خانه » همه » مذهبی » اعتدال در انفاق و قدرت نه گفتن به دیگران

دانلود کتاب های امتحان شده

اعتدال در انفاق و قدرت نه گفتن به دیگران


اعتدال در انفاق و قدرت نه گفتن به دیگران

۱۳۹۸/۰۴/۰۴


۱۸۵۳ بازدید

با سلام و احترام محضر شما؛ سوالی داشتم لطف بفرمایید از منظر علم اخلاق راهنمایی بفرمایید؛ بزرگواری میکنید.من از زمانی که یک دختر ۲۰ ساله بودم تصمیم گرفتم علاوه بر واجبات و محرمات دنبال خودسازی هم باشم؛ البته بگم در مسایل روانشناسانه مثل عدم اعتماد به نفس و کمرویی مشکل داشتم، شروع به خودسازی کردم و تا حدودی موفق شدم اما مساله ای که من رو اذیت میکنه این هست که نمیتونم تشخیص بدم چه موقع باید به دیگران خدمت کنم چه موقع نکنم؟ چه موقع به دیگران ببخشم چه موقع نبخشم؟ همش فکر میکنم در ازمایش الهی هستم و اگر مثلا یکی اومد یک چیزی ؛کاری رو از من خواست که براش انجام بدم و من جواب نه دادم بعدش از عذاب وجدان می میرم؛ رو همین حساب همیشه به دیگران خدمت کردم و همیشه بخشیدم حتی از بهترین چیزهایی که دوست داشتم اخه میگم با خودم مثلا امام حسن چند بار همه اموالشون رو بخشیدن ولی باز تو قران داریم که نه اون قدر دستت رو بسته بگیر نه اون قدرم ببخش؛ من نمیدونم چیکار باید بکنم.ازین ناراحتم که الان احساس میکنم بعضیا دارم سوارم میشن و به من به چشم یک ادم ساده لوح نگاه میکنن؛ مثلا هستن کسانی که میان به من میگن اره تو خیلی خوبی ما به هر کسی نمیتونیم بگیم بیا این کارو انجام بده یا مثلا فلان چیز رو به ما بده؛ منم بر خلاف میلم میدم بعدا چند روز خودخوری میکنم که چرا دادم و خیلی ناراحت میشم؛ تشخیص درست چجوریه؟ چه موقع باید کار دیگران رو راه بندازم؟ و اگر گاهی نخواستم انجام بدم خیلی از مسیر رشد و هدایت دور شدم و تو ازمایش مردود شدم؟

پرسشگرگرامی؛ به نکات زیر توجه نمایید :الف ) اعتدال و میانه روىمیانه روی به معنای رفتن در خط وسط که از دو طرف به یک فاصله است و دوری از افراط و تفریط است . در قرآن کریم از این واژه به تعبیر وسط یاد و از آن مدح گردیده است . «و کذلک جعلناکم امه وسطاً لتکونوا شهداء علی الناس»[ قرآن مجید، بقره آیه ۱۴۳ ] این چنین شما را امت معتدل قرار دادیم تا گواه بر همه مردمان باشید .
وسط یک چیز آن است که از دو طرف از لحاظ اندازه مساوی باشد و گاهی وسط به آن چیزی گفته می شود که دو طرف آن چیزی مذموم باشد این واژه وسط استفاده می شود چیزی که از افراط و تفریط مصون باشد .[ اخلاق موفقیت ۱۳۷۸، داریوش عرفانی فر، ص ۵۵]اعتدال و میانه روى، یکى از دستورات اخلاقى و مهمّ اسلام است که در قرآن و روایات تأکید زیادى بر آن شده است. قرآن مى فرماید: وَ اقْصِدْ فِى مَشْیِکَ (در همه امور زندگى ) اعتدال و میانه روى را رعایت کن،( لقمان، آیه ۱۹).
گفتنى است که در این زمینه فرقى بین امور مربوط به دنیا و امور مربوط به آخرت (مثل عبادات) نیست یعنى، در عبادات هم دستور رسیده که نباید خود را خسته کنیم و حالت زدگى در خود ایجاد نماییم. البته واجبات را مثل نمازهاى واجب و روزه باید دقیقاً انجام داد ولى در مستحبات باید رعایت اعتدال را نمود و تشخیص آن به عهده خود انسان و عرف معمول جامعه است.
ب ) اعتدال در انفاق و کمک به دیگران
قرآن درباره انفاق می فرماید نه بخیل و نظر تنگ باش نه آنقدر سخاوتمند که هر چه داری انفاق کنی و خود محتاج بلکه میانه این دو را انتخاب کن . «و لا تجعل یدک مغلوله الی عنقک و لا تبسطها فتقعد ملوماً محذوراً» در مقام خرج و انفاق ، اسراف کاری ، ولخرجی و یا خساست و نظر تنگی که مصداق افراط و تفریط است نکوهش شده ولی در میانه مورد توجه قرار گرفته است .[قرآن مجید، اسرا، آیه ۲۹ ] امام موسی بن جعفر (علیه السلام) می فرماید : «خیر الامور اوسطها» بهترین کارها میانه آنهاست (یعنی میانه روی در هر کاری حتی در عبادت مطلوب و خردمندانه است و زیاده روی و کوتاهی نیز در هر کاری زیان آور و این همان افراط و تفریط است در تمام امور زندگی اعتدال رعایت شود. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به فردی که زندگی خانوادگی را رها کرده و به عبادت پرداخته بود فرمود : خداوند نیاز به این عبادت تو و لباس پشمین ندارد من که پیغمبر تو هستم هم می خورم و هم می آشامم و هم به زن و فرزند می رسم و هم به عبادت و بندگی خداوند [زندگی موفق ۱۳۸۲،عباس رحیمی ۱۸۵ ] بر همین اساس یکی از سنت های مهم پیامبر میانه روی است عدم خروج از حد اعتدال لذا امام موسی بن جعفر(ع) آن بزرگوراری می فرماید بهترین کاری که در این عالم باشد آن جزء میانه روی کاری دیگر نخواهد بود .
ج ) تعادل در رفتار دینی
۱- معیاری می تواند قطعا حجت ودلیل وراهنمای ماباشد که آن معیار را خداوند تعیین کرده باشد ، وما به تعیین خداوندی هیچ راهی به جز قرآن واهل بیت نداریم ، چه این هردو، به نص حدیت شریف ثقلین از جانب پیام آورخدا صلی الله علیه وآله ، معرفی شدند:« ….من دو چیز گرانبها بین شما می گذارم ، کتاب خدا وعترت یعنی اهل بیتم ، که اگر به این دو(باهم) تمسک جستید هیچ گاه گمراه نمی شوید ….»
۲- برای رسیدن به تعادل رفتاردینی شاید بهترین راه، بهره برداری ازمناسبترین وبهترین الگوی آن رفتاری، درآن موضوع خاص باشد، برای کسب توفیق دراین راه ؛شناخت عمیق تر وجزئی تر اهل بیت علیهم السلام وخصوصا شخص رسول الله صلی الله علیه وآله برای هرمسلمانی لازم است ، گذشته از این که عقل به آن دستور می دهد ، قرآن نیز مارا به این راه هدایت میکند :
«…لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَة… » [احزاب/۲۱ ] و و «…ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا…» [حشر/ آیه ۷ ] آنچه راکه رسول خدا به آن فرمان داده اخذ کنید وآنچه راازآن باز داشته ترک کنید.
۳- در معیار الگوبرداری ، باید از تاریخ صحیح ومورد تایید استفاده شود .
۴- به طورکلی رفتاری متعادل است که از افراط وتفریط به دور باشد ،پس می توان گفت که شناخت تعادل رفتاردینی را درهرچیز، از راه شناخت زیاده ها ونقیصه های آن چیز،درزمان ومکان خاص ، شناخته می شود .
د ) تعادل در زندگی
در رابطه با تعادل در زندگی به چند نکته توجه نمایید:
۱- هدف انبیا و اولیا تربیت انسان مومن متعادل و به دور از افراط و تفرطی بوده و همه احکام شریعت برای ساختن چنین انسان هایی است.
۲- دین اسلام دین تعادل است و همه احکام آن بر طبق فطرت است و در همه آنها حد وسط و تعادل رعایت شده و شایسته نیست که در مورد عمل به چنین احکام متعادلی از تعادل خارج شویم و دچار افراط و تفریط شویم.
۳- راهکار مناسب برای قرار گرفتن در خط تعادل چند چیز است:
1 . 3 . آشنایی بیشتر با ملاک ها و معیارهای دین و شریعت.
2 . 3 . مطالعه شخصیت و زندگی و رفتار انسان های متعادل مانند معصومین –علیهم السلام- و عالمان و بزرگانی مانند امام خمینی، علامه ی طباطبایی –رحمةالله علیهما – که همه رفتار ها و برنامه های زندگی آنها متعادل و به دور از افراط و تفریط بوده است.
۴- افزایش آگاهی در مورد آثار سوء عدم تعادل در زندگی.
انسان مومن باید در زندگی مشی متعادل داشته باشد و حد وسط و تعادل را در همه امور زندگی مادی و معنوی خود رعایت نماید. در برخی روایات سفارش شده که اوقات شبانه روز خود را به چند بخش تقسیم کنید؛ بخشی را به کار و فعالیت برای امرار معاش و بخشی را به عبادت و بخشی را به لذت های حلال اختصاص دهید.
هـ ) برخورد قاطع با درخواستهای دیگران
مهارت های ارتباطی خوب، مستلزم داشتن سطوح بالایی از خودآگاهی می باشد. آگاه بودن فرد از سبک ارتباطی خویش می تواند به برقراری تعاملی کارآمد و مستمر با دیگران منجر شود. سه سبک اصلی در برقراری ارتباط وجود دارد:
1 . سبک پرخاشگرانه
در این نوع ارتباط فرد با تهدید کردن، تضییع حق دیگران توأم با توهین به آنها، رفتار می کند و می خواهد به این وسیله به اهداف خویش برسد.
2 . سبک منفعلانه
در این سبک فرد با کناره گیری و کوتاه آمدن و کوچک انگاری خود تمامی افکار، احساسات و حقوق شخصی خود را به نفع طرف مقابل نادیده می گیرد.
3 . سبک جرأت مندانه
ارتباط جرأت مندانه گونه ای از ارتباط است که در آن فرد بدون هر گونه اضطراب و با جسارت کامل به بیان احساسات و افکار و خواسته های خویش پرداخته و نتیجه آن رسیدن به اهداف و مقاصد شخصی بدون ضایع کردن حق دیگران است. مهارت قاطعیت یکی از انواع ارتباطات اجتماعی و روابط بین فردی است که طی بیست سال اخیر توجه زیادی را به خود جلب کرده است. با پیچیده شدن زندگی به خصوص در جوامع صنعتی ، نیاز به احقاق حقوق فردی بیشتر احساس می شود. این روش برای طیف وسیعی از اختلافات مانند اختلافات زناشویی ، افسردگی ، رفتار ضد اجتماعی و پرخاشگری و مشکلات همراه با آن ها به کار می رود.
قاطعیت یعنی ایستادگی بر نظرات شخصی و بیان افکار، احساسات و باورها به صورت مستقیم ، صادقانه و متناسب به گونه ای که به حقوق دیگران نیز احترام گذاشته شود.
1 . 3 . خصوصیتهای رفتار قاطعانه ( سبک جرأت مندانه )
می توان گفت رفتار قاطعانه دارای سه خصیصه است:
ا . رفتار قاطعانه ، بیان صادقانه و مستقیم افکار و احساسات است.
اا . رفتار قاطعانه از نظر اجتماعی پسندیده است.
ااا . هنگام انجام رفتار قاطعانه، حقوق و احساسات و آرامش دیگران در نظر گرفته می شود.
4 . رفتار قاطعانه در مقابل خجالت و کمرویی
رفتار قاطعانه ، برخلاف خجالت و کمرویی است. در حال خجالت و کمرویی فرد با لحن توأم با معذرت خواهی ، افکار، احساسات و حقوق خود را بیان می کند. در رفتار قاطعانه ، فرد با ملاحظه و توجه به دیگران ، بر دیدگاه خود ایستادگی می کند. احساسات، نظرات و افکار خود را به صورت باز و آشکار بیان می کند ، صدای محکمی دارد، به راحتی به صورت فرد دیگر نگاه می کند، به موضوعات مهم می پردازد، خود را برابر دیگران می داند، نه به کسی صدمه می زند و نه اجازه می دهد به او صدمه زده شود. کسی که نمی تواند بر ترس غلبه کند ، هنوز اولین درس زندگی را نیاموخته ، قاطعیت یکی از ویژگیهای افراد موفق است. اگر در زندگی قاطعیت نداشته باشید ٬ بازیچه نظرات دیگران می شوید ٬ فردی خواهید شد که هر کس هر چه بخواهد به شما تحمیل می کند . شما باید حقوق خود را بشناسید و برای کسب آن ایستادگی کنید . اگر این کار را نکنید دیگران نقش شما را تعیین خواهند کرد ٬ آنوقت شما نمی توانید خودتان باشید ٬ فضای زندگی تان کم می شود ٬ آزادی حرکت را از دست می دهید و بهای آنرا با رفتارهای عصبی که از خود بروز می دهید می پردازید. البته نباید قاطعیت را با تجاوز برابر دانست ٬ اکثر مردم فرق بین تجاوزگری و قاطعیت را نمی دانند و آندو را به یک معنی گرفته و ارزشی که برای قاطعیت قائل باشند نیستند. این افراد بین محبوب بودن و مورد احترام قرار گرفتن فرق نمی گذارند . آنها اختلاف بین خودخواهی به معنی بد کلمه و خودخواهی به مفهوم خوب آنرا نمی دانند . البته مشابه دانستن قاطعیت با تجاوز بیشتر بهانه ایست برای افراد غیر قاطع که جرات و جسارت قاطعیت و حرف زدن را ندارند و به بهانه تجاوز از انجام آن طفره می روند . بعضی افراد فاقد قاطعیت هستند چون مهارت لازم را با تجربه و تمرین بدست نیاورده اند ٬ دوستان و اقوامشان بدون داشتن استعداد بیشتری از آنها پیشی می گیرند. آنها با تقاضاهایی موافقت می کنند و پاسخ آری می دهند که مایل به انجام آن نیستند ٬ چون آنها هیچ وقت هنر « نه گفتن » را یاد نگرفته اند . اگر در مسیر موفقیت گام گذاشته اید قاطعیت را فراموش نکنید . در زیر نمونه ای از رفتار قاطع را ذکر می کنیم تا شما هم خود نمونه های آن را بسازید و در زندگی روزانه تان با مردم اجرا کنید . – وقتی به یک میوه فروشی می روید و می گویید مثلاً « یک کیلو سیب بدهید »اگر میوه فروش (چه اشتباهاً و چه عمداً ) بجای یک کیلو سیب ٬ سه کیلو داد ٬ نگویید خوب اشکال نداره و همان سه کیلو را بخرید . حتی اگر پول سه کیلو را نیز داشتید قبول نکنید به میوه فروش با قاطعیت ولی آرام و مودبانه بگویید « من فقط یک کیلو سیب میخواستم نه سه کیلو ». این مورد مثالی از قاطعیت رفتار است که باید در طی روز در مواجهه با دیگران اجرا کرد . البته نتایج اولیه ممکن است خیلی زود حاصل شود ٬ اما آنها فقط شروع برنامه قاطعیت است . همین که شروع به رفتار متفاوت با مردم کردید آنها نیز رفتار متفاوتی با شما خواهند داشت . همین که یاد بگیرید برای احقاق حقوق خود ایستادگی کنید ٬ مردم نیز نسبت به شما واکنش متفاوتی خواهند داشت . این امر شما را به رشته تجاربی در زندگی راهنمایی می کند ٬ شما تغییر کرده رشد می کنید و در نتیجه درباره آنچه می خواهید و لازم دارید ایده های روشنتری به دست می آورید . این تغییرات یک شبه حاصل نمی شود . شما به نقطه ای نمی رسید که بگویید من آنجا هستم ٬ همیشه برای پیشرفت جا هست . موانع و مشکلات پیش می آیند و تکرار می شوند اما با مهارتهای قاطعیت که در اختیار دارید معمولاً می توانید آنها را برطرف کرده یا درک کنید وسخن آخر اینکه « قاطعیت سعی دارد بگوید خود را کنترل کنید نه اینکه دیگران شما را کنترل کنند ».
5 . راهکارهای سبک ارتباطی قاطعانه ( سبک جرأت مندانه )
1 . 5 . باورها: · باور به اینکه هم خود و هم دیگران خوب هستند.
2 . 5 . سبک ارتباطی: · شنونده فعال و کارآمد بودن · بیان محدودیت ها و انتظارات و خواسته های خود در اولین فرصت بطور صادقانه و مستقیم.
3 . 5 . قضاوت نکردن و برچسب نزدن رفتار: · منصفانه و عادلانه رفتار کردن .
4 . 5 . عمل مدار و محکم بودن · عمل کردن بر اساس انتخاب خویش
5 . 5 . برنامه ریزی : جهت دار و قابل پیش بینی عمل کردن یا هدفمند بودن
6 . 5 . رفتار غیرکلامی: ژست های بدنی باز و طبیعی
7 . 5 . بیان چهره ای حاکی از توجه و علاقه : تماس چشمی مستقیم و بدون خیره شدن
8 . 5 . تن و آهنگ صدای مناسب رفتار کلامی: جملاتی با پیام من فکر می کنم، به نظر من… · محتوای پیام روشن، واضح و خالی از ابهام احساساتی که فرد قاطع تجربه می کند
9 . 5 . بیان احساس های مثبت و منفی : ابراز نظرات شخصی، قبول نکردن و مقاومت در برابر خواسته های نابه جای دیگران .
6 . قدرت نه گفتن به دیگران
تقریبا همه افراد تجربه قرار گرفتن در موقعیت هایی که نه گفتن برایشان مشکل بوده را داشته اند. عده ای علیرغم تمایل درونی همیشه درخواست های دیگران را می پذیرند. این امر می تواند علل مختلفی داشته باشد مانند: ترس از دست دادن روابط یا آسیب زدن به رابطه با فرد متقابل، احساس گناه در مورد نه گفتن و رنجیدن دیگران است، احساس مهم و با ارزش بودن به فرد در مواقعی که درخواستی از او می شود و اعتقاد به اینکه اگر از قبول درخواست دیگران سرباز زنیم آدم بد و خودخواهی هستیم. در واقع بسیاری از ما از کودکی آموخته ایم که: همیشه باید دیگران را از خود راضی و خوشحال نگه داریم، خوب نیست که خواسته های خود را بر خواسته های دیگران ترجیح دهیم، اگر کسی چیزی گفت یا کاری کرد که باعث ناراحتی ما شد نباید چیزی بگوییم. پس چگونه می توان نه گفتن را، آسانتر کرد؟
قدم اول: شناختن باورهای خود در مورد نه گفتن و محک زدن و ارزیابی این باورها.
قدم دوم: پس از ارزیابی باورها و انتظارات خود سعی کنیم که آنها را به شکلی واقع بینانه بازگو کنیم. پیامدهای رفتار معمول خود یعنی پذیرفتن خواسته های دیگران و خودداری از ابراز نظر و خواسته خود را بررسی کنیم. وقتی کسی کاری را که تمایل ندارد انجام می دهد، ممکن است: احساس بدی در مورد خود داشته باشد، از فرد مقابل رنجیده یا عصبانی شود، عدم تمایل خود را به طور ناخواسته و به شکل غیرکلامی نشان دهد، رفتار دیگران تقویت شود، یعنی توقع آن ها بیشتر شده یا برای بدست آوردن خواسته خود اصرار بیشتری بکنند.
قدم سوم: پس از تغییر باورهای خود، انجام رفتار جرأت مندانه از جمله گفتن(نه) قدم بعدی است. برای نه گفتن توصیه های زیر را بکار بگیرید: · زمان و مکان مناسبی را انتخاب کنید. · احساس فرد مقابل را منعکس کرده و با او همدلی کنید.
مثلا می دانم که خسته هستی، اما… · رفتار مورد نظر و احساس خود را در مورد آن بطور واضح بیان کنید. تغییر مورد نظر و آنچه را که می خواهید بیان کنید در مورد چیزی که از شما خواسته شده، توضیح بیشتری بخواهید. از دادن توضیحات طولانی و آوردن دلایل زیاد خودداری کنید. از عباراتی با ضمیر (من) استفاده کنید. باید در نظر داشت که: رفتار جرأت مندانه همیشه ضرورتأ فرد را در رسیدن به اهداف خود موفق نمی سازد. به یاد داشته باشیم که دیگران نیز حق دارند جرأت مندانه عمل کنند یعنی: با خواسته های ما مخالفت کنند و در برابر پایمال شدن حقوق خود اعتراض کرده و احساس ها و عقاید خود را بیان کنند. موفق باشید.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

درباره admin

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد

تازه ترین ها