig. H
23. Koenig H, Hand Book of Religion and mental health, p.283-294.
24. وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ (روم، 21).
25. فَأَشْفِقُوا عَلَیْهِنَّ وَ طَیِّبُوا قُلُوبَهُنَّ حَتَّى یَقِفْنَ مَعَکُمْ وَ لا تَکْرَهُوا النِّسَاءَ وَ لا تَسْخَطُوا بِهِن (حسین نوری طبرسی، مستدرک الوسایل، ج14، ص252).
26. قَوْلُ الرَّجُلِ لِلْمَرْأَةِ إِنِّی أُحِبُّکِ لَا یَذْهَبُ مِنْ قَلْبِهَا أَبَداً (الحر العاملی، وسایل الشیعه، ج20، ص23).
27. إِذَا أَحْبَبْتَ رَجُلًا فَأَخْبِرْهُ بِذَلِکَ فَإِنَّهُ أَثْبَتُ لِلْمَوَدَّةِ بَیْنَکُمَا (محمدبن‌یعقوب کلینی، کافی، ج2، ص644).
28. مجتبی حیدری، دینداری و رضامندی خانوادگی، ص103.
29. پل تورینر، راز تفاهم در زندگی زناشویی، ترجمة ناصر فرجی، ص102.
30. وَ إِظْهَارُ الْعِشْقِ لَهُ بِالْخِلَابَةِ وَ الْهَیْئَةِ الْحَسَنَةِ لَهَا فِی عَیْنِه (مجلسی، بحار الانوار، ج75، ص237).
.31 «وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ» (سورة نساء، آیه 19).
.32 «وَلَا تُضَارُّوهُنَّ لِتُضَیِّقُوا عَلَیْهِنَّ» (سوره طلاق، آیه7).
.33 « خیرُکُم خیرُکُم لاَهله وَ انا خیرُکُم لاَهلی» ؛ الحرالعاملی، وسایل الشیعه، ج 20، ص171.
.34 «یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمْ الَّذِی خَلَقَکُم مِّن نَّفُسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا» ؛ سوره نساء، آیه1؛ حقوق زن در اسلام و اروپا، ص152.
.35 حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج8، ص180.
.36 مرتضی مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، ص150.
.37 الصَّبرُ عَلَی الشهوة عِفَّةُ؛ جمال‌الدین محمد خوانساری، شرح غررالحکم و دررالکلم، ج2، ص82، ح1927.
.38 دهخدا، لغت‌نامه، ج10، ص14090 و 14089.
.39 تفصیل بیشتر رجوع شود به اصول کافی، تألیف کلینی، ج3، باب عفت و تفسیر سوره نور، آیه33.
.40 «وَالَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ»؛ سوره مؤمنون، آیه5.
2- همسران سازگار
.41 المتَّقُون اَنفُسَهُم عَفیفَةٌ حاجاتُهُم خفیفة و خیراتُهُم مأمُولَةٌ (امیدآفرین) و شُرُورُهُم مَامُونَةٌ؛ جمال‌الدین محمد خوانساری، شرح غررالحکم و دررالکلم، ج2، ص83، ح1931.
.42 اکثَرُ ما تَلِجُ بِهِ اُمّتی النّارَ الأجوفان: البَطنُ و الفَرج؛ (کلینی، اصول کافی، ج3، ص126، ح1635، باب عفت).
.43 عن عبدالله بن سنان قال: سألتُ أباعبدالله جعفر بن محمد الصادق† فقُلتُ: الملائکة افضل أم بنو آدم؟ فقال: قال امیرالمؤمنین†: اُنَّ الله رکب فی الملائکة عقلاً بلا شهوة و رکب فی البهائم شهوة بلا عقل و رکب فی بنی‌آدم کلتیهما، فمن غلب عقله شهوته فهو خیر من الملائکة، و مَن غلب شهوته عقله فهو شَرّ مِن البهائم؛ (الحر العاملی، وسائل الشیعه، ج15، ص210، ح20297).
Tags:

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد