خانه » همه » مذهبی » تعاریف اصطلاحات و شخصیّت زدگی

تعاریف اصطلاحات و شخصیّت زدگی


تعاریف اصطلاحات و شخصیّت زدگی

۱۳۹۷/۱۰/۲۷


۴۴۰ بازدید

حکمت و عدل در قران و حدیث یا اعتقادی ، منبع اصلی متکلمان اند؟ مثلا شیخ مفید که میفرماید عدل حکیم یعنی کسی که فعل قبیح انجام نمیدهد و به واجب اخلال نمیرساند یا اینکه حکیم یعنی انکه کار عبث نمیکند یا فعلش هدفمند است یا عادل یعنی کسی که افاضه وجود میکند و… از کجا ریشه گرفته جز قران و حدیث؟

ـ برخی از این تعاریف، در واقع تعریف نیستند بلکه لوازم منطقی عدل یا حکمت هستند. در کتب علماء فراوان دیده می‌شود که لازمه‌ی یک چیز را با تعریف آن چیز اشتباه می‌گیرند.
ـ برخی از این تعاریف هم تعاریفی هستند که افراد بر اساس مبانی فکر خودشان ساخته‌اند؛ مثلاً کسی که مبنای فکری‌اش اصالت وجود است، می‌تواند این گونه اصطلاحات قرآنی را بر اساس اصالت وجود تعریف کند.
ـ آزاداندیشی حکم می‌کند که ما در مباحث مربوط به معارف دین، تابع محض متکلّمان و فلاسفه و عرفا نباشیم، بلکه تلاش کنیم کلام خدا و معصوم را از طریق تفکّر در خود آیات و احادیث بفهمیم. اجتهاد مورد نظر اسلام، این است. اسلام می‌خواهد همه‌ی مسلمانها در حدّ خودشان مجتهد (تلاشگر) باشند. اسلام می‌خواهد همه در حدّ توانشان، فقیه به معنی قرآنی آن باشند. و شخصیّت‌زدگی، آفت این هدف اسلامی است. هر شخصیّتی هر اندازه هم بزرگ باشد، باید سخنش بر عقل و قرآن و عترت عرضه شود. کم نداشتیم بزرگانی که اشتباهات خیلی بزرگی کرده‌ باشند. نمونه‌های بارز چنین بزرگانی را در نهضت مشروطیّت می‌بینیم که چگونه با اشتباهات اساسی، باعث قدرت گرفتن شخص قلدری مثل رضاخان پهلوی شدند. کما اینکه اشتباهات اینها بود که باعث شد کسی چون شیخ فضل الله نوری، به دار آویخته شود. اینکه حضرت آقا تأکید دارند که انقلابیّون تاریخ مشروطه را مطالعه کنند برای درس گرفتن و عبرت گرفتن از این اشتباهات است. در متن خود انقلاب اسلامی هم کم نداشتیم بزرگانی که با اشتباهات فاحش، هزینه‌های زیادی بر کشور و انقلاب تحمیل کردند. اسلام نمی‌خواهد پیروانش چشم و گوش بسته از کسی اطاعت کنند بلکه می‌خواهد همه تا حدّ امکان، بصیر باشند. حضرت امام هم همین را می‌خواستند؛ حضرت آقا هم همین را می‌خواهند و تأکید ویژه بر بصیرت جمعی دارند. بصیرت نیز جز در پرتو آزاداندیشی، حاصل نمی‌شود. برای ذهن بسته و قالب‌ریزی شده، بصیرت معنی ندارد.
حضرت آقا فرموده‌اند: ««فکر کنید، بگویید، بنویسید، در مجامعِ خودتان منعکس کنید، آن کرسى‌هاى آزاداندیشى را که من صد بار ‌ـ‌ با کم و زیادش‌ ـ تأکید کرده‌ام راه بیندازید و این‌ها را هى آنجا بگویید. این می‌شود یک فضا. وقتى یک فضاى گفتمانى به وجود آمد، همه در آن فضا فکر می‌کنند، همه در آن فضا جهت‌گیرى پیدا می‌کنند، همه در آن فضا کار می‌کنند.»
روشن است که با گیر کردن در قالبهایی که گذشتگان ریخته‌اند، دیگر آزاداندیشی معنی نخواهد داشت. آزاداندیشی یعنی آزاد اندیشیدن، یعنی بدون گرفتار شدن در قالبها و بدون پیش‌فرضهای مسلّم انگاشته شده، اندیشیدن. گاه یک جمله‌ی غلط ولی مسلّم انگاشته شده، صدها و هزاران سال، جوامع بشری را عقب نگه می‌دارد.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد