خانه » همه » مذهبی » امام حسین از زبان شهید مطهری(عظمت نهضت کربلا )

امام حسین از زبان شهید مطهری(عظمت نهضت کربلا )


امام حسین از زبان شهید مطهری(عظمت نهضت کربلا )

۱۳۹۳/۱۲/۰۲


۲۴۹۱ بازدید

– دلایل انفجارى نبودن قیام حسین (ع ) از جمله خصوصیات امام حسین این است که در مورد فرد فرد اصحابش ‍ اجازه نمى دهد که قیام او حالت انفجارى داشته باشد. چرا امام حسین در هر فرصتى مى خواهد اصحابش را به بهانه اى مرخص بکند؟ هى به آنها مى گوید: آگاه باشید که اینجا آب و نانى نیست ! قضیه خطر دارد. حتى در شب عاشورا با زبان خاصى با آنها صحبت مى کند: (۳۴۳)

– دلایل انفجارى نبودن قیام حسین (ع ) از جمله خصوصیات امام حسین این است که در مورد فرد فرد اصحابش ‍ اجازه نمى دهد که قیام او حالت انفجارى داشته باشد. چرا امام حسین در هر فرصتى مى خواهد اصحابش را به بهانه اى مرخص بکند؟ هى به آنها مى گوید: آگاه باشید که اینجا آب و نانى نیست ! قضیه خطر دارد. حتى در شب عاشورا با زبان خاصى با آنها صحبت مى کند: (343)
من اصحابى از اصحاب خودم بهتر و اهل بیتى از اهل بیت خودم فاضل تر سراغ ندارم . از همه شما تشکر مى کنم ، از همه تان ممنونم . اینها جز با من با کسى از شما کارى ندارند. شما اگر بخواهید بروید و آنها بدانند که شما خودتان را از این معرکه خارج مى کنید، به احدى از شما کارى ندارند. اهل بیت من در این صحرا کسى را نمى شناسند، منطقه را بلد نیستند، هر فردى از شما با یکى از اهل بیت من خارج شود و برود، من اینجا هودم هستم تنها.(344)
چرا؟ رهبرى که مى خواهد از ناراحتى و نارضایتى مردم استفاده کند که چنین حرفى نمى زند. همه اش از تکلیف شرعى مى گوید. البته تکلیف شرعى هم بود و امام حسین از گفتن آن نیز غفلت نکرد، اما مى خواست آن تکلیف شرعى را در نهایت آزادى و آگاهى انجام بدهند. خواست به آنها بگوید: دشمن ، شما را محصور نکرده ، از ناحیه دشمن اجبار ندارید. اگر از تاریکى شب استفاده کنید و بروید، کسى مزاحمتان نمى شود. دوست هم شما را مجبور نمى کند. من بیعت خودم را از شما برداشتم . اگر فکر مى کنید که مساءله بیعت براى شما تعهد و اجبار به وجود آورده است ، بیعت را هم برداشتم . یعنى فقط انتخاب و آزادى . باید در نهایت آگاهى و آزادى و بدون اینکه کوچکترین احساس اجبارى از ناحیه دشمن یا دوست بکنید، مرا انتخاب کنید.(345)
338- عظمت نهضت کربلا
داستان کربلا در هزار و دویست سال پیش روى صفحه کتاب آمده ، یک وقتى آمده که کسى فکر نمى کرده که این حادثه این قدر گسترش پیدا خواهد کرد. متن تاریخ حادثه گویى اساسا براى یک نمایشنامه نوشته شده است ، شبه پذیر است ، گویى دستور نداده اند که آنرا براى صحنه بودن بسازند. شهادت هاى فجیع ما زیاد داریم ولى این داستان به این شکل آیا مى تواند تصادف باشد و تعمد نباشد و ابا عبدالله به این مطلب توجه نکرده باشد؟ من نمى دانم ، ولى بالاخره قضیه این طور است و باور هم نمى کنم که تعمدى در کار نباشد.(346)
339- نگاهى به حادثه کربلا
حادثه کربلا یک جنایت و یک تراژدى است ، یک مصیبت است ، یک رثاء است . این صفحه را که نگاه مى کنیم ، در آن ، کشتن بیگناه مى بینیم ، کشتن جوان مى بینیم ، شیر خوار مى بینیم ، اسب بر بدن مرده تاختن مى بینیم ، آب ندادن به یک انسان مى بینیم ، زن و بچه را شلاق زده مى بینیم ، آب ندادن به یک انسان مى بینیم ، اسیر را بر شتر بى جهاز سوار کردن مى بینیم ، از این نظر قهرمان حادثه کیست ؟ واضح است وقتى که حادثه را از جنبه جنایى نگاه کنیم ، آنکه مى خورد قهرمان نیست ، آن بیچاره مظلوم است . قهرمان حادثه در این نگاه یزید بن معاویه است ، عبیدالله بن زیاد است ، عمر سعد است ، شمر ذى الجوشن است ، خولى است و یک عده دیگر. لذا وقتى که صفحه سیاه این تاریخ را مطالعه مى کنیم ، فقط جنایت و رثاء بشریت را پس ‍ مى بینیم . پس اگر بخواهیم شعر بگوییم چه باید بگوییم ؟ باید مرثیه بگوییم و غیر از مرثیه گفتن چیز دیگرى نیست که بگوییم . باید بگوییم :

ز آن تشنگان هنوز به عیوق مى رسد

فریاد العطش ز بیابان کربلا

امام آیا تاریخچه عاشورا فقط همین مصیبت است و چیز دیگرى نیست ؟
اشتباه ما همین است . این تاریخچه یک صفحه هم دارد که قهرمان آن صفحه دیگر پسر معاویه نیست ، پسر زیاد نیست ، پسر سعد نیست ، شمر نیست . در آنجا قهرمان حسین است . در آن صفحه ، دیگر جنایت نیست ، تراژدى نیست ، بلکه حماسه است ، افتخار و نورانیت است ، تجلى حقیقت و انسانیت است ، تجلى حق پرستى است . آن صفحه را که نگاه کنیم ، مى گوییم بشریت حق دارد به خودش ببالد. اما وقتى صفحه سیاهش را مطالعه مى کنیم مى بینیم که بشریت سر افکنده است و خودش را مصداق آن آیه مى بیند که مى فرماید: قالوا اتجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدماء و نحن نسبح بحمدک و نقدس لک مسلما جبرئیل امین در مقابل اعلام خدا که فرمود: انى جاعل فى الارض خلیفه سوالى نمى کند، بلکه آن دسته از فرشتگان که فقط صفحه سیاه بشریت را مى دیدند و صفحه دیگر آنرا نمى دیدند، از خدا این سوال را کردند که : آیا مى خواهى کسانى را در زمین قرار دهى که فساد کنند و خونها بریزند؟ و خدا در جواب آنها فرمود: انى اعلم ما لا تعلمون ؛ من مى دانم چیزى را که شما نمى دانید. آن صفحه ، صفحه اى است که ملک اعتراض مى کند؛ بشر سرافکنده است و این صفحه صفحه اى است که بشریت به آن افتخار مى کند. چرا باید حادثه کربلا را همیشه از نظر صفحه سیاهش مطالعه کنیم ؟ و چرا باید همیشه جنایت هاى کربلا گفته شود؟ چرا همیشه باید حسین بن على از آن جنبه اى که مورد جنایت جانیان است مورد مطالعه ما قرار بگیرد؟ چرا شعارهایى که به نام حسین بن على مى دهیم و مى نویسیم ، از صفحه تاریک عاشورا گرفته شود؟ چرا ما صفحه نورانى این داستان را کمتر مطالعه مى کنیم ، در حالى که جنبه حماسى این داستان صد برابر جنبه جنایى آن مى چربد، و نورانیت این حادثه بر تاریکى آن خیلى مى چربد پس باید اعتراف کنیم که یکى از جانى هاى بر حسین بن على ما هستیم که از این تاریخچه فقط یک صفحه اش را مى خوانیم ، و صفحه دیگرش را نمى خوانیم . جانى هاى بر امام حسین آنها هستند که این تاریخچه را از نظر هدف منحرف کرده و مى کنند.(347)
340- انواع نهضت ها
ممکن است نهضتى تک معنى و تک مقصد باشد و ممکن است به اصطلاح متشابه باشد، یعنى در آن واحد مقصدها و هدف هاى مختلف داشته باشد، گو این که همه آن هدف ها بازگشتشان به یک هدف اصلى باشد. یک نهضت مى تواند در آن واحد داراى جنبه ها و ابعاد مختلف بوده باشد. (348)
341- انگیزه بیعت
نهضت امام حسین علیه السلام یک نهضت چند مقصدى و چند جانبه اى و چند بعدى است . و علت اینکه تفاسیر و تعابیر مختلفى در مورد این نهضت شده است ، محاذى بودن عناصر دخیل در آن است . ما وقتى که از جنبه بعضى عوامل و عناصر به این نهضت نگاه مى کنیم ، مى بینیم صرفا جنبه تمرد و عدم تسلیم در مقابل قدرتهاى جابره و تقاضاهاى ناصحیح قدرت حاکم وقت دارد. از این نظر، این نهضت یک نفى ، نه و عدم تسلیم است . آن جنبه این است که همه مى دانیم بعد از مردن معاویه و جانشین شدن یزید و پس از آن همه توطئه هایى که براى این کار چیدند، یزید لازم دید از چند نفر از شخصیت هاى بزرگ جهان اسلام و در راءس آنها وجود مقدس حسن بن على علیه السلام کسى که از او خیلى حساب مى برد، بیعت بگیرد تا این بیعت سبب خاموشى همه مردم بشود و در واقع تعهدى از حسین بن على علیه السلام در مورد خودش بگیرد.(349)
342- شرایط سه گانه عظمت نهضت
مى دانیم که امام حسین نهضتى کرده است که شرایط سه گانه عظمت را دارا بوده است :
الف – مقدس بودن هدف و شخصى نبودن آن ، به خاطر انسانیت بودن آن تواءم یا فداکارى و گذشت از منافع فردى بوده است به همین دلیل بشریت اینگونه افراد را که مرز میان خود و دیگران را شکسته اند از خود مى داند و خود را از آنها مى داند، او را فداى امت و مصالح امت مى بیند.
ب – اینکه تواءم بوده با یک بصیرت قوى و نافذ، و آنچه دیگران در ظاهر نمى دیدند، او در خشت خام مى دیده است . به عبارت دیگر از محیط خودش پیش بود.
ج – اینکه نورى بوده که در میان یک ظلمت کامل درخشیده است . (350)
343- عوامل ارزشى نهضت
بسیارى از عوامل ها، ارزش دهنده به یک نهضت است . نهضت ها خیلى با هم فرق مى کنند. اگر روح عصبت در آن باشد، روح به اصطلاح خاکى پرستى در آن باشد، یک ارزش به نهضت مى دهد؛ و اگر روح هاى معنوى و انسانى و الهى داشته باشد، ارزش دیگرى به آن مى دهد. هر سه عامل دخیل در نهضت حسینى به این نهضت ارزش داد، بالخصوص عامل سوم .ولى گاهى آن کسى که این ارزش به او تعلق دارد، یک وضعى پیدا مى کند که به این ارزش ، ارزش مى دهد. همچنان که آن ارزش ، او را صاحب ارزش مى کند، او هم شاءن این ارزش را بالا مى برد. چنانکه یک مرد روحانى وقتى که لباس روحانیت را مى پوشد، واقعا این لباس براى او افتخار است ، باید افتخار کند که این لباس را به او پوشانیده اند و روحانیون حقیقى هم او را قبول دارند، ولى یک کسى کارش را در انجام وظایف روحانیت ، در علم و تقوا و عمل به جایى مى رساند که او افتخار این لباس مى شود. مى گوییم لباس روحانیت آن لباسى است که فلان کسى هم دارد، لباسى است که او پوشیده است .(351)
344- عوامل گوناگون حادثه کربلا
در جریان حادثه کربلا عوامل گوناگونى دخالت داشته است ، یعنى انگیزه هاى متعددى براى امام در کار بوده است که همین جهت از طرفى توضیح و تشریح ماهیت این قیام را دشوار مى سازد؛ زیرا آنچه از امام ظاهر شده که اظهار نظر کنندگان ، گیج و گنگ بشوند و ضد و نقیض اظهار نظر کنند؛ و از طرف دیگر به این قیام جنبه هاى مختلف مى دهد و در حقیقت از هر جنبه اى ماهیت خاصى دارد.(352)
345- ماهیت قیام حسینى
حادثه عاشورا چه نوع حادثه اى است و از چه مقوله است ؟ آیا از نظر اجتماعى یک انفجار بدون هدف بود، مانند بسیارى از انفجارها که در اثر فشار ظلم و تشدید سختگیرى ها رخ مى دهد احیانا به وضع موجود کمک مى کند، و یا یک تصمیم آگاهانه و هوشیارانه نسبت به اوضاع و احوال موجود نسبت به آثار و نتایج این حرکت بود؟ و در صورت دوم آیا یک قیام و نهضت و انقلاب مقدس بود یا دفاع ؟ آیا کارى بود که از طرف امام شروع شد و حکومت وقت مى خواست آن را سرکوب کند، و یا او از طرف حکومت وقت مورد تجاوز قرار گرفت و او به جاى سکوت و تسلیم ، شرافتمندانه از خود دفاع کرد؟ و عبارت دیگر آیا چیزى از سنخ تقوا در جامعه بود و مظهر یک تقواى بزرگ در حد دادن جان بود، یا مظهر یک احساس و عصیان و قیام مقدس ؟ آیا از نوع حفظ و اثبات خود بود یا از نوع نفى و انکار جبهه مخالف ؟ (353)
بنابراین فرض اول ناچار اهدافى داشت اجتماعى و اصولى ؛ و بنابر فرض ‍ دوم هدفش جز حفظ شرف و حیثیت انسانى خود نبود؛ و بنابر این که از نوع انقلاب و قیام ابتدایى بود، آیا مبناى این انقلاب صرفا دعوت مردم کوفه بود که اگر مردم کوفه دعوت نمى کردند قیام نمى کرد (و قهرا پس از اطلاع از عقب نشینى مردم کوفه در صدد کنار آمدن و سکوت بود) یا مبناى دیگرى جز دعوت مردم کوفه داشت و فرضا مردم کوفه دعوت نمى کردند، او در صدد اعتراض و مخالفت بود هر چند به قیمت جانش تمام شود؟ (354)

– مکتب منطق و احساس
بدون شک مکتب امام حسین منطق و فلسفه دارد، درس است و باید آموخت ، اما اگر ما دائما این مکتب را سرفا به صورت یک مکتب فکرى بازگو بکنیم حرارت و جوشش گرفته مى شود و اساسا کهنه مى شود. این ، بسیار نظر بزرگ و عمیقانه اى بوده است ، یک دور اندیشى فوق العاده عجیب و معصومانه اى بوده است که گفته اند: براى همیشه این چاشنى را شما از دست ندهید، چاشتى عاطفه ، ذکر مصیبت حسین بن على علیه السلام ، یا امیرالمؤ منین یا امام حسن ، یا ائمه دیگر و یا حضرت زهرا علیها سلام . این چاشنى عاطفه را ما حفظ و نگهدارى بکنیم

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد