خانه » همه » مذهبی » بیانی از وحدت وجود

بیانی از وحدت وجود


بیانی از وحدت وجود

۱۳۹۷/۱۰/۱۸


۷۹۷ بازدید

سلام.پاسخ شما را به سوال۳۰۰۵۶۲۶۰۲/۲۸ خواندم و از زیبایی ان به وجد امدم اما ۲ سوال برام پیش امد.
۱)ایا وجود هم چیزی مثل بقیه ی چیزهاست؟اخر شما میگویید که مثلا این درخت وجود دارد و ان را از خدا گرفته.وجود دقیقا کجای درخت است؟مگر مثل گل ان است که در موردش بحث میکنیم.ما یک وجود که خداست داریم و همه چیز ها را(وجودها)را به او نسبت میدهیم.مگر مثلا اب دریاست که در رودها و جوی های دیگر تقسیم میشود؟
این برایم کمی سخت است.اخر وجود را که نمیبینیم که اینگونه در موردش صحبت میکنیم و ان را نمیبینیم که مثل اب دنبالش کنیم که از کجا امده و میرود.ما یک کلمه در ذهن خودمان به اسم وجود میسازیم و به اینجا و انجا نسبت میدهیم که از اینجا امده و از انجا گرفته شده است.
۲)خدا وجود محض است یعنی چه؟یعنی استغفرالله شعور،قدرت و اینها را ندارد؟وجود داشتن که یعنی بودن ،عدم نبودن.مگر بودن شعور دارد.اگر خدا وجود محض است (فقط وجود است) پس دانا بودنش،مهربان بودنش و… را از کجا اورده است؟

با عرض سلام.
1ـ وجود شبیه هیچ چیز دیگر نیست، بلکه وجود، حقیقتی بی‌مثل و مانند است. لذا اگر آن را به نور یا آب یا اراده تشبیه کردیم، صرفاً برای تقریب به ذهن و برای فهماندن این معنا به افراد ناآشنا با فلسفه و عرفان بود.
دقّت فرمایید! «وجودها» معنی ندارد. «وجود» فقط یکی است و دومی ندارد. وقتی می‌گویید «وجودها» در واقع، ماهیّات را با وجود اشتباه گرفته‌اید. درخت، ماهیّت است، انسان ماهیّت است، عقل ماهیّت است، خورشید ماهیّت است. هر چه در جهان سرغ دارید، همگی ماهیّت هستند. و همگی «وجود» دارند؛ و این «وجود» یعنی خدا. دقّت فرمایید! اشیاء (ماهیّات) از خدا وجود نمی‌گیرند، بلکه همگی با «وجود» حقیقت یافته‌اند، یعنی با «خدا» حقیقت یافته‌اند. این وجود، با همه چیز هست، بی‌آنکه جزء چیزی باشد؛ مثل اراده‌ی ما که با تک تک موجودات ذهنی ما هست بی‌آنکه جزئی از آنها باشد.
تصوّرتان از «آب» هم نادرست است. آنچه شما می‌بینید، آب نیست بلکه صورتهای گوناگون آب است. در کلّ جهان، فقط یک «آب» هست که آن یک آب، به صور گوناگون خودش را ظاهر می‌کنند. این صور گوناگون آب هستند که کثرت دارند نه خود آب.
ما نه وجود را می‌بینیم، نه آب را، نه اراده را، نه آهن را، نه گوشت را، نه … . ما صور گوناگون اینها را می‌بینیم. مثلاً حقیقت آهن، در کلّ جهان، فقط یکی است، که به صورتهای گوناگون خودش را ظاهر ساخته است، و صورتها کثرت دارند نه خود آهن.
وجود صرفاً یک لفظ نیست. یک فرد لال هم وجود را می‌شناسد. حتّی حیوانات هم وجود را می‌شناسند. «وجود» بدیهی‌ترین چیز در جهان است.
برای اینکه با این گونه مباحث آشنا شوید لازم است، فلسفه و عرفان نظری بدانید. البته اگر مقاله‌ای را که سابقاً برایتان ارسال شد، چندین بار با دقّت مطالعه کنید و رفقایتان روی آن بحث کنید، حقیقت برایتان روشن‌تر می‌شود.
2ـ «وجود محض» یا «وجود صرف» یا «وجود خالص» یعنی «وجود» بدون هیچ قید دیگر. مثل این است که بگویید «آب» ولی منظورتان دریا و رود و قطره و ابر و باران و آبشار و موج و … نباشد.
علم و قدرت و حیات و … همگی صفات ذاتی «وجود» هستند؛ یعنی از وجود، انتزاع می‌شوند.
«وجود» را با «وجود داشتن» خلط نکنیم. «وجود» یعنی خدا، ولی «وجود داشتن» یعنی خدا داشت، که به معنی ماهیّت بودن است.
«وجود» یعنی خدا.
«وجوددار» یعنی ماهیّت.
عدم هم توهّمی بیش نیست. اگر عدم در ذهن شما هست، پس عدم نیست.
آیا شعور، از سنخ عدم است؟ قطعاً عدم نیست. پس شعور خودش هم قائم به وجود است. همان‌گونه که وجود، به صور گوناگون ظهور یافته، به صورت شعور هم ظهور یافته است؛ یعنی همان‌گونه که انسان و درخت و خورشید و عقل و … ظهورات گوناگون وجود هستند، شعور و قدرت و حیات و مهربانی و علم و … هم ظهورات وجود هستند. مهربانی در هر کسی هست، آن مهربانی، قائم به وجود است. لذا مهربانی مادر، مال مادر نیست، بلکه مهربانی خداست که در مادر، ظهور یافته است. دانایی در هر کسی هست، خودش مالک آن دانایی نیست، بلکه دانایی صورتی از وجود است که در او ظهور یافته است. ماهیّات، فقیر مطلق هستند، و هر چه دارند مال وجود است. با صرف نظر از وجود، ماهیّات، هیچ ندارند، حتّی خودشان هم نخواهند بود کجا رسد که چیزی داشته باشند. درخت، با وجود، حقیقت یافته، لذا با صرف نظر از وجود، درختی هم نخواهد بود. سبزی درخت و بزرگی درخت و سفتی درخت هم قائم به وجود هستند.
اگر کسی این حقیقت برایش شهوداً معلوم شد، در این صورت، «فانی فی الله» خواهد بود؛ یعنی جز خدا، هیچ نخواهد یافت، و همه چیز را با خدا خواهد یافت. وحدت وجود به معنی درستش ـ که عرفای حقیقی ـ قائل به آن هستند، همین است.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد