خانه » همه » مذهبی » تفاوت در خلقت

تفاوت در خلقت


تفاوت در خلقت

۱۳۹۶/۱۰/۰۶


۲۳۴۹ بازدید

چرا خداوند همه انسان ها را همانند پیامبر اکرم(ص) یا امیرالمؤمنین(ع) نیافریده است؟ چرا همه انسان ها را در یک مرتبه نیافریده؟

نخست باید دانست؛ تنوع موجودات نشانه نظام مندی جهان می باشد و جلوه ای از زیبایی های آفرینش است. چنان که با گونه های متنوع گیاهان و حیوانات انواع نیازها تأمین می شود و با مسئولیت های مختلف اجتماعی تقسیم می شود، به گونه ای اگر همه گیاهان از یک نوع و یا همه حیوانات از یک گونه و یا همه انسان ها با بهره هوشی مساوی و علاقه یکسان آفریده می شوند، تأمین انواع نیازها و تقسیم مسئولیت ها اختلال می یافت و نظم و زیبایی معنا پیدا نمی کرد. از این رو حکما معتقدند که نظام موجود، نظام احسن است. چون خدا کمال محض است، و کمال محض بودن اقتضاء می کند که کامل ترین موجود ممکن را بیافریند و کامل ترین نظام آفرینش را همراه با پیوستگی و وابستگی به یکدیگر بیافریند.

اگر همه ی اجزای جهان در کنار هم دیده شوند به خوبی آشکار می شود که هر چیزی به جای خویش نیکوست؛

به قول شاعر حکیم:

اگر یک ذرّه را برگیری از جای همه عالم فرو ریزد سراپای

با این نگاه هیچ موجودی به خودی خود بیهوده نیست و نسبت به سعه وجودی خود ناقص نیست. مثلاً یک کرم خاکی در وجود خود کامل است و وجود آن برای بقای دیگر موجودات لازم است. نقص و کمال موجودات در مقام مقایسه است که مطرح می شود مثلاً گفته می شود انسان موجودی کامل تر از حیوان است و حیوان کامل تر از گیاه است. در بین انسان ها نیز این مطلب صادق است مثلاً چهارده معصوم(ع) از نظر وجودی کامل تر از افراد عادی هستند. بین افراد عادی نیز درجات وجودی مختلف است.

با یک نگاه کلان می توان گفت جدا انگاری اجزاء عالم ناشی از محدودنگری ما انسان ها است در حالی که تمام جهان هستی یک پیکر منجسم بیش نیست. و این مطلبی است که تنها اولوالالباب (صاحبان خرد ناب) به حقیقت آن نائل می شوند.

چنان که خداوند می فرماید:

«الَّذینَ یذْکرُونَ اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلی جُنُوبِهِمْ وَ یتَفَکرُونَ فی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَک فَقِنا عَذابَ النَّارِ»[ آل عمران (3)، آیه 191.]؛

«همانها که خدا را در حال ایستاده و نشسته، و آن گاه که بر پهلو خوابیده اند، یاد می کنند؛ و در آفرینش آسمانها و زمین می اندیشند؛ (و می گویند:) بار الها! تو این را بیهوده نیافریده ای! منزّهی تو! ما را از عذاب آتش، نگاه دار.»

این ها زمانی که شروع به تفکر می کنند با کثرت ها (السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ) مواجه می شوند ولی آن گاه که به عمق حقیقت رسیدند می یابند که تمام هستی یک پیکر بیش نیست لذا هیچ گاه نمی گویند: «رَبَّنا ما خَلَقْتَ هولاء باطِلاً»؛ «بار الها! تو اینها را بیهوده نیافریده ای!» بلکه می گویند: «رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً»؛ «بار الها! تو این را بیهوده نیافریده ای!»

و اما چرا خدا همه را در عالیترین حدّ وجود نیافریده است ؟ و همه انسان ها را مانند پیامبر(ص) نیافرید؟

اگر بنا بود که خدا تک تک موجودات را در یک سطح وجودی بیافریند در آن صورت دیگر جهان نظام مند آفریده نمی شد بلکه تنها باید یک موجود می آفرید و یا در حالی که هر موجودی در عالم هستی نقشی را ایفا می کند.

سؤال از این که خدا چرا همه را در عالی ترین حدّ وجود نیافریده؟ مثل این است که پرسیده شود: چرا خدا تمام اعضاء بدن را مغز نکرد؟ روشن است که اگر خدا چنین می کرد دیگر پیکر انسان و نظام جهان پیدا نمی شد.

همان طور که ممکن نیست همه ی اعداد 9 باشند بلکه هر عددی باید جای خود باشد تا سلسله ی اعداد موجود شوند.

اما چگونه یک سلول در بافت گیاه قرار می گیرد و یا در بافت حیوان و یا انسان و یا چگونه یک انسان در رتبه های مختلف علمی و یا موقعیت های اجتماعی قرار می گیرد. بستگی به عوامل متعدد دارد که مهمترین آنها شرایط محیطی و عوامل ژنتیکی و تلاش و هوشمندی می باشد، از این رو هر موجودی متناسب با شرایط محیطی و ژنتیکی و فراهم شدن زمینه ها فعل و انفعالات و کوشش ها و کنش ها می تواند به درجات عالی ارتقا یابد و یا به لایه های زیرین فروکاسته شوند چنان که دانه میوه در شرایط مناسب کاشت و داشت و برداشت و نگهداری می تواند بهترین محصول را از جهت طراوت و شادابی داشته باشد و در شرایط مناسب تبدیل به کود و خاک شود انسان ها نیز می توانند با اخلاص به درگاه خداوند و خلاصی از بندهای هوای نفس به مقامات عالی نایل شوند و همراه و هم نشین معصومان شوند چنان که درباره سلمان فارسی از پیامبر(ص) روایت شده است:

«سلمانُ مِنّا اهل البیت».

بنا بر آنچه گفته شد، هر موجودی در هر موقعیتی قرار گرفته از «سنگ» بودن تا «فرشته» بودن و هر انسانی در هر رتبه ای که قرار دارد از «کافر» بودن تا «پیامبر» بودن همگی براساس قابلیت ها و لیاقت های آنها و متناسب با شرایط و موقعیت های آنان است که در فرهنگ و ادبیات دینی از این نظام مندی استوار و زیبا به «حکمت» الهی یاد می شود. البته به مقداری که شعور، اراده و اختیار و تلاش هر موجود در یافتن چنان موقعیت آن دخالت داشته باشد نشانه ارزشمندی و یا کوتاهی آن است و سزاوار برتری و یا پستی و یا پاداش و مجازات خواهد بود که از آن ببه «عدالت» خداوند یاد می شود و از جلوه های «عدالت» خداوند آن است که هر موجودی به تناسب امکانات و موقعیت بالاتر، مسئولیت بیشتر برعهده او خواهد بود و سزاوار پاداش یا مجازات سنگین تر می باشد. با این نگاه کلان مجموعه جهان هستی براساس حکمت و نظام مندی و به دور از هر گونه تبعیض و ظلم می باشد و هر کس آرزوی بهره مندی از مقامات پیامبر(ص) و امیرمؤمنان(ع) را دارد باید در مسیر آراستگی به قابلیت ها و لیاقت ها و تحمل مسئولیت های آن بزرگواران گام بردارد وبه مقدار ایثارها و جهاد و هجرت ها وبه تناسب طی مسیر و ارتقای رتبه امکان نزدیکی و همنشینی با پیامبران و اولیای الهی را پیدا می کند. چنان که در قرآن مجید می خوانیم:

وَمَن یُطِعِ اللّهَ وَالرَّسُولَ فَأُوْلَئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَیْهِم مِّنَ النَّبِیِّینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاء وَالصَّالِحِینَ وَحَسُنَ أُولَئِکَ رَفِیقًا»[ نسا (4)، آیه 69.]؛

«و کسانى که از خدا و پیامبر اطاعت کنند در زمره کسانى خواهند بود که خدا ایشان را گرامى داشته [یعنى] با پیامبران و راستان و شهیدان و شایسته گانند و آنان چه نیکو همدم اند».

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد