خانه » همه » مذهبی » او می‌خواهد به هر روشی مقبول اکثریت باشد!

دانلود کتاب های امتحان شده

او می‌خواهد به هر روشی مقبول اکثریت باشد!

عصراسلام: کسی که در دهه هشتاد با شعار عدالت طلبی و مبارزه با اشرافیت مسولان و کارگزاران حکومتی و مقابله با شیخوخیت طایفه سیاسی هاشمی رفسنجانی برسرکار آمده بود، اینک در مصاحبه‌ای خود را صریحا لیبرال دموکرات می‌خواند!
گرچه احمدی نژاد سابقا با انتصاب افرادی نظیر دکتر جمشید پژوهان بر مسند امور، پای متفکران لیبرال را رسمابه دولت فخیمه خود باز کرده بود و نشان داده بود که برای تمشیت امور مُلک به هر دری می‌زند، هم از عدالت می‌گوید و هم قاتلین عدالت (لیبرال‌ها) را به کار می‌گمارد و خلاصه ماجرای او ملغمه‌ای است درخور!!! بااین حساب ترجیح دادم قدری صبرکنم تاجریده فوق به زیورطبع آراسته شده واصل مصاحبه را بخوانم تا ببینم این سخن آیامنطوق اصلی محمودخان بوده؟ یامدلول استنباطی مصاحبه‌ کننده!؟
آنچه حاصل آمد این بود…
این مصاحبه مانند همه مصاحبه‌های احمدی‌نژاد است! سوال را با سوال جواب میدهد!!تحت هیچ شرایطی هیچ گونه انتقادی را برنمی‌تابد! و از آنچه کرده و رفته استنکاف کرده وحاشامیکند!! نمی‌خواهد از گذشته گفته شود و گمان می‌کند دیگران آنچه او بوده و انجام داده را فراموش کردند و کسی حالی‌اش نیست که او که بود و چه کرد! و از همه مهمتر، بدون داشتن اطلاع دقیق از امورتئوریک، مسائل پیچیده را به بی‌ربط‌ترین معنا تنزل داده، آنها را قلب کرده و تغییر معنا می‌دهد و آنگاه به نفع خویش مصادره به مطلوب می‌کند!
او می‌گوید (من لیبرالیسم و دموکراسی را نقد کرده‌ام) وبعدمیگوید (اصل لیبرال دموکراسی راقبول دارم)!! آنگاه می‌گوید (لیبرال دموکراسی را به عنوان یک حزب قبول ندارم) سپس می‌گوید (مفهوم لیبرال دموکراسی را قبول دارم)
خوب حالا مفهومش چیست؟ عبارت است از آزادی مطلق و حق طبیعی انسان‌ها برتعین سرنوشت خود!
اینجاست که مصاحبه‌کننده که خود از شهروندان قبیله لیبرال‌ها و از مهتران دکتر سروش است، مغزش از این همه فکاهه گویی به ضیق آمده و می‌گوید (این چیزی که شما می‌گوید با اصل لیبرال دموکراسی در تضاداست)!
فارغ از اینکه آیا او می‌داند که لیبرال دموکراسی چیست؟ یانه؟ شخصا اعتقاد دارم ایکاش او صراحتا و باعلم و آگاهی می‌گفت که من لیبرال هستم!
یعنی می‌گفت: در همان معنایی که ادام اسمیت و جان لاک ومیلتون فریدمن از لیبرالیسم مدنظرشان بود، لیبرال هستم! زیرا در اینصورت او برای خود چارچوب فکری مشخصی وضع می‌کرد و تکلیف سایرین را با خود روشن می‌کرد. احمدی‌نژاد دچار عملگرای معطوف به قدرت شده. او می‌خواهد مقبول اکثریت باشد به هر طریق و روشی! هدف او اراده اکثریت است.
لذا فکر او جنبه سلبی ندارد! اندیشه او ساختارمند نیست! یعنی آرمان وغایت معین ومشخصی ندارد، چون می‌خواهد مورد توجه عموم باشد، در این راستا می‌خواهد هم حمایت قشرمستضعف وهم توجه طبقه متوسط شهری را داشته باشد. او می‌خواهد همه چیز باشد! حتی حاضر است در مصاحبه‌ای ده صفحه‌ای سابقه گذشته خود را منکر شود تا مبادا حمایت قشری از مردم را از دست بدهد! هم از هاشمی انتقاد می‌کند و هم مدح او را می‌گوید، بازرگان را نوازش می‌کند و آنگاه او را می‌زند! می‌خواهد هم در دل منتقدین هاشمی باشد و هم از چشم طرفداران او نیفتد! سیاست او، یکی به نعل و یکی به میخ است! این فرصت طلبی و اراده معطوف به قدرت، که شاه بیت عمل‌گرایی بی‌بنیاد و غیرتئوریک احمدی نژاد شده است، از لیبرال شدن او به مراتب خطرناک تر است!!!
احمدی نژاد با مواضعی که در قبال رهبری داشت، نشان داد که التزامی به ولایت ندارد. همچنین با تهدید و تحقیر ساختارهای قانونی کشور، اثبات‌ کرد که به ساختارهم وفادار نیست! تنها بندی که او را به انقلاب و نظام گره زد و باعث شده بود که طرفدارانش آن را شاخص او معرفی کنند، عدالت طلبی ومبارزه بافساد بود. اما وقتی اصل لیبرال دموکراسی را می‌پذیرد، خط بطلانی برعدالت طلبی خود می‌کشد.
سوالی که اینجا مطرح می‌شود این است، احمدی نژاد به دنبال چیست؟
ولایت؟ قانون وساختار؟ عدالت؟
او بر همه این ها پاگذاشته و به نحوی آنها را نقض کرده…
به راستی کسی که از عدالت دم می‌زند، باچه منطقی خود را به لیبرال دموکراسی وصل میکند؟؟؟؟
او می‌خواهد براساس کدام ریل حرکت کند و با چه معیاری تصمیم گیری کند؟
قانونی که آنرا تهدید و تحقیر می‌کند؟
ولی فقیهی که با او لج‌بازی می‌کند؟
عدالتی که در مدح قاتلینش (لیبرال‌ها) سخن می‌گوید؟
چگونه باد لیبرال دموکراسی می‌توان عدالت را برپاکرد؟
احمدی نژاد اراده معطوف به قدرت است.

اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ امُورِنا خَیْراً


محسن بهرامی

اشراق

درباره admin

دانلود کتاب های امتحان شده

او می‌خواهد به هر روشی مقبول اکثریت باشد!

عصراسلام: کسی که در دهه هشتاد با شعار عدالت طلبی و مبارزه با اشرافیت مسولان و کارگزاران حکومتی و مقابله با شیخوخیت طایفه سیاسی هاشمی رفسنجانی برسرکار آمده بود، اینک در مصاحبه‌ای خود را صریحا لیبرال دموکرات می‌خواند!
گرچه احمدی نژاد سابقا با انتصاب افرادی نظیر دکتر جمشید پژوهان بر مسند امور، پای متفکران لیبرال را رسمابه دولت فخیمه خود باز کرده بود و نشان داده بود که برای تمشیت امور مُلک به هر دری می‌زند، هم از عدالت می‌گوید و هم قاتلین عدالت (لیبرال‌ها) را به کار می‌گمارد و خلاصه ماجرای او ملغمه‌ای است درخور!!! بااین حساب ترجیح دادم قدری صبرکنم تاجریده فوق به زیورطبع آراسته شده واصل مصاحبه را بخوانم تا ببینم این سخن آیامنطوق اصلی محمودخان بوده؟ یامدلول استنباطی مصاحبه‌ کننده!؟
آنچه حاصل آمد این بود…
این مصاحبه مانند همه مصاحبه‌های احمدی‌نژاد است! سوال را با سوال جواب میدهد!!تحت هیچ شرایطی هیچ گونه انتقادی را برنمی‌تابد! و از آنچه کرده و رفته استنکاف کرده وحاشامیکند!! نمی‌خواهد از گذشته گفته شود و گمان می‌کند دیگران آنچه او بوده و انجام داده را فراموش کردند و کسی حالی‌اش نیست که او که بود و چه کرد! و از همه مهمتر، بدون داشتن اطلاع دقیق از امورتئوریک، مسائل پیچیده را به بی‌ربط‌ترین معنا تنزل داده، آنها را قلب کرده و تغییر معنا می‌دهد و آنگاه به نفع خویش مصادره به مطلوب می‌کند!
او می‌گوید (من لیبرالیسم و دموکراسی را نقد کرده‌ام) وبعدمیگوید (اصل لیبرال دموکراسی راقبول دارم)!! آنگاه می‌گوید (لیبرال دموکراسی را به عنوان یک حزب قبول ندارم) سپس می‌گوید (مفهوم لیبرال دموکراسی را قبول دارم)
خوب حالا مفهومش چیست؟ عبارت است از آزادی مطلق و حق طبیعی انسان‌ها برتعین سرنوشت خود!
اینجاست که مصاحبه‌کننده که خود از شهروندان قبیله لیبرال‌ها و از مهتران دکتر سروش است، مغزش از این همه فکاهه گویی به ضیق آمده و می‌گوید (این چیزی که شما می‌گوید با اصل لیبرال دموکراسی در تضاداست)!
فارغ از اینکه آیا او می‌داند که لیبرال دموکراسی چیست؟ یانه؟ شخصا اعتقاد دارم ایکاش او صراحتا و باعلم و آگاهی می‌گفت که من لیبرال هستم!
یعنی می‌گفت: در همان معنایی که ادام اسمیت و جان لاک ومیلتون فریدمن از لیبرالیسم مدنظرشان بود، لیبرال هستم! زیرا در اینصورت او برای خود چارچوب فکری مشخصی وضع می‌کرد و تکلیف سایرین را با خود روشن می‌کرد. احمدی‌نژاد دچار عملگرای معطوف به قدرت شده. او می‌خواهد مقبول اکثریت باشد به هر طریق و روشی! هدف او اراده اکثریت است.
لذا فکر او جنبه سلبی ندارد! اندیشه او ساختارمند نیست! یعنی آرمان وغایت معین ومشخصی ندارد، چون می‌خواهد مورد توجه عموم باشد، در این راستا می‌خواهد هم حمایت قشرمستضعف وهم توجه طبقه متوسط شهری را داشته باشد. او می‌خواهد همه چیز باشد! حتی حاضر است در مصاحبه‌ای ده صفحه‌ای سابقه گذشته خود را منکر شود تا مبادا حمایت قشری از مردم را از دست بدهد! هم از هاشمی انتقاد می‌کند و هم مدح او را می‌گوید، بازرگان را نوازش می‌کند و آنگاه او را می‌زند! می‌خواهد هم در دل منتقدین هاشمی باشد و هم از چشم طرفداران او نیفتد! سیاست او، یکی به نعل و یکی به میخ است! این فرصت طلبی و اراده معطوف به قدرت، که شاه بیت عمل‌گرایی بی‌بنیاد و غیرتئوریک احمدی نژاد شده است، از لیبرال شدن او به مراتب خطرناک تر است!!!
احمدی نژاد با مواضعی که در قبال رهبری داشت، نشان داد که التزامی به ولایت ندارد. همچنین با تهدید و تحقیر ساختارهای قانونی کشور، اثبات‌ کرد که به ساختارهم وفادار نیست! تنها بندی که او را به انقلاب و نظام گره زد و باعث شده بود که طرفدارانش آن را شاخص او معرفی کنند، عدالت طلبی ومبارزه بافساد بود. اما وقتی اصل لیبرال دموکراسی را می‌پذیرد، خط بطلانی برعدالت طلبی خود می‌کشد.
سوالی که اینجا مطرح می‌شود این است، احمدی نژاد به دنبال چیست؟
ولایت؟ قانون وساختار؟ عدالت؟
او بر همه این ها پاگذاشته و به نحوی آنها را نقض کرده…
به راستی کسی که از عدالت دم می‌زند، باچه منطقی خود را به لیبرال دموکراسی وصل میکند؟؟؟؟
او می‌خواهد براساس کدام ریل حرکت کند و با چه معیاری تصمیم گیری کند؟
قانونی که آنرا تهدید و تحقیر می‌کند؟
ولی فقیهی که با او لج‌بازی می‌کند؟
عدالتی که در مدح قاتلینش (لیبرال‌ها) سخن می‌گوید؟
چگونه باد لیبرال دموکراسی می‌توان عدالت را برپاکرد؟
احمدی نژاد اراده معطوف به قدرت است.

اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ امُورِنا خَیْراً


محسن بهرامی

اشراق

درباره admin

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد

تازه ترین ها