خانه » همه » مذهبی » تزکیه نفس و اهمیت آن

دانلود کتاب های امتحان شده

تزکیه نفس و اهمیت آن

الف ) تقوا و تزکیه
1 . تقوا
به لحاظ اخلاقی تقوی یک صفت نهادینه شده نفسانی و به تعبیر علمای اخلاق یک ملکه راسخه درونی و به تعبیری امروزی یک مهارت است. ملکه و مهارت حالت درونی و روانی ای است که باعث می شود عمل خارجی به راحتی، روان و بدون زحمت از انسان صادر گردد. تقوا یعنی ملکه انجام واجبات و ترک محرمات.
2 . تزکیه
تزکیه در لغت به معنای پاکیزه گردانیدن، بی آلایش کردن، ستودن، زکات دادن می باشد. تزکیه در اصطلاح عبارت است از تطهیر و پاک سازی نفس از اخلاق ناپسند و آلودگی های اخلاقی، به منظور گام برداشتن در جهت فضائل اخلاقی که در نهایت موجب کمال و سعادت واقعی در دنیا و آخرت می شود. تزکیه در اندیشه های امام خمینی به معنای خودسازی و مصفا کردن نفس از ظلمات می باشد. به بیانی ساده پاک کردن نفوس از همه آلودگی ها است. ایشان در این باره فرموده اند: اولیای خدا، آن چیزی که پیششان مهم بود، تهذیب نفس بود و دل کندن از غیر خدا، و توجه به خدا.
از مهمترین اهداف پیامبران الهی تزکیه نفوس، یعنی پاک کردن مردم از زشتی ها و پلیدی ها و اخلاق زشت است. کمال روح انسان، فقط در تزکیه است؛ همچنان که قرآن کریم می فرماید: قد افلح من زکیها و قد خاب من دسیها؛ هر کس نفس خود را از گناه و بدی پاک و منزه سازد به یقین رستگار خواهد بود و هر که او را به کفر و گناه پلید گرداند البته زیانکار خواهد گشت. آری رستگاری از آن کسی است که نفس خویش را تربیت کند و رشد و نمو دهد و از آلودگی به خلق و خوی شیطانی و گناه و عصیان و کفر پاک سازد و در حقیقت مساله اصلی زندگی انسان نیز همین تزکیه است که اگر باشد سعادتمند و الا بدبخت و بینوا.
اهمیت تزکیه نفس
قرآن کریم در سوره شمس، بعد از ذکر یازده قَسَم مهم به خورشید و ماه و مانند آن، راه اساسی رسیدن به رستگاری را، تزکیه نفس ذکر کرده و می فرماید: قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاهَا وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا؛ هر کس نَفْس خود را پاک و تزکیه کرده، رستگار شده است و کسی که آن را در زیر هوا و هوس مدفون کرده است زیانکار گشته است.
همچنین تزکیه نفس را از اهداف اساسی بعثت انبیای الهی می داند و می فرماید: هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیینَ رَسُولًا مِّنْهُمْ یتْلُو عَلَیهِمْ آیاتِهِ وَیزَکِّیهِمْ وَیعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ و کسى است که در میان جمعیت درس نخوانده رسولى از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آنها مى خواند و آنها را تزکیه مى کند و به آنان کتاب (قرآن) و حکمت مى آموزد. در این آیه یکی از اهداف بعثت پیامبر اسلام (ص) را تزکیة نَفْس آدمی بیان نموده و آن را بر تعلیم مقدم داشته است.
حتی می توان گفت تلاوت آیات الهی و تعلیم کتاب و حکمت، مقدمه ای است برای مساله تزکیه نفوس و تربیت انسانها؛ همان چیزی که هدف اصلی علم اخلاق را تشکیل می دهد. شاید به همین دلیل تزکیه به دلیل اهمیت در برخی آیات بر تعلیم پیشی گرفته است، چرا که هدف اصلی و نهائی تزکیه است هر چند در عمل تعلیم مقدم بر آن می باشد.
در دو آیه دیگر نظیر همان آیه آمده است: لقد من الله علی المؤمنین اذ بعث فیهم رسولا من انفسهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین؛ کما ارسلنا فیکم رسولا منکم یتلوا علیکم آیاتنا و یزکیکم و یعلمکم الکتاب و الحکمة و یعلمکم ما لم تکونوا تعلمون؛
و اگر در آیه دیگری تعلیم بر تزکیه اخلاق پیشی گرفته، ناظر به ترتیب طبیعی و خارجی آن است، که معمولا تعلیم مقدمه ای است برای تربیت و تزکیه؛ ربنا و ابعث فیهم رسولا منهم یتلوا علیهم آیاتک و یعلمهم الکتاب و الحکمة و یزکیهم انک انت العزیز الحکیم؛
این احتمال در تفسیر آیات چهارگانه فوق نیز دور نیست که منظور از این تقدیم و تاخیر این است که این دو (تعلیم و تربیت) در یکدیگر تاثیر متقابل دارند؛ یعنی، همان گونه که آموزش های صحیح سبب بالا بردن سطح اخلاق و تزکیه نفوس می شود، وجود فضائل اخلاقی در انسان نیز سبب بالابردن سطح علم و دانش او است؛ چرا که انسان وقتی می تواند به حقیقت علم برسد که از لجاجت و کبر و خودپرستی و تعصب کورکورانه که سد راه پیشرفت های علمی است، خالی باشد، در غیر این صورت این گونه مفاسد اخلاقی حجابی بر چشم و دل او می افکند که نتواند چهره حق را آن چنان که هست مشاهده کند و طبعا از قبول آن وا می ماند.
امام خمینی (رض) در این زمینه فرموده است: انسان مخلوق ممتاز خداوند است و دارای دو جنبه می باشد؛ جنبه معنوی و جنبه ظاهری. جنبه ظاهری همین دنیا است و جنبه معنوی جنبه دیگری است که ماورای این عالم است. اما انسان مجموعه همه عوالم است. کأنه خدای تبارک و تعالی دو نسخه موجود فرموده است، یک نسخه تمام عالم؛ یک نسخه کوچک؛ یعنی انسان عصاره همه موجودات عالم است.
خدای تبارک و تعالی بر انسان منت گذاشته به اینکه پیغمبرانی فرستاده است برای اینکه هم آن جهت معنویت را که اهم است و تمام نظر به آن است، تربیت، تزکیه، تهذیب کنند و مردم را حکمت وکتاب تعلیم دهند؛ و هم این جهات مادی افسار گسیخته را مهار کنند. انبیاء آمده اند تا همه اینها در مهار معنویات باشند.
در خصوص تقدم تزکیه بر تعلیم که دال بر اهمیت آن است،‌ همین بس که اگر نفوس تزکیه و تطهیر نشوند و از آن اوصاف فاسد بیرون نروند، علم اثر سوء در آنها دارد. تمام ادیان باطل را علما و دانشمندان اختراع کردند؛ برای اینکه علم در جایی وارد شده بود که پرورش و تزکیه صورت نگرفته بود. وقتی علم در جایی که تزکیه نشده باشد وارد گردد، این عالِم که حامل این علم است و مُزکّی هم نیست، خطرناک می شود.
فرقی نیست ما بین علمای روحانی و علمای دانشگاهی و غیره. اگر در حوزه های علمیه و همینطور در دانشگاه ها تزکیه نباشد، این علم هایی که در آنجا انباشته می شود، یک انباری است که خدای تعالی این تعبیر را در آن فرموده: مَثَلُ الَّذینَ حُمِّلُوا التَّوْراةَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلوُها کَمَثَلِ الْحِمارِ یَحْمِلُ اسْفاراً ؛ مثل کسانی که حامل تورات اند اما بدان عمل نمی کنند مانند چهارپایانی است که بارشان کتاب باشد.
هدف از بعثت، نزول وحی، نزول قرآن و انگیزه تلاوتِ قرآن بر بشر این است که انسان ها تزکیه پیدا کنند و نفوسشان از ظلمات پاک شود تا بعد از پاک شدن، ارواح و اذهان آنها، قابلیـت پیدا کند کتاب و حکمت را بفهمد. زیرا تا تزکیه نباشد تعلیم کتاب و حکمت ممکن نیست؛ پس باید نفوس از همه آلودگی ها بویژه هواهای نفسانی پاکیزه شود. تا زمانی که انسان در این حجاب ها هست نمی تواند قرآن را که نور است بفهمد. نور را کسانی که در حجاب هستند و پشت حجاب های زیاد هستند، نمی توانند درک کنند.
تا انسان از حجاب بسیار ظلمانی خود خارج نشود، تا گرفتار هواهای نفسانی است، تا گرفتار خودبینی هاست، تا گرفتار چیزهایی است که در باطن نفس خود ایجاد کرده است از ظلماتی که بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ است، لیاقت پیدا نمی کند که این نور الهی در قلب او منعکس بشود.
علم وقتی در مرکز خبیث وارد شد، شاخ و برگ خبیث به بار آورده شجره خبیثه می شود. هر چه این مفاهیم در قلب سیاه و غیر مهذب انباشته گردد، حجاب زیادتر می شود. در نفسی که مهذب نشده، علم حجاب ظلمانی است، علم خودش بزرگترین حجاب است. آن عالِمی که تزکیه نشده است، خطرش از جاهل بسیار زیادتر است. جاهل اگر فاسد هم باشد، خودش فاسد است. اما عالِم اگر فاسد باشد، عالَم را فاسد می کند.

درباره admin

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد

تازه ترین ها