خانه » همه » مذهبی » تفاوت امامان – فضیلت امام زمان

تفاوت امامان – فضیلت امام زمان

در این زمینه نمی توان به یک قول مورد اتفاق دست یافت، و بر اساس اداله مختلف، اقوال گوناگونی در این مساله وجود دارد. برخی با تمسک به اختلاف صفات و اعمالی که از ائمه دیده و نقل شده است، قائل به تفاوت درجات ایشان شده اند و در مقابل عده ای ایشان را دارای درجات و مقامات مساوی می دانند ودلیلی ایشان روایاتی است که اشاره به خلقت نوری ائمه می نماید، و آنها را دارای طینت و سرشت و نفس واحده معرفی می کند و همه ایشان را از نور واحد می داند نظیر این عبارت زیارت جامعه کبیره : « … أَنَّ أَرْوَاحَکُمْ وَ نُورَکُمْ وَ طِینَتَکُمْ وَاحِدَةٌ طَابَتْ وَ طَهُرَتْ بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ خَلَقَکُمْ أَنْوَاراً فَجَعَلَکُمْ ْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقِین —-( شهادت میدهم که) ارواح شما و نور شما و خمیر مایه شما یکى است، هر یک از شما پاکیزگى و پاکى را از آن دیگر گرفته است. خدا شما را بصورت انوارى بیافرید، و آنگاه پیرامون عرش خود قرار داد.» علامه طهرانی در امام شناسی عبارات مرحوم امین عاملی را در این زمینه اینگونه نقل می نماید: « منبع علومشان- که بر آنها سلام باد- واحد است و طینتشان واحد است، و همگى از نور واحد هستند، و کلامشان با یکدیگر متقارب است، و حالشان متناسب، به طورى که شخصى که در سیر احوال ایشان ممارست داشته باشد، این معنى را مى فهمد. بلکه این، مقتضاى اصول اصحاب ما مى باشد از اعتقاد به آنکه: آنان در اعلا درجات کمال هستند. و ظهور شجاعت در أمیر المؤمنین و پسرش حسین علیهما السّلام به علّت وجود مظهر آن بوده است . و ظهور علوم صادقَیْن علیهما السّلام به سبب پائین آمدن و سست شدن تقیّه بود، (زیرا که در آخر دولت امویّین و اوَّل دولت عباسیّین بودند) و نیز اسباب دگرى بوده است.» (امام شناسى، ج 15، ص: 281)مرحوم حکیم سبزواری نیز با تمسک به همین دلیل و توجه دادن به انسان کامل بودن ائمه وجود تفضیل و برتری بین ایشان را خلاف تحقیق می داند و اختلافاتی که بین ائمه مشاهده می شود را ناشی از میزان ظهور و آشکار شدن حقیقت نوری ایشان می داند : « وجود انسان کامل، بعد الحق، کلّ الوجود و کمّل در حقیقت، و عالم معنى، نوعى از وحدت دارند، چنانکه در ائمه علیه السّلام آمده است که: نور واحدند و تفاوت در ظهور کمالات بود، نه به حسب حقیقت، و قول طایفه تفصیلیّه، خلاف تحقیق است.» (اسرار الحکم، ص: 676)اما با این وجود عده ای ضمن پذیرش روایات دال بر وحدت طینت و وجود نوری ائمه، وجود تفاضل و تفاوت در درجات ایشان را امری مسلم و غیر قابل انکار می شمرند، علامه طهرانی می نویسد: «اختلاف صفات و غرائز و افعال در یکایک افراد بشر امرى است مسلّم. هم به دلیل حسّ و شهود و وجدان، و هم به دلیل علمى از علوم طبیعى و از علم حکمت متعالیه و فلسفه الهیّه تکوینیّه، هم به دلیل آثار و خصایص مرویّه و اخبار وارده و روایات و تواریخ و شرح سیره ها و احوال یقینیّه.» ایشان دلیل این اختلاف را تکامل اختیاری این حضرات مانند سایر افراد بشر می شمرد و در عین حال با توضیح معنای صحیح خلقت نوری اهل بیت به هزار سال قبل از خلقت عالم، این خلقت نوری ازلی را با تکامل اختیاری و در نتیجه اختلاف ائمه در صفات و روحیات نفسانی، قابل جمع می داند و در توجیه آن می فرماید: «روایات وارده در وحدت نور و تجرّد و خلقت آنها راجع به عالم لقاء و فناء و عرفان الله مى باشد و عدم تصوّر تعدّد در آن مکان عالى و رفیع از بدیهیّات علم به شمار مى آید.» (امام شناسى، ج 15، ص: 285)در این میان عده ای با برشمردن روایاتی که حضرت علی(ع) را نزدیکترین فرد به رسول خدا معرفی می کند و با تمسک به آیه مباهله که حضرت امیر را به عنوان جان پیامبر معرفی می کند، ایشان را برترین ائمه می شمرند، و برخی نیز با ذکر ادله ای روایی و کلامی، حضرت حجت (عجل الله فرجه) را برتر از همه ائمه و دارای تمامی کمالات ایشان ذکر می نمایند و نسبت ایشان با سایر ائمه را مانند نسبت رسول اکرم با سایر پیامبران می شمرند زیرا همانطور که رسول خاتم به دلیل خاتمیت جامع همه کمالات گذشتگان بوده، حضرت حجت هم که خاتم ائمه است باید جامع تمام کمالات پیشینان باشد.( احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج 29، ص: 650) برخی هم حضرت امیر و امام حسن و امام حسین را برتر از سایر ائمه دانسته اند.علی ای حال، آنچه از مجموع این اقوال قابل دسترسی است این است که حتی اگر وجود برتری بعضی از ائمه (علیهم السلام) را بر بعضی دیگر بپذیریم، جز در مورد حضرت علی(ع) و حضرت حجت (عج) و نهایتا امام حسن و امام حسین، دلیل محکمی که به طور خاص برتری مقام و درجه یکی از ائمه بر امام دیگر را اثبات کند، وجود ندارد، و همینطور در مورد امام حسن (ع) و امام حسین (ع) نمی توان بطور یقینی حکم به برتری یکی از ایشان بر دیگری بنماییم. و سبقت در امامت و اینکه امام حسین (ع) در دوران امامت امام حسن (ع)، مطیع و تحت امامت ایشان بودند، دلیل بر برتری امام حسن بر ایشان نیست، زیرا چه بسا دلیل این تقدم، تفاضل در سن و نیز ضرورت رهبری سیاسی و اجتماعی واحد برای جامعه اسلامی باشد. و همینطور انتقال نسل امامت از امام حسین (ع) ارتباطی به برتری یا عدم برتری مقام ایشان بر امام حسن (ع) ندارد و نمی توان آن را دلیل بر فضیلت امام حسین (ع) بر امام حسن (ع) دانست زیرا هیچ دلیلی وجود ندارد که بگوییم باید نسل امامت از شخص برتر ادامه پیدا کند.
در مقام باطن و ذات حقیقت همه ائمه(علیهم السلام) نور واحد هستند. اما این که نسبت ائمه به پیامبر(صلی الله علیه و اله)چگونه است آیا به نحو تشکیک کمال نسبت به مقامات آن حضرت است یا به نحو حقیقت واحده مى باشد؟ گفتنى است که در عالم تفصیل و ظاهر به نحو تشکیک کمالى است همان گونه که نسبت پیامبر به امیرالمؤمنین(علیه السلام) و امیرالمؤمنین نسبت به سایر ائمه چنین است. هم چنین نسبت امام حسن علیه السلام با بقیه ائمه و… که هر کدام در این عالم داراى مقامات خاصى هستند.پیامبر اکرم(ص) مى فرماید:« یا على! انت انت و انا انا انت منى و انا منک و لحمک لحمى و دمک دمى و مقامک مقامى انت الخلیفة من بعدى و امام امتى من والاک فقد والانى و من عاداک فقد عادانى لک منى کل مقام الاّ النبوة » هر مقامى که من دارم تو هم دارى مگر مقام نبوت که اینها همه به حسب این عالم است و الا در حقیقت مقام تو، مقام من است(بحر المعارف، ج 2، ص 678).بین عالم ظاهر و باطن نباید خلط کرد و هر کدام جداگانه احکام خود را دارد.آن جا که سخن از وحدت است، به حسب ذات و اصل و حقیقت و باطن است و آن جا که سخن از کثرت است به حسب ظاهر و صورت است.در این عالم پیامبر استاد حضرت على(علیه السلام) است و به او تعلیم مى دهد و امیرالمؤمنین استاد امام حسن و… . هم چنین در این عالم ظاهر است که شرایط متفاوت مى باشد و هر کدام به اقتضاى شرایط زمان و مکان حقایقى ازکمون بروز مى یابد. مثلاً حضرت على(ع) براى دفاع از دین به صورت قدرت یداللهى ظهور مى کند که دین پیامبر را باشمشیر زنده مى کند که: «ضربة على یوم الخندق افضل من عبادة الثقلین» (کشف الغمه،ج1،ص150)و در این زمان به اسداللّه شهرت مى یابد. وگاهى شمشیر را غلاف مى کند و با سخنان آتشین نهج البلاغه از دین دفاع مى کند. یا امام حسن مجتبى(علیه السلام) در صلح بروزمى کند و حفظ دماء امت و صلاح امت را در نظر مى گیرد. یا امام حسین(علیه السلام) در شهادت و کمال ایثار و جان فدایى آشکار مى شود و امام صادق و باقر(علیهما السلام) در اظهار علوم از کمون به بروز آشکار مى شدند و همین طور تا امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) که هرکدام به مقتضاى زمان خود زندگى کردند و مى کنند و با صفات مناسب با آن زمان بروز مى کنند.
در هر حال بر اساس منابع معتبر روایى و تاریخ، امام مهدى(عج) خصوصیات و خصالى برجسته و والایى دارد که در بعضى از آنها منحصر به فرد بى همتا است و یا جامع همه ویژگى ها و خصایص است که دیگر اولیا و انبیا دارنده بعضى از آنها بودند.

یک. دانشمندترین و حکیم ترین مردم

رسول خدا«ص» فرموده است : «انّ الله اختار من الایّام الجمعه و من اللیالى القدر و من الشهور رمضان و اختارنى نبیّاً و اختار علیّاً لى وصیّاً و ولیّاً و اختار من علىِّ الحسن و الحسین«ع» حجّة الله على العالمین تاسعهم اَعلمهم و احکمهم»؛ بحار الانوار، ج 46، ص 372، ج 14 ؛ کمال الدین، ص 281، ج 32. ؛ «خداوند متعال از روزها، روز جمعه و از شب ها، شب قدر و از ماه ها، ماه رمضان را برگزید. مرا نیز پیامبر برگزید و على را براى من جانشین و ولىّ انتخاب کرد. از على نیز حسن و حسین را حجت براى جهانیان برگزید که نهمین فرزند حسین (قائم)، دانشمندترین و حکیم ترین آنان است».

دو. مورد عنایت مخصوص الهى

امام باقر«ع» فرمود : «القائمُ منّا منصورٌ بالرعب مؤیّد بالنصر تطوى له الارض…»؛ بحار الانوار، ج 52، ص 191 ؛ منتخب الاثر، ص 360. ؛ «قائم ما با «رعب» یارى شده و به نصرت الهى تأیید مى شود. زمین براى او رام مى گردد و…».امام باقر«ع» نیز فرموده است : «هرگاه قائم آل محمد«ص» ظهور کند، خداوند او را با فرشتگان نشان دار (بالملائکة المسوّمین) و مقرّب یارى مى کند، جبرئیل، پیشاپیش او و میکائیل از طرف راست و اسرافیل از طرف چپ او حرکت مى کنند. بهت و رعب و وحشت به فاصله یک ماه راه – از جلو، عقب، چپ و راست او – حرکت مى کند (یعنى شعاع هیبت آن حضرت، تا مساحت یک ماه راه را زیر پوشش مى گیرد) و فرشتگان مقرّب خدا، خدمت گزاران او هستند. همراه او، شمشیرى بر کشیده و برهنه است. خداوند متعال، روم، دیلم، هند، کابل و خزَر را براى او فتح مى کند»؛ الغیبة النعمانى، ص 234، ج 22 ؛ بشارة الاسلام، ص 118..

سه. عصاره و شبیه پیامبران

امام زین العابدین«ع» فرموده است : «فى القائم منّا سنن من الانبیاء : سُنةٌ من اَبینا آدم«ع» و سُنةٌ من نوح سُنةٌ من ابراهیم و سُنّةٌ من موسى و سُنّةٌ من عیسى و سنّة من ایّوب و سُنّة من محمد«ص» ؛ فَأمّا من آدم، و نوح فَطولُ العُمر و اَمّا من ابراهیم، فخفاءُ الولادة و اعتزالُ النّاس و امّا من موسى فالخَوفُ و الغیبة و امّا من عیسى فاختَلافِ النّاسِ فیه و امّا من ایّوب فالفرجُ بعد البَلوى و امّا مِن محمّد فالخُروجُ بالسّیف»؛ کمال الدین، ج 1، ص 221، باب 31، ح 3. ؛ «در قائم ما سنّت هایى از پیامبران وجود دارد : سنّتى از پدرمان آدم«ع»، سنّتى از نوح، سنتى از ابراهیم، سنتى از موسى، سنّتى از عیسى، سنتى از ایوب و سنتى از حضرت محمد«ص». اما از آدم و نوح، «طول عمر» و اما از ابراهیم، «پنهانى ولادت و کناره گیرى از مردم» و اما از موسى «خوف و غیبت» و اما از عیسى «اختلاف مردم درباره او» و اما از ایوب «فرج پس از گرفتارى» و اما از محمد«ص» «خروج با شمشیر» و…».

چهار. داراى عمرى طولانى

امام سجاد«ع» درباره آن حضرت فرموده است : «فى القائم سنّةٌ من نوح و هو طول العُمر»؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج 1، ص 322، ح 4. ؛ «در قائم سنتى از نوح است و آن طول عمر (او) است».

پنج. مورد احترام و محبوب امامان و اولیا

مهدى موعود، برگزیده ممتاز الهى و محبوب دل صالحان، اوصیا و انبیا – به خصوص امامان پیش از خود – و مورد احترام و توجه خاص آنان بوده است.حضرت صادق«ع» مى فرماید : «لو ادرکتُه لخدمتُه ایام حیاتى»؛ الغیبة النعمانى، ص 245، ج 26. ؛ «اگر دوران او را درک مى کردم، همه زندگى ام را در خدمت به او مى گذراندم».پیشواى هشتم وقتى نام عزیز او (قائم) را شنید، برخاست و بر روى پاى مبارکش ایستاد و سر نازنین را به سوى زمین خم کرد. پس کف دست راست خود را بر سر نهاد و فرمود : «اللهم عجّل فرجه و سهّل مخرجه»؛ منتهى الآمال، ج 2، ص 333 ؛ بحار الانوار، ج 51، ص 30. ؛ «خداوندا بر فرجش شتاب کن و راه ظهور و قیامش را آسان گردان».محدّث جزایرى نیز نقل کرده است که روزى در مجلس حضرت صادق«ع» اسم مبارک آن جناب برده شد، پس حضرت براى تعظیم و احترام او برخاست نجم الثاقب، ص 444..

شش. مقتداى عیسى«ع»

یکى از ویژگى هاى برجسته امام مهدى(عج) تبعیت و همراهى برخى از اولیا و برگزیدگان الهى – از جمله حضرت عیسى و خضر«ع» – با او است. بعد از قیام جهانى آن حضرت، عیسى«ع» نیز ظهور مى کند و در پشت سر امام«ع» قرار مى گیرد. به رهبرى اش گردن مى نهد و حتى همراه با او نماز مى خواند… .رسول خدا«ص» فرموده است : «یجتمع المهدى و عیسى بن مریم، فیجى ء وقت الصلاة فیقولُ المهدى بعیسى تقدّم ؛ فیقول عیسى : انّک اولى بالصلاة ؛ فیصلّى عیسى وراءه مأموماً»؛ تذکرة الخواص، ج 2، ص 325 ؛ منتخب الاثر، ص 317. «امام، با حضرت عیسى«ع» دور هم مى آیند ؛ پس هنگام نماز فرار مى رسد. حضرت مهدى(عج) به عیسى«ع» مى گوید : نه، شما براى امامت نماز، شایسته ترید. آن گاه عیسى«ع»، به آن حضرت اقتدا کرده، نماز را پشت سر او مى خواند».در روایت دیگرى نیز از پیامبر«ص» آمده است «بهشت مشتاق چهار نفر از خاندان من است که خدا آنان را دوست دارد و مرا به دوستى آنان فرمان داده است ؛ على، حسن، حسین و مهدى ؛ که حضرت عیسى پشت سر او نماز مى خواند». اثبات الهداة، ج 7، ص 103..

هفت. زیباترین موجود بهشت

بر اساس روایات معتبر، حضرت مهدى(عج)، هم در دنیا و هم در بهشت، از جمال و کمال بى نظیرى برخوردار است. پیامبر اکرم«ص» درباره آن حضرت مى فرماید : «المهدى طاووس اهل الجنّة»؛ کشف الغمة، ج 2، ص 481. ؛ «مهدى طاووس اهل بهشت است».این تعبیر جالب درباره هیچ پیامبر یا امامى وارد نشده است و اختصاص به حضرت ولى عصر(عج) دارد. این رمز، نهایت زیبایى و جمال آسمانى و فوق العاده او دارد ؛ به طورى که در میان بهشتیان، ممتاز و شاخص است و خلاصه اینکه زیباترین موجود بهشتى و دیدنى ترین تمام اهل بهشت است شمس ولایت، ص 81..هشت. میراث دار پیامبران بر اساس روایات، تمام معجزات و ودایع انبیا و اوصیا، همراه حضرت مهدى(عج) است ؛ یعنى، او وارث پیامبران و اوصیا است و خداوند معجزات انبیا را در اختیار ایشان نهاده است. وجود میراث پیامبران در نزد حضرت مهدى(عج)، بیانگر این است آن حضرت، جامع صفات و خصوصیات آنان بوده و دارنده وسایل و لوازم منحصر به فرد ایشان است ؛ براى نمونه :الف. تابوت آدم«ع» : حضرت مهدى آن را از دریاچه طبریه بیرون مى آورد ؛ به طورى که نه پوسیده و نه متغیّر گشته است بحار الانوار، ج 52، ص 351، ح 9104..ب. عصاى موسى«ع» : آن را از دریاچه طبریه – و در روایتى از غار انتاکیه – بیرون مى آورد و با آن چنان مى کند که موسى با فرعون کرد.ج. حجر موسى«ع» : سنگى است که آن را از مکّه به همراه خواهد داشت و تا کوفه، به هر جا که بزند، چشمه اى از آب ظاهر شود. اصحاب او بنوشند ؛ هر کس تشنه باشد، سیراب و هر که گرسنه باشد، سیر گردد همان، ج 52، ص 224، ح 37 ؛ اصول کافى، ج 1، ص 258، ح 614..د. تورات و انجیل و سایر کتاب هاى آسمانى : … مهدى مردم را به تورات، انجیل و کتاب هاى آسمانى دعوت خواهد کرد. آنها را از غارى در انطاکیه بیرون آورده، بین اهل تورات به تورات و اهل انجیل به انجیل و اهل زبور به زبور حکم خواهد کرد بحار الانوار، ج 52، ص 351، ح 103 ؛ علل الشرایع، ص 161، ج 3. .ه. پیراهن یوسف«ع» : جبرئیل این پیراهن را هنگامى که حضرت ابراهیم را در آتش افکندند، بر تن او کرد. پس آن را بازوبند ساخت و به بازوى اسحاق بست و اسحاق به یعقوب و یعقوب به یوسف… سپس در دست حضرت مهدى خواهد بود بحارالانوار، ج 17، ص 147، ج 30 ؛ اصول کافى، ج 1، ص 258 ح 516..انگشتر سلیمان : حضرت مهدى، این انگشتر را همراه خود دارد. وقتى آن را در دست مى کند، جن و طیور بر دور او جمع مى شوند مهدى منتظر، ص 46 ؛ به نقل از : سؤال از امام مهدى در روایات، ص 45 و 46..ز. پیراهن رسول گرامى اسلام«ص» : یعقوب بن شعیب از امام صادق«ع» روایت کرده است : «آیا پیراهن قائم را – که هنگام قیام مى پوشد – نشانت ندهم؟ عرض کردم : چرا ؛ پس آن حضرت جعبه اى را خواست و آن را گشود و آن پیراهن کرباسى را بیرون آورد. آن را باز کرد که ناگهان دیدم در آستین چپ آن، آثار خون مشاهده مى شود. سپس فرمود : «این پیراهن پیامبر اکرم است ؛ در روزى که دندان هاى پیشین آن حضرت، ضربه دید». آن پیراهن خونى را بوسیدم و بر صورت خویش نهادم. سپس امام صادق«ع» آن را در هم پیچید و برداشت» الغیبة النعمانى، ص 350، ج 42..علاوه بر این، آثار دیگرى از پیامبر اکرم«ص» و حضرت على«ع» را به همراه دارد ؛ چون بیرقى که جبرئیل در روز بدر آورد، عمامه سحاب، زره پیغمبر، انگشتر و عصاى آن حضرت، اسب، مصحف و ذوالفقار حضرت على«ع»، عهدنامه اى از پیغمبر اکرم«ص» و… .امام صادق«ع» در تأیید میراث برى امام زمان(عج) از پیامبر اسلام مى فرماید : «تراث رسول خدا، به امام قائم مى رسد» ؛ یکى از یاران پرسید : تراث چیست؟ فرمود: «شمشیر، زره، عمّامه، لباس بُرد، شلاق، اسب، زین و آلات جنگى رسول خدا» بحار الانوار، ج 54، ص 242.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد