خانه » همه » مذهبی » اگر جایی برای بازگشت نبود پس چطور در منطقه زباله به حر گفت راهم را باز کنید میخواهم برگردم؟؟؟

دانلود کتاب های امتحان شده

اگر جایی برای بازگشت نبود پس چطور در منطقه زباله به حر گفت راهم را باز کنید میخواهم برگردم؟؟؟

راه برگشت بود اما حر مانع برگشت شد طبق دستوری که مامور به انجامش بود.امام در منزل ذوحسم یعنی سه منزل بعد از زباله به سپاه حر برخورد و در آنجا همدیگر را دیدند و رودر رو شدند در وقت نماز ظهر دو لشکر بامامت امام حسین(ع) نماز خواندند و امام بعد از نماز طی صحبتی رو به مردم فرمودند ای مردم این سخنم عذر من به پیشگاه خدا و اتمام حجت بر شماست من به سوی شما حرکت نکردم مگر زمانی که نامه‌هایتان به من رسید وفرستادگانتان نزد من آمدند….. واگر عهد وپیمانی که موجب اطمینان من بشود به من بسپارید به شهرتان وارد می‌شوم و اگر این کار را نکنید و ورودم را خوش نداشته باشید، برمی‌گردم به همان جایی که از آنجا به سوی شما آمده‌ام…امام پس از نماز عصر هم فرمودند: …. اگر ما را نمی‌پذیرید و نسبت به حق ما جاهل هستید و نظرتان غیر از آن چیزی است که در نامه‌هایتان نوشته شده بود و فرستادگان بر اساس آن نزد من آمدند، از نزد شما برمی‌گردم!
حر گفت ما جزکسانی که برای شما نامه نوشته‌اند نیستیم. ما مامور هستیم وقتی که به شما رسیدیم از شما جدا نشویم، تا اینکه شما را نزد عبیدالله‌بن زیاد ببریم.
امام حسین (ع) فرمود: مرگ ازین کار به تو نزدیک‌تر است .
آن‌گاه به اصحاب فرمود برخیزید سوار شوید…. سپس دستور برگشت را صادر کرد ولی هنگامی که خواستند برگردند سپاه حر مانع برگشتن آنها شد…

درباره admin

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد

تازه ترین ها