خانه » همه » مذهبی » تفاوت قرآن با خطبه‌های پیامبر، حضرت علی، تورات و انجیل

تفاوت قرآن با خطبه‌های پیامبر، حضرت علی، تورات و انجیل


تفاوت قرآن با خطبه‌های پیامبر، حضرت علی، تورات و انجیل

۱۳۹۳/۱۰/۱۰


۶۷۸ بازدید

۱.تفاوت قرآن با خطبه ها و دیگر متون هم دوره ی قرآن؟
۲.تفاوت قرآن با خطبه های پیامبر (ص)و نهج البلاغه علی (ع)؟
۳.تفاوت قرآن با انجیل و تورات؟

قرآن کلام خدا و اعجاز جاودانه رسول خاتم ص است و از هر کلام دیگری چه در عصر و زمان خود و چه در هر عصرو زمان دیگری برتر و عالی تر و فصیح تر است و هیچکس نتوانسته و نخواهد توانست مانند آن را بیاورد و تحدی و هماورد طلبیدن قران کریم همواره بودن جواب مانده و خواهد ماند . 2. خطبه های پیامبر و نیز نهج البلاغه کلام معصومی چون رسول خدا ص و امام علی (ع) است و هر چند از سایر کلمات فصیح تر و درجه و رتبه اش بالاتر است اما درجه فصاحت آن هر گز به قران که کلام خداوند است نمی رسد .شهید مطهری ره در باره تفاوت فصاحت و بلاغت قرآن با نهج البلاغه چنین می گوید :
علی (ع) را دنیا به فصاحت و بلاغت قبول دارد. من در یکی از بحث های کتاب سیری در نهج البلاغه این بحث را کرده ام که چطور الان که بیش از هزار و سیصد و پنجاه سال از زمان علی (ع) و خطابه هایش گذشته و در هر زمان ادبا، فصحا و نویسندگان و خطبای درجه اول عرب زبان با ذوق های مختلف آمده و رفته اند، ولی کلام علی (ع) عظمت خود را حفظ کرده است.
علی (ع) اولین آیه قرآن یعنی «اقرأ باسم ربک الذی خلق» را در سن ده یا یازده سالگی قبل از آنکه ذهنش به افکار دیگری نقش بندد، شنیده و از استعداد به حد وفور بهره مند بوده و مرتبا با قرآن مأنوس بوده است، اگر کسی می توانست مانند قرآن حرف بزند از همه شایسته تر علی (ع) بود ولی در عین حال، این نهج البلاغه است که ما وقتی آن را در کنار قرآن قرار می دهیم، به روشنی احساس می کنیم که دو سبک است.
خودم به یاد دارم که در اواخر ایام طلبگی خویش که هم با قرآن آشنا شده بودم و هم با نهج البلاغه، در یک لحظه به طور ناگهانی این نکته برایم کشف شد. نهج البلاغه را مطالعه کردم، یکی از خطبه ها آن است که بسیار تشبیه و تمثیل در آن به کار رفته و جدا از آن نوع فصاحت و بلاغت هایی که بشر به کار می برد، بسیار فصیح و بلیغ است.
این خطبه سراسر موعظه و یادآوری مرگ و عالم آخرت است و واقعا خطبه تکان دهنده ای است می فرماید: «دار بالبلاء محفوفة و بالغدر معروفة، لاتدوم احوالها و لایسلم نزالها، احوال مختلفه و تارات متصرفه الغیش فیها مذموم و الامان منها معدوم و انما اهلها فیها اغراض مستهدفه ترمیهم بسهامها…..» (نهج البلاغه، خطبه 226) تا آنجا که یک مرتبه یک آیه قرآن می خواند که: «هنالک تبلوا کل نفس ما اسلفت و ردوا الی الله مولاهم الحق و ضل عنهم ما کانوا یفترون» (یونس/ 30)
با وجود آنکه سخن علی (ع) آن همه اوج دارد و موج دارد در عین حال وقتی این آیه قرآن در وسط می آید گویی آب روی حرف های قبل ریخته می شود و چنان می نماید که در یک فضای تاریکی ستاره ای پدید آید!!
اصلا سبک، سبک دیگری است و انسان نمی تواند آنچه احساس می کند بیان نماید در این آیه چنان قیامت تجسم یافته که کاملا روشن می گردد که چگونه انسان به مولای حق خودش در مقابل این همه مولاهای باطل بازگردانده می شود.مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن جلد 1و2- صفحه 244-
ایشان در جایی دیگر می گوید :
امام علی (ع) خطبه ای دارد که از خطبه های زهدانه نهج البلاغه است، راجع به اینکه عمر وفایی ندارد و انسان باید متوجه باشد که مردنی است. در این خطبه وضع مردگان و اموات و وضع عالم بعد از موت را تشریح می کند. خطبه ای است که از نظر فن فصاحت و بلاغت هم فوق العاده است، اینقدر در آن تشبیهات عالی است که واقعا خطبه فوق العاده جذابی است. فصاحت و بلاغت امیرالمؤمنین را احدی چه دوست و چه دشمن انکار ندارد و این مطلبی است غیر قابل بحث، یعنی همین طور که ما می گوییم فردوسی یا می گوییم حافظ، منتها آنها در شعرند، یا اثر این جور اشخاص را یک اثر جاویدان می دانیم از نظر فصاحت و بلاغت، در زبان عربی نهج البلاغه اینطور است و بالاتر از این.
خطبه اینجور شروع می شود:
«دار بالبلاء محفوفه و بالغدر معروفه، لا تدوم احوالها و لا یسلم نزالها… العیش فیها مذموم، و الامان منها معدوم و انما اهلها فیها اغراض مستهدفة ترمیهم بسهامها و تفنیهم بحمامها؛ دنیا سرایی است که در بلا و سختی پوشیده شده و به مکر و بی وفایی شهرت یافته، احوال خوشش دوام ندارد و ساکنانش جان سالم به در نمی برند… زندگی در آن نکوهیده و ایمنی و آسایش از آن نادیده است. اهل دنیا در آن هدف هایی هستند نشان گرفته شده که دنیا به سوی آنان تیر می افکند و با سپردن به دست مرگ نابودشان می سازد.» (نهج البلاغه، خطبه 226)
می فرماید که دنیا خانه ای است که محفوف است به شدائد و سختی ها. امنیت همیشگی در اینجا وجود ندارد. عیش و خوشی و لذتی که در اینجا هست عیش و خوشی و لذت واقعی نیست. مردمی که در اینجا هستند حکم نشانه هایی هستند که از اطراف، تیرهای بلایا به سوی آنها پرتاب می شود. همین طور جمله جمله حضرت می گوید تا بعد وارد وضع مردن و بعد از مردن و عالم اموات و بعد عالم قیامت می شوند. یک دفعه در آخر کلام که واقعا کلام زیبایی است، یک آیه از قرآن کریم می آورد. در این آیه قرآن هیچ یک از آن نوع تشبیهاتی که امیرالمؤمنین در کلام خودش به کار برده وجود ندارد ولی بسیار تفاوت وجود دارد میان این آیه قرآن و تمام این جمله های امیرالمؤمنین. اینها را می گوید و بعد در آخر می گوید: «هنالک تبلوا کل نفس ما اسلفت و ردوا الی الله مولیهم الحق و ضل عنهم ما کانوا یفترون؛ آنجاست که هر کسی آنچه را از پیش فرستاده است بازیابد و همه به سوی خدا، مولای حقیقی خود بازگردانده شوند و آنچه به دروغ می ساختند از دستشان برود.» (یونس/ 30)
وقتی الفاظ نهج البلاغه را پهلوی قرآن می گذاریم مثل این است که انسان با اتومبیل در جاده ای حرکت می کند می بیند نشیب و فراز دارد، یک دفعه روی آسفالت جدید قرار می گیرد می بیند اتومبیل روی یک خط هموار حرکت می کند و کوچک ترین نشیب و فرازی ندارد. نه تنها تفاوت است میان کلمات قرآن و جمله های امیرالمؤمنین، با جمله های خود پیغمبر (ص) هم همین طور است؛ یعنی هر جا پیغمبر خودش خطبه خوانده مثل خطبه امیرالمؤمنین است، هیچ فرق نمی کند.
منـبع :مرتضی مطهری- نبوت- صفحه 211-212
tahoor.com

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد