خانه » همه » مذهبی » انتخاب بنی صدر – امام و بنی صدر

انتخاب بنی صدر – امام و بنی صدر


انتخاب بنی صدر – امام و بنی صدر

۱۳۹۷/۰۲/۲۶


۵۸۶ بازدید

سلام.مرحوم امام خمینی ره چرا بنی صدر را به ریاست جمهوری برگزیدند؟

انتخاب بنی صدر توسط رای اکثریت مردم بود و حضرت امام با وجود مخالفت با بنی صدر از ابتدا به دلیل احترام به رای و انتخاب مردم و آشکار شدن ماهیت و عملکرد او برای همه مردم در ابتدا با وی برخورد نکردند و تا حد امکان با او مماشات نموده و تذکر و نصحیت می نمودند و تمامی تلاش خویش را برای جلوگیری از انحرافات بنی صدر بکار بستند , به عبارت دیگر ؛ بنی صدر به عنوان اولین رئیس جمهور نظام جمهوری اسلامی بود که از پشتوانه یازده میلیون رأی از میان چهارده میلیون شرکت کننده در انتخابات (قریب به هفتاد درصد آرای مأخذه) برخوردار بود. بنابراین علی رغم شناختی که حضرت امام(ره) از ابتدا به عدم لیاقت و کفایت نامبرده برای تصدی ریاست جمهوری ایشان داشتند، می بایست هر گونه اقدامی کاملاً سنجیده صورت می پذیرفت تا از یک سو وجهه نظام نوپای اسلامی خدشه دار نشود و مخالفین نظام در داخل و خارج چنین القاء نکنند که نظام اسلامی، تحمل جمهوری بودن و آراء مردم را ندارد و به سرعت اولین رئیس جمهور مردمی خویش را برکنار نمود، و از سوی دیگر به آراء و انتخاب احترام گذاشته، تا با گذشت زمان به صورت طبیعی زمینه های تجدید نظر در آراء مردم با دیدن عملکردها و رفتارهای بنی صدر، فراهم آید. و مردم واقعاً به این نتیجه برسند که بنی صدر علی رغم شگردهای تبلیغاتی خود، فرد شایسته و لایقی برای مسئولیت مهم ریاست جمهوری نبوده و صلاحیت این کار را ندارد.و بعلاوه قانون اساسی جمهوری اسلامی هم راهکارهای عزل و برکناری رئیس جمهور را مشخص نموده بود و دلیلی برای استفاده حضرت امام از اختیارات حکومتی خود وجود نداشت.ضمن این که باید در بررسی شرایط آن مقطع زمانی در نظر گرفت، اوضاع آشفته داخلی ناشی از وقوع انقلاب، درگیریهای جناحها و گروههای سیاسی، شروع جنگ تحمیلی و…، بود که شدیداً از هر گونه اقدامی سبب ایجاد تنش و التهاب در کشور می شد، باید جلوگیری بوجود می آمد. در چنین شرایطی حضرت امام(ره) دو گونه می توانستند با این جریان برخورد کنند: یا حکم ریاست جمهوری بنی صدر را تنفیذ نکنند و در برابر رأی ملت بیاستند، یا با تنفیذ حکم ریاست جمهوری و مدارا و مماشات با وی، کشور را از بحران نجات دهند.حضرت امام(ره) با درایت و مدیریت حکیمانه ای که داشتند، راه دوم را برگزیدند و با فرصت دادن بیشتر به بنی صدر و بازگذاشتن دست وی برای خدمت، هر گونه بهانه را از او گرفتند تا در روند کارش نتواند امام نیروهای ارزشی را به انحصارطلبی و تمامیت خواهی متهم سازد و همه ناتوانیها یش را به مانع تراشیهای نیروهای ارزشی منتسب سازد. از این رو امام(ره) در همان اولین روزهای پیروزی بنی صدر، در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری وی که در بیمارستان قلب تهران برگزار شد، پس از نصایح دلسوزانه و پدرانه با ایشان، حکم ریاست جمهوری اش را تنفیذ کردند و فرمودند: «من یک کلمه به آقای بنی صدر تذکر میدهم، این کلمه تذکر برای همه است، «حب الدنیا رأس کل خطیئه» یعنی دنیادوستی در رأس همه خطاهاست. (صحیفه نور، ج 11، ص 257).بعد از قرائت حکم تنفیذ بنی‌صدر، حضرت امام در سخنانی بر فانی بودن مقامات دنیوی تأکید کرده و فرمودند: « هر مقامى که براى بشر حاصل مى شود، چه مقام‌هاى معنوى و چه مقام‌هاى مادى روزى گرفته خواهد شد و آن روز هم نامعلوم است. و افزودند: توجه داشته باشند همه‌ کسانى که براى بشر خدمت مى کنند، کسانى که داراى مقامى هستند، داراى پستى هستند، که مقامْ آن‌ها را مغرور نکند. مقام رفتنى است و انسان در حضور خداى تبارک و تعالى ماندنى است. » اما بنی‌صدر بعد از روی کار آمدن، رویه‌ای دیگر را در پیش گرفت.
و در نهایت با توجه به بی اعتنایی وی به این اندرزها و ادامه دادن به مسیر نادرست خود با ایشان اتمام حجت نموده و در کلامی فرمودند :« اینکه من همیشه نصیحت می کنم به آقایان و می خواهم کاملا روی روش صحیح عمل بشود , روی قوانین عمل بشود و تخلف می شود و مع ذلک من نصیحت می کنم به آقایان این نه از باب این است که در ملت ما یک ضعفی پیدا شده و ملت ما دیگر به احکام اسلام اعتنایی ندارد من تا آنجایی که اخلاق اسلامی اقتضاء می کند همه اینها را به آرامش دعوت خواهم کرد نصیحت خاضعانه خواهم کرد . لکن آن روزی که من احساس خطر برای جمهوری اسلامی بکنم آن روز اینطور نیست که باز بنشینم نصیحت کنم , دست همه را قطع خواهم کرد .آن شخص هر که می خواهد باشد در هر مقامی می خواهد باشد قبل از اینکه شورش پیدا بشود من او را به جای خودش می نشانم » ( صحیفه امام , ج 14 , ص 416- 417)
بدین گونه حضرت امام(ره) برای حفظ اصل نظام و جلوگیری از هر گونه تشتت و التهاب در کشور که مقتضای زمان جنگ بود و برای جذب بنی صدر، در حد امکان سیاست مدارا و مماشات را با وی به کار میبردند.و برای این که رشد سیاسی مردم بالا برود و حقایق کم کم روشن شود، دو پروژه دیگر نیز به اجرا گذاشته بودند:الف. افشای خط بنی صدر و جریان فکری او؛ب. تقویت جناح ارزشی که در رأس آن، بزرگانی چون شهید بهشتی و شهید باهنر و مقام معظم رهبری و آقای هاشمی رفسنجانی و.. قرار داشتند.در بخش اول، امام در طول این مدت افشای جریان ملی گرایی و لیبرالیسم را در دستور کار خود قرار داده بودند، و نسبت به خطرات آن، مردم را آگاه، میساختند:«آقای رئیس جمهور نخست وزیری معرفی میکند شخصی باشد مکتبی، و در صددد باشد که احکام اسلام را پیاده کند، نه درصدد این باشد که ملیت را احیا بکند، آنهایی که میگویند ما ملیت را میخواهیم احیا بکنیم، آنها مقابل اسلام ایستاده اند. اسلام آمده است که این حرف های نامربوط را از بین ببرد. افراد ملی به درد ما نمیخورند؛….» (صحیفه نور، ج 12 ص 273).و در جای دیگر میفرمایند:«ما از این ملیهای هیچی ندیدیم جز خرابکاری؛ اگر یک نفرشان آدمی بود که اسلامی بود که صحیح بود، ما ندیدیم چیزی از اینها. همه ما اسلامی پیش برویم…» (همان، ص 118).و در بخش دوم حضرت امام(ره) نسبت به نیروهای ارزشی مانند شهید بهشتی، مقام معظم رهبری و…، سنگ تمام گذاشتند و با این کار جامعه رابه سوی این شخصیت ها که مطابق با معیارها و الگوهای اسلامی بودند راهنمایی و هدایت میکردند. تا جامعه بتواند در انتخابهای بعدی دقیق تر عمل کند. حضرت امام(ره) در مورد شهید دکتر بهشتی فرمودند:«یک نفر آدمی را که من بیست و چند سال است از نزدیک میشناسم، او پیش من درس خوانده، با من معاشر بوده، من همه چیزش را میدانم، حالا افتادند به جان مثل آقای بهشتی، آقای دکتر بهشتی را از او میترسند اینها برای این که یک فرد لایقی است و اینها نمیخواهند این طور افراد باشند.» (همان، ج 9، ص 288).در جای دیگر فرمودند:«من آقای خامنه ای را بزرگش کردم، من آقای هاشمی را بزرگ کردم، من آقای بهشتی را بزرگش کردم» (همان، ج 15، ص 139).نکته دیگر اینکه، حضرت امام(ره) میدانستند که بیشتر، این اطرافیان بنی صدر هستند که او را تحریک میکنند، اگر خودش بود و خودش، ممکن بود بتوان با او کنار آمد. لذا همواره بنی راه نصیحت میکردند که از اطرافیانش فاصله بگیرد. چنانکه حضرت امام پس از عزل بنیصدر فرمودند:«خدا میداند که من مکرر به این گفتم که آقا اینها تو را تباه میکنند این گرگ هایی که دور تو جمع شده اند وبه هیچ چیز عقیده ندارند، تو را از بین میبرند، گوش نکرد، هی قسم خورد که اینها فداکار هستند….» (همان، ج 15، ص 69 و 68).متأسفانه با همه مدارا و مماشاتی که حضرت امام نسبت به بنی صدر داشتند، ولی وی متنبه نشد و همچنان به دنبال اهداف خود و تحریکات اطرافیانش بود. جنگ را به نقطه شکست کشانده بود، نیروهای ارزشی مانند شهید صیاد شیرازی را از ارتش برکنار کرد، بود، دست سپاه را در جنگ بسته بود، نیروهای ضد انقلاب و گروهک ها را تقویت کرده بود و در پشت صحنه با آمریکا رابطه داشت، نسبت به شهید رجایی که نخست وزیرش بود همواره بی مهری میکرد و در هر فرصتی وی را تحمیلی، ناکارآمد و بیسواد معرفی مینمود و در نامه ای به حضرت امام به تغییرناپذیر بودن شهید رجایی و هیأت وزیران در برابر سیاست های خود اعتراض میکند و حضرت امام در پاسخ وی میفرماید: «این جانب دخالتی در امور نمیکنم، موازین همان بود که کراراً گفته ام و سفارش من آن است که آقایان تفاهم کنند و اشخاص مؤمن به انقلاب و مدیر و مدبر و فعال انتخاب نمایند» (همان، ج 13، ص 55).نتیجه درایت و تدبیر الهی و برخورد هوشمندانه حضرت امام(ره) با مسأله بنی صدر این بود تا زمینه های بیداری و آگاهی مردم نسبت به انتخاب خویش فراهم شده و آن پشتوانه عظیم مردمی که همواره بنی صدر به آن افتخار میکرد و آن را به رخ میکشید، از او گرفته شود و زمینه برای عزل بنی صدر بر اساس مکانیسم قانونی فراهم آید. و در روز 31 خرداد ماه 1360، مجلس به عدم کفایت سیاسی بنی صدر با 177 رأی موافق و یک رأی مخالف، موافقت نمود.و این تصمیم با استقبال پرشور مردمی که مدتی قبل به بنی صدر رأی داده بوده و هم اکنون با هدایتهای حضرت امام(ره) آگاه شده بودند روبرو شد.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد